۱۳۹۶ مهر ۵, چهارشنبه

۵مهر ۶۰ - بت خمینی شکست - شاه سلطان خمینی مرگت فرا رسیده

۵مهر ۶۰ - بت خمینی شکست - شاه سلطان خمینی مرگت فرا رسیده

5مهر 60 - اسناد افتخار

5مهر 60 - اسناد افتخار

۵مهر ۶۰ - اسناد افتخار
این طرحها و نقاشیها، بخش کوچکی از بی‌شمار تصاویر برای نشان‌دادن ماهیت دیکتاتوری است که به دفعات در رسانه‌های بین‌المللی درج شده است.

۵مهر ۶۰ - بت و هیبت خمینی شکست
این تصاویر سند افشا و شکستن بت پیر دجالی است که در ابتدای ظهور، تصویرش در ماه جستجو می‌شد: «خمینی».
خمینی روز دوازدهم بهمن ۱۳۵۷بر روی فرش خون و عواطف میلیونها مردم فرود آمد و تا مرتبت یک قدیس فرا رفت و درست ۹۶۹روز بعد یعنی دقیقاً روز ۵مهر ۱۳۶۰با شعار «مرگ بر خمینی» از سوی فرزندان پیشتاز همان مردمی که او به آرمانهایشان خیانت کرده بود، تا چاه ابلیس فرو کشیده شد.

 
5مهر ۶۰ - خمینی از ماه تا چاه
این در حالی بود که او تنها رهبر در تاریخ معاصر جهان بود که با یک کاسه کردن زعامت دینی، مشروعیت مردمی و رهبری سیاسی در خودش از قدرتی افسانه‌یی برخوردار بود. قدرتی که اگر آن را در راه پیشرفت، رشد و توسعه‌ی اجتماعی ایران به کار می‌گرفت، می‌توانست به یکی از ماندگارترین چهره‌های تاریخ تبدیل شود. اما او بعد از سرقت انقلاب و تکیه زدن بر تخت ولایت و سلطنت، همه قول‌ها و وعده‌هایی که تا دیروز با تکیه به درخت سیب در نوفل لوشاتوی پاریس داده بود، پس گرفت و ماهیت ارتجاعی و قرون‌وسطایی خود را نشان داد.
 
۵مهر ۶۰ - خمینی و پس گرفتن همه قول‌های داده شده
او خیانت کرد و مردم هم با جلوداری مجاهدین بی‌تعارف او را از ماه به چاه انداختند . در حقیقت خمینی دو بار ره صد ساله را یک شبه پیمود. بار اول در گرگ و میش توهم توده‌ها و با سرقت رهبری انقلاب ضدسلطنتی و بار دوم وقتی که با خیانت به انقلاب مردم و خواسته‌هایشان در حضیض بدنامی به لعنت ابدی مردم گرفتار شد.

5مهر ۶۰ - خمینی به چاه نشست

تابستان ۶۰فضای تهران آکنده از بوی خون و باروت بود. مردم صبح هر روز با پخش خبر دهها و گاه صدها اعدام و تیرباران روز را آغاز می‌کردند.
 
۵مهر ۶۰ - سهمگین‌ترین سرکوب
خمینی که پس از رو شدن دروغهایش، مردم و جامعه را با قتل و کشتار قفل کرده بود، اینک تنها یک مخالف در برابر خود می‌دید: مجاهدین خلق.
در روز 5مهر، مجاهدین با دادن فدیه‌های عظیم، تابو دیوی را که نام «امام» بر خود گذاشته بود، شکستند، شعار «مرگ بر خمینی» را به میان مردم بردند و با تثبیت مقاومتی سراسری، انقلاب را از نابودی نجات دادند. به ‌یمن پاکبازی بی‌نظیر مجاهدین در ۵مهر ۶۰تصویر کریه‌ترین و خونریزترین دیکتاتور معاصر در چهره منحوس خمینی به مردم ایران نشان داده شد. کاری که در آن شرایط و در آن تعادل‌قوای داخلی و بین‌المللی غیرممکن می‌نمود.

۵مهر ۶۰ – خلق حماسه‌یی ماندگار

۵مهر ۶۰، محل بروز فریاد خشم‌آلود ملتی بود که از گلوی فرزندان دلاورش، خیانت عیان خمینی به انقلاب و آرمان آزادی و استقلال مردم را محکوم می‌کرد. آن روز صدها واحد پاکباز مجاهد خلق، با جسارتی مثال زدنی در خیابانها رودرروی پاسداران مسلح خمینی خروشیدند و با شعار «مرگ بر خمینی، زنده باد آزادی» آسفالت خیابانها را با خون خود رنگین کردند.
 
۵مهر ۶۰ - مرگ و لعنت بر خمینی

۵مهر ۶۰ - پیام قشر پیشتاز

پیام قشر پیشتاز جوان، دانشجویان و دانش‌آموزان در آن تظاهرات بزرگ این بود: «حداکثر فداکاری برای گشودن راه آزادی». مجاهدین قصد داشتند در آن سرکوب وحشیانه باز هم تا جایی که امکان دارد راه باز کنند و مردم را به صحنه بیاورند تا آیندگان گواهی دهند که مجاهدین در راه شکستن فضای سرکوب و اختناق از هیچ پرداختی فروگذار نکردند. اما سرکوب و توحش پاسداران هار خمینی آن‌قدر شدید بود که مانع از به میدان آمدن مردم شد. ولی این پایان ماجرا نبود. سرکوب، اگر ‌چه مافوق تصور بود، اما افسانه خمینی، پیر کفتار خون‌آشام ارتجاع بود که در ذهن توده‌های مردم برای همیشه به گور سپرده شد.

۵مهر ۶۰ - شدت سرکوب

در روز ۵مهر ۶۰بنا‌ به دستور خمینی جلاد هزاران جوان بدون محاکمه تیرباران شدند، بدون آن که حتی نامشان را گفته باشند. اعدام‌های خیابانی و فتواهای پیاپی خمینی که از جانب نمایندگان و سخنگویانش در رادیو و تلویزیون اعلام می‌شد، به قدری بالا بود که حتی تعدادی از پاسداران و کمیته‌چی‌های خودش را هم به اشتباه همراه با مجاهدین دستگیر کرد و شکنجه‌گران و بازجویان دستپاچه در اوین، آنها را هم اعدام کردند.
 
۵مهر ۶۰ - مجریان اعدام و تیرباران - جلاد اوین لاجوردی و آخوند دژخیم گیلانی

۵مهر ۶۰ - اعتراف بالاترین کارگزاران نظام در طرح‌ریزی سرکوب


آخوند موسوی تبریزی، دادستان جنایتکار خمینی در سال ۶۰، طی مصاحبه‌یی در ۱۳شهریور ۱۳۸۲که در ماهنامه‌ی «چشم انداز» به چاپ رسیده، از طرح و توطئه رژیم برای سرکوب و اعدام و تیرباران پرده برداشت:
«در نخست‌وزیری جلسه داشتیم. … در آن جلسه آقایان موسوی اردبیلی، مهدوی کنی، محسن رضائی، به‌عنوان فرمانده سپاه، بهزاد نبوی به‌عنوان مشاور، من به‌عنوان دادستان و چندنفر دیگر حضور داشتند… آقای مهدوی کنی گفت: «حالا دیگر مشکل می‌توانیم با اینها (مجاهدین) برخورد کنیم» … شبانه رفتیم و این مسائل را با امام مطرح کردیم. امام فرمود: پیشنهاد شما چیست؟ من گفتم: اگر دولت دخالت نکند، ما مسأله را حل می‌کنیم، همه چیز درست می‌شود و امنیت به دست می‌آید… سرانجام امام به حاج احمدآقا گفت که جلسه فردا با حضور نخست‌وزیر و قوه قضاییه تشکیل بشود… احمدآقا آنجا گفت که نظر امام در مورد مسائل این است که فلانی (یعنی من) که دادستان کل انقلاب است، سیاست برخورد با اینها، رفتار و کیفیت کار را ایشان مشخص کند. دولت و شورای عالی قضایی هم دخالتی در امور نکنند. آنها هم گفتند باشد. این بود که ما به‌دنبال برنامه‌ریزی رفتیم…». (ماهنامه‌ی حکومتی چشم‌انداز، شماره ۲۲- مهر و آبان ۱۳۸۲)

توطئه‌ی کشتار و نابودی تمامی مجاهدین

چندی بعد خود موسوی تبریزی و سپس آخوند محمدی گیلانی، حاکم شرع خمینی در بیدادگاههای تهران و رفسنجانی و سایرین از این «برنامه ریزی» و توطئه پرده برداشتند:
«اگر اینها (مجاهدین) را دستگیر کردند… اینها محاکمه‌شان توی خیابان است. کشتن اینها واجب است نه جایز… همان شب که دو نفر پاسدار شهادت بدهند که آنها در درگیری بودند… کافی است و همان شب اعدام خواهند شد… اسیرش را باید کشت و زخمیش را زخمی‌تر کرد که کشته شود». (کیهان- ۲۹شهریور ۱۳۶۰)

«… کشتن به شدیدترین وجه، حلق‌آویز کردن به فضاحت بارترین حالت ممکن و دست راست و پای چپ آنها بریده شود… باید تمام کُش شوند… حتی اگر زیر تعزیر (شکنجه)، آنها جان هم بدهند کسی ضامن نیست که عین فتوای امام است… قاضی می‌بایست یک مقدار قسی باشد». (آخوند محمدی گیلانی- کیهان- ۲۹شهریور ۶۰) 

«… ۴حکم بر اینها (مجاهدین) لازم‌الاجراست: ۱ـ‌کشته شوند؛ ۲ـ‌به‌دار کشیده شوند؛ ۳ـ دست و پایشان قطع شود؛ ۴ـ‌اینها از جامعه جدا شوند… اگر آن روز (منظور اوایل انقلاب است) ۲۰۰نفر از اینها را می‌گرفتیم و اعدامشان می‌کردیم، امروز این‌قدر نمی‌شدند». (آخوند رفسنجانی- اطلاعات- ۱۱مهر ۱۳۶۰)

نامه‌ی منتظری به خمینی جلاد در روز ۵مهر ۶۰

 
 
۵مهر ۶۰ - نامه منتظری به خمینی
این نامه را منتظری که آن موقع قائم‌مقام و جانشین خمینی بود، در روز ۵مهر ۶۰برای خمینی جلاد نوشت که گزیده‌هایی از این چنین است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک آیت‌الله العظمی امام خمینی مدظله‌العالی
پس از سلام… اوضاع جاری زندان اوین و بسیاری از زندانهای شهرستانها از قبیل اعدام‌های بی‌رویه و احیاناً بدون حکم قضات شرع یا بدون اطلاع آنها… و حتی اعدام دختران سیزده چهارده ساله به صرف تندزبانی بدون این‌که اسلحه در دست گرفته یا در تظاهرات شرکت کرده باشند کاملاً ناراحت‌کننده و وحشتناک است، فشارها و تعزیرات و شکنجه‌های طاقت‌فرسا رو به افزایش است…
… سپاه پاسداران تقریباً به‌صورت اهرم گروهها و افراد درآمده، در برخوردها و تصفیه‌ها و عزل و نصب‌ها کمتر تقوی و خط اسلام و رهبر مطرح است… پیش‌بینی می‎شود اگر سپاه به این وضع پیش برود در آینده نزدیکی این ارگان انقلابی متلاشی یا به‌صورت یک ارگان انتظامی بی‌خاصیتی درآید… والسلام علیکم و ادام الله ظلکم ـ ‏۲۸ذی القعده ۱۴۰۱حسینعلی منتظری».

۵مهر ۶۰ - اسناد افتخار

آنچه می‌بینید کلیشه‌هایی از روزنامه‌های عصر تهران در سال ۶۰است. دوران اختناق و سرکوب سیاه دهه ۶۰اینچنین آغاز شد.

۵مهر ۶۰ - اسناد افتخار
 
۵مهر ۶۰ - اسناد افتخار
 
۵مهر ۶۰ - اسناد افتخار
 
۵مهر ۶۰ - اسناد افتخار
 
۵مهر ۶۰ - اسناد افتخار
 
۵مهر ۶۰ - اسناد افتخار
اسناد افتخار و سربلندی یک خلق سرفراز که فرزندان شجاع مجاهدش بت بزرگ را شکستند و عزم خود برای مقاومت به هر قیمت را به گوش جهانیان رساندند. اراده خلل‌ناپذیری که تا رسیدن به مقصد بزرگ آزادی ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر