تلاش وزارت اطلاعات خامنهای برای چهرهسازی انسانی از نظام وحشی ولایت مطلقه فقیه،
در محتوا اعترافی خجولانه به چهاردهه شکست تلاشهایش برای شیطان سازی و
مخدوش کردن درخشش چهره مقاومت سرفراز مردم ایران بود. آنقدر ذلیلانه و
عریان که حتی خبرگزاریهای حکومتی هم آن را بر زبان آوردند: «فاصلهها بین
نسلها و انقلاب اسلامی دارد بیشتر میشود؛ بنابراین چرا تبلیغات و گفتمان
نظام اسلامی ایران مؤثر نبوده که در دل شما جوانان نهال پیوند انقلاب
اسلامی را بارور کند؟… بنابراین با ماله کشیدن بر روی مسائل نمیتوانیم
مشکلات کشور را محوکنیم چراکه دیر یا زود این مشکلات مانند چشمهای از گوشه
گوشه کشور فوران میکند و گریبان همه را میگیرد»(۱).
سوءاستفاده
از فیلم سازی برای این ماله کشیها، رژیمی را که در باتلاقی از
بحرانهای علاج ناپذیر فرورفته، به جایی نمی رساند. کما اینکه در نظام صد
پارة ولایت، هر جا زبان به بازار گرمی چنین جعلیاتی باز شد، سناریوهای
طراحی شده برای جنگ روانی، گورزاد شد. در آخرین نمونهها، وقتی شعبه وزارت بدنام، به معرکه گردانی برای فیلم «ماجرای نیمروز» پرداخت، بیشتر وحشت اصلی خلیفه ارتجاع را
آشکار کرد و درباره هدف این جعل سازی نوشت: «هنر، به کمک [نظام] آمده تا
چهره تروریستها را بیش ازپیش نمایان کند… تصویر برههای از تاریخ انقلاب
که نسل سوم و چهارم چیزی از آن در ذهن ندارند اما موضوعش همچنان تازه است و
آسیبش در کمین جامعه» (۲) این حرف البته همة گفتنیها را در خود دارد اما
به واضح ترین صورت ترجمان شکستهای پیشین در این زمینه است. عزتالله
ضرغامی رئیس قبلی رادیوتلویزیون ولایت فقیه هم شکستهایی ازاین دست را
این طور تعریف میکند: «پس از سقوط صدام، هنگامی که … مستند ”گرگها” را
ساختیم با مخالفت برخی سیاسیون و شخصیتهای امنیتی روبرو شدیم. آنان معتقد
بودند که سازمان [مجاهدین] کاملاً از بین رفته و این گونه مستندات آنان را
دوباره زنده میکند!» (۳) اما حالا مشخص گردیده است که پانزده سال بعد
ازآن جعلیات و آن جنایات تروریستی بی وقفه علیه مجاهدین و خوابهای پنبه
دانه دستگاه اهریمنی خامنهای، مجاهدین نه
تنها از بین نرفته که «موضوعش همچنان تازه است». این شکست را دژخیم هاشمی
نژاد به صراحت اینطور اعتراف کرده است: «اگر یک یا دو نسل گذشته خود را
درنیابیم، دشمن این کار را خواهد کرد و در برخی از دانشگاهها موضوعات مورد
نظر … [مجاهدین] مطرح میشود». (۴)
این
تجربه البته برای نظام پوسیده ارتجاعی تازه نیست از نخستین روزهای پس از
انقلاب ضد سلطنتی در سال ۵۷، ارتجاع هار تازه به قدرت رسیده که مرگ تاریخی
خود را در سیمای آینده دار مجاهدین خلق میدید تنها یک راه حل «قساوت و
حذف تمام عیار» برای خلاصی از دست آنها داشت و اراده کرده بود با کشتار و
یک نسل کشی بی رحمانه، چنین آنتیتزی را از صحنه هماوردی برای همیشه پاک
کند. آخوند محمد یزدی نقل میکند: «موقعی بود که امام ایران آمده بود و در
قم بود. مجاهدین انقلاب [مجاهدین خلق] یک محلی را گرفته بودند … محل بزرگی
بود… مادر شهید رضایی در آن جمع بود. در آن جلسه به مادر شهید رضایی گفتم
که به نظر شما این پرچم مقدس تر است یا اسلام. گفت این پرچم. من بلند شدم و
به دوستان گفتم که اسلحه های شان را میگیرید و همه شان را بیرون
میکنید. آن زمان موقعیتی در قم داشتیم که ظرف ۲۴ ساعت با آنها برخورد
شدید کردیم آنجا را از آنها گرفتیم.» (۵) جنایتکاری بنام پاسدار فودازی در
خاطره مشابهی میگوید: «بعد انقلاب و در سال ۵۹ اولین اقدام گروه مجاهدین
خلق در پمپ بنزین خیابان هلالاحمر صورت گرفت… ما عملیات انجام دادیم و
پمپ بنزین را گرفتیم، دیوارهایی که دور پمپ بنزین ساخته بودند را خراب
کردیم … نزدیک ساعت یک ظهر درگیری به اوج خود رسید و آنها هجوم آوردند و
پمپ بنزین را از ما گرفتند … پس ازآنکه از دست اعضای مجاهدین فرار کردیم،
خدمت آیتالله ایروانی رفتم مساله را برای ایشان تعریف کردم و ایشان من را
به میدان بارفروشها فرستاد. و ازآنجا به همراه بچههای میدان با چوب و
چماق به سمت پمپ بنزین رفتیم … و غائله تمام شد»(۶) حالا خلیفه ارتجاع
سیوپنج سال پسازآنکه فکر میکرد غائله تمامشده است اکنون هنوز هم
میلرزد «آسیبش در کمین جامعه» است، فارغ از اینکه فکر کند وقتی با کشتار،
قتلعام و چهاردهه لجن پراکنی نتوانست کاری پیش ببرد آیا سناریو پردازی
سینمایی و آنچه کارگزاران خودش آن را ماله کشی ذلیلانة اعمال ننگینش
مینامند، خواهد توانست از سرنگونی به دست مردم و مقاومت سازمان یافته آن
فرار کند؟
(۱) خبرگزاری حکومتی آفتاب ۲۸بهمن۹۵
(۲) شعبه وزارت اطلاعات موسوم به هابیلیان ۲۴بهمن۹۵
(۳) خبرگزاری سپاه پاسداران موسوم به فارس ۲۹بهمن۹۵
(۴) شعبه وزارت اطلاعات موسوم به هابیلیان ۲۷ بهمن ۹۵
(۵) سایت حکومتی خبر آنلاین ۳۰بهمن۹۵
(۶) خبرگزاری حکومتی ایلنا ۲۱بهمن
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر