هادی شعبانی - شبانی (قسمت دوم) با همکاری قربانعلی پور احمدی نهایتا با سربه نیست کردن صمد نظری(اطلاعاتی دیگر ) به میز ریاست نجات رژیم در مازندران دست یافت.
در قسمت اول این گزارش آمده بود که
- هادی شعبانی توسط وزارت اطلاعات وشخص محمد جواد هاشمی نژاد سرکرده مافیای هابیلیان که خود یکی از مدیران وزارت بد نام اطلاعات است آنقدر بروی صندلی ندامت وخیانت نشانده شد نوشت وهاشمی نژاد خط زد ئیا پاره کرد وشعبانی هی نوشت هی نوشت تا نهایتا چند کتاب ندامت نامه وغلط کردنگوئی دلخواه هاشمی نژاد از هادی شعبانی خائن استخراج کردند.
-بعد زمانی که شعبانی مزدور دلخواه وزارت اطلاعات شد برای مزدور گردانی به شهرستانهای مختلف از جمله مشهد برده شد.
- بعد ازندامت نامه ها و غلط کردنگوئی های ازهادی شعبانی فیلم ها ساختند که یک زمانی مدرکی در دست وزارت باشد تا هوس کار دیگری نکند.
بعد هم آورده بودیم که
1- هادی شعبانی تير83 به تيف گريخت و پس از جلب نظر مأموران رژيم از طريق همكاري اطلاعاتي،
2- در تاريخ18 اسفند83 به نزد ملاها بازگشته و
3- بلافاصله به استخدام رسمي وزارت بدنام اطلاعات درآمد.
مأموريتهاي اين مزدور
- سرکرده تجمع مزدوران در انجمن نجات
- اراجيف گويي عليه مجاهدين،
- دوره گردي و لجن پراكني،
- تحت فشارگذاشتن
خانوادههاي مجاهدين براي شركت درنمايش هاي رژيم
- شناسايي و
معرفي مخالفين رژيم،
- ترويج خيانت و تسليم،
- توجيه شكنجه و سركوب توسط
جنايتكاران حكومت آخوندي،
- شركت فعال در سيرك ولايت عليه اشرفيان،
- فعاليت در سايتهاي وزارت اطلاعات وانجمن نجات رژیم
اماهادی شعبانی با همه این خوش رقصی ها وجنایات بسیار روشن است که وزارت اطلاعات به این آدمهای خائن وخودفروخته اعتماد نمیکند.
یکی از
مدیران وزارت اطلاعات گفته بود که این آدمها (منظورش ادمهای مانند هادی
شعبانی وکسانی که بریدند وزیر عبای ملا رفتند)خیلی خطر ناکند سر سوزنی قابل
اعتماد نیستند ایم مدیر وزارت اطلاعات در ادامه :
" دلیلش
خیلی ساده است کسی که به مجاهدین که پیوستند به آنها(پیوستن به مجاهدین)
داوطلبانه وبا انگیزهای انسانی سیاسی وایدئولوژیک است خیانت کند به ما
یعنی جمهوری اسلامی(که وضع ما معلوم است وتنها انگیزه مقداری پول ودرعوض
انواع تحقیر ومحدویت هست) که صد در صد خیانت میکنند. ما باید ماکزیمم را
از آنها بخواهیم که به قول خود مجاهدین آبندی شده ونتوانند به ما خیانت
کنند مهمترین امتحان پاکسازی همکاران قدیمی خودشان که مطلوب ما نیست
میباشد".
آری با همه این ریل را میروند.
همین مدیر
اطلاعات در یک جمع بندی درونی گفته بود برای مثال وتفهیم وتفاهم میتوانم
سه نفر را نام ببرم که تا این ریل را با آنها نرفتیم آزادشان نگذاشتیم .
ابراهیم خدابنده
داوود باقروند
وعیسی آزاده
که از هر
سه نفر این امتحان (کشتن وپاکسازی کسی که مطلوب ما نیست ولی همکار آنها
بوده یا هنوز هم هست)را کردیم ونمره قبولی گرفتند فیلم هم داریم واینجوری
آنها را گیر انداختیم که هئس خیانت بما را نکنند بخصوص که 2نفر از اینها
یعنی داوود باقروئند وعیسی آزاره را به خارج یعنی خارج از مدار کنترل
خودمان فرستادیم.
آری سئوال
بسیار جدی وواقعی است شعبانی وپور احمد وبقیه خائن بریده مزدوران فاصله
صندلی ندامت تا رسیدن به ریاست مشروط وزارت را با خون وکشتن وبقول وزارت
اطلاعات پاکسازی عناصر نامطلوب (همکاران فعلی یا سابق)پر کرده یا طی
میکنند.
بدین
ترتیب وزارت اطلاعات که تاریخ مصرف صمد نظری را تمام شده میدانست به شعبانی
ماموریت داد که به شیوه علمی مانند سعید امامی ودقیق تر مانند احمد خمینی
صمد نظری را پاکسازی کنند.
قابل ذکر
است که منظور از شیوه علمی مانند سعید امامی یا احمد خمینی این است که یا
با آمپول دارو ویا با بالا بدرن دز داروژی که آنها مصرف میکنند اینجوری هم
مرگ طبیعی جلوه میکند وهم در کالبد شکافی بجز دارئ چیزی یافت نخواهد شد.
پزشک
قانونی وکالبد شکافی احمد خمینی هم همین را گزارش کرد دز داروی فشار خون یا
دیابت را اگر بالا ببرند ایست قلبی ایجاد میکند وبا احمد خمینی وصمد نظری
هم همین کار را کردند ونهایتا بدستور وزارت اطلاعات صمد نظری با طرح ودستان
شعبانی و قربانعلی پوراحمدی پاکسازی شدند وپای ریاست هر دو در انجمن نجات
گیلان ومازندران فعلا سفت شد تا نوبت پاکسازی آنها توسط وزارت و بدست خائن
دیگری برسد.
پس قبل از
هر کس خودشان باید بدانند که از نظر مردم که یک خائن وجنایت کارومنفرترین
ها هستند اما وزارت اطلاعات هم با آنها عین نوکر ومزدور تنظیم کرده ونهایتا
به پاکسازی دیگران میفرستند تا نوبت پاکسازی خودشان توسط وزارت اطلاعات یا
خائن دیگر برسد.
این
مزدوران مانند چوبهای دوسر نجاست شده اند وماکزیمم بعد از پاکسازی روی
قبرشان مانند سعید امامی یا صمد نظری مینویسند حر!!!زمانه .
هادی
شعبانی وپورحیدر هم عاقبتی بهتر از این نخواهند داشت این خواست مردم وتقدیر
تاریخ است که اول خائن در کربلا که از گندم ری نخورد بقیه هم نخواهند
خورد.
بد نیست این داستان تاریخی را هم با هم بخوانیم کلیک کنید
قسمت اول را اینجا بخوانید
هادی شعبانی (قسمت اول)فاصله کرسی ندامت و خیانت تا میز ریاست نجات رژیم در مازندران را چگونه طی ویا پیموده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر