۱۳۹۶ دی ۱۸, دوشنبه

پروژه‌های نرم امنیتی بر ضدقیام- ولایت سفیانی فقیه ، تنها با تاکتیک «سرزمین‌های سوخته» تاکنون خود را بر قدرت نگه‌داشته است

پروژه‌های نرم امنیتی بر ضدقیام- ولایت سفیانی فقیه ، تنها با تاکتیک «سرزمین‌های سوخته» تاکنون خود را بر قدرت نگه‌داشته است

14
برای رژیم آخوندی که ظرفیت تاریخی زیست درجهان معاصر را ندارد و تنها با تاکتیک «سرزمین‌های سوخته» تاکنون خود را بر قدرت نگه‌داشته است، همه‌چیز متفاوت است. این نظام به‌درستی می‌داند کوچک‌ترین شکاف برای «شنیدن صدای انقلاب مردم» نظام ضدتاریخی‌اش را آن‌چنان درهم خواهدپیچید که حتی بازگشت به ریزه‌خواری ارباب قدرت، چون گذشته نیز، بازگشت‌ناپذیر خواهدبود.
درک عینی از ماهیت اصلاح‌ناپذیر این نظام وحشی زمانی تکمیل شد که در نخستین روزهای قیام۹۶ که مردم گرسنه و به‌جان‌آمده برای حقوق خود به خیابان آمدند، باند به‌اصطلاح اصلاح‌طلبان حکومتی، نقاب برداشته و با همان چهرة درنده دهه۶۰، طینت واقعی خود را با آشکار کردن چنگال‌های‌خونین، نشان‌دادند:
– عباس عبدی از تئوریسین‌های این پروژه نرم امنیتی و معاون دادستانی رژیم در قتل‌عام زندانیان‌سیاسی۶۷، فرمان صادر کرد که: «در سال ۱۳۶۰ و هنگامی که سازمان مجاهدین با آن سازماندهی و تشکیلات مخوف و حتی مسلح اقدام به عمل مسلحانه علیه حکومت کرد و ده‌ها هزار نفر را در سراسر کشور بسیج و وارد میدان کرد، بلافاصله با واکنش خودانگیخته و نیمه‌سازمانی طرفداران انقلاب مواجه شد، در حالی که نیروهای نظامی و بخش عمده‌ای از طرفداران انقلاب در جبهه‌ها سرگرم جنگ بودند، ولی در داخل شهرها نیز به سرعت بساط آنان را جمع کردند. اکنون چه شده است که وضعیت منطقه و تجربیات زنده را می‌بینیم، ولی اقدامی جدی [؟!] در مقابله با آن نمی‌کنیم؟» (۱)
– آخوندشیاد محمد خاتمی لیدر پروژه اصلاح‌طلبی‌قلابی رژیم هم با همان توحش آخوند احمد خاتمی و آخوند احمد علم الهدا، اعلامیه داد که: 
 «حوادث تلخ روزهای اخیر در نقاط مختلف کشور نشان داد که عناصر فرصت طلب و عوامل آشوبگر با سوء استفاده از اجتماعات و اعتراضات آرام مردمی با ایجاد آشوب، ناامنی، تخریب اموال عمومی، اهانت به مقدسات دینی و ملی و حتی قتل انسان‌های بیگناه [؟!] اهداف پلید دشمنان را دنبال می‌کنند و در حقیقت با اینگونه اقدامات در مسیر ابراز و تحقق مطالبات واقعی مردم انحراف ایجاد کرده و موجب زیان مضاعف بر کشور و جامعه می‌گردند و لذا هوشیاری و مراقبت عموم ملت شریف ایران و تمامی دلسوزان و علاقمندان به پیشرفت، امنیت [؟!] و آرامش کشور ضرورتی اجتناب ناپذیر [؟!] برای گذر از این دشواری‌هاست.» (۲)
به‌این‌ترتیب شناخت سیاسی و آگاهی انقلابی روشنفکران و توده‌ها، در بستر افشای ماهیت‌ها در صحنه عمل‌اجتماعی، ارتقا پیداکرد و مشخص شد که «ایده به‌اصطلاح اصلاح‌طلبی در فاشیسم‌مذهبی» چیزی جز یک «پروژه نرم امنیتی برای انحراف اذهان مردم و درنتیجه نجات نظامولایت‌فقیه از مرگ محتوم نبوده است»، بی‌جهت نیست که دانشجویان دانشگاه تهران هم این بار در قیام، فریاد زدند: «اصلاح‌طلب! اصول‌گرا! دیگه تمومه ماجرا!». این‌گونه است که صفوف جنبش استحکام و پالایش می‌یابد و راه نفوذ «پروژه‌های امنیتی نجات نظام پلید آخوندی» در آن، بسته می‌شود، کما اینکه متقابلاً استراتژی و گویشی بارز و برجسته می‌گردد که ۳۶سال پرچم آن تنها در دست سازمان پرافتخار مجاهدین‌خلقایران قرار داشته است.
اما ساده‌انگاری است که اگر فکر شود که دستگاه امنیتی نظام پلید آخوندی با این شکست، صحنه را رها خواهد کرد، هر پیشروی و تهاجم انقلاب، خطر را برای دشمن ضدبشری، یک درجه جدی‌تر می‌سازد، به همین جهت شکاف‌هایی که تا قبل از آن به‌دلایل منافع مقطعی‌اش باقی می‌گذاشت را خواهد بست، قیام مردمی با هر درجه از تعمیق، با صفی یکدست‌تر در برابر خودش مواجه خواهدشد که تلاش دارد با نیرنگ‌های تدافعی جدید و بیشتری به مقابلة انقلاب بیاید و بسیاری از ماسک‌های دست و پاگیر میانه‌بازانه سابق را هم به دور اندازد. بی‌جهت نیست که این بار با شروع نخستین روز قیام که همة دوستداران مردم از گسترش و شکل‌گیری هرچه بیشتر آن استقبال داشتند، دستگاه جنگ‌روانی وزارت بدنام آخوندی با ماسک جدیدی از «دلسوزی برای قیام» به میدان آمد و فغان و فریاد کرد که:
– «نظام اسلامی از [مجاهدین] استفاده چندگانه‌ای می‌کند. در حالی که این [گروه] مورد نفرت عمومی است، جانیان از آن برای پرهیز دادن مردم از پیوستن به تجمعات استفاده می‌کنند و در عین حال ترس و دلهره در مردم ایجاد می‌کنند که گویا پیوستن به تجمعات و اعتراضات همان و متهم شدن به ارتباط با این [گروه] و … همان. آنها می‌کوشند هزینه حضور در تجمعات را به زعم خود بالا ببرند تا مردم را بترسانند. در حالی که [مجاهدین] کمترین ارتباطی با تجمعات اعتراضی مردم نداشته و نمی‌تواند داشته باشد. چنانچه ملاحظه می‌شود حتی یک شعار در هیچ‌کجا در حمایت از این [گروه] و رهبران آن دیده نمی‌شود.» (۳)
جواب چنین جفنگیات خائنانه‌ای که تاوان جنایات فاشیسم‌مذهبی را از مقاومت قربانی‌اش طلب می‌کند را البته مردم به‌جان‌آمده، به کوری چشم خائنان بزدل و تواب،‌ با انگشت‌گذاشتن روی صحت شعارمحوری «مشی‌من سرنگونی است»، «مرگ بر خامنه‌ای» و «مرگ بر روحانی» که استراتژی اعلام‌شده ۳۶ساله مقاومت ایران است، در خیابان‌ها و تهاجم به مراکز سرکوب و شکنجه رژیم آخوندی داده‌اند؛ اما آنچه مهم است بیاموزیم، آشنایی با «پروژه نرم امنیتی» جدیدی است که وزارت آدمکشی این‌بار با ازدست‌دادن ناگزیر افیون «اصلاح‌طلبی قلابی»، به آن درآویخته و قصد دارد با آن در چشم مردم خاک بپاشد و به این وسیله از گسترش و تعمیق قیام جلوگیری کند،‌ درحالی‌که جنایت‌کارانی که مروج این خط تبهکارانه هستند هرگز پاسخ نمی‌دهند که به گلوله بستن ندا آقاسلطان در جلوی چشم جهان، بدون ابراز حتی یک شعار و در تجمعی که به اسم «تجمع سکوت» تشکیل شده‌بود، ناشی از ماهیت جنایت‌کارانه نظام فاشیستی ولایت فقیه است یا حضور و دادخواهی کردن مظلومان؟ و نهایتا آیا ربطی بین تبلیغ چنین خط امنیتی باچنین هشدارهایی وجود دارد یانه؟ که: «به نظر من در شرایط ایران، هرگونه شعار علیه ”روحانی” و دولت وی انحرافی است و از سردادن آن بایستی شدیداً پرهیز کرد. این پاشنه آشیل هر تجمعی است» (۳) آیا این تئوری‌ها، ساخته پرداخته اربابان اعتدالی [!] امنیتی سفارش‌دهنده در وزارت شکنجه و آدمکشی اطلاعات، برای به انحراف کشاندن قیام نیست؟
(۱) روزنامه حکومتی اعتماد ۱۱دی۹۶
(۲) سایت حکومتی مجمع روحانیون به‌اصطلاح مبارز ۱۲دی۹۶
(۳) تواب تشنه به‌خون، ایرج مصداقی، در سایتش ۹دی۹۶

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر