۱۳۹۵ شهریور ۲, سه‌شنبه

فایل صوتی افشای قتل عام 67 ، کشاکش دو قطب اصلی قدرت (خمینی جلاد ضد بشر) وآقای منتظری

فایل صوتی افشای قتل عام 67 ، کشاکش دو قطب اصلی قدرت (خمینی جلاد ضد بشر) وآقای منتظری




فایل صوتی یاد‌شده، در اصل مجادله‌یی است بین دو قطب اصلی قدرت حاکم؛ یک طرف آقای منتظری و طرف دیگر خمینی.



فایل صوتی آقای منتطری را اینجا بشنوید
دو سال پیش از این، یک شکاف بزرگ در الیگارشی قدرت پدیدار شده است. این زمانی است که هسته اصلی قدرت، که بی‌واسطه به خمینی متصل است، به‌مذاکره پنهانی با آمریکا رو آورده در این سوداست که در منازعه قدرت دست بالا را پیدا کند. با همین نقطه عزیمت، تصمیم‌گیری درباره زد و بندهای خارجی، سفر مک فارلین و یک مقام اسراییلی به‌ تهران، دریافت موشکهای تاو و... را در دایره بسته خود نگه داشته‌ است.


آقای منتظری به‌زودی از این ماجرا مطلع می‌شود و با اشاره خود او، دستیار بسیار معتمدش، مهدی هاشمی، سفر مخفی مک فارلین را از طریق روزنامه لبنانی الشراع برملا می‌کند.


در نقطه مقابل، خمینی برای به ‌انقیاد کشاندن منتظری، به‌ روال معمول‌ خود که گروگان‌گیری است دست می‌زند:‌ مهدی هاشمی را دستگیر می‌کند و با دروغ‌پراکنی، پرونده سازی، اعتراف‌گیری، مصاحبه تلویزیونی و سایر اشکال جنگ روانی یک کارزار سنگین علیه قائم‌مقام خود به‌پا می‌کند.


بازجویی از مهدی هاشمی را خمینی شخصاً هدایت می‌کند و مطابق توضیحات ری‌شهری وزیر وقت اطلاعات، این خمینی است که نوارهای بازجویی را گوش می‌کند و نظر می‌دهد که آیا مهدی هاشمی «صداقت» به‌خرج داده یا خیر.([i])


با این‌همه از آنجا که آقای منتظری کوتاه نمی‌آید، به‌دستور خمینی مهدی هاشمی اعدام می‌شود. نامه بسیار تند آقای منتظری در آن ایام که به‌ خمینی می‌نویسد: «جنایات اطلاعات شما و زندانهای شما، روی شاه و ساواک شاه را سفید کرده است» گویای بحران حدت یافته میان دو قطب رژیم است که از این پس رو به‌وخامت می‌رود.


در این ‌زمان، 24مرداد 67، هنگام گفتگوی آقای منتظری با چهار تن از مجریان قتل‌عام، خمینی از سر ناچاری محض آتش‌بسی را پذیرفته و مهم‌ترین اشتغال روزانه خود و حلقه نزدیک دستیارانش، کشتار وسیع زندانیان مجاهد است.


چهار جلاد گردآمده در خانه‌ آقای منتظری فرستادگان خمینی‌اند. با وجود تنگی وقت و اوضاع اضطراری که آن‌ها را از صبح تا ساعت ده و نیم شب، بی‌وقفه درگیر کشتارها کرده، خمینی یک مأموریت سیاسی برعهده مأموران خود گذاشته است که شریک کردن آقای منتظری در مسئولیت قتل‌عام است. اصرار آن‌ها به ‌آقای منتظری که با کشتار 200 مجاهد دیگر موافقت کند، با همین هدف است.


در آن لحظه آقای منتظری به‌روشنی می‌داند که در  قتل‌عام زندانیان سیاسی  خودش نیز هدف قرار گرفته است. او چند بار واکنش خانواده‌های زندانیان اعدام شده را گوشزد می‌کند که:‌ «‌جواب خانواده‌ها را چه می‌دهید؟» این پرسش هم چشم امیدی است که به برآمدن موج اعتراضهای اجتماعی دارد و هم‌ زبان تهدید او خطاب به‌خمینی که وقتی مردم سر به‌ عصیان بردارند او حق را به‌ آن‌ها می‌دهد و در کنارشان خواهد بود.


اما ترسناک‌ترین تهدید نهفته در سخنان آقای منتظری احتمال علنی کردن نامه‌های اعتراضی خود اوست:


«من اگه واسه‌ خاطر شخص امام و انقلاب نبود من نامه‌ام را پخش می‌کردم. می‌دانید چقدر به نفع دشمنان بود؟» .


یکی از دژخیمان حاضر:‌ «بله، تبعات ناگواری داشت» .


در این گفتگو طرف شکست خورده خمینی است که نمی‌تواند آقای منتظری را به ‌تأیید قتل‌عام بکشاند. بنابراین، نتایج لازم را می‌گیرد که هم پروژه کشتار را در حداکثر اختفا انجام دهد و هم آن را تسریع کند.


اما آقای منتظری به‌همین ایستادگی که البته بس شرافتمندانه‌ و والاست، بسنده می‌کند و به‌ کارکرد هیولای خونخوار قدرت بهای لازم را نمی‌دهد. او نمی‌داند که هیولا به سرعت همه چیز را فرو خواهد بلعید. وگرنه، در آن هنگام صحیح‌ترین واکنش علنی کردن نامه‌های اعتراض به‌ قتل‌عام و اعلام استعفا بود.


نمی‌توان پیامدهای وقایع تاریخی را چنان‌چه در صورتها و در مسیرهای دیگر محقق می‌شد، ترسیم کرد. زیرا حرکت تاریخ یک روند تک‌راستا نیست و هر واقعه‌یی نه عکس‌العمل ساده و مستقیم واقعه پیشین خود بلکه برآمد دیالکتیکی مجموعه روندهای سیاسی و اجتماعی است.


با این‌حال اگر امکانی برای جلوگیری از قتل‌عام 67 متصور بود، از این دو راه محقق می‌شد:


نخست آن که ارتش آزادیبخش ملی در چهار زبر متوقف نمی‌ماند و قادر می‌شد تا کرمانشاه جلو برود. همین پیشروی (و نه حتی شکل‌گیری فرآیند سرنگونی رژیم) هم تعادل درونی حکومت را به‌زیان حلقه اصلی قدرت به‌هم می‌زد و هم مجریان قتل‌عام و آدم‌کشان فرومایه تحت‌امر آن‌ها را از آینده خود بیمناک می‌کرد؛ در نتیجه ماشین کشتار از حرکت باز می‌ماند.


دیگر آن‌که آقای منتظری فریادهای پرخشم و احتجاجات سیاسی و فقهی خود علیه قتل‌عام زندانیان در همین جلسه را علنی می‌ساخت و با استعفا از مقام خود یک توفان عظیم سیاسی به‌پا می‌کرد.


چند ماه بعد، هیولا که از اعدام زندانیان فارغ شد این‌بار دست به‌کار ماجرای عزل قائم‌مقام شد.


تا آن موقع آقای منتظری نامه‌های اعتراضی خود را فاش نکرده بود. اما حریف، از درز دادن یکی از همان نامه‌ها در رادیو بی‌بی‌سی برای  عزل منتظری  سود جست.


با این‌که این تصمیم پس از کشتار زندانیان و برقراری سلطه سنگین رعب و سرکوب در همه جا از جمله در درون رژیم اتخاذ شد، باز هم‌چنان تنشهایی در درون حکومت برانگیخت که خمینی شخصاً به وزرای دولت و اعضای مجلس خود نامه نوشت و آن‌ها را تهدید کرد که «در صورت تخطی، هر کس در هر موقعیت بلافاصله به مردم معرفی خواهد شد»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر