خمینی وخامنه ای جنگ افروز وجنگ طلب اصلی برای کشتن مردم سوریه ولبنان ویمن وعراق وفلسطین که در تهران وهمدان بر حکومت خود باقی بمانند شماره۱
ابتدا میپردازیم به خمینی بنیانگذار شر شقاوت بربریت
جنگ افروزی وصدوربحران وتروریزیم اعدام وقتل عام
راستی اگر خمینی گفتار و کردار سیاسی متفاوتی درقبال صدام
و حکومت صدام درپیش گرفته بود، آیا باز هم جنگ بهوقوع میپیوست؟ اگر تهران
مناسبات توأم با مصالحه و مراوده و مذاکرهای با بغداد اتخاذ کرده بود، آیا باز هم
حمله به ایران رخ میداد؟
پاسخ به پرسشهایی از این دست، آسان نیست. اما
با اطمینان میتوان گفت که مواضع تند خمینی علیه صدام، در ترغیب عراق به حمله
نظامی به ایران، بیتأثیر نبوده است.
http://www.imam-khomeini.ir/fa/c78
امام و دفاع مقدس
جنگ به عنوان یک نعمت
پدیدآورنده : اهوازی، عبدالرزاق
محل نشر : تهران
ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)
زبان اثر : فارسی
فاکت اول جنگ به عنوان یک نعمت
آن قاطعیتی که امام به خرج دادند و جنگ را
به عنوان یک «نعمت» برای مردم، تلقی کردند و مردم را برای یک بسیج آماده کردند، آنها(برنامه ریزان
جنگ) مطمئن شدند که آن راه نظامی، به این شکل، قابل حل نیست.
فاکت بعدی
تروریزم و دخالت در امور داخلی
کشورهای منطقه یکی دیگر از سیاستهای مخرب
حکومت اسلامی است که جز کشتار و مرگ ونیستی و ویرانی چیزی دیگر نصیب مردم منطقه
نکرده است. همان سیاستی که فدوی جانشین فرمانده سپاه پاسداران اعتراف میکند که:
«در دهه نود بیش از هزار کیلومتر دورتر از خانه خودمان میجنگیدیم». از کشتار زنان
و پیران و کودکان در سوریه تا پشتیبانی از حوثیهای
یمن و کتائب و حشدالشعبی درعراق و حزب الله در لبنان .
نمونه دیگر
که خمینی خوی جنگ افروزی داشت را از آقای منتظری بشنویم که خودش هم طعمه
این هیولای ارتجاع یعنی خمینی شد وخذف وبرکنار ومجازات گردید
آیتالله منتظری در مصاحبهای با
اشاره به «شعارهای تند» مطرحشده پس از انقلاب (مانند «صدور انقلاب»)، از «وحشت»
کشورهای مجاور از فضای سیاسی مزبور گفته است. او با اشاره به دیدار و گفتوگوی
حضوری خود با آیتالله خمینی، روایت کرده است: «به ایشان گفتم که همیشه در
دنیا رسم است در کشوری که انقلاب میشود، هیأتهای حسننیت به کشورهای مجاور میفرستند
و به آنها پیام میدهند که ما با شما کاری نداریم و روابط همانطور [مانند دوران
پیش از انقلاب] خواهد بود؛ ما متأسفانه اینکار را نکردهایم و هرچه زودتر این کار
را انجام دهیم، بهتر است؛ بهخصوص که صدام زمزمه جنگ میکند و بنابراین باید زودتر
جلوی جنگ را بگیریم.»
برمبنای گزارش آیتالله منتظری، خمینی
این پیشنهاد واکنش منفی نشان میدهد و در برابر اصرار او که «ما نمیتوانیم دور
کشور دیوار بکشیم»، پاسخ میدهد: «نهخیر؛ ما میخواهیم دور کشور دیوار بکشیم!»
اما مستقل از این گزارش مهم قائممقام خمینی
،
مروری بر برخی اظهارنظرها، سخنرانیها و پیامهای خمینی در آن دوران، نشانههای
قابلتأملی دربر دارد.
در این نمونه های دیگر خواهیم دید خمینی چقدر وقیحانه وتحریک آمیز حرف
میزند ودنبال درگیری تحریک وجنگ است
آیتالله خمینی در این پیام اضافه کرده است
که «صدام حسین همچون شاه مخلوع، چهره قبیح غیراسلامی و غیرانسانی خود را نشان داده و به
هدم اسلام و حوزه مقدسه نجف کمر بسته، و با مسلمانان مظلوم برای رضای کارتر، آن کند
که مغول کرد، و با علمای اسلام آن کند که رضاخان و محمدرضا پهلوی با علما و
روحانیون و سایر طبقات کردند.»
اما خمینی کوتاه نمیایددوباره
او تصریح میکند که صدام «باید
بداند که با این اعمال ضداسلامی، گور خودش و رژیم تحمیلی غیرانسانی و غیرقانونی
بعث را با دست خود میکند.»
خمینی همچنین خطاب به مردم
عراق میگوید:
«بهپاخیزید و قبل از آنکه این رژیم فاسد همهچیز شما را تباه کند،
دست جنایتکار او را از کشور اسلامی خود قطع کنید.»
او صدام را «سفاک» توصیف میکند و از ارتش عراق میخواهد که از
«این مخالف اسلام و قرآن» اطاعت نکنند و «دست آمریکا را که از آستین صدام بیرون آمده»، قطع
کنند.
تشویق به کودتا و براندازی
تنها یک روز پس از اظهارنظر پیشین، خمینی در پیامی دیگر،
حکومت عراق را «رژیم منحوس بعث» توصیف میکند که «خود را برای معارضه با اسلام و مسلمین آماده
نموده».
وی تأکید میکند که «ملت مسلمان ایران و عراق، سردمداران آنان را
بهجای خودشان مینشانند و آنان را از صحنه خارج و بهدست فراموشی تاریخ میسپارند.»
خمینی، صدام حسین
را «در معرض هلاک» ارزیابی میکند؛ کسی که از نظر او، مشغول «جنایت» است و «دستش تا
مرفق به خون جوانان غیور عراق آلوده است.»
خمینی حکومت صدام را «دشمن مردم عراق» و «رژیم منحوس بعث» و
«رژیم فاسد» توصیف و ابراز امیدواری میکند که «چون رژیم شاهنشاهی به زبالهدان
تاریخ افکنده شود.»
چند روز پس از این پیام، خمینی در سخنانی، دولت عراق را فاقد
پشتوانه مردمی و «پوسیده» میخواند و میافزاید:
«این صدام حسین عقلش هم خیلی عقل
درستی نیست؛ پوسیدهاند این ها. حالا هی نقشه میکشد برای اینکه ما چه و فلان.»
او
اضافه میکند:
«اینها میخواهند به همان زمان جاهلیت برگردند که قوای عربی باشد
و اسلام از آن خبری نباشد. تازه اینها اعتقاد به اسلام ندارند.»
در ادامه، خمینی از ارتش عراق میخواهد که «کلکِ نظام باطل را بکند» و
به صدام «پشت کند» و علیه حکومت او «قیام» کند.
خمینی که مست قدرت بود
همچنین از «صاحبمنصب»های «خوب و متدین» در عراق میخواهد که «کودتا کنند» و صدام
را «ازبین ببرند.»
او در مقام یک مرجع تقلید شیعه، فتوا میدهد که «حرام است بر آنها
که یک قدم دنبال این شخص لعین [صدام] باشند. باید قیام کنند بر ضد او و مملکت
خودشان را اسلامی کنند و حکومت خودشان را اسلامی کنند و قواعد هم اسلامی باشد.»
در رویکردی مشابه، اردیبهشتماه ۱۳۵۹ خمینی در پیامی، حکومت عراق را
«رژیم منحط و جنایتکار» توصیف میکند و از «افسران و درجهداران و
سربازان» عراق میخواهد که «یا دلاورانه قیام کنند و اساس ستمکاری را برچینند؛ و
یا از پادگانها و سربازخانهها فرار کنند.»
او همچنین بار دیگر از ملت عراق میخواهد که «دست به دست هم دهند و
این لکه ننگ [رژیم صدام] را از کشور عراق بزدایند.»
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر