بهشتی شاه مهره خمینی - گروگان: فقط شماره تلفن بهشتی را داشتیم گروگان: فقط شماره تلفن بهشتی را داشتیم

ویکتور تامست، معاون آخرین کاردار آمریکا در تهران، به خاطر دارد که در تابستان و پاییز سال ۵۸ او و شخص کاردار (بروس لینگن) حداقل دو دفعه به دیدار بهشتی رفتند، یک بار برای معارفه و دفعه دوم برای گفتوگو در مورد قراردادهای نظامی و مسایل مورد اختلاف دیگر.
آقای تامست میگوید: «فکر کنم بهشتی را در دفتر کارش ملاقات کردیم. به کتابخانهای شباهت داشت. دور تا دورش قفسه کتاب بود. ما نطق همشیگی خودمان را تکرار کردیم: پذیرفتهایم که تغییرات سیاسی در ایران رخ داده است، ما خواهان رابطه خوب با ایران هستیم و در عین حال میدانیم که این رابطه با رابطهای که با شاه داشتیم متفاوت خواهد بود. بهشتی ما را از دفترش بیرون نینداخت. ما حداقل یک بار دیگر هم به دیدارش رفتیم.»
روز گروگان گیری، ویکتور تامست، شخص کاردار و یکی از محافظان سفارت در وزارت امور خارجه ایران به دیدار ابراهیم یزدی رفته بودند که از حمله به سفارت مطلع شدند. این سه نفر شب را در ساختمان وزارت خارجه سر میکنند. آنها روز بعد (۱۴ آبان) از رادیو میشنوند که دولت بازرگان استعفا داده و شورای انقلاب امور کشور را در دست گرفته.
معاون کاردار میگوید در آن ساعات پرالتهاب به آقای بهشتی متوسل شدند.
او میافزاید: «بهشتی تنها عضو شورای انقلاب بود که ما شمارهاش را در دفترچه تلفنمان داشتیم و به او زنگ زدیم. او گوشی را برداشت. بروس (لینگن) در ظرف ۲۴ ساعت پس از آن هم چند بار دیگر با او صحبت کرد، درباره اینکه رمزی کلارک و بیل میلر عازم ایران هستند. آخرین باری که با بهشتی صحبت کردیم، کلارک و میلر در ترکیه بودند و ما با او درباره اجازه سفر آنها به ایران صحبت کردیم.»
بیل میلر دیپلمات آمریکایی، در دوران حکومت شاه چند سالی در ایران ماموریت داشت و دوستان زیادی در بین جبهه ملی و نهضت آزادی پیدا کرده بود. رمزی کلارک، وزیر دادگستری پیشین آمریکا و فعال معروف ضد جنگ است که صراحتا از انقلاب حمایت میکرد.منتخبی از یک مقاله بی بی سی
معاون کاردار آمریکا میگوید: «بهشتی به نوعی ما را راهنمایی میکرد، درباره اینکه آنها باید چه اطلاعاتی ارائه کنند، مثل شماره دم هواپیما، تا برای فرود در مهرآباد مجوز بگیرند. صحبت با او تضمینی درباره نتیجه مذاکرات نبود، اما مسلما به طور معقولی امیدواری ایجاد کرد که آنها به تهران خواهند آمد و (برای آزادی گروگانها) مذاکره خواهند کرد.»
ولی در نهایت این آیت الله خمینی بود که از محل اقامتش در قم حرف آخر را زد. رهبر انقلاب اعلام کرد که فرستادگان کارتر اگر هم به ایران بیایند نه او آنها را خواهد پذیرفت و نه اعضای شورای انقلاب یا مقامات دولتی اجازه مذاکره با آنها را دارند.
در نتیجه، نامهای که آقایان کلارک و میلر از طرف جیمی کارتر خطاب به شخص آیت الله خمینی حمل میکردند هیچگاه به وی نرسید. آقای میلر سال هاست که آن نامه را قاب کرده و در یکی از اتاقهای خانهاش، واقع در حومه واشنگتن به عنوان یادگاری از شکست تلاشها برای مذاکره با رهبر انقلاب، به دیوار نصب کرده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر