۱۳۹۵ مرداد ۳۰, شنبه

پرویز خزایی: تو چته میلرزی؟

پرویز خزایی: تو چته میلرزی؟

راویان حکایت کرده‌اند که یک بنده خدایی، با پس‌انداز اندکی که دارد، در رستورانی استیک گوشت گاو و ژله پودینگ سفارش میده. بعد که گارسون بشقاب بیفتک و در کنارش ژله را میگذارد جلوش، هرکار میکند کارد و چنگال زبان بسته گوشت استک را نمی برد و بیفتک مربوطه سخت و غیر قابل بریدن است، حالا جویدن پیش کش حاجی آقا صاحب رستوران. باری، این مشتری از فرط خشم وعصبانیت، گوشت استک را برداشته و با داد و فریاد به طرف حاجی آقا پرتاب میکند. بعد نگاهش به داخل بشقاب بی گوشت می افتد و دیدن ژله پودینگ که در گوشه ای می لرزد. با صدای آرام خطاب به ژله میگوید: تو چرا میلرزی، تو که استک گاو نیستی، نترس با تو کاری ندارم!.
حالا این روزها ملاحظه میشود که این یارو ها که در دمکراسی های حاصل خونهای چند میلیونی اروپا- جا خوش کرده‌اند، به قول کرمانشاهیان عزیز گشتشان میمانن ژله پودینگ!.
روزهای بعد از گردهمایی تاریخی مقاومت، در بورژه فرانسه و تحولات مهم منطقه ای و جهانی و در روزهای بیکس و یارو یاور شدن ولایت تنهای مطلقه و نشستن علی در کنار حوض خالی اش- با جیب گشاد پراز دلارهای ”طیب و طاهر“ اختلاس ایران سوز و وطن بر باد ده- عده بسیار معدودی، کف بر دهان و ناله کنان، به بی ربط سرایی و پراکنده بافی پرداخته اند. از آنها بپرسید شما را چه شده؟ شما چرا می لرزید؟، مگه قرار است پناهندگی غیر مشروع یارو هایی که شما باشید را باطل کنند، مگر قرار است که سوسیال ها قطع شود، مگر بنا است که شما را زبانم لال و استغفرالله بتوان دو، اپوزیسیون رژیم حساب کنند و خانواده ها تان را در ایران در فشار بگذارند… شما که با سیاست ”واما پاکستان“، در هر صحبت خصوصی، یا سر قبرستانی و کافه ای و جلوی اسکایپ- کیچن نشینی، مرتب شورای ملی مقاومت و مجاهدین را و هرکس دیگری از جنبش های آذری و کرد و عرب و بلوچ و غیره را که برای احقاق حقوق اساسی خودشان، مبارزه میکنند را میکوبید و انواع و اقسام تهمت و جعل وبهتان بارشان میکنید- که مشکلی ندارید. حاج آقا با شما کاری ندارد. برعکس بروید ببینید سایت های حاج آقا گشتاپو چقدر شما را باز پخش و باز انتشار میکنند…
یک یارو ناگهان ملی گرا شده و پشت وافور و در کنار یک کاسه قرص های مختلف بیماریهای گوناگون از فرط بی حرکتی (فیزیکی مقصودمه والا حرکت سیاسی پیش کشش!)- مرتب نقالی میکند که ای هوارملت ایران در خطراست!. حتما کلمه ملت ایران را از ماده ۱۱ قانون اساسی ولایت مطلقه و خلافت خمینی تفسیر کرده، آنهم از جمله ”همه مسلمانان یک امت اند … وحدت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی همه مسلمانان…”. بخوانید خلافت و دولت اسلامی سراسر کره زمین فعلا تا بعدا نوبت سایر سیارات، تحت این قانون اساسی خلافت جهانی اسلام، برسد!
آن یکی یارو، با نگرانی هشدار میدهد که اگر رژیم سقوط کند و در جنگ منطقه ای- که خود این رژیم بیش از سه دهه است در همه منطقه برای تحقق اتحاد جماهیر اسلامی و ولایت و خلافت بر امت مسلمان! راه انداخته است- شکست بخورد، ایران تجزیه میشود! آخه روش نمیشه بگه رژیم دستش از لبنان و سوریه و عراق و یمن- که مدام در فکر تجزیه و از هم پاشیدن وحدت اقوام و مذاهب و ملیت های آنهاست- می برد و شکست میخورد و متعاقبا، برحسب سابقه امر، زهرهای دیگر و دیگر را آنقدر نوش نیمه جان میکند تا این ملت شریف و مبارز ایران، با قیام خود و تنها خود، همه آنها را یک جا پیش امام خمینی، سقط الاول از جام زهر اول، بفرستد.
یک یاروی دیگر، با یک افتضاح بی سابقه، اسنادی که ناشیانه توسط حاجی علوی و حاجی فلاحی جعل شده را درسایت خود منتشرمیکند… که برای لاطلائلات گشتاپوی آخوندی علیه مقاومت اعتبار دست و پا کند و شریک جرم لودادنها و بانی برخی کشتارها شدن خودش را جعل کند که خود جای بحث جداگانه ای دارد. نگارنده بزودی در یک بررسی جرم شناسی و کشف جعل و دستکاری در سند، به این خواهد پرداخت. لا اقل بدانید که شگردهایی از این دست و دستکاری درسند، سابقه ای بدرازای تاریخ از زمان شروع تولید لوحه و کاغذ و جوهر و قلم دارد. نمونه های درشت و خیلی پیچیده تر و پیشرفته ترش از زمان روسای اطلاعاتی امنیتی نرون و ایوان مخوف و هانری هشتم و الیزابت اول تا هیتلر و موسیلینی و استالین و برادران دیگر تاریخی رژیم خمینی، بقدری معمول و متداول و آبرو باخته است که میلیونها سند و تحقیق در باره جعلی بودن آنان در آرشیو های جهان جمع آوری شده است. این سند سازی توأمان ساواک- واواک، آنهم سالهای مدید پس از انقلاب و آنهم با انتشاری همزمان با تحولات خطیر منطقه- پر از تناقض مفتضحانه و دم خروس نشان، انگشت کوچکه کارهای برخی از مشاهیرامنیتی- اطلاعاتی در تقلب و سند سازی، به هدف بد نام کردن و به دم تیغ دادن افراد خاص و نیروهای مخالف، نمیشود. نام بعضی از این مشاهیر! دستچین شده را- همانند آن مشاهیر شارلاتان!- که قبلا در نوشتار دیگری آوردم، ذیلا می آورم:
فرانسس والسینگهام رئیس سازمان اطلاعات و امنیت در بار الیزابت اول که خدای جعل نامه و تعویض عنوان و محتوای اسناد بود،
کاردینال ریشلیو، وزیر دربار و کشور حکومت لوئی سیزدهم که برای حراست از پادشاه محبوب خود در این سیاه بازی و شیطان سازی محشر کبرا بر پا میکرد،
هنریش مولر رئیس اطلاعات سند ساز آدولف هیتلر ایضا
لاورنتی بریا رئیس کل دستگاه اطلاعاتی ژوزف استالین ایضا
لیست دراز است تا اینجا بسنده کنیم.
یک یاروی دیگر از همه اینها با حال تراست. او در مصاحبه- با کسی از خودشان-، حتی تا آنجا پیش میرود که میگوید اگر روزی این نظام حاکم بر ایران سقوط کند، نگرانی این است که مجاهدین دوباره، مانند دوره انقلاب و بعد از انقلاب، سازماندهی کنند و به یک گروه سیاسی مهم و بقول او ”مافیا“!! تبدیل شوند… بقول زنده یاد مرضیه، شیرزن هنر و مقاومت- که تکیه کلامش در مقابل چنین موجوداتی- با حال و پرمزه بود: ”موش بخوردت اللهی“!! آخه تو:
یارو ژله پودینگ! بیا بجای لرزیدن در خارج کشور و نگرانی در باره سرنوشت خلافت مطلقه در تهران، بجای اظهار وحشت و دلهره در کافه های اروپا، یک سر برو به تهران و در اولین فرصت، در گردانهای تکاور سپاه و همدستان و مزد بگیران منطقه ای اش، در خیل ”مدافعان حرم…“- بخوانید مدافعان حرم بشاراسد- ثبت نام کن و در کنار آنان بجنگ. تا ”خدای نخواسته“ نگرانی ات به تحقق نپیوندد. آخه یارو! تو با این همه نگرانی و اضطراب در این خارج کشور چکار میکنی؟ برو یک کاری بکن. توچرا هی باید بلرزی؟ گناه داری والّهی!
فقط این بسته ناقابل را بعنوان سوقاطی با خودت ببر: اگر رژیم، در چنبره بحران و جنگ منطقه ای- که خودش نزدیک به چهل سال است، در همه منطقه، از لبنان و عراق و سوریه و یمن به راه انداخته است، سنکوب کرده و سقوط فرمود، یارو! این اسمش ”تجزیه ایران“ نیست، اسمش تجزیه بند بند تن و جان نحیف خامنه ای ایرانسوز و شرکاء و برادران دزد و قاتل و قاچاقچی او است.
هفته دوم ماه اوت ۲۱۰۶- اسکاندیناوی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر