علی اکبر اکبری که هیولا را به سزای جنایاتش رساند وقلب ایران زمین این زیبا ترین وطن را شاد کرد
علی اکبر اکبری نوشته بود که:
تردید نخواهم کرد
و گلوله را درست میان دو چشم دشمن خواهم نشاند
یا آنجا که قلبش میتپد
تردید نخواهم کرد
من برای هزارمین بار
و یقین دارم
خط فاصل آدمی و گرگ در روان کشیده شده
«در اندیشه و آرمان»
ساعت ۱۲/ ۱۰ شب جمعه ۵/۱۰/ ۷۶
جملات بالا، شعروارهایی از علیاکبر اکبری، قهرمان ملی است که در روز اول شهریور سال ۱۳۷۷ اسدالله لاجوردی ملقب به جلاد اوین را به دیار عدم فرستاد. عجیب اینکه آن روز مبارک، سالگرد تولد خود علیاکبر بود و دقیقاً ۲۰سال از زندگی پربار او میگذشت.
علیاکبر شاعر نبود و تحصیلات دانشگاهی هم نداشت ولی در اثر جوشش عواطف ناشی از آشنایی با آرمانها و ایدئولوژی ناب مجاهدین، مرد علم و شمشیر شده بود و اینگونه روان و زیبا، عبارات موزون و نغزی را سرود که روح را نوازش میدهد و دلها را از آن انتقام و هیولاکشی خنک میکند.
او با این دلنوشته نشان داد که بارها صحنه مجازات جلاد را در ذهن خود تجسم و مرور کرده و قلبش برای فرا رسیدن آن لحظه پر میکشیده است. آنقدر در تصمیم خود ثبات قدم داشته که تردیدناپذیریاش «برای هزارمین بار» به شکل شعر جوشیده و روان شده است.
او به عهدش وفا کرد . قهرمان ملی لقب گرفت
درود درود درود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر