۱۴۰۲ خرداد ۱۶, سه‌شنبه

خمینی کیست؟ دجال ضد بشر

خمینی کیست؟


خمینی؛ تولد و جوانی

خمینی در سال ۱۳۲۰ هجری قمری (۱۲۷۹شمسی) در خمین متولد شد. مادرش هاجر دختر میرزا‌ احمد از اهالی همین شهر بود. پدرش مصطفی پسر احمد هندی بود که پیشتر ساکن کشمیر هندوستان بوده است. به گفته مرتضی پسندیده، برادر خمینی، پدر او در خمین شخص «بسیار بانفوذی بوده» و «خدمه و تفنگچی» داشته و «مشغول اداره امور مردم بوده است» وقتی که خمینی ۲ساله بود، پدرش در مسیر سلطان‌آباد اراک مورد حمله یکی از همراهانش قرار گرفت و به‌قتل رسید. بعدها خانواده خمینی ازجمله پسندیده، به دربار مظفرالدین شاه شکایت می‌کنند و به عین‌الدوله ملتجی می‌شوند تا سرانجام قاتل را قصاص می‌کنند‌.
خمینی، دوران نوجوانی را در خمین گذراند. صرف و نحو و منطق را نزد برادر بزرگترش مرتضی پسندیده آموخت. از سال ۱۳۳۸ قمری (۱۲۹۸ شمسی) به‌ترتیب در حوزه‌های اصفهان و اراک و قم تحصیل می‌کرد. در سال ۱۳۴۵(۱۳۰۵ شمسی) در حوزه قم سطوح عالیه آموزشهای آخوندی را به‌پایان رساند و در سال ۱۳۵۵(۱۳۱۵ شمسی) در شمار آخوندهای مدعی اجتهاد بود. مهمترین استاد خمینی همان شیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه قم، است که به‌گفته آخوند رضا استادی به‌نوبه خود شاگرد شیخ فضل‌الله نوری بوده است.

خمینی در دوران دیکتاتوری رضا شاه ساکت ماند

زندگی خمینی در دوران رضا شاه»: در آستانه سلطه کامل رضا شاه، نزدیک به دو دهه از انقلاب مشروطه سپری شده بود در این دوران پر از تحول و آشوب، خمینی که سالهای جوانی را می‌گذراند، سر‌کار خود گرفته بی‌اعتنا به سرنوشت شومی که برای مردم ایران رقم زده می‌شد، مشغول درسهای حوزه بود. وقتی که رضاخان با ارعاب و تطمیع مجلس پنجم را وادار به پذیرش سلطنت خود کرد، روشنفکران و شخصیتهای ترقیخواه به‌شدت با آن به مخالفت برخاستند. مصدق بزرگ که از نمایندگان اقلیت مخالف بود، در صحن مجلس فریاد می‌کشید: «این ارتجاع و استبداد صرف است».
در ۱۶سالی که رضا شاه مشغول استقرار و بسط دیکتاتوری مخوف خود بود، خمینی با اشراف و آگاهی کامل نظاره‌گر خاموش صحنه بود. در این سالها، حوادثی مثل انتخابات تقلبی دوره هفتم که در آن مدرس حتی یک رأی نیاورد، تصویب قانون سرکوبگرانه جدیدی در سال ۱۳۱۰، تمدید قرارداد اسارت‌بار نفت جنوب، کشف حجاب، تصاحب اجباری حاصلخیزترین اراضی مازندران، گیلان، گرگان و سایر نقاط کشور توسط رضا شاه روی می‌دهد. اما از آنجا که اعتراض به‌چنین وقایعی به‌معنی درافتادن با دیکتاتوری است و زندان و اسارت و رنج و محرومیت در پی دارد، خمینی کنار گود ایستادن و کنج عافیت را ترجیح می‌دهد.

خمینی و اولین فعالیت سیاسی‌اش: مخالفت با حق رأی زنان

اولین اقدام خمینی مقارن ۶۰سالگی‌اش است که علیه برخورداری زنان از حق رأی، به شاه اعتراض کرد. علت اصلی مخالفت او با شاه هم همین تصویب مصوبه قانونی مبنی بر آزادی شرکت زنان در انتخابات بود. آنچه سبب شد که خمینی از سایرین پیشی بگیرد، همین اعتراضهایش به رژیم شاه در سالهای ۴۱ تا ۴۳ و سپس تبعید او بود. جاذبه اجتماعی مخالفت با «شاه»، خمینی را از وجهه زیادی برخوردار ساخت و از دیگران پیشی گرفت. سخنرانی او علیه تصویب قانون کاپیتولاسیون در قیام ۱۵خرداد عامل مانور انقلاب سفید شاه شد که تبعید او را به ترکیه به‌دنبال داشت. خمینی پس از مدت کوتاهی از ترکیه به نجف رفت. از آن پس خمینی از نظر سیاسی به‌خاطر بی‌عملی‌اش برای یک دوره به‌ محاق رفت. ضربه اپورتونیستی به سازمان مجاهدین خلق ایران سبب تقویت جریان راست ارتجاعی پیرو خمینی شد که به‌ رودررویی با مجاهدین برخاست و نهایتاً به همسویی با ساواک شاه کشیده شد.

خمینی رهبری انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران را ربود

خمینی برای ربودن رهبری انقلاب مردم ایران خود را همگام با سیاست حقوق‌بشر جیمی کارتر نشان داد. یعنی انداختن تحول از مسیر آشوب و هرج و مرج، به‌ مسیر انتقال منظم. با این هدف که ارتش و ساختار اصلی حکومت شاه در خلال انتقال قدرت سالم بماند.
خمینی از عراق به پاریس رفت. در آنجا پیامهای خود را به‌گوش سران قدرتهای بزرگ غرب که در گوادلوپ گرد آمده بودند رساند و به این وسیله انقلاب مردم ایران را به سرقت برد و نخستین دولت بعد از انقلاب را به‌ریاست مهدی بازرگان» تشکیل داد.

خمینی بعد از پیروزی انقلاب ۲۲بهمن ۱۳۵۷ به سرکوب آزادی‌ها پرداخت

خمینی به‌دلیل ویژگی‌های فوق‌العاده ارتجاعی و کینه توزی‌اش با نیروهای انقلابی که در فضای سیاسی مسالمت‌آمیز گسترش توده‌یی پیدا می‌کردند، خیلی زود قولهای خود را که در پاریس و در خلال مصاحبه‌هایش داده بود زیر پا گذاشت و برای خلاص شدن از شر بازرگان و شرکای سیاسی‌اش و به‌منظور آماده‌سازی زمینه‌های سرکوب نیروهای مخالف مثل مجاهدین خلق ایران به اشغال سفارت آمریکا اقدام کرد. و به‌دنبال آن به‌گونه‌یی وحشیانه «سنگر آزادی» دانشگاه را بست و با کشتار رهبران خلق ترکمن و لشکرکشی به کردستان به سرکوب خلقهای ایران متوسل شد. نهایتاً برای فرار از گرداب بحرانهای داخلی سیاست «صدور انقلاب» به عراق! را پیش گرفت که به جنگ ۸ساله ضدمیهنی منجر شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر