۱۴۰۳ خرداد ۲۹, سه‌شنبه

اذعانهای ناگزیر در نمایش انتخابات خامنه‌ای

 

اذعانهای ناگزیر در نمایش انتخابات خامنه‌ای

سخن روز
سخن روز

در جنگ‌ و جدالهای نمایش انتخابات آخوندی، بازیگران صحنه هرگاه به روایت تاریخچه رژیم و سرقت انقلاب و سرکوب نیروهای سازندهٔ آن می‌پردازند، به ناگزیر به‌واقعیت صورت مسألهٔ ایران، یعنی جنگ خونین و سهمگینی که بین مجاهدین و مقاومت ایران با دیکتاتوری ضدبشری ولایت فقیه طی تمام ۴۵سال گذشته جریان داشته و دارد، اذعان می‌کنند.

دژخیم پورمحمدی، جلاد پیشانی سیاه قتل‌عام۶۷ که حضورش در این مضحکهٔ انتخاباتی خامنه‌ای برای پر کردن جای خالی رئیسی جلاد، معنای خاص خودش را دارد، در برنامه‌های تبلیغاتی خود، در حالی که می‌خواست خدمتی را که با قتل‌عام مجاهدین به‌حفظ رژیم کرده، به‌خامنه‌ای یادآور شود، ناخواسته به‌صورت مسألهٔ اصلی، چنین اشاره کرد: «من در خرداد۶۰ به‌عنوان دادستان انقلاب انتخاب شدم، بعد از آن یک مأموریت بزرگ، یک پرونده بزرگ را در تهران به‌ما سپردند... سال آخر جنگ یعنی سال۶۷ عملیات ممتدی که آخریش فروغ جاویدان هست، (مجاهدین) می‌خواستند تهران را فتح بکنند و مسلط بشوند. در آن سال به‌قول خودشان ۲۳۰۰سرباز و افسر و بسیجی ما را در جبهه اسیر گرفتند و توی اردوگاه مستقل خودشان بردند».

دژخیم پورمحمدی با اشاره به‌جنگ مجاهدین با تمامیت رژیم افزود: «در جمع‌آوری آماری که اخیراً انجام دادیم، به‌اعتراف خود این سازمان که تمام بیانیه‌های صادر شده، اطلاعات ما کاملاً متقن و دقیق است، نزدیک به‌۷۸هزار بسیجی و سپاهی توسط این سازمان یا کشته یا زخمی شدند».

جلاد۶۷ در همین برنامه، با اشاره به‌سوابق امنیتی و اطلاعاتی و قضایی‌اش، به‌ولی‌فقیه اطمینان داد که اگر به‌جای رئیسی گمارده شود، به‌امنیت داخلی و امنیت خارجی می‌افزاید (تلویزیون رژیم ـ ۲۳خرداد).

دژخیم پورمحمدی دو روز بعد، در یک برنامهٔ تبلیغاتی دیگر خود، بار دیگر به «‌فعالیت‌های مجاهدین و عمق و وسعت آن‌که مهمترین مسأله» رژیم بود اشاره کرد و گفت:

«وقتی من وارد وزارت کشور شدم، یکی از مهم‌ترین مسائل ما با فعالیت‌های مجاهدین بود. با عمقش و وسعتش در این دوره من آشنا شدم قبلاً آشنایی داشتم دادگاه انقلاب خیلی با اینها سروکار داشتیم... واقعاً هنوز تاریخ مجاهدین آشکار نشده، به‌اعتراف خودشان بنا‌ به‌ اسناد معتبر ۷۸هزار نفر را کشتند یا زخمی کردند که فقط ۱۷هزار نفر ترور شهری است که اکثرش توسط مجاهدین انجام شده و در عملیات فروغ جاویدان می‌خواستند به تهران برسند» (تلویزیون رژیم ـ ۲۵خرداد).

پورمحمدی همان دژخیم خون‌آشامی است که پس از بالا‌گرفتن جنبش دادخواهی با تلاش‌های بی‌وقفهٔ رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت، خاطرنشان کرد که جنگ بود و نبود رژیم با مجاهدین هم‌چنان ادامه دارد و به‌سرانجام نرسیده است. او به‌صراحت گفت: «ما هنوز با مجاهدین تصفیه‌حساب نکرده‌ایم» و از آنجا که «دشمن‌ترین دشمنان این نظامند به‌حساب تک‌تک آنها باید برسیم. متأسفانه به‌خاطر فضای روانی و یا جهالت یک عده و حماقت یک عده، متأسفانه حالا ما بدهکاریم؟ ما باید پاسخ بدیم؟ جنایتکارها باید بیان جواب پس بدهند... و باید در دادگاه محاکمه شوند و باید به‌اشد مجازات محکوم شوند» (۳مرداد ۹۸).

همین واقعیت و همین جنگ سرنوشت را پزشکیان هم که با ماسک اصلاحات در سیرک انتخاباتی خامنه‌ای حاضر شده اذعان کرده است. او که می‌خواهد وقایع مقطع شروع جنگ ایران عراق را روایت کند، به ناگزیر به شرکت مجاهدین در دفاع از خاک میهن در صفوف مستقل خودشان و اعتراضشان به ممانعتهای حکومتی، اذعان می‌کند و می‌گوید: «جنگ که شروع شد، جبهه نیرو خواستند، انجمن اسلامی را ما راه انداختیم، چون یک گروه مجاهدین بودند... دعوا می‌کردند که آقا مملکت مال شما که نیست ما می‌خواهیم بیاییم دفاع کنیم از مملکت» (تلویزیون رژیم ـ ۲۴خرداد).

در یک بحث و جدل انتخاباتی دیگر، عباس عبدی معاون اسبق دادستان ضد انقلاب خمینی، رد صلاحیت‌های این دوره را با نخستین انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران پس از انقلاب ضدسلطنتی مقایسه کرده است. در این مقایسه، او به حذف مسعود رجوی توسط خمینی به‌دلیل سیاسی و به‌خاطر داشتن پایگاه رأی، اشاره و تصریح می‌کند: «آن موقع یک نفرشان را فقط به‌لحاظ سیاسی رد کردند که او هم مسعود رجوی بود. او یک منطق دیگری داشت، چون مسعود رجوی پایگاه رأی داشت، اما بقیه که پایگاه رأی جدی داشتند همه را تأیید کردند» (همان منبع).

با قطع نظر از نقطه عزیمت گویندگان این اظهارات، اما در این میان یک واقعیت مهم برملا می‌شود؛ این‌که هماورد اصلی دیکتاتوری ولایت فقیه در عرصه سیاسی و اجتماعی ایران از روز اول مجاهدین بوده‌اند و اکنون هم هستند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر