۱۴۰۳ آبان ۸, سه‌شنبه

خامنه‌ای و بریکس؛ وقتی غریق به هر دستاویزی چنگ می‌زند

 

خامنه‌ای و بریکس؛ وقتی غریق به هر دستاویزی چنگ می‌زند

بحران بریکس...
بحران بریکس...

ضرب‌المثل «الغریق یتشبث بکل حشیش» اگر چه یک ضرب‌المثل غیرفارسی است، اما در زبان ما متداول و حتی بدون ترجمه نیز برای شنونده یا خواننده مفهوم است. انسان غرق شده به هر گیاهی چنگ می‌اندازد تا نجات یابد؛ زیرا خیال می‌کند که آن گیاه در دریا ریشه دارد و محکم است. معادل‌ها و برداشت‌های روان‌تری از این مفهوم نیز در زبان فارسی وجود دارد، مانند: «گرچه دریا را نمی‌بیند کنار/ غرقه حالی دست و پایی می‌زند». یا «مرد غرقه گشته جانی می‌کند/ دست را در هر گیاهی می‌زند». به‌طور کلی، مفهوم این ضرب‌المثل به هر دری زدن و تلاش مذبوحانه است.

نگاهی به آخرین آمارها و برآوردهای مربوط به بحران اقتصادی در فاشیسم دینی حاکم بر ایران، گویای آخرین تلاش‌ها و ناله‌های خامنه‌ای در مقابله با بیماری لاعلاجی است که حتی برندگان نوبل اقتصاد قادر به مداوای آن نیستند. آنچه دیروز «ابر بحران» خوانده می‌شد، امروز تحت عنوان «ناترازی» مطرح است؛ از ناترازی در کسری بودجه و بحرانهای آب و برق و گاز گرفته تا نسبت نامتعادل صادرات به واردات، کمبود مدرسه، معلم و دانش‌آموز، و خروج پزشکان و پرستاران از بیمارستانها. این ناترازی‌ها شامل ناترازیهای بانکی، عدم تعادل در هزینه و درآمد، کاهش نیروی کار فعال، مهاجرت نخبگان، و تورم و بیکاری نیز می‌شود. گویی کاری جز نظاره بر فرو نشست و زوال باقیمانده تمدن کهن و افتخارآمیز یک ملت باقی نمانده است.

در این هنگام که کشتی تولید و معیشت به گل نشسته و ارزش پول ملی هزاران برابر کاهش یافته است، پزشکیان که منصوب خامنه‌ای در قوه مجریه است، با داش‌مشتی‌گری سوار طیاره شده راهی دیار عاشقان می‌شود. شاید با برگ و گیاهی به‌قول عرب‌ها «حشیشی» از بریکس بازگردد، اما مگر به این سادگی‌هاست...

 

پول می‌خواهیم، نه گفت و گو!

پزشکیان با چمدانی پر از مطالبات در کازان روسیه حاضر شد. هدف او دستیابی به تفاهم‌ها، توافق‌ها و پروژه‌های مشترک با اعضای بریکس بود. «وی گفت: بریکس نباید باشگاهی صرفاً برای گفتگو باشد. تصمیمات بریکس باید ضمانت اجرایی داشته و برای تأمین مالی کشورهای عضو مسئولیت بیشتری بپذیرد. اما آیا بریکس هم‌اکنون از این ظرفیت برخوردار است یا تا فاصله گرفتن از باشگاه گفتگو مسیر طولانی‌یی را باید طی کند؟ اگر چه عضویت ایران در بریکس می‌تواند فرصتی مهم باشد، اما به این معنا نیست که دیگر اعضای رسمی و ناظران بتوانند تهران را در این بزنگاه اقتصادی و حتی امنیتی یاری دهند» (رویداد۲۴-۵ابان۱۴۰۳)

در این سفر حتی «موافقت‌نامه جامع همکاریهای ایران و روسیه» که امید می‌رفت در کازان به امضاء برسد، به وقتی دیگر موکول شد و پزشکیان با دست خالی به ایران بازگشت.

وزیر اقتصاد نیز پیش از این گفته بود: «ایران برای نخستین بار به‌صورت رسمی و در سطح سران در اجلاس بریکس شرکت می‌کند و امیدوارم این تلاش‌ها در ابعاد مختلف سیاستی، امنیتی، فرهنگی و مردمی به دست‌آوردهای اقتصادی و مالی نیز منجر شود و روابط اقتصادی ایران با کشورهای عضو بریکس توسعه یابد» (اکو ایران۲ابان۱۴۰۳)

 

مأموریت پزشکیان: عبور از پس‌لرزه‌های اقتصادی

در گزارشهای داخلی و خارجی، اوضاع بحرانی اقتصاد ایران مورد تأکید قرار گرفته است. نشریه «شورای آتلانتیک» در خصوص انگیزه‌های ایران برای حضور در بریکس می‌نویسد: «یکی از اهداف پزشکیان از حضور در نشست بریکس، جلب حمایت کشورهای عضو برای عبور از پس‌لرزه‌های تحریم‌هاست که اقتصاد و بخش انرژی ایران را هدف قرار داده است» (اقتصادنیوز۴آبان۱۴۰۳).

در این گزارش، مانند سایر ارزیابی‌های مستقل، اشاره شده که «اقتصاد ایران در شرایط بسیار سختی به سر می‌برد و رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) کاهش یافته است. این کشور با نرخ رشد حدود ۲ درصد و تورم ۳۴ درصد با چالشهای اقتصادی جدی مواجه است. بر اساس گزارش رسانه‌های محلی، قیمت نان و سایر نیازهای اساسی مانند آب و مسکن نیز افزایش یافته است»

 

بحرانهای رژیم آخوندی دیگر شمارش‌ شدنی نیست

در حالی که نیروگاههای انرژی حداکثر با ۷۰ درصد ظرفیت خود کار می‌کنند و صادرات فولاد به نصف کاهش یافته، کمبود مداوم انرژی و کسری ۱۷۰۰۰ مگاواتی برق آشکار است. در این شرایط، برای کسب چند دلار بیشتر، شرکت دولتی توانیر ناچار می‌شود برق را به قیمت‌های بالاتر به خارج از کشور صادر کند.

اکنون حتی اصلاح‌طلبان قلابی نیز توجیه‌گر سیاست «نگاه به شرق» شده‌اند؛ چرا که فروپاشی فاشیسم دینی آنها را نیز به گورستان عبرت‌های تاریخی خواهد برد. وزیر اقتصاد تأکید کرده بود که عضویت ایران در بریکس فرصتی است تا روابط اقتصادی و سیاسی با کشورهای عضو در قالب همکاریهای دوجانبه و چند جانبه توسعه یابد و وضعیت اقتصادی بهبود یابد» (فرهیختگان۵آبان۱۴۰۳)

از سوی دیگر، باندهای مافیایی حامی خامنه‌ای نیز در جاده «نگاه به شرق» چهار خطه فعالیت می‌کنند و می‌گویند: «عضویت ایران در بریکس و شانگهای دستاوردی بود که به تثبیت جایگاه ایران در نظام بین‌الملل کمک کرد و سیاست توازن در روابط خارجی را پیش می‌برد» (همان)

 

بدون عضویت در FATF و لغو تحریم‌ها، بریکس بسته است

رژیم آخوندی با وجود آن که از کمبود منابع و سرمایه‌ها آگاه است، هم‌چنان دست از جنگ‌افروزی و حمایت از تروریسم برنمی‌دارد و به همین دلیل از سوی جامعه جهانی تحریم می‌شود؛ تحریم‌هایی که سبب می‌شوند نتواند به منابع بین‌المللی دست یابد. فریدون مجلسی، استاد دانشگاه، می‌گوید: «موضوعی که بهره‌مندی از بریکس را برای ایران ناممکن می‌کند، این است که همکاریهای بانکی با کشورهای بریکس نیازمند رعایت دستورالعمل‌های FATF است. تا زمانی که ایران این پروتکل‌ها را نپذیرد، عملیات متعارف بانکی ایجاد نخواهد شد و بدون این همکاری، خروج از مشکلات اقتصادی تقریباً ممکن نیست» (آرمان۵آبان۱۴۰۳)

هم‌چنین وزیر اقتصاد اعتراف کرد: «دو مشکل فشار تحریم وFATF است که موجب می‌شود بانک‌های ما نتوانند با بانک‌های اعضای بریکس ارتباط برقرار کنند» (ابرار۵ آبان۱۴۰۳)

سال گذشته رئیس بانک مرکزی آفریقای جنوبی گفته بود، اگر (ارز بریکس) را می‌خواهید، باید یک اتحادیه بانکی داشته باشید و باید همگرایی کلان اقتصادی را به دست آورید. «در همین راستا، کارشناسان می‌گویند که هنوز راه زیادی تا تشکیل این ارز وجود دارد و به‌گفته مجید شاکری، پژوهشگر اقتصادی، تنها شکل ارز مشترک بریکس چیزی شبیه SDR (دارایی ذخیره بین‌المللی) است که آن‌هم قطعاً از رونمایی از اسکناس شروع نمی‌شود» (فارس۶آبان۱۴۰۳).

کوروش کبیر؛ فرزند تاریخ

 

کوروش کبیر؛ فرزند تاریخ

تظاهرات ایرانیان در پاسارگارد
تظاهرات ایرانیان در پاسارگارد

«کوروش با نهایت دقت به دین بابلی احترام می‌گذارد؛ معابد را تعمیر کرد و مجسمه‌های معبود شهرهای مختلف را که نبونیدوس به بابل آورده بود، به جاهای خود بازگردانید. و نیز خدایان آشور و شوش را به محل‌های خود فرستاد و اجازه داد که یهودیانی که بخت‌النصر از فلسطین کوچ داده بود، به زادگاه خود بازگردند. و دستورهایی برای تجدید بنای بیت‌المقدس صادر کرد.

کوروش سردار و سیاست‌مداری برجسته بود و یادگاری از عدالت و رأفت، پس از خود باقی گذاشت».

(از دائره‌المعارف غلامحسین مصاحب، صص ۲۳۰۱ و ۲۳۰۲)

 

«او سلطه‌ٔ مهر و انسانیت را بر انتقام و تحکیم قدرتش خوش‌تر می‌داشت. کوروش حتا حاکم مجروحی را که در حمله‌ٔ وی شکست‌خورده بود، مداوا نمود و او را به مشاورت خویش خواند».

(ویل دورانت، تاریخ تمدن، جلد اول؛ مشرق‌زمین گهواره‌ٔ تمدن)

 

 

۷ آبان روز گرامیداشت یک سنت نامتعارف در تاریخ و زمانه‌هایی است که «قدرت» و سیطره‌ٔ آن، بیشتر جباریت و جنایت را مهر کرده تا کرامت و رأفت را.

 

تحول نگرش به قدرت و سیاست

سنت غلبه‌ٔ رأفت و بزرگواری بر قدرت و جباریت، گرامیداشت کوروش بزرگ را به توقف برای باز بینی نوعی سیاست‌مداری در تاریخ جهان و خاصه تاریخ ایران تبدیل نموده است.

سیر در آثار نگاشته‌شده در کتیبه‌ها و اسناد مکتوبِ نزدیک به تاریخ حیات کوروش، وی را بنیانگذار مبانی حقوق‌بشر در ایران و بخش وسیعی از جهان معرفی می‌کند. این اسناد گواهی می‌دهند که اصول سیاست‌مداری و مملکت‌داری و حتا قوانین جنگی که کوروش واضع و مجری آنها بود، تمام قوانین مرسوم اعصار کهن و ماقبل تاریخ را نفی می‌کرد. گواهی این اسناد چنین است که کوروش با سنت‌شکنی در امور جنگ و اسلوب نو در سیاست‌مداری، کیفیت رویکرد و نوع نگرش به قدرت سیاسی را متحول کرده است.

 

رایت و درفش ملی مقابل دیکتاتوریهای موروثی

با چنین تابلو وکارنامه‌یی، گرامی داشتن چنین جایگاهی از اعتبار سیاسی و تاریخی، موجب مباهات ایرانیان و نیز مرجعی برای همبستگی ملی آنان پیرامون هویت ملی، تاریخی و فرهنگی‌شان است. این کارنامه را می‌توان به‌عنوان رایت و درفش ملی ایران در مقابل دیکتاتوریهای موروثی شاهی و شیخی برافراشت؛ چرا که منشور و منش کوروش، باطل‌السحر حکومتهایی است که باورهای اقتدارگرایی، مذهبی و شخصی را منشأ قدرت سیاسی و اعتبار و مشروعیت اقتدارشان بر مردم قرار داده و می‌دهند.

آنچه از نگرش و نقد تاریخ بر دفتر و کارنامه‌ٔ کوروش به‌جای مانده است برتری انسانیت، مهر، عشق و حقوق‌بشر بر فردگراییِ سلطه‌گر، تمام‌خواهی سیاسی و مذهبی و قدرت‌جوییِ فرعون‌صفتانه است؛ چرا که قدرت‌پرستان مذهبی و غیرمذهبی تحت عناوین قانون، سایه‌ٔ خدا، نایب امام، تشرع، نژاد و جنسیت، منافع شخصی و حکومتی خود را بر مردم تحمیل کرده و برای تحکیم این تحمیل، به انواع دسیسه، ریا و جنایت متوسل می‌شوند.

 

وارث کوروش چیست و کیست؟

منشور و منش کوروش، پذیرنده‌ٔ باورهای متعدد با ظرفیتی دربرگیرنده‌ٔ تنوع آن‌هاست. محور این منشور و منش، اصول بنیادین حقوق‌بشر است.

تاریخ سیاسی و اجتماعیِ ایران در سده‌های گذشته نشان داده است که تا به‌حال هیچ حکومت‌مداری ــ که همگی سلطان و شاه و شیخ بوده‌اند ــ پذیرنده‌ٔ باورهای متعدد به‌معنی آزادی اندیشه و اعتقاد و آزادی بیان و قلم نبوده است. عبارت معروف «کوروش آسوده بخواب که ما بیداریم»، فقط یک ابتذال سیاسی ــ تبلیغی از جانب صاحب حاکمیتی استبدادی‌ست که در هیچ‌یک از امور مملکت‌داری، کوچک‌ترین شباهت و انسی با منش و منشور کوروش نداشته است.

وارث حقیقی کوروش در فردای ایرانی تهی از ارتجاع، آخوند، شاه و شیخ، پا به میدان آزمایش بر سر منشور آزادی و برابری و حقوق‌بشر خواهد گذاشت.

 

تعارض پیوند ملی و تاریخی با تجاوز و اشغال‌گری

سال‌های اخیر شاهد استقبال گسترده‌ٔ ایرانیان داخل و خارج کشور از گرامیداشت روز کوروش هستیم. این استقبال گسترده‌، در نهاد و هدف خود، نفی کامل نظام آخوندی و شکست پروژه‌ٔ چندین دهه‌ٔ وصل تاریخ و فرهنگ ایران به عقبه‌ٔ اسلام ارتجاعی آخوندی با قرائت حوزوی است. به‌همین روی، این قوم اشغال‌گر که هیچ سنخیت و مؤانستی با فرهنگ و اصالت‌های تاریخی ایران ندارد و فقط بساط سلطه‌گریِ فرعون‌صفتی گسترده است، گرامیداشت روز کوروش را برنمی‌تابد.

در سال‌های گذشته که گزمگان حکومت ولایی انواع راه‌بند و ممانعت را برای جلوگیری از تجمع ایرانیان در مقبره‌ٔ کوروش ایجاد کردند، هموطنان مشتاق، کوه‌ها و روستاها و دره‌ها را دور زدند و مراسم ۷ آبان را در جوار مقبره‌ٔ کوروش برگزار نمودند. توالیِ این مقاومت و پایداری، موجب شد که روز ۷ آبان، روز ایرانیان علیه دیکتاتوری قرون‌وسطایی ضدایرانی آخوندی شود.

 

مقایسه‌ٔ سیاست نابودی پاسارگاد با بُت‌گاه وارث فرعون

نخستین دورخیز برای نابودی نمادهای تاریخی و ملی ایران را سال ۱۳۵۸ آخوند منفور و جلاد صادق خلخالی در معیت خمینی برداشت تا آثار تخت جمشید را تخریب کند. مقاومت سنگین اجتماعی و مطبوعاتی ایرانیان و هشدار یونسکو، خمینی را به عقب‌نشینی واداشت و آن پروژه‌ٔ ضدایرانی مسکوت ماند.

رها کردن مقبره‌ٔ کوروش در تطاول باد و باران و گرما و سرما و جلوگیری از رسیدگی و مرمت آن، سیاست جاری حکومت تحت‌امر ولی‌فقیه از خمینی تا خامنه‌ای برای نابودی پاسارگارد بوده است.

مساحت زمین مقبره‌ٔ کوروش ۱۵۶ متر مربع، محوطه‌ٔ آن ۷۲۶ متر مربع و مساحت محوطه‌ٔ پاسارگاد با مجموعه‌ٔ بناها و زمین‌هایش ۳۱۹۰ متر مربع است که در مجموع، محوطه‌یی به‌وسعت ۳۹۰۰ متر مربع می‌شود.

مساحت قبر خمینی ۶۰ هزار متر مربع و مساحت صحن‌های شرقی و غربی آن ۱۲۰ هزار متر مربع است که در مجموع شامل۱۸۰ هزار متر مربع می‌شود. [۴۶ برابر پاسارگاد]. سازه‌ٔ این ۱۸۰ هزار متر مربع تا زلزلهٔ ۱۰ ریشتری مقاومت دارد. [مقایسه کنید با شهر تهران که طبق برآورد و هشدار کارشناسان، بر اثر یک زلزلهٔ ۵ تا ۶ ریشتری، میلیون‌ها نفر کشته خواهند شد!]

مقایسه کنید هزینه‌ٔ این دو مقبره را. مقبره‌ٔ کوروش، نه تنها هیچ هزینه‌یی برای دولت ندارد که بیش از چهار دهه است به آفتاب و باران و باد سپرده شده است!

هزینه‌ٔ نگهداری مقبره‌ٔ فرعونی خمینی به‌اعتراف رسانه‌های حکومتی، سالانه ۸۰ میلیارد تومان می‌شود! این مقبره‌ٔ منفور اکثریت مردم ایران، یکی از مکانهای چاپیدن و بالا کشیدن پول از بازدیدکنندگان نیز هست!

 

فرزندان تاریخ کیست‌اند؟

سخن در باب کوروش بنیان‌گذار سلسلهٔ هخامنشیان و بانی اتحاد میان اقوام ایرانی از یک‌طرف و در باب پاشندگان وحدت ایرانیان و بانیان و استمراربخشان به نابودی حرث و نسل ایرانی از طرف دیگر، سخن از زادگان تاریخ و نافیان توسط تاریخ است. تاریخ، فرزندان‌اش را شناخته است؛ آنان را که از تاریخ، کلاس آزمایش انسانیت، معرفت، کرامت و خدمت به بشریت ساخته‌اند. باقی، به‌زبان ساده‌ٔ مردمان کوچه و بازار، مهر «باطل شد» خورده‌اند.

سلطان محمود غزنوی یکی از شاهان با انبانهایی از زر، طلا، ثروت، هیمنه‌ٔ هزاران نفره از ارتش و حشم، ملازم و خدمتگزار دیوانی و بیش از ۴۰۰ شاعر درباری و مدح‌پرداز و نان‌خور داشت. محمود غزنوی تا فتح نیمی از جهان زمان خود پیش رفت ولی اکنون در افغانستان، هیچ اثری از آن کاخ‌ها و باروها و انبانها و هیمنه و مداحان او بر جای نمانده است و یک ورثه هم در یاد نیک تاریخ ندارد. تاریخ، غاصبان عرصه‌ٔ کلاس و فلسفه‌اش را این‌گونه در ذهن و ضمیر نسل به نسل بشری، مکافات می‌دهد.

تاریخ، کوروش کبیر را فرزند خیر، نیک، برکت، مهر و منشور حقوق‌بشر، پاس داشته است. گویی گوهر انسانی و سرشت نیک‌نهادش، بر سر در ورودی کلاس تاریخ حک شده است و تنها اینان را در شناسنامه‌ٔ فرزندان خود ثبت می‌کند.

 

کانون‌های شورشی و بزرگداشت کوروش کبیر

 

کانون‌های شورشی و بزرگداشت کوروش کبیر

کانون‌های شورشی و بزرگداشت کوروش کبیر
کانون‌های شورشی و بزرگداشت کوروش کبیر

کانون‌های شورشی به‌عنوان تنها نیروی رزمندهٔ سازمان‌یافته در کف خیابانهای ایران، روز هفتم آبان سالروز تولد کوروش کبیر، اولین معلم حقوق‌بشر در تاریخ را گرامی داشتند.

آنها در شهرهای مختلف این فرمانروای بزرگ و هم‌چنین دکتر محمد مصدق پیشوای ملی ایران‌زمین را مخاطب قرار داده و بر در و دیوارها، در پارک‌ها و خیابان‌ها نوشتند که: «کوروش، مصدق می‌جنگیم می‌میریم ایرانو پس می‌گیریم»، «نه آخوند نه قزاق، کوروش مصدق، روحت شاد».

پیشتازان آزادی در شهرهای کرج، خرم‌آباد و شیراز با نوشته‌های پرمعنای «فرزند کوروشیم ما، کانون شورشیم ما» بر پویایی و ادامه‌داری مسیر ظلم‌ستیزی و آزادمنشی کوروش کبیر تأکید کردند و یکی از وظایف خود را شورش علیه هر گونه ظلم و استبداد دانستند.

 

منشور کوروش و «سیرهٔ امام» دجال

کانون‌های شورشی در حالی به بزرگداشت یاد و نام کوروش اقدام کردند که رژیم ضدایرانی و ضدملی آخوندی برای زدودن نام او از اذهان ایرانیان، این مناسبت را از تقویم رسمی خود حذف کرده است. طبق معمول هر ساله، امسال نیز از چند روز قبل، علاوه بر فنس‌کشی و استقرار مزدوران انتظامی امنیتی خود، جاده‌های منتهی به تخت جمشید و پاسارگاد را بست.

علت نیز مشخص است. در سالهای اخیر بارها مردم ایران با حضور در پاسارگاد و احترام به کوروش کبیر همبستگی ملی خود را به نمایش گذاشته و نفرت خودشان را نسبت به این نظام اشغالگر و عملکردهای ویرانگرش ابراز کرده‌اند.

آخوندهای مرتجع به‌دنبال برجسته‌سازی سمبلهای خودشان هستند. آنها با مناسبت و بی‌مناسبت تلاش دارند از امثال قاسم سلیمانی جلاد الگوسازی کنند اما مجبورند به‌دلیل شدت انزجار جوانان بلافاصله حول و حوش نمادهایشان را با انواع دوربین و وسایل حفاظتی پر کنند و تازه با این حال دیده‌ایم که جوانان باغیرت و کانون‌های شورشی اجازه این‌گونه تبلیغات مسخره را به رژیم نمی‌دهند و همه جا را از لوث تصاویر و بنرهای عوامل رژیم پاکسازی می‌کنند.

بنابراین اصلاً عجیب نیست که آخوندهای مرتجع مخالف سمبلهای ملی و تاریخی مردم ایران از جمله کوروش باشند. حاکم عادلی که منش و روش حاکمیت او صد و هشتاد درجه مخالف با استبداد ولایت فقیه است.

 

تقریباً تک‌تک جملات منشور کوروش یک بار تمامیت نظام آخوندی را نفی می‌کند. نگاه کنید:

- «بابل به دست من افتاد و چون به بابل شدیم، سربازان و پارسیان خویش را گفتم دست به هیچ دامنی دراز نکنید». حال کافی است نگاهی کوچک به جنگ‌افروزی و تروریسم این روزهای رژیم بیاندازیم که چه بلایی بر سر مردم منطقه آورده است. چه‌قدر کودک و نوجوان و زن و مرد در غزه کشته شده تا ولی‌فقیه در تهران سرنگون نشود. چند ساختمان در لبنان با خاک یکسان شده و چقدر آواره شده‌اند تا خامنه‌ای از قیام‌ها جلوگیری کند. در سالهای قبل قاسم سلیمانی چه بر سر مردم سنی‌مذهب عراق و سوریه آورد. چه تعدادی را کشت و چند میلیون را آواره کرد. چقدر از بچه و بزرگ و پیر و جوان را با سلاح شیمیایی از پای در آورد.

- «زنان و کودکان در پناه منند». آن دو میلیون کودکی که امسال در میهن آخوندزدهٔ مدرسه نمی‌روند در پناه چه کسی خواهند بود؟‌! چه کسی باید از آن کودکان مظلوم سیستانی که سوءتغذیه دارند و هر سال قدشان کوتاه‌تر می‌شود سرپرستی کند؟ دختران و زنان آزادهٔ و شجاع میهن که روزانه در خیابان‌ها مورد ستم و آزار سگ‌های هار خامنه‌ای قرار، در کجا باید دادخواهی کنند و به چه کسی باید پناه ببرند؟

- «پیران و پی‌بریدگان در پناه منند». پیران و بازنشستگان سرزمین ما این روزها رها شده‌اند. با این حال برخی از آنها که توانایی ایستادن و شعار دادن دارند در همین سالروز تولد کوروش فریاد می‌زدند: «جنگ افروزی کافیه، سفره ما خالیه»، «عدالتی ندیدیم فقط دروغ شنیدیم» و...

- «خاموشان و خستگان در پناه منند». اما در نظام کثیف ولایت، هر روز آمار کارتن‌خواب‌ها، پشت‌بام‌خواب‌ها، کانتینرخواب‌ها، قربانیان اعتیادی که تنها آرزویشان یک شب پذیرش در گرم‌خانه‌هاست، افزایش می‌یابد و کسی به داد خستگان و به داد آن کارگر شهرداری آبدانان که می‌گفت: «عاجزم» و بر سر خود می‌کوبید نمی‌رسد.

- «شکست‌خورگان در پناه منند». سالانه «بیش از ۴۰۰۰ نفر» مرگ ناشی از خودکشی و حدود بیست برابر آن آسیب‌دیدگی شدید ناشی از اقدام به خودکشی، فرجام شکست‌خوردگان در زندگی تحت نظام غارت و چپاول آخوندی است.

- «تباهی و تیرگی از ما نیست. وحشت و شقاوت از ما نیست. غیظ و غرامت از ما نیست». گویا کوروش در این قسمت از منشور خود ویژگی‌های استبداد دینی کنونی را مو به مو می‌شمارد و از آن تبری می‌جوید.

...

پس آن پاسدار گوربه‌گور شده، حسین همدانی که - روزگاری اعتراف کرده بود لشکری از «افرادی که با تیغ و قمه سروکار دارند» را برای سرکوب قیام‌ها تدارک دیده - کاملاً حق داشت که گفته بود: «ما با منشور کوروش به‌شدت مخالفیم و این را مخالف سیرهٔ امام و آقا می‌دانیم» (مشرق، ۹ مهر ۱۳۸۹). چرا که پاسداران و بسیجی‌های خامنه‌ای و وحوش انتظامی‌اش جز «تباهی و تیرگی»، «وحشت و شقاوت» و بی‌رحمی نمی‌دانند و نمی‌شناسند.

و در مقابل کانون‌های شورشی هم کاملاً حق دارند که خود را از سلالهٔ آن پیشوای تاریخی و بزرگ ایران‌زمین بدانند و سالروز ولادتش را بزرگ داشته و با او تجدید عهد کنند.

مردم ایران هم با داشتن این واحدهای مقاومت در کل کشور حق دارند که به آزادی خود امیدوار باشند:

شهر بابل اینک شد آزاد از غم‌ها
نخلستانش خرم، گندم‌زارش زیبا
همراه آرد کوروش با خود آزادی را
هر ایرانی بیند روی آبادی را...

ایران؛ مصادیق «امنیت» و «شرارت»

 

ایران؛ مصادیق «امنیت» و «شرارت»

ایران؛ مصادیق «امنیت» و «شرارت»
ایران؛ مصادیق «امنیت» و «شرارت»

خامنه‌ای در سخنان روز ۶ آبان گفت: «هر جا که امنیت نباشد، شرارت است».

منظور از «امنیت» و «شرارت» چیست؟

برای درک نزدیک‌ترین احتمال به منظور خامنه‌ای، باید حرف او را «تأویل» نمود. تأویل به‌معنی خوانش نهانی‌های هدف و مقصود گوینده یا نویسنده برای گشودن رمز و راز نهفته در استعاره‌ها و کنایه‌ها و تشبیهات آن است.

 

آیا در بیش از چهار دههٔ گذشته، حتی یک نمونه بوده است که خمینی و خامنه‌ای و کارگزاران نظام، منظور سرراست و واضح‌شان از «امنیت» و «آزادی» را گفته باشند؟ آن‌ها که هرگز نگفته‌اند، ولی برای تأویل نسبیِ منظور آنان، خوب است به ادبیات حکومتی دربارهٔ «تحریم» توجه و دقت داشته باشیم.

دستگاه تبلیغاتی نظام و شخص خامنه‌ای بارها و بارها از عبارت «تحریم ملت ایران» توسط آمریکا و اروپا سخن گفته‌اند. آیا عقلانیت حکم می‌کند که یک یا چند دولت، مردمان کشور دیگر را «تحریم» کنند؟ در تاریخ روابط بین‌الملل کدام نمونه‌ از این دست یافت می‌شود؟ از ادبیات حکومتی که طنز سیاسی را تداعی می‌کند، درمی‌گذریم و فقط اشاره می‌کنیم که مبنا و هدف تحریم، «فعالیت هسته‌ای» رژیم است، نه هیچ امر دیگر و نه مردم ایران. 

با این مقدمات، ببینیم پدیده‌های «امنیت» و «شرارت» در حوزه‌های متفاوت، کجا منطبق بر معنا و کارکرد دقیق‌شان هستند و کجا از معنی و کارکردشان تهی شده‌ و دست‌مایهٔ منافع سیاسی، سودآوری قدرت و ولع سلطه‌گری شده‌اند.

 

الف ـ امنیت

«امنیت» از منظر خامنه‌ای، تداعیِ او از رشته‌تحولاتی است که راه به وضعیت، موقعیت و حفظ موجودیت حاکمیت می‌برند.  

«امنیت» از منظر اقشار مردم ایران، شرایطی است که شغل، معیشت، درآمد، عقیده، آزادیِ امروز و آینده‌شان را تأمین و تضمین کند.

«امنیت» از منظر یک اپوزیسیون این است که بتواند تجمع بگذارد، آزادی عقیده و تبلیغات داشته باشد، آزادی آموزش و انتشارات داشته باشد، به حاکمیت انتقاد کند، از آن پرسش و حسابرسی نماید و فعالیت‌هایش تضمین حقوقی و قانونی داشته باشند.

«امنیت» برای یک زندانی این است که وکیل مستقل داشته باشد، عقیدهٔ دل‌خواهش را داشته باشد و به‌خاطر آن شکنجه نشود، تبعید نشود، با خانواده‌اش ارتباط داشته باشد، هیچ اجبار حکومتی[مثل مصاحبه، توبه‌نامه] به او تحمیل نشود و در پایان دوران محکومیت، آزاد شود.

«امنیت» برای یک زن این است که در برخورداری از امور سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و صنفی تضمین قانونی و حقوقی داشته باشد. در انتخاب نوع زندگی و عقیده و پوشش، اختیار و استقلال داشته باشد.

«امنیتٍ» متضمن آسودگیِ خاطر و امیدواری برای هر دانش‌آموز این است که والدینش پول کتاب و لوازم نوشتاری، لباس و تغذیه و نیازهای تحصیلی و تفریحی‌اش را داشته باشند و تا سطح دیپلم، از امکان تحصیل رایگان برخوردار باشد.  

«امنیت» از منظر انسانی این است که تسهیلات سیاسی و اقتصادی در ید طبقهٔ حاکم متمرکز نباشد و عموم اقشار اجتماعی و صنفی از موهبات آن برخوردار باشند.

 

مشاهده می‌شود که «امنیت» از منظر خامنه‌ای معطوف به امر حفظ قدرت و استیلای حکومتی است، اما «امنیت» از منظر اقشار و اصناف اجتماعی، یک ضرورت عام‌المنفعه برای تأمین بودن زیرساخت‌های اجتناب‌ناپذیر حیات انسانی و استیفای کرامت آدمی‌ست.

 

ب ـ شرارت

«شرارت» از منظر خامنه‌ای، تن ندادن به عقیده و سیاست حاکمیت، داشتن عقیده و سیاستی مستقل و خلاف حاکمیت است. از منظر خامنه‌ای، حسابرسیِ شهروندان و به‌طور مضاعف حسابرسی تشکل‌های مستقل از حاکمیت و تلاش برای رفع سلطهٔ مطلق حاکمیت بر همهٔ امور، «شرارت» است.

«شرارت» از منظر اقشار مردم ایران، شرایطی تحمیلی است که معیشت و زیست طبیعی‌شان همواره در معرض آسیب دیدن از سیاست و اقتصاد باشد و عقیده و آزادی‌شان همواره زیر تیغ تهدید و سرکوب.  

«شرارت» از منظر یک اپوزیسیون این است که حاکمیت نمی‌گذارد از حق قانونیِ آزادی عقیده و فعالیت و مخالفت برخوردار باشد و همواره تیغ سرکوب و زندان و کشتار بالای سرش است.

«شرارت» از منظر یک زندانی این است که از حق داشتن وکیل مستقل، باور به عقیدهٔ دل‌خواهش برخوردار نباشد و در مقابل شکنجه و تبعید و اقرار توأم با تهدید، هیچ مرجع دادرسی نداشته باشد.

«شرارت» از منظر یک زن این است که هویت انسانی، استقلال شخصی‌ و حق انتخاب آزادانه‌اش همواره تحت سرکوب و تحمیل جنسیتی و روانی واقع شود و حقوق سیاسی و اقتصادی و اجتماعی‌اش با توجیهات عقیدتی و مذهبی ضایع گردد.

«شرارت» از منظر یک دانش‌آموز این است که والدینش به‌خاطر نداشتن شرایط و امکان تأمین هزینه‌های تحصیلی‌اش شرمندهٔ او باشند و او مجبور به ترک تحصیل، کودک کار و کودک زباله گرد شدن بشود و همواره اجبارات استثمار، تعدی و بی‌آیندگی تعقیبش کنند.  

«شرارت» از منظر انسانی این است که طبقات ممتازهٔ حوزه‌های سیاست و مذهب، به‌دلیل برخوردار بودن از قدرت تحمیل اجبارات سیاسی و نظامی و ثروت، ارادهٔ خود را با اعمال جبارانهٔ فاصلهٔ طبقاتی، بر شهروندان تحمیل کنند و بدین‌وسیله، موجب بروز انواع تباهی و نکبت و شر شوند.

 

نتیجه‌گیری

وضعیت بحرانیِ زیست و معیشت اقشار اجتماعی،

اپوزیسیون تبعیدی و زندانی و اعدامی،

 زندانی بدون وکیل و حبس اضافه بر دوران محکومیت و قتل عامی،

 زنان گرفتار مزاحمان مذهبیِ حکومتی و قانون و مذهب تبعیض جنسیتی،

دانش‌آموزان تارک تحصیل و کودکان کار و دختران خیابانی

و تحمیل عامدانه و جبارانهٔ فاصلة طبقاتی، بیکاری، گرانی، تورم و شیوع روان‌پریشی بر اثر سیاست حاکمیت موسوم به «جمهوری اسلامی»، همگی مظاهر دقیق «شرارت» حکومتی با هدف تأمین «امنیت» حفظ نظام هستند.

این واقعیت دارد که اکثریت مردم ایران برای کسب «امنیت» همه‌جانبه، سال‌به‌سال مبارزهٔ خود با حاکمیت ولایت فقیه را گسترش می‌دهند تا از «شرارت» نهادینه‌شده در عقیده، تفکر، نگرش و ساختار این حاکمیت خلاص شوند و نیز تجربه کرده‌اند که نتیجهٔ مطلوب، فقط با سرنگونیِ کانون »شر»، میسر خواهد شد.

آلمان در واکنش به اعدام جمشید شارمهد، سفیر خود را از ایران فراخواند و کاردار رژیم را احضار کرد

 

آلمان در واکنش به اعدام جمشید شارمهد، سفیر خود را از ایران فراخواند و کاردار رژیم را احضار کرد

وزارت‌خارجه آلمان
وزارت‌خارجه آلمان

وزارت امور خارجه آلمان روز ۸ آبان اعلام کرد که در واکنش به اعدام جمشید شارمهد، تبعه ایرانی-آلمانی، سفیر خود را از ایران فراخوانده و کاردار رژیم ایران را برای اعلام اعتراض شدید خود به این اقدام احضار کرده است.

به گزارش رویترز، وزارت امور خارجه آلمان در پلتفرم «ایکس» اعلام کرد: «ما اعتراض شدید خود نسبت به این اقدام رژیم ایران را اعلام کرده و حق انجام اقدامات بیشتر را برای خود محفوظ می‌داریم». آنالنا بائربوک، وزیر امور خارجه آلمان، پس از ابلاغ رسمی محکومیت آلمان به وزیر امور خارجه رژیم ایران، سفیر آلمان در تهران را نیز فراخوانده است.

این تصمیم پس از آن گرفته شد که مرکز رسانه قوه قضاییه رژیم آخوندی اعلام کرد حکم اعدام شارمهد، که به اتهامات امنیتی در ایران محاکمه شده بود، صبح دوشنبه ۷ آبان پس از تأیید دیوان عالی کشور به اجرا درآمد. پیش از این، اولاف شولتس، صدراعظم آلمان و بائربوک، وزیر امور خارجه، این اقدام را به‌شدت محکوم کرده بودند.

 

 

جنایت فجیع قطع انگشتان دست دو برادر به اتهام یک فقره سرقت در رژیم سراپا دزد و غارتگر

 

جنایت فجیع قطع انگشتان دست دو برادر به اتهام یک فقره سرقت در رژیم سراپا دزد و غارتگر

اطلاعیه شورای ملی مقاومت ایران
اطلاعیه شورای ملی مقاومت ایران

شورای ملی مقاومت ایران -سربرگ

جنایت فجیع قطع انگشتان دست دو برادر به اتهام یک فقره سرقت در رژیم سراپا دزد و غارتگر

۶ اعدام در ۱ آبان، ۱۳ اعدام در ۲ آبان، ۷ اعدام در۷ آبان، تجمع اعتراضی خانواده زندانیان محکوم به اعدام

چهلمین هفته اعتصاب غذای زندانیان سیاسی در کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در ۲۴ زندان

 

در حالی‌که شمار اعدامها در مهرماه مرز ۱۵۰ را پشت سر گذاشت، ماشین سرکوب و کشتار در آبان ماه نیز بلاوقفه در حرکت است.

امروز ۸ آبان دژخیمان خامنه‌ای در یک جنایت فجیع ضدبشری در زندان ارومیه انگشتان دست راست دو برادر به‌نام‌های شهاب و مهرداد تیموری را با گیوتین قطع کردند و پنج زندانی دیگر در ارومیه در نوبت اجرای حکم قطع عضو هستند. این دو برادر در آذر ۱۳۹۷ به اتهام سرقت دستگیر و توسط قضاییه جلادان به قطع انگشتان دست راست محکوم شدند.

روز اول آبان ۶ زندانی روانه چوبه‌های دار شدند. شاهین دهقانی در ملایر، ایوب سنگر و عبدالرقیب مالکی ۲۶ ساله در قم و منصور حدادی در بیرجند. اسامی دو قربانی دیگر پیش از این اعلام شده است.

روز دوم آبان ۱۳ زندانی را به دار آویختند. سلیمان ملکی‌نژاد ۳۵ ساله در مراغه، مهران سلطانی ۳۰ ساله و محمدرضا حاجی خانی ۲۷ ساله در زنجان، فرزاد غفوری، صفا صادقی حریری، سیدحسین میرهادی، مهدی ربیعی در کرج و دو زندانی دیگر در زندان قزلحصار. اسامی چهار تن از قربانیان در اطلاعیه قبلی قید شده بود.

روز ۵ آبان محمدرضا نعمتی ۳۱ساله در زنجان و ۶ آبان طاهر گنج خانلو در زنجان و اسماعیل شه بخش در بیرجند حلق‌آویز شدند.

روز ۷ آبان ۷ زندانی را به چوبه‌های دار سپردند. علاوه بر جمشید شارمهد، اکبر خلیلی، علی کرمی، علی‌اکبر اخایر در کرج، حسن صابری در اصفهان، محمد جواد احمدیان در اهواز، عبدالنبی کلانی ۲۶ساله و خالد چناری ۳۰ ساله در دزفول. به این ترتیب شمار اعدامهای ثبت شده در هفته اول آبان به ۳۱ نفر بالغ می‌شود.

امروز در چهلمین هفته از کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام زندانیان در ۲۴ زندان در سراسر ایران دست به اعتصاب غذا زدند.

صبح امروز جمعی از خانواده‌های زندانیان محکوم به اعدام در مقابل بیمارستان شفا در نزدیک مجلس ارتجاع در تهران برای دومین هفته متوالی دست به اعتراض و تظاهرات زدند و شعار  اعدام نکنید سر دادند. مأموران سرکوبگر انتظامی به تظاهر کنندگان یورش برده، به ضرب و جرح آنها پرداختند و شماری را دستگیر کردند.

خامنه‌ای در وحشت از انفجار خشم خلق بیهوده تلاش می‌کند با اعدام و کشتار از قیام مردم جلوگیری کند و سرنگونی محتوم فاشیسم دینی را به تأخیر بیاندازد. مقاومت ایران با تأکید بر این‌که بی‌عملی جامعه جهانی در برابر پدرخوانده اعدام و ترور این رژیم را در ادامه جنایت تشجیع کرده است، بار دیگر بر ضرورت طرد این رژیم از جامعه بین‌المللی تأکید می‌کند. سردمداران این رژیم باید به‌خاطر چهار دهه جنایت علیه بشریت، نسل‌کشی و جنایت جنگی در برابر عدالت قرار گیرند.

 

دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران

۸ آبان ۱۴۰۳ (۲۹ اکتبر ۲۰۲۴)

 

۱۴۰۳ آبان ۴, جمعه

جنگ گرگها در بالاترین سطح رژیم ،همراه با فحاشی وتوهین به قائد بزرگ فلسطین ابو عمار یاسر عرفات -تسنیم ارگان سپاه تروریستی قدس

 جنگ گرگها در بالاترین سطح رژیم ،همراه با فحاشی وتوهین به قائد بزرگ فلسطین ابو عمار یاسر عرفات -تسنیم ارگان سپاه تروریستی قدس

در نقد یک بیانیه؛ مجمع مدرسین قم یا مجمع دلالان اسرائیل؟

در نقد یک بیانیه؛ مجمع مدرسین قم یا مجمع دلالان اسرائیل؟

مجمعی به نام «محققین و مدرسین حوزه علمیه قم» از اسرائیل خواسته است تا به اشغال ۵۵ درصد از خاک فلسطین رضایت بدهد و با این لطف! جنگ میان فلسطینیان و صهیونیست‌ها تمام شود.

گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- مجمعی به نام «محققین و مدرسین حوزه علمیه قم» در بیانیه‌ای راه حل برون رفت از وضعیت فعلی در منطقه را «بازگشت رژیم صهیونیستی به مرزهای قانونی پیش از تهاجم 1967 و تشکیل دولت مستقل فلسطین» اعلام کرده است.

این یعنی، اسرائیل به مناطقی که پیش از جنگ 6 روزه در اشغال داشت برگردد و به راهکار «دو دولتی» پایبند باشد.

بیشتر بخوانید

راهکار دو دولتی چیست؟

اگرچه اولین جرقه‌های این طرح به سال 1936 برمی‌گردد اما برای اولین بار در 29 نوامبر 1947 بود که در قالب قطعنامه 181 مطرح و تصویب شد.

انگلستان به عنوان قیم فلسطین بعد از جنگ جهانی اول، از وضعیت درگیری میان فلسطینیان ساکن در این کشور و یهودیان صهیونیست مهاجر که برای غصب به فلسطین آمده بودند، به ستوه آمد و از سازمان ملل خواست تا به مسئله ورود کند.

آنها هم گفتند راهکار این است که فلسطین را بین دو طرف تقسیم کنیم و 55 درصد این خاک را به یهودیانی بدهیم که (گذشته از غاصب بودن آنها) تعدادشان هم نصف اعراب فلسطینی بود.

این راهکار (که به واسطه نوع تقسیم بندی سرزمین اساساً قابل اجرا هم نیست) طبیعاً باب میل صهیونیستهای اشغالگر بود که مفت و مجانی در همان ابتدای کار صاحب بیش از نیمی از فلسطین می‌شدند و حالا وقت داشتند تا با دستی بازتر برای گرفتن مابقی آن هم برنامه ریزی کنند. پس به خیابان‌ها آمدند و رقصیدند و خوشحالی کردند اما مردم فلسطین این را نپذیرفتد و درگیری‌ها آغاز شد که نتیجه آن اولین جنگ اعراب و اسرائیل بود.

ایده راه‌حل «دو دولتی» چند دهه بعد و پس از قیام سراسری مردم فلسطین که به  انتفاضه اول مشهور است، در قالب توافق «اسلو» مورد توجه قرار گرفت، اما شکست معاهده کمپ دیوید در سال 2000 و وقوع انتفاضه دوم در همان سال تلاش‌ها برای دستیابی به این توافق را از مسیر خود خارج کرد و  تلاش‌های بعدی، تا امروز  به شکلی مبهم و غیرعملی باقی مانده است.

این راهکار که در حقیقت هبه کردن بیش از نیمی از یک کشور علی رغم خواست مردمش به اشغالگران بود، از اوسط دهه 90 میلادی که تشکیلات آزادیبخش فلسطین چرخش اساسی کرد و به سمت سازش با اسرائیل و شکستن مهمترین خط قرمز فلسطینیان یعنی به رسمیت شناخت اسرائیل رفت، وارد فاز دیگری شد.

این سازش را فلسطینیانی که خواهان احقاق همه حق خود بودند نپذیرفتند و نقطه افتراق اساسی گروهای مبارزی مثل حماس و جهاد اسلامی با تشکیلات خودگردان فلسطینی -که الان دیگر نقشی برابر با پلیس اسرائیل در کرانه باختری دارد- از همینجا شکل گرفت.

اما «دو دولتی» مورد علاقه مجمع مدرسین حوزه، علاوه بر فلسطینیان مخالف سرسخت دیگری هم دارد.

دولت اسرائیل را سال‌هاست صهیونیستهای راستگرا و تندروهای حاکم بر آن تشکیل می‌دهند که از اساس نه فقط چیزی به عنوان کشور مستقل فلسطینی را قبول ندارند بلکه معتقدند حتی یک عرب نباید در کشور اسرائیل باشد و به بالطبع قطعنامه اسلو را هم قبول ندارند.

شخص نتانیاهو که اکنون زمام دولت صهیونیستی را در دست دارد مخالف جدی اسلو است و تندروهای موئتلف با او هم اجازه چنین کاری را نمی‌دهند (آنها از همین الان کمپین آغاز شهرکسازی در نواز غزه را راه انداخته اند).

در چنین وضعیتی است که مدرسین حوزه علمیه قم می‌گویند -برخلاف ایده رسمی جمهوری اسلامی ایران- برویم و از اسرائیل بخواهیم تا به مرزهای 1967 برگردد و دست از بخش‌های زیادی از خاک فلسطین که سالهاست در اشغال اوست بردارد؛ راهکاری که پاسخ طرف مقابل به آن حتی پوزخند هم نخواهد بود.

موضع جمهوری اسلامی چیست؟

جمهوری اسلامی و رهبری آن بارها موضع رسمی و نهایی ایران در این باره را که مبتنی بر احقاق حق کامل فلسطینان است اعلان کرده اند.

ایران معتقد است که سرنوشت فلسطین را باید خود فلسطینیان رقم بزنند و در یک همه پرسی آزاد و با مشارکت همه فلسطینیان (چه کسانی که در فلسطین هستند و چه میلیونها آواره آن) آینده خود را انتخاب کنند.

نگاه واقع بینانه این است که این دو راه (چه همه پرسی و چه دو دولتی) هیچکدام فعلاً چشم انداز روشنی ندارد و به نظر نمی‌رسد که فعلاً قابلیت اجرا داشته باشند اما تفاوت اصلی بر این است که راهکار اول مبتنی بر بی‌عدالتی و مشروعیت دادن به غصب و اشغالگری و هدیه کردن بخشی از یک کشور اسلامی به صهیونیستها بنا شده و راهکار دوم مبنا را بر عدالت و احقاق حق مردم فلسطین قرار داده است.

این مسئله را یا تنظیم کنندگان بیانیه مدرسین نمی‌فهمند یا وظیفه خود می‌دانند که در مقطع حساس درگیری تمام عیار میان فلسطینیان و غاصبان سرزمین شان، طرف اشغالگران بایستند و دست گدایی به سمتی کسانی دراز کنند که حتی تُف هم کف دستشان نخواهد انداخت. این را یاسر عرفات خیلی بیشتر از جاهلان نویسنده این بیانیه تجربه کرده است.

بیشتر بخوانید

آمریکا جنگنده‌های اف ۱۶ خود را از آلمان به منطقه خاورمیانه منتقل کرد

 آمریکا جنگنده‌های اف ۱۶ خود را از آلمان به منطقه خاورمیانه منتقل کرد


آمریکا اف ۱۶ به خاورمیانه ارسال کرد آیا فاکت حمله به ایران است؟ نوشته از ماست خجسته بهار

در ادامه تغییرات نیروهای آمریکا در منطقه خاورمیانه،‌ فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا از اعزام جنگنده های اف ۱۶ نیروی هوایی آمریکا از پایگاه هوایی اسپانگدالم،‌ در آلمان به منطقه خبر داد.

پیام سنتکام در شبکه ایکس

منبع تصویر،x.com/centcomfars

افزایش فعالیت‌های جاسوسی جمهوری اسلامی در آلمان

 فزایش فعالیت‌های جاسوسی جمهوری اسلامی در آلمان


دانشگاه المصطفی دانشگاه یا محل سربازگیری برای تروریسم ملاهای ایران

مرکز باصطلاح اسلامی هامبورگ که باتهام فعایتهای تروریستی توسط پلیس محاصره وبسته شد 

در فوریه ۲۰۲۳، چند ماه پس از خیزش سراسری زن، زندگی، آزادی (در واقع زن مقاومت آزادی از جمله از ماست  )در ایران، دولت آلمان اعلام کرد که فعالیت‌های جاسوسی نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی در داخل خاک آلمان افزایش یافته است. 

روزنامه "ولت ام زونتاگ" در آن زمان در گزارشی در این باره نوشت که نهادهای امنیتی داخلی آلمان ''هویت ۱۶۰ نفر مرتبط با سپاه پاسداران در آلمان را شناسایی کرده‌اند'' اما مشخص نیست که چه تعداد از این افراد، در حال حاضر در آلمان به‌سر می‌برند.


پیش از آن نیز اداره فدرال حفاظت از قانون اساسی گفته بود که سرویس‌های اطلاعاتی ایران به طور فزاینده‌ای به افرادی که به ایران سفر می‌کنند فشار آورده و آنها را مجبور به همکاری می‌‌کنند.

تابستان امسال نیز وزارت کشور آلمان "مرکز اسلامی هامبورگ" را ممنوع اعلام کرد. این وزارتخانه در بیانیه‌ای نوشت، مرکز اسلامی هامبورگ (معروف به "مسجد آبی")، قانون اساسی جمهوری فدرال آلمان را "نقض" می‌کند و "تحریک‌های ضدیهودی و ضداسرائیلی را گسترش می‌دهد".

علاوه بر این، اعضای این مرکز پیش‌تر "از اقدامات خشونت‌آمیز سازمان‌های تروریستی مانند حماس تمجید کرده و از سازمان‌های تروریستی ممنوع‌شده‌ای مانند حزب‌الله هم حمایت کرده‌اند".

بخشی از مقاله دویچه وله 

جامعه المصطفی در برلین؛ دانشگاه یا "سربازگیری برای تروریسم؟"

 جامعه المصطفی در برلین؛ دانشگاه یا "سربازگیری برای تروریسم؟"

دانشگاه المصطفی رژیم  دانشگاه یا محل جزب تروریزیم

۱۴۰۳ آبان ۲, چهارشنبه

روزنامه بیلد مدعی شده که فهرستی شامل ۷۰۰ نفر از افراد نزدیک به دفتر جامعه المصطفی در برلین از سوی مراکز امنیتی تهیه شده و این دفتر در مرکز توجه نهادهای امنیتی آلمان قرار دارد.

روزنامه بیلد آلمان در گزارشی نوشته شعبه برلین دانشگاه ایرانی جامعه المصطفی تحت نظر نهادهای امنیتی آلمان قرار دارد و ظن آن می‌رود که این مرکز نه یک دانشگاه بلکه مرکزی برای "سربازگیری" به منظور انجام عملیات ترور در داخل خاک آلمان باشد.

این روزنامه در گزارش خود نقل قولی از توماس هالدن‌وگ، مدیر اداره حفاظت از قانون اساسی (سازمان امنیت داخلی آلمان) آورده که با اشاره به اینکه تشدید درگیری‌ها در خاورمیانه "پروپاگاندا به منظور بسیج کردن افراد" از سوی گروه‌های تروریستی و رادیکال را افزایش داده، گفته است: «فعالیت‌های احتمالی محور ایرانی ترور در آلمان تحت نظر است.»


او اضافه کرده است که مقامات آلمانی به دنبال اعضای یک "واحد تروریستی سرویس مخفی سپاه پاسداران" در آلمان هستند.

روزنامه بیلد سپس نوشته دانشگاه المصطفی به طور خاص در مرکز توجه نهادهای امنیتی آلمان قرار دارد و علت آن نیز اشاره مشخص به این نهاد در اسناد تحریمی وزارت خزانه‌داری آمریکاست که در آن آمده است: «دانشگاه بین‌المللی المصطفی که شعبه‌هایی در سراسر جهان دارد، توسط نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به‌عنوان بستری برای جذب نیرو به منظور جمع‌آوری اطلاعات و نیز جذب نیرو برای شبه‌نظامیان خارجی تحت رهبری نیروی قدس استفاده می‌شود.»

بیشتر بخوانید: خبرگاه؛ علم‌الهدی خواستار افزایش بودجه جامعه‌ المصطفی شد

سپاه قدس که شاخه برون مرزی سپاه پاسداران است در سال ۲۰۱۹ از سوی آمریکا به عنوان سازمانی تروریستی طبقه‌بندی شد.

تحقیقات روزنامه بیلد نشان داده که نهادهای امنیتی در برلین فهرستی از مظنونان کمک به تروریسم و جاسوسی برای ایران تهیه کرده‌اند. بر اساس اطلاعات این روزنامه، این فهرست شامل نام ۷۰۰ نفر از حلقه‌های وابسته به جامعه المصطفی است.

جامعه المصطفی تا پیش از ممنوع شدن مرکز اسلامی هامبورگ و آکادمی اسلامی آلمان برنامه‌هایی در مشارکت با این دو نهاد برگزار می‌کرد که آخرین آنها در سال ۲۰۲۲ بود.

وزارت کشور در پاسخ به پرسش روزنامه بیلد درباره این مرکز گفته، به دلیل اینکه نمی‌خواهد اقدامات بعدی را به خطر بیندازد در این مورد اظهارنظر نمی‌کند.

جامعه المصطفی چیست؟

جامعه المصطفی در وب‌سایتش به عنوان یک دانشگاه مجازی معرفی شده که دفتر اصلی آن در شهر قم است. این "دانشگاه" دروس مربوط به علوم دینی و الهیات را تدریس می‌کند و هدف آن نیز "گسترش معارف قرآن و مکتب اهل بیت در جهان و تبیین، تولید و نشر اندیشه و محتوای دینی" عنوان شده است. مخاطبان آن نیز "مسلمانان سراسر جهان بدون محدودیت در مذهب و ملیت" نامیده شده‌اند.

این نهاد دارای یک ردیف بودجه مستقل است و در سال ۱۴۰۳ بودجه آن ۴۰ درصد افزایش یافت و به نوشته روزنامه اعتماد، بیشتر از بودجه دانشگاه علم و صنعت و علامه طباطبایی شد. به نوشته این روزنامه، این نهاد در سال ۱۴۰۲ معادل هزار و ۱۷ میلیارد تومان بودجه مصوب داشته و سال جاری این بودجه به هزار و ۲۲۶ میلیارد تومان رسیده است. همچنین ۲۰۰ میلیارد تومان نیز بودجه اختصاصی برای این نهاد پیش‌بینی شده است.

بیشتر بخوانید: جدال لفظی امام‌جمعه زاهدان و رئیس "جامعه المصطفی" بر سر کرونا

جامعه المصطفی به طور رسمی سایتی نیز به زبان آلمانی دارد که در آنجا نوشته شده دفتر این دانشگاه در برلین قرار دارد. بنا به نوشته این سایت ریاست دفتر برلین این دانشگاه از زمان تاسیس این دفتر در سال ۲۰۱۶ بر عهده فردی به نام "پروفسور دکتر مهدی اصفهانی" است. نام چندین استاد آلمانی نیز در وبسایت این دانشگاه آمده که در رشته‌هایی چون تاریخ اسلام، قرآن‌شناسی، الهیات و تاریخ کاتولیک تدریس می‌کنند.

این دانشگاه همچنین در حال حاضر در حال برگزاری "۹ شب فلسفه، الهیات و عرفان" است که در آن استادان آلمانی نیز شرکت دارند.

تا کنون دفاتر جامعه المصطفی در ایران و نیز در برلین هیچکدام به پرسش دویچه‌وله فارسی برای توضیح درباره آنچه در گزارش روزنامه بیلد آمده است پاسخ نداده‌اند.دویچه وله