۱۳۹۴ بهمن ۱۰, شنبه

صدای پرطنین مقاومت ایران، رسوایی روحانی در فرانسه



آخوند  حسن روحانی  رئیس‌جمهور دیکتاتوری آخوندی روز چهارشنبه (7بهمن) در میان فریادهای خشم و اعتراض ایرانیان آزاده وارد پاریس پایتخت فرانسه شد. روز پنجشنبه (8بهمن) نیز همزمان با دیدار او با رئیس‌جمهور فرانسه، هموطنان آزاده در یکی از بزرگترین تظاهراتهای مقاومت ایرن طی سالهای اخیر در خارج کشور، در حالی‌که شخصیتها و منتخبان مردم فرانسه به آن پیوسته بودند، حضور «رئیس‌جمهور اعدام» در «مهد آزادی و دموکراسی» را با خروش پرطنین خود مورد اعتراض قرار دادند. تظاهراتی که بازتاب گسترده‌یی هم در رسانه‌های فرانسه و مهمترین رسانه‌های منطقه‌یی و بین‌المللی پیدا کرد.

در داخل رژیم و دو باند حاکم دو ارزیابی متفاوت و گاه متضاد از سفر روحانی ارائه کردند؛ باند ولی‌فقیه سفر روحانی هم به ایتالیا و هم به فرانسه را توأم با برخوردهای تحقیرآمیز دانستند و روحانی و همراهان او را زیر ضرب گرفتند که چرا نسبت به این برخوردها واکنشی نشان ندادند؛ از جمله «جوان» ارگان بسیج ضد‌مردمی در مقاله‌یی با عنوان «کسی حواسش به مارکوس نبود!» نوشت: «وقتی رئیس‌جمهور روحانی، در موزه شهرداری رم (!) کنار نخست‌وزیر ایتالیا و زیر سایه اسب مارکوس آئورلیوس نشست تا کنفرانس خبری بدهد، سرگشتگی زایدالوصفی در میان ایرانیان غیور افتاد که چرا قراردادهای ما با ایتالیا باید کنار سم اسب امپراطور روم باشد که زمانی در حمله به ایران، ارتش اشکانی را شکست داد و بخشی از ایران را جدا کرد؟!».

در مقابل رسانه‌های باند رفسنجانی روحانی آن را با شور و شوق زایدالوصف و عجیبی، این سفر را «معجزه» توصیف کردند: عنوان سرمقاله ابتکار، «معجزه ادبیات احترام در عرصه دیپلماسی» به‌اندازه کافی گویاست.

اما ارزیابی واقع‌بینانه از این سفر را با نگاهی به اهداف روحانی و رژیم از این سفر و نتایج حاصله می‌توان به دست آورد.

آنچه روحانی در این سفر دنبال می‌کرد، این بود که حالا که رژیم به هر حال چوب زهر اتمی رو خورده، بتواند نانش را هم بخورد؛ در زمینه سیاسی انزوای رژیم را کاهش دهد، در زمینه اقتصادی تحریمهای اروپایی را بردارد و نهایتاً از آن در جنگ باندی و جنگ انتخاباتی بهره گیرد و درآمدهای آن را به کیسه باند خودش بریزد.

ارزیابی دقیق سود و زیان اقتصادی این سفر و این‌که روحانی چه داد و چه ستاند، شایان مجالی دیگر و مقاله‌یی جداگانه است. اما یک خبر خبرگزاری آسوشیتدپرس (7بهمن) اجمالاً می‌تواند تصویری به دست دهد از این‌که هدف روحانی مبنی بر رفع تحریمها تا چه اندازه محقق شده است: «فرانسه از اتحادیه اروپا خواسته است تا تحریمهای جدیدی را علیه ایران در ارتباط با آزمایشات موشکی اخیر در نظر بگیرد… لوران فابیوس وزیرخارجه فرانسه گفت که اتحادیه اروپا تحریمهای جدیدی را علیه ایران در نظر دارد».

در زمینه سیاسی، نتایج این سفر برای رژیم اسفناکتر از زمینه اقتصادی است. رئیس‌جمهور فرانسه در دیدار با روحانی، تقریباً تمام مواضع فرانسه در سیاست خارجی را که رودرروی مواضع رژیم است، از جمله راجع به تروریسم، منطقه، عراق، سوریه، یمن، لبنان، عربستان و همچنین حقوق‌بشر را در برابر رژیم قرار داد و با تأکید بر این‌که «فرانسه با کشورهای منطقه خلیج (فارس) و  عربستان سعودی  رابطه دوستانه‌ای دارد». خواستار تلاش رژیم برای «کاهش تنش در رابطه با عربستان شد» (خبرگزاری صدا و سیمای رژیم ـ ۹/۱۱/۹۴).

واقعیت این است که پس از زهر اتمی، غرب و آمریکا اکنون درصدد خوراندن جامهای بعدی، از زهر موشکی تا زهر منطقه‌یی و تروریسم و تا زهر حقوق‌بشر به کام رژیم هستند و به نظر می‌رسد باند ولی‌فقیه که برای این قبیل سفرها اشتیاقی از خود نشان نمی‌دهد، در این مورد واقع‌بین‌تر است؛ چون می‌داند در این قبیل مراودات، زیان‌دیده‌تر و بدهکارتر از صحنه خارج می‌شود.

جدای از موارد پایه‌یی فوق، که می‌تواند مورد مناقشه دو باند رژیم باشد، در سیاست و دیپلوماسی شاخصهای شناخته شده‌ای وجود دارد که با آنها می‌توان میزان اعتبار هر سفر سیاسی به‌خصوص در حد رئیس دولتها را سنجید که یکی از آنها پروتکل‌های سفر است. منفوریت رژیم آخوندی و شخص آخوند روحانی به‌عنوان «رئیس‌جمهور 2هزار اعدام» در افکار عمومی هم دولت ایتالیا و هم به‌خصوص دولت فرانسه را وادار می‌کرد که این پروتکلها را برای روحانی در حد می‌نیمم نگه‌دارند. از جمله در استقبال رسمی از روحانی هم که قاعدتاً می‌بایست رئیس‌جمهور حاضر می‌شد، اولاند حضور نیافت و فابیوس وزیر خارجه از روحانی استقبال کرد که در عرف دیپلوماتیک یک تحقیر محسوب می‌شود.

اما از مهمترین شاخصهای سیاسی همین تظاهرات عظیم مقاومت ایران بود که در اعتراض و محکومیت حسن روحانی در روز پنجشنبه 8بهمن در پاریس شاهد آن بودیم؛ رژیم تلاش بسیار کرد و به هر دری زد که جلو انجام این تظاهرات را بگیرد، اما برگزاری تظاهرات با آن شکوه و ابعاد که پس از واقعه تروریستی 13نوامبر در خود فرانسه نیز یک واقعه مهم سیاسی محسوب می‌شود به‌خصوص که حضور شمار زیادی از شخصیتهای سیاسی و برجسته فرانسوی، از وزیر پیشین حقوق‌بشر تا منتخبان مردم فرانسه، نمایندگان پارلمان و سناتورها، تا شهرداران و… به این اهمیت ضریب زده بود.

به این ترتیب مقاومت ایران روز پنجشنبه 8بهمن، پاریس را به یک آوردگاه سیاسی میان خود و رژیم آخوندی تبدیل کرد و تمام دنیا به چشم دیدند که رژیم و رئیس‌جمهورش تا کجا مورد تنفر مردم ایران هستند و متقابلاً مردم ایران به چه نیرویی و به چه مقاومتی چشم امید دوخته‌اند؛ چرا که اگر رژیم می‌توانست تنها دهها نفر را بسیج کند و به نفع روحانی و رژیم به خیابانهای پاریس بکشاند، بی‌تردید این کار را می‌کرد، اما نتوانست و نمی‌تواند؛ در عوض این ایرانیان آزاده و هواداران مجاهدین و مقاومت ایران بودند که بار دیگر خیابانهای پاریس و افکار عمومی فرانسه را فتح کردند. بر کسی پوشیده نیست حضور چند هزار نفر در خارج کشور در یک تظاهرات و راه‌پیمایی خیابانی معادل چند میلیون نفر در داخل کشور است. بی‌جهت نبود که این تظاهرات چنین انعکاسی در رسانه‌های فرانسه و رسانه‌های بین‌المللی پیدا کرد. بنابراین تظاهرات و راه‌پیمایی «نه به روحانی» 8بهمن پاریس، یک چشم روشنی بزرگ برای مردم ایران است و نویدبخش نزدیکی پایان رژیم و رهایی میهن ما از شر دیوان و ددان عمامه‌به‌سر حاکم است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر