۱۴۰۲ تیر ۲۶, دوشنبه

در مفهوم اعتراف به شکست چهار دهه نخبه‌کشی از نسل جوان

 در مفهوم اعتراف به شکست چهار دهه نخبه‌کشی از نسل جوان

خروش جوانان...
خروش جوانان...

پاسدار دون‌کیشوت نظام وقتی به تحلیل سیاسی می‌پردازد و آنگاه طبق معمول همیشگی به تهدید امنیتیِ مخالفان نظام و قیام‌آفرینان می‌پردازد، یک‌تنه یک سیرک کامل از تجمع ابتذال و فرافکنی و تهی‌مغزی می‌شود. حسین سلامی معرف کاراکتر تمام‌قامت دون‌کیشوت است. دون‌کیشوت شخصیت اصلی رمان معروف سروانتس، نماد تیپیک یک آدم گرفتار مالیخولیای توهم‌زای مرکز عالم بودن است! یعنی به‌مثال خودمانی‌مان، سازنده‌ٔ هزار کوزه‌ٔ بدون دسته.

این دون‌کیشوت معروف به هوچی‌گر بی‌مغز نظام، طبق گزارش روزنامه مشرق به‌تاریخ ۲۳تیر ۱۴۰۲ سفری به خوزستان داشته و در جلسه‌یی با فرماندهان و مسؤلان استان به سخنرانی پرداخته است.

 

یادآوری می‌شود که کارگزاران نظام آخوندی هرگز سراغ ریشه‌ها و علل بحرانهای گریبان‌گیر نظام نمی‌روند، چون این ریشه‌ها و علل، چیزی جز اتحاد جنایت و چپاول توسط تمامیت نظام نیست‌اند. پاسدار سلامی هم در این جلسه همراه با ردیف کردن انواع مشکلات دست‌ساز نظام، بر سه موضوع اصلی که نظام در مواجهه با آنها سال‌ها سال است در گل‌مانده، پرداخته است:

«تحریم در موضوع برجام، تفرقه در تهاجم فرهنگی، استحاله دینی فرهنگی».

 

پاسدار رأس جانی‌ترین و دزد‌ترین و متجاوزترین ارگان نظامی حاکمیت آخوندی، با دادن نشانی شکست قاطع رژیم در چهار دهه دین‌محوری و سرکوب نسل‌های پیاپیِ تحول‌خواه جوان، به استغاثه و ندبه روی آورده تا شاید از عزم سرنگونی‌خواهی این نسل‌ها به‌زعم خودش بکاهد و باز هم طبق توهم دون‌کیشوت‌وار همیشگی‌اش، آنها از روی‌گردانی به نظام، برگرداند. ببینید با آثار قیام‌ها و خاصه قیام طولانی و سرنوشت‌ساز ۱۴۰۱، چسان شده است که دیگر ته‌دیگی هم در ته دیگ نظام باقی نمانده که کفگیر دون‌کیشوت به آن بخورد! از این رو تلاش مضحک می‌کند که سنت دیرینه و سیاست جنایت‌کارانه‌ٔ همیشگیِ نظام در دینی و غیردینی کردن همه‌ٔ امور مردم ایران را دور بزند تا شاید با توسل به چنین کاه و پوشالی، از هراس خودی‌های نظام از غرق شدنش در دریای خشم و نفرت اکثریت مردم ایران بکاهد:

«باید انقلابی و غیر انقلابی، مذهبی و غیرمذهبی و همه را در برابر توطئه‌های سنگین استکبار حفظ کنیم و جوانها را از چنگال و جنگ فرهنگی دشمن نجات دهیم».

 

آیا سخنوران و کارگزاران نظام که هر چندوقت یک‌بار سراغ فوریت تربیت و جذب جوانان ــ آن هم پس از چهار دهه سلطه‌گری و صدارت با قبضه‌ٔ مطلق تمام بلندگوهای تبلیغاتی و مدارس و دانشگاهها ــ می‌روند، آدرس سرراست شکست و طرد قاطع نظام از جانب نسل جوان عاصی و شورشی را نمی‌دهند؟ کاملاً قابل فهم است که آثار همه‌گیر داخلی و بین‌المللیِ قیام سرنوشت‌ساز ۱۴۰۱ با هیبتی کابوس‌وار روبه‌روی تمامیت نظام ملایان ایستاده است. قیامی که سلول‌های به‌هم پیوسته و متراکم آن را دختران و پسران ضدارتجاع و هر گونه دیکتاتوری قوام داده‌اند. این پیام را از شخص خامنه‌ای تا کلیه‌ٔ کارگزاران نظام با گوشت و استخوان و حواس پنجگانه‌شان دریافته‌اند. دریافته‌اند که هر چه جزمیت فکری با شاقول جنایت و سانسور و جنسیت‌گرایی مرتکب شده‌اند تا این‌ها را سرمایه‌ٔ حفظ نظام کنند، همه با یک فوت قیام و خیزش و شورش و عصیان نسل پیاپیِ جوانان، برباد رفته است. چنین ضربه‌هایی بر مشاعر پاسدار دون‌کیشوت نظام هم فرود آمده است که ناگهان استغاثه می‌کند که:

«جنگ ما با دشمن، جنگ جذب جوانهاست. باید جوانها را حمایت کنیم و فرزندان‌مان را از آتش دشمن نجات دهیم‌».

 

کافی‌ست برخی واژه‌ها و تعبیرهای ادبیات مبتذل و وارونه‌ٔ کلیت نظام ملایان را سر جای خودش گذاشت تا منطور متکلمان را نشان داد. به‌جای «فرزندان‌مان» بگذارید «نظام‌مان» و به‌جای «آتش دشمن» بگذارید «شعله‌ٔ خشم اکثریت مردم ایران با پیشتازی زنان و جوانان» تا مختصات و موقعیت حاکمیت ولایت فقیه در استیصال و شکست از قیام‌آفرینان را درست تصویر نمود. مکمل این تصویر، امر واقعی‌ست مبنی بر این‌که «شرایط عینیِ» قیام و انقلاب در ایران آخوندزده و اشغال‌شده، به جانب «شرایط ذهنی» سوق یافته و شتاب گرفته است.

 

وقتی از نتیجه‌ٔ قیام ۱۴۰۱ راه‌حل قاطعیت در برابر تمامیت نظام حاصل می‌شود و تمام کارت‌های بازیهای سیاسی نظام در خارج کشور می‌سوزند، چرا کارگزاران نظام دغدغه‌ٔ نسل جوان تسلیم‌ناشونده و شورشی و سرنگونی‌خواه نداشته باشند؟ آخر ورقی برگشته است، مرزبندی‌هایی تمیز شده است و از آنها دو جبهه‌ٔ خلق و ضدخلق، رودرروی شده‌اند. از چنین هماوردی، کرور کرور نیرو و انرژی به‌جانب جبهه‌ٔ ضداستبداد و دیکتاتوری آزاد می‌شود. مطلب این است که نخبه‌کشیِ نسل جوان از دهه‌ٔ ۶۰ شروع شد و باشتاب ادامه یافت و سر آخر باز هم نسل جوان است که خفت نظام را گرفته است و ول نمی‌کند تا حقیقتاً طرحی نو دراندازد. مطلب این است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر