نگاهی به شبکه نفوذ رژیم ایران - مغزهای اسیر وعلیل ایرانی نما های بی وطن
نگاهی به شبکه نفوذ رژیم ایران - مغزهای اسیر وعلیل ایرانی نما های بی وطن
درنیویورک تایمز تاریخ ۱۱مهر ماه ۱۴۰۲مقاله ای تحت عنوان مغزهای اسیر ایران درج گردید دراین مقاله به نقش جاسوسان حکومت ولایت فقیه پرداخته است که چگونه در مناصب کلیدی نفوذ کرده و سیاست های حکومت تروریستی خامنهای را پیش میبرده اند. در قسمتهایی از این مقاله آمده است:
رابرت مالی نقش کلیدی در نفوذ جاسوسان داشت
رابرت مالی عدنان طباطبائی دینا اسفندیاری آریان طباطبائی وعلی واعظ شبکه نفوذ رژیم در آمریکا و...در ژوئن ۲۰۱۴، دینا اسفندیاری و آریان طباطبائی مقالهای در بولتن دانشمندان اتمی نوشته و استدلال کردند که ایران «نگرانیهای واقعی و منطقی» بر سر تأمین سوخت اتمی خود دارد و اینکه به سانتریفیوژهای خیلی بیشتری نیاز دارد تا بلحاظ انرژی مستقل باشد… موضعی که به روشنی در راستای منافع تهران بود.
آنچه که در بولتن نیامد این بود که این دو زن هر دو با «ابتکار متخصصین ایران» Iran Experts Initiative بودند. این یک عملیات تأثیرگذاری غیررسمی سطح بالا توسط چند دانشمند ایرانی تبار بود که توسط رژیم ملاها تدبیر و مدیریت شده بود.
یک شرکتکننده دیگر در ابتکار متخصصین که بخوبی شناخته شده است علی واعظ، مدیر پروژة ایران در گروه بحران بینالمللی است. طی چندین سال، این سه مقالاتی (منجمله در نشریه نیویورک تایمز) نوشته و مصاحبههای زیادی با رسانههای غربی عمده داشتند که آنها را بصورت غیرعادی در مباحث ایران ذینفوذ میساخت.
واعظ به رابرت مالی نزدیک است که در مذاکرات دولت اوباما بر سر توافق اتمی شرکت داشت. رابرت مالی بعنوان فرستادة ویژة دولت بایدن به کار دولتی بازگشت. طباطبائی به تیم او در وزارتخارجه پیوست و بعداً به پنتاگون رفت که در آنجا در حال حاضر رئیس دفتر کریستوفر مایر، دستیار وزیر دفاع برای عملیات ویژه است.
بعد موضوع جالب شد. در ماه آوریل، وزارتخارجه اجازة امنیتی رابرت مالی را بواسطة سوءظن در کار با اطلاعات معلق کرد… مایر هفتة گذشته به کمیتة مجلس گفت که «اجازة امنیتی طباطبائی موضوع تحقیق قرار گرفته است».
افشای گنجینهای از ایمیلها
یکی از رسانههای فارسی زبان گنجینهای از ایمیلهای دولت ایران را بدست آورد. بسیاری از این ایمیلها حول مصطفی ظهرانی، یک دیپلمات ارشد ایرانی است.
این ایمیلها، آنچنانکه در برخی دوایر توصیف شده، شواهد ویژهای در مورد نوعی شبکة جاسوسی خیانتکار ایرانی نیست. اما آنها تصویری ارائه میدهند از نحوة کار زیرکانه رژیم که چگونه از یک گروه اندیشمندان ذینفوذ مشتاق حفظ رابطه با مقامات عالی تهران استفاده کرد که بسرعت تبدیل به فرصتهایی برای سوء استفاده ایران شد.
واعظ با چرب زبانی به جواد ظریف که در آن زمان وزیرخارجه بود نوشت، «بعنوان یک ایرانی، بر اساس ملیت و وظیفة میهنیام، در کمک به شما به هر صورت ممکن درنگ نکردهام».
طباطبائی هم اینکه در کنفرانسی در اسرائیل شرکت کند را با ظهرانی چک کرده است.
او مینویسد، «من علاقهای به رفتن ندارم اما با خودم فکر کردم که بهتر است بروم و سخنرانی کنم تا اینکه یک اسرائیلی نظیر امیلی لاندو برود و اطلاعات نادرست در آنجا بدهد. میخواستم نظر شما را هم بپرسم که آیا فکر میکنید باید این دعوت را بپذیرم و بروم؟» ممکن است طباطبائی نگران بوده که دیدارش از اسرائیل چه تأثیری روی خانوادة بزرگ او در ایران میگذارد ولی خود این مسئله تأکیدی است بر اهرمی که ظهرانی روی او دارد…
خوانندگان مقالات این افراد حق داشتند در مورد رابطة آنها با «ابتکار متخصصین » و رؤسای آنها در تهران بدانند. شفافیت کامل همچنین باید با تأمینکنندگان مالی آنها در اندیشکدهها، مدیران آکادمیک، سردبیران روزنامه و مجله و دولت بکار میرفت.
بدون توجه به اینکه تحقیقات در مورد آقای مالی چگونه تمام شود، ارزش سؤال کردن دارد که چگونه نویسندگان این ایمیلها میتوانند هرگونه موضع دولتی یا خصوصی، حاوی اعتماد و مسئولیت، داشته باشند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر