فريبكاري و ظاهر سازي خامنه اي در ارجاع برجام به مجلس
لينك به منبع
مجلس ارتجاع در یک جلسه پرتشنج مملو از
فریاد و دشنام و تهدید، سرانجام طرح یک فوریتی موسوم به «اقدام متناسب و متقابل دولت
در اجرای برجام» را تصویب کرد. این تصویب کاملاً نمایشی بود، زیرا دولت روحانی منتظر
مجلس نمانده و کار اجرای آن را آغاز کرده است. آخوند حسینیان در همین جلسه به صراحت
گفت، دولت مجلس را سر کار گذاشته است.
زاکانی رئیس کمیسیون ویژه بررسی برجام
نیز گفت که همین طرح را که مطرح شده، لاریجانی دو ماه پیش آماده کرده است. این موضوع
را پیش از جلسه امروز نیز نمایندگان دلواپسان و روزنامههایشان بارها بیان کرده و از
آن آه و فغان کرده بودند.
اکنون سؤال این است که آیا میتوان تصور
کرد که تمام این ماجرا، که در آن موافقان و مخالفان تا تهدید به قتل یکدیگر پیش رفتند،
نمایش و ظاهرسازی بوده است؟ یا این جلسه صحنهیی بود از شدت جنگ و جدال باندهای رژیم
و ابعاد تشتت و از همگسیختگی رژیم زهر خورده ولایتفقیه؟
دیگر اینکه اگر برجام امری انجام شده است، چه نیازی ولیفقیه را واداشته
که آن را در مجلس ارتجاع مطرح کند و به دست خود، شکافهای رژیمش را اینچنین به معرض
تماشا بگذارد؟
نخست آن که توافق هستهیی که حاصل آن با نام سند برجام (برنامه جامع اقدام
مشترک) مورد جنگ و دعواست، از اول تا آخر زیر نظر خود خامنهای شکل گرفته است؛ این
را دولت روحانی و تیم مذاکره بارها تصریح و تکرار کردهاند؛ صالحی رئیس آژانس انرژی
هستهیی رژیم و یکی از اعضای تیم مذاکره نیز آن را در جلسه روز یکشنبه مجلس مورد تأکید
قرار داد و با جیغ و فریاد گفت: «… ما که در خلأ مذاکره نکردیم، ما بر اساس یک اصولی
مذاکره کردیم، در یک چارچوبی مذاکره کردیم، آن چارچوب را کی تعیین کرده؟ بنده تعیین
کردهام؟!… قطعاً این جوری نیست… ما در یک چارچوبی مذاکره کردیم، کف و سقفی برای ما
تعیین شده بود.»
روشن است که در دیکتاتوری مطلقه ولایتفقیه
غیر از این نیز متصور نیست؛ بنابراین ارجاع این مسأله به مجلس ارتجاع، توسط خامنهای
جز فریبکاری و ظاهرسازی نبوده که البته دلایل خود را هم دارد:
اولاً، خامنهای فاقد قدرت و اتوریتهیی
است که مسئولیت زهر خوردن را مثل خمینی به عهده بگیرد. بنابراین از یک سو با دوگانهگویی
و دو دوزهبازی که در طول مذاکرات شاهد آن بودیم و از سوی دیگر اکنون و در مرحله اجرای
برجام، به چنین نمایشها و حقهبازیهای سخیفی متوسل میشود تا سایر اجزای رژیمش، از
دولت و وزارتخارجه تا مجلس ارتجاع، تا شورای عالی امنیت، تا شورای نگهبان و… همه را
بهطور صوری وارد این ماجرا کند تا جرم این سودای نافرجام هستهیی که در آن صدها میلیارد
دلار (به قولی 700میلیارد دلار) از دارایی مردم محروم ایران به چاه ویل سرازیر شد،
به پای او نوشته نشود که البته قیمت سنگین آن را هم از رژیمش میپردازد.
ثانیاً، ارجاع این قضیه به مجلس توسط
خامنهای، ژستی بود در برابر کنگره آمریکا، چون این احتمال وجود داشت که جمهوریخواهان
در کنگره، توافق را رد کنند؛ خامنهای میخواست برای حفظ ظاهر و بهعنوان مقابله به
مثل، اگر کنگره توافق را رد کرد، مجلس رژیم هم آن را رد کند.
اما آیا اعضای مجلس که این طور به جان
هم افتاده بودند و به گفته صالحی تا تهدید به قتل و دفن او در سیمان، در همان جلسه
هم پیش رفتند، متوجه نبودند که کل این ماجرا نمایش است و آنها دارند بر سر قبری گریه
میکنند و بر سر و سینه میزنند که مردهیی در آن نیست؟
پاسخ این است که تا آنجا که موضوع به برجام برمیگردد، این جنجال و هیاهو،
ساخته و پرداختة خامنهای بود برای در بردن خودش، اما بر سر بعد از برجام و در واقع
بر سر هژمونی، جنگی واقعی جریان داشت؛ جنگی که میدان بعدی آن، پس از توافق هستهیی،
انتخابات آتی است. واقعیتی که در همین جلسه مجلس نیز، برخی اعضا، صراحتاً به آن اذعان
کردند و هر کدام اعضای باند رقیب را متهم نمودند که درصدد بهرهبرداری تبلیغاتی برای
انتخابات هستند.
در این جنگ، خود خامنهای با عبارت و
کد «نفوذ» به میدان آمده و بهدنبال او اعضای باندش صراحتاً میگویند باند رفسنجانی
روحانی پایگاه نفوذ آمریکا هستند. در جلسه امروز دو تن از دلواپسان (بذرپاش و زاکانی)
به اظهارات اخیر وندی شرمن معاون وزارتخارجه آمریکا استناد کردند که کیهان خامنهای
هم در شماره امروز خود نقل کرده است: «آمریکا باید با رفع سریع تحریمهایی مثل تحریم
پسته و خاویار و فرش، دستاوردهای حداقلی روحانی را در اقتصاد ایران برجسته کرده و در
پیروزی انتخاباتی وی در مجلس و ریاستجمهوری آینده مؤثر باشد»!
متقابلاً باند رفسنجانی روحانی هم با
کدهایی نظیر «توسعه» و «تعامل» از خودشان دفاع کرده و با عبارت «کاسبان تحریم» به طرف
مقابل حمله میکنند و میگویند علت مخالفت آنها آن است که منافعشان با رفع تحریمها
به خطر افتاده است.
صحنه روز یکشنبه مجلس ارتجاع، از یک سو بیانگر این واقعیت است که آثار و عملکرد زهر هستهیی چگونه این رژیم را دارد از هم میدرد و میگسلد، از سوی دیگر، اثبات کننده این واقعیت است که این جنگ و دعوا در خود رژیم برندهیی ندارد، هر دو باند، بازنده این جنگند چرا که به قول معروف بر سر شاخ نشستهاند و بن میبرند، پیروز این جنگ مردم و مقاومت ایران هستند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر