هادی شعبانی (قسمت اول)فاصله کرسی ندامت و خیانت تا میز ریاست نجات رژیم در مازندران را چگونه طی ویا پیموده است .
هادی شبانی ویک فضاحت بی نظیر برای بریده مزدوران وزارت اطلاعات مامور در انجمن نجات گیلان ومازندران وآذربایجان
هادی شعبانی فقط یک نمونه است همه این خائن بریده مزدورها هم اینگونه در محضر ولایت ووزارت طی طریق کرده اند.
باهم این تاریخ نگار را ببینیم تا حرف آخر خودمان را بزنیم
1- هادی شعبانی تير83 به تيف گريخت و پس از جلب نظر مأموران رژيم از طريق همكاري اطلاعاتي،
2- در تاريخ18 اسفند83 به نزد ملاها بازگشته و
3- بلافاصله به استخدام رسمي وزارت بدنام اطلاعات درآمد.
باهم این تاریخ نگار را ببینیم تا حرف آخر خودمان را بزنیم
1- هادی شعبانی تير83 به تيف گريخت و پس از جلب نظر مأموران رژيم از طريق همكاري اطلاعاتي،
2- در تاريخ18 اسفند83 به نزد ملاها بازگشته و
3- بلافاصله به استخدام رسمي وزارت بدنام اطلاعات درآمد.
مأموريتهاي اين مزدور
- سرکرده تجمع مزدوران در انجمن نجات
- اراجيف گويي عليه مجاهدين،
- دوره گردي و لجن پراكني،
- تحت فشارگذاشتن
خانوادههاي مجاهدين براي شركت درنمايش هاي رژيم
- شناسايي و
معرفي مخالفين رژيم،
- ترويج خيانت و تسليم،
- توجيه شكنجه و سركوب توسط
جنايتكاران حكومت آخوندي،
- شركت فعال در سيرك ولايت عليه اشرفيان،
هادي شعباني در يكي از تجمعات مزدوران در نجات مازندران به همراه
ايرج صالحي، عين الله شعباني، مجيد محمدي، محمدرضا گلي اسكاردي، غفار بال افكنده و…
هادي شعباني در شعبه پوششي وزارت تحت نام
انجمن نجات
مازندران با مزدوراني از قبيل ايرج صالحي، صمد نظري،
عبدالله
افغان، مسعود درياباري، قربانعلي برادران، علي اصغر
زندوكيل و… با فشار
آوردن روي خانواده هاي مجاهدين در
راه اندازي كاروان مزدوران به اشرف، از
فعالين سيرك ولايت
بود كه طي 677 روز با بيش از 320بلندگو
بين سالهاي88تا90
به شكنجه روحي و آزار و اذيت مجاهدين
و لجن پراكني مشغول بودند.
هادي شعباني يكي از سردسته هاي اوباش عربده كش در اين
جنگ كثيف رواني بود كه بارها به پشت سياجهاي اشرف آمده
بود.
هادي شعباني در جمع عربده كشان مزدور مقابل درب اشرف
شعباني در يكي از مأموريتهايش در
23خرداد90 در سيرك مالكي- رژيم، با ديگر
مزدوران ضمن تعريف و تمجيد از رژيم
و زندگي انگل وار خود، مجاهدين را به
ندامت و خزيدن زيرقباي ملا و شستن
دست خونين قاتلين مردم و مجاهدين فرا خواند
و گفت:
«هر موقع كه اراده كنيد راه بيرون به روي
شما بازه… خانواده من با آغوش باز
مرا قبول كردن و حتي يك روز هم
اينطور نبودم كه مورد آزار و اذيت حكومت
قراربگيرم. در حالي كه در اين
سالها گفتند زندان و شكنجه شده. ولي واقعيت اينه
كه من پهلوي خودتونم.
داريد من را مي بينيد. صدام و مي شنويد. پشت سياجتون
اومدم…حتما سازمان
موضعگيري مي كنه عليه من. ولي من هيچ ترسي ندارم.
واقعيت اومدم بهتون بگم
واقعيت چي بوده تو اين ساليان. خودتون تصميم بگيريد
كه بابا راه برگشتي
وجود داره. يك زندگي راحتي بكنين»
هادي شعباني به همراه ديگر مأموران وزارت(علي اصغر زندوكيل و شعبانپور)
آبان90- ضلع شرق قرارگاه اشرف در جمع ارتش جنايتكار تحت امر مالكي عليه
اشرفيان
كاملا” مشخص است كه رژيم و وزارت بدنامش
از قضا با فضولات مجاهدين و
خائنيني هم چون هادي شعباني كه به استخدام
خودشان در آمده باشد، نه تنها كاري
ندارد بلكه ماكزيمم سوءاستفاده از او را
عليه مجاهدين خواهد كرد.
هادي شعباني، ندامت خود به درگاه
آخوندهاي جنايتكار را به فرمان وزارت در لجن
نامه اي تحت عنوان«كتاب عمر»
سرهم بندي كرد تا سرسپاري خود به رژيم را به
اثبات رسانده و بتواند به يك
حيات ننگين در دامن ولي فقيه ارتجاع ادامه دهد.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر