ربودن وکشتن منوچهر صانعی وهمسرش فیروزه کلانتری توسط باند مشترک سپاه وزارت اطلاعات
بحث اینکه چه کسی با چه هویت وبا چه اعتقادی یا چه سابقه ای یا چه موضوع سیاسی بقتل رسید نیست بحث شقاوت یک بنیان ارتجاعی وپدر جد داعش است که نه به دین ونه به اخلاق ونه آخرت ونه به انسانیت وارزشهای جامعه متمدن ایرانی وجوامع بین المللی هیچ اعتقادی ندارد برای رسیدن به قدرت ومال وجاه هر مانعی را از سر راه بر میدارد قول قرار تعهد واخلاق پشیزی ارزش ندارد وبراحتی زیر پا گذاشته میشود.
با این مقدمه به قتلی اشاره میکنیم که رفسنجانی با دادن تضمین وامانامه منوچهر ضانعی را به ایران کشاند که قبلا در فرانسه میزیستند.
منوجهر صانعی از آژودانهای شاه بود که یکماه قبل از انقلاب به فرانسه رفته بود.
باندی بنام باند بنیان مستضعفین که تمامی اموال سران رژیم گذشته وموزه ها واموال شاه را مصادره کرده بود انبوهی عتیقه واجناس از این دست داشت با تحقیقات متوجه شدند که منوچهر صانعی متحصص عتیقه بخصوص در امر اموال وعتیقه های سلطنت حرفه ای میباشد .
این باند در دست چند نفر اداره میشد که یکی از آنها محسن رفیق دوست بود که با رفسنجانی سروسر داشته وبا او بوده است میگویند بخش دیگرش هم دست محسن رضائی بود که او دم رفسنجانی در سپاه وامورات جنگی بوده است ونفرسومش هم برادران عسکر اولای بودند.
رفسنجانی ترتیباتی میدهد که به صانعی امان نامه بدهند که به ایران بیاید واین کار توسط محسن رفیق دوست اجرائی میشود ومنوچهر صانعی وهمسرش فیروزه کلانتری به ایران برمیگردند ورفیق دوست صانعی را بعنوان مشاور خودش در بنیاد مستضعفین بکار میگبرد
فیروزه کلانتری ابتدا به نحو غیر منتظره‌ای در تاریخ ۲۷/۱۱/۱۳۷۵ ناپدید شد. شاهدان روایت کرده بودند که چند نفر وارد دفتر کار وی شده و او را با خود برده بودند. منوچهر صانعی نیز ۲۴ ساعت پس از وی مفقود می‌گردد. صانعی حوالی ظهر برای قدم زدن روزانه و سر زدن به یکی از دوستان نقاش از خانه‌اش واقع در کوچه رضایی (نزدیک میدان تجریش) خارج شد و دیگر بازنگشت.
در روز سوم اسفند جنازه‌های آنها در ارتفاعات لشگرک تهران پیدا شد. جنازه‌ها در کنار هم در حوالی لشگرک، پل تهران‌پارس، پیدا شدند.
برای مرگ این دو دلایل زیادی گفته شده است اما نزدیک ترین نفرات به خانواده صانعی گفته اند که این اواخر او با رفیق دوست ورفسنجانی ووزارت اطلاعات مذاکرات ودیدارهای زیادی داشته است که بیشتر سر قیمت گذاری روی عتیقه ها بوده وصانعی در این وسط پی برده بود که یک باندی تحت مسولیت رفسنجانی وترکیبی از سپاه ووزارت اطلاعات دارند کارهای انجام میدهند برای پاک کردن ردشان واطلاعات مگوئی که صانعی به آن دست یافته بود پرونده اوبه وزارت اطلاعات داده شد که سرانجام باند جنایتکار رفیق دوست رفسنجانی ومحسن رضائی ودژخیمان اطلاعات او همسرش را با 26ضربه کارد از سر راه برداستند
در نظام ولایت فقیه آری امان قول وتعهد برای رفسنجانی وخامنه ای هیچ ارزشی ندارد براحتی یک خانواده ودو انسان را از بین بردند وهرگز دلایل آنها گفته نشد از او استفاده وسواستفاده کردند ودر پایان از سر راه برداشتند.
روزی که پرده های جنایات آخوندها وگشتاپوی ملاها برافتدوجنایات بیشماری آشکار شود وجنایتکاران به پای میز عدالت کشیده شوند که آنروز دیر نیست.
بحث اینکه چه کسی با چه هویت وبا چه اعتقادی یا چه سابقه ای یا چه موضوع سیاسی بقتل رسید نیست بحث شقاوت یک بنیان ارتجاعی وپدر جد داعش است که نه به دین ونه به اخلاق ونه آخرت ونه به انسانیت وارزشهای جامعه متمدن ایرانی وجوامع بین المللی هیچ اعتقادی ندارد برای رسیدن به قدرت ومال وجاه هر مانعی را از سر راه بر میدارد قول قرار تعهد واخلاق پشیزی ارزش ندارد وبراحتی زیر پا گذاشته میشود.
با این مقدمه به قتلی اشاره میکنیم که رفسنجانی با دادن تضمین وامانامه منوچهر ضانعی را به ایران کشاند که قبلا در فرانسه میزیستند.
منوجهر صانعی از آژودانهای شاه بود که یکماه قبل از انقلاب به فرانسه رفته بود.
باندی بنام باند بنیان مستضعفین که تمامی اموال سران رژیم گذشته وموزه ها واموال شاه را مصادره کرده بود انبوهی عتیقه واجناس از این دست داشت با تحقیقات متوجه شدند که منوچهر صانعی متحصص عتیقه بخصوص در امر اموال وعتیقه های سلطنت حرفه ای میباشد .
این باند در دست چند نفر اداره میشد که یکی از آنها محسن رفیق دوست بود که با رفسنجانی سروسر داشته وبا او بوده است میگویند بخش دیگرش هم دست محسن رضائی بود که او دم رفسنجانی در سپاه وامورات جنگی بوده است ونفرسومش هم برادران عسکر اولای بودند.
رفسنجانی ترتیباتی میدهد که به صانعی امان نامه بدهند که به ایران بیاید واین کار توسط محسن رفیق دوست اجرائی میشود ومنوچهر صانعی وهمسرش فیروزه کلانتری به ایران برمیگردند ورفیق دوست صانعی را بعنوان مشاور خودش در بنیاد مستضعفین بکار میگبرد
فیروزه کلانتری ابتدا به نحو غیر منتظره‌ای در تاریخ ۲۷/۱۱/۱۳۷۵ ناپدید شد. شاهدان روایت کرده بودند که چند نفر وارد دفتر کار وی شده و او را با خود برده بودند. منوچهر صانعی نیز ۲۴ ساعت پس از وی مفقود می‌گردد. صانعی حوالی ظهر برای قدم زدن روزانه و سر زدن به یکی از دوستان نقاش از خانه‌اش واقع در کوچه رضایی (نزدیک میدان تجریش) خارج شد و دیگر بازنگشت.
در روز سوم اسفند جنازه‌های آنها در ارتفاعات لشگرک تهران پیدا شد. جنازه‌ها در کنار هم در حوالی لشگرک، پل تهران‌پارس، پیدا شدند.
برای مرگ این دو دلایل زیادی گفته شده است اما نزدیک ترین نفرات به خانواده صانعی گفته اند که این اواخر او با رفیق دوست ورفسنجانی ووزارت اطلاعات مذاکرات ودیدارهای زیادی داشته است که بیشتر سر قیمت گذاری روی عتیقه ها بوده وصانعی در این وسط پی برده بود که یک باندی تحت مسولیت رفسنجانی وترکیبی از سپاه ووزارت اطلاعات دارند کارهای انجام میدهند برای پاک کردن ردشان واطلاعات مگوئی که صانعی به آن دست یافته بود پرونده اوبه وزارت اطلاعات داده شد که سرانجام باند جنایتکار رفیق دوست رفسنجانی ومحسن رضائی ودژخیمان اطلاعات او همسرش را با 26ضربه کارد از سر راه برداستند
در نظام ولایت فقیه آری امان قول وتعهد برای رفسنجانی وخامنه ای هیچ ارزشی ندارد براحتی یک خانواده ودو انسان را از بین بردند وهرگز دلایل آنها گفته نشد از او استفاده وسواستفاده کردند ودر پایان از سر راه برداشتند.
روزی که پرده های جنایات آخوندها وگشتاپوی ملاها برافتدوجنایات بیشماری آشکار شود وجنایتکاران به پای میز عدالت کشیده شوند که آنروز دیر نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر