پیام پاتک رفسنجانی؟
رفسنجانی درست فردای اظهارات خامنهای، طی سخنانی علاوه بر جوابگویی در محتوا، در شکل هم به یک عرض اندام تماشایی در برابر خامنهای دست زد و همانگونه که خامنهای سخنان خود را خطاب به جمعی تحت عنوان دانشجو بیان کرد، رفسنجانی نیز عدهیی را که دانشجویان دانشگاه آزاد نامیده شدهاند، نزد خودش جمع کرد و سخنانش را خطاب به آنها گفت به این ترتیب که:
اولاً، جواب مارک ضدانقلاب از طرف خامنهای را، رفسنجانی با زدن مارک دیکتاتور به خامنهای داد و گفت: «کسانی فکر میکنند قدرت باعث دوام حکومتهاست» و اضافه کرد که «دنیا به سمت آزادی پیش میرود و در شرایط کنونی نمیشود جلو افکار را گرفت».
ثانیاً، رفسنجانی ضمن اشاره به صحبتهای روز قبل خامنهای، با مردرندی شعار خامنهای در مورد آرمانخواهی را بل گرفت و از آن حقالناس بودن رأی را نتیجهگیری نمود و به این ترتیب به او گوشزد کرد که قواعد بازی داخل رژیم را رعایت کند و در نمایش انتخابات پیش رو تقلب نکند!
ثالثاً، در رد حرفهای خامنهای در مورد دانشگاه که به بهانه کنسرت و اردوی مختلط و غیره… بر تشدید اختناق در دانشگاهها تأکید کرده بود، رفسنجانی ژست آزادیخواهی گرفت و سنگ فضای باز و آزاد دانشجویی را به سینه زد.
بعد از حمله روز شنبه خامنهای، سه شق یا سه تابلو در مورد واکنش رفسنجانی متصور بود؛ یکی اینکه سپر بیندازد و کرنش و مجیزگویی کند؛ تابلو دوم این بود که خودش را به نشنیدن بزند و از کنار قضیه رد شود و تابلو سوم هم که تابلو جنگ میباشد، همین کاری بود که کرد؛ یعنی سفت و سخت رودرروی خامنهای ایستاد و به او گفت تو دیکتاتوری! خطی که میروی به جایی نمیرسد و با این شیوه، نظام را بر باد میدهی!
چه نتیجهیی میباید از این واکنش و پاتک رفسنجانی گرفت؟
اولین نتیجه این است که بایستی به این واقعیت باور کرد که آنچه در وین واقع شده، یک سرفصل بسیار مهم و تعیینکننده برای رژیم است که بر اثر آن، همه چیز دستخوش تغییر میشود، همه چیز از نو باید چیده شود و از نو تعریف شود؛ از جمله تعادل قوای درونی رژیم.
چرا که رفسنجانی گرگ باران دیده است و به قول معروف بیگدار به آب نمیزند. حتماً از ضعف و فروپاشی ارکان قدرت ولیفقیه خبرهای دقیق دارد و با ارزیابی قدرت باند خودش و روحانی وارد این جنگ شده و چنین رودرروی ولیفقیه ایستاده است! این جنگ، جنگ قدرت و جنگ هژمونی است و این سرفصل بهاصطلاح «پسا مذاکرات» سرفصل تعیینتکلیف مسأله قدرت است.
حرف و خواسته رفسنجانی و باندش هم روشن است، خود رفسنجانی با صراحت آن را خطاب به خامنهای چنین بیان کرد:
«تصمیمات جامع را به مردم واگذار کنید!» روشن است که «مردم» اسم مستعار خود اوست. روزنامههای این باند هم بهطور کاملاً صریح همین پیام را رساندند و نوشتند. روزنامه اعتماد (۲۲/۴/۹۴) طی مقالهیی با امضای حسین مرعشی از نزدیکان رفسنجانی تحت عنوان «درسهایی که باید از مذاکرات گرفت» نوشت مذاکرات این بار به این دلیل به نتیجه رسید که کار به آدمهای کاردان (که منظورش دولت روحانی است) سپرده شد و از آن نتیجه گرفت: «اگر این دروس از روند دو ساله مذاکرات از سوی دولت در سیاست داخلی نیز اجرایی شود دیگر نگرانیهایی که در خصوص پایگاه اجتماعی و تضعیف آن بهدلیل عدم رضایت کافی از بهبود مسائل سیاست داخلی کشور وجود دارد، نیز رفع خواهد شد».
این نسخة رفسنجانی برای دور کردن سایه سرنگونی از سر نظام است. در یک کلام، سپردن هژمونی و فرمان ماشین حکومت به دست او. البته خیلی روشن است که ولیفقیه هم با تمام قوا از قدرت و ثروتی که در چنگش هست دفاع خواهد کرد و به این دلیل جنگی منتهی به جراحی جدی درونی بین دو باند حاکم در پیش است. جنگی که برای مردم ایران مبشر رهایی است!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر