۱۴۰۲ خرداد ۱۵, دوشنبه

ابراهیم خدابنده کیست که دستگاه امنیتی رژیم، به او دست باز برای تهدید تروریستی علیه یک کشور اروپایی داده؟

ابراهیم خدابنده کیست که دستگاه امنیتی رژیم، به او دست باز برای تهدید تروریستی علیه یک کشور اروپایی داده؟




ابراهیم خدابنده کیست که دستگاه امنیتی رژیم، به او دست باز برای تهدید تروریستی علیه یک کشور اروپایی داده؟

نزدیک به ۶دهه حیات سازمان مجاهدین خلق ایران در جنگ مستمر و روزانه با دیکتاتوری‌های شاه و شیخ، از آن یک سرمایه بی‌نظیر و شکست‌ناپذیر ساخته  است که امان، آسایش و آینده داری را از دشمنان استقلال و آزادی ایران گرفته است. کافی است به ابراز وحشت‌های رژیم در همین رابطه نگاه کنیم، تا ببینیم چطور در سیمای این آلترناتیو قدرتمند، وحشت سرنگونی سراپای حاکمیت ولایت‌فقیه رو درنوردیده و باعث شد به هیچ تضاد دیگری الا «حذف مجاهدین از صحنه سیاسی ایران» فکر نکند.

خامنه‌ای، ولی‌فقیه ارتجاع، ۷تیر۱۴۰۱ گفت: «در داخل کشور، در خود تهران جنگ داخلی بود؛… منافقین ریخته بودند… جنگ بود دیگر، تهران جنگ بود… روی اینها فکر کنید جوانهای عزیز، فرزندان عزیز ما… ما در سال ۶۰، در مقابل این همه حادثه و شدّت عمل توانستیم روی پای خودمان بایستیم و دشمن را ناامید کنیم! امروز هم میتوانیم»

دژخیم کاظم غریب آبادی، معاون قضائیه جلادان و دبیر ستاد حقوق بشر خامنه‌ای، در مصاحبه‌ای به تاریخ ۳تیر۱۴۰۱ علناً اعلام کرد دشمن اصلی این رژیم مجاهدین خلق ایران هستند: «الان سیاستی که جمهوری اسلامی ایران اتخاذ کرده و ما در سال ۱۴۰۰ یک سیاست منسجمی را اتخاذ کردیم این سیاست مبتنی بر این هست که باید یک فشار سنگینی به دولت‌هایی که منافقین را میزبانی می‌کنند وارد بشود، شاید در یک برهه‌ای عقیده بر این بود که خوب گروهک منافقین یک گروهکی ست که درواقع دستش برای همه مردم رو شده و هیچ طرفداری ندارد!!… نیازی نیست که دیگه ما درواقع اسمی از گروهک منافقین ببریم اما ما نظرمان این نیست! از سال ۱۴۰۰ درواقع یک کار بسیار مشترک خوبی آغاز شد، یک فشار سنگینی به کشورهایی که میزبان گروه‌های منافقین هستند وارد شد و ما در هیچ ملاقاتی نیست با سفرای کشورهای اروپایی یا هیئت‌های کشورهای اروپایی که به قضیه منافقین نپردازیم در شورای حقوق بشر این موضوع را کاملاً برجسته کردیم در جلسه نشست عالی‌رتبه شورای حقوق بشر که در اسفندماه برگزار شد و خود بنده حضور داشتم در آنجا من حداقل ۲ تا ۳ دقیقه از نطق شش هفت‌دقیقه‌ای‌ام را در مورد گروهک تروریستی منافقین صحبت کردم»

به‌این‌ترتیب می‌بینیم که بالاترین سرکردگان دستگاه سرکوب و آدمکشی رژیم در وحشت از سرنگونی، تصمیم گرفته‌اند در یک کار مشترک و با هماهنگی همه ترجمان‌های جنایت و سرکوب رژیم، به مصاف مجاهدین بیایند.

یک مقام امنیتی رژیم، تصویر روشن‌تری از وحشت رژیم از نیروی سرنگون‌کننده و تنها آلترناتیو قدرتمند و سازمان‌یافته‌اش را سالها قبل اینچنین بیان کرده است:

«هدف محوری جمهوری اسلامی ایران می‌بایست پاک کردن و حذف صورت‌مسئله این تشکیلات تروریستی باشد باید در این مسیر ابزار دیپلماسی رسمی یعنی وزارت خارجه با ابزار دیپلماسی امنیتی یعنی وزارت اطلاعات هماهنگ با یکدیگر عمل کنند» [مصاحبه یک مقام امنیتی رژیم، خبرگزاری رسمی رژیم، ایرنا، ۲۵آذر۸۲]

خبرگزاری رسمی رژیم نیز در همین رابطه نوشت: «ما از این حرف می‌زنیم که کل وقایع [آبان۹۸] به سازمان مربوط بود. چنین سازمانی را نتوانسته‌ایم منحل کنیم و این سازمان باوجود ضربات متعدد، خود را بازتولید می‌کند. وقتی کالبد فیزیکی سازمان را که اشرف است از او می‌گیریم، خود را به‌جایی دیگر می‌رساند… سازمانی که این توانایی را دارد که همچنان آشوب‌آفرینی کند نشان می‌دهد همچنان زنده است و قدرت عملیاتی خود را از دست نداده است»[خبرگزاری رسمی رژیم، ایرنا، ۳۰آذر۹۸]

باندهای جنایتکار و امنیتی رژیم نیز استیصال خود از مجاهدین را این‌گونه سر دادند و طرح خود برای مقابله با مجاهدین با استفاده از شعار انحرافی را این‌گونه برملا کردند: «براساس اعلام نیروهای امنیتی، نقش مهم در این اغتشاشات برعهده [مجاهدین] بود. این واقعیت وقتی پررنگ‌تر می‌شود که بدانیم در ۴۰سال گذشته، [مجاهدین] از هر فرصتی برای ایجاد ناامنی و اغتشاش در کشور استفاده کرده… ناآرامی‌های خیابانی ایجاد کردند. [مجاهدین] در سال‌های گذشته سرمایه‌گذاری ویژه‌ای روی فضای مجازی کردند و از آلبانی، اکانت‌های فیک ضدایرانی راه انداختند. حاصل آن فعالیت‌ها، اغتشاشگری در ۱۰۰شهر ایران بود… بی‌تردید [مجاهدین] هنوز هم امید به ایجاد یک آشفتگی کوچک دارند تا حوادث خرداد ۱۳۶۰ را تکرار کنند». [باند امنیتی هابیلیان، ۴ آذر ۹۸]

«بسیاری از یاران انقلاب دلسوزانه می‌خواهند نظام را پابرجا ببینند. اما وجود [مجاهدین]، یعنی براندازی جمهوری اسلامی را مانعی بر سر آرزوی ماندگاری نظام می‌بینند. آنها می‌بینند که چطور این گروهک پس از غائله ۳۰خرداد۶۰ تا به همین امروز، سالی، ماهی، هفته‌ای، روزی و ساعتی نیست که برای هدف خود، یعنی براندازی نظام، طرح و نقشه نکشد، اقدام نکند و تیرهای زهر‌آگین خود را به سمت مقام معظم رهبری و ولایت‌فقیه پرتاب نکند… دوستی به یک جلسه اشاره کرد که آقای علوی (وزیر محترم اطلاعات) صریحاً گفته بود «به تمامی رسانه‌ها ابلاغیه صادرشده که هر جا می‌خواهند خطر «منافقین» (همان سازمان مجاهدین خلق) را گوشزد کنند، حتماً در کنارش نام «سلطنت‌طلبان» یا «رضا پهلوی» را هم بیاورند تا سازمان منافقین در ذهن نسل‌های جوان برجسته نشود!». [یک سایت امنیتی آخوندها، ۵اردیبهشت۹۹]

واضح است که تضاد اول و آخر رژیم، موضوع قیام و آلترناتیوی است که ظرفیت و توان رهبری این قیام را دارد. بنابراین تمرکزش را بر روی مجاهدین در آلبانی گذاشته تا از طریق شیطان‌سازی و تروریسم آنها را نابود کند.

روز ۲۲ژوئیه۲۰۲۲، برابر با اول مرداد۱۴۰۱، خبرگزاری فرانسه گزارش داد: «سفارت آمریکا اعلام کرد:

دولت آمریکا از تهدید بالقوه‌ای که اجلاس جهانی ایران آزاد را هدف قرار می‌دهد آگاه است”. به گزارش رسانه‌های محلی [آلبانی]، دادستان‌ها تحقیقاتی را درباره یک حلقه احتمالی جاسوسی آغاز کرده‌اند، دستور بررسی محل برگزاری و بازجویی از برخی از اعضای سابق این گروه را که اردوگاه را ترک کرده‌اند، داده‌شده است» سایت یورونیوز آلبانی در تاریخ ۴مرداد۱۴۰۱، در رابطه با این تحقیقات قضایی نوشت: «پس از تهدید احتمالی حمله تروریستی، مجاهدین که در حال حاضر در آلبانی پناهنده هستند، اجلاس ایران آزاد خود را که قرار بود در روزهای ۲۳تا ۲۴ژوئیه در کمپ اشرف۳ در مانز در دورس برگزار شود، به تعویق انداختند. بیش از ۵۰نفر مظنون هستند که توسط رژیم ایران برای انجام یک حمله تروریستی در جریان  این اجلاس استخدام شده بودند. این سرویس‌های اطلاعاتی پلیس آلبانی و شرکای بین‌المللی بودند که توانستند چندین پیام رمزگذاری شده را رهگیری کنند که به نظر می‌رسید یک حمله تروریستی احتمالی  علیه مجاهدین را طراحی کرده‌اند. این سفارت آمریکا بود که اعلام کرد آلبانی در جریان اجلاس جهانی ایران آزاد در معرض خطر حمله احتمالی قرار دارد» البته پیش از آن، کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت ایران در اطلاعیه‌ای خبر از حکم بازرسی «دادگاه بدوی ویژه مبارزه با فساد و جرائم سازمان‌یافته در آلبانی» از محل و مکان‌های اقامت مزدورانی در آلبانی داد که «متهم هستند که توسط سرویس‌های مخفی ایران، سپاه، قدس یا سپاه پاسداران ایران  برای به دست آوردن اطلاعات در مورد سازمان مجاهدین در آلبانی پول دریافت می‌کنند».

تهدید کردن آلبانی توسط مزدور ابراهیم خدابنده



در تاریخ ۱۸خرداد۱۴۰۱، (تقریباً یک ماه و نیم، قبل از هشدار دولت امریکا و آلبانی در مورد تروریسم علیه مجاهدین در آلبانی)، یک مأمور وزارت اطلاعات به نام ابراهیم خدابنده در مقام وکالت از نیروی قدس و دستگاه ترور رژیم طی نامه‌ای تهدیدآمیز خطاب به نخست‌وزیر آلبانی نوشت: «میزان نفوذ سازمان مجاهدین خلق در دولت آلبانی… غیرقابل‌تصور است و ظاهراً صرفاً به امتناع از دادن ویزا به ایرانیان محدود نشده بلکه اعمال خرابکارانه علیه منافع و مصالح ایران را هم در برگرفته است. هک شدن سامانه‌های شهرداری تهران آخرین مورد ازاین‌دست اقدامات است…. واضح است که این‌گونه اقدامات از داخل خاک کشور شما، که مشخص است توسط مجاهدین خلق صورت می‌گیرد، دشمنی آشکار با ایران تلقی می‌شود». [سایت وزارت اطلاعات، ۱۸خرداد۱۴۰۱]

۶روز بعد، در تاریخ ۲۴خرداد۱۴۰۱، کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت خبر از مسافرت سه تن از مزدوران آلبانیایی رژیم به حاکمیت آخوندها داد که هدف از آن «توجیه و آموزش حرفه کثیف شیطان‌سازی و هموار کردن راه تروریسم علیه مجاهدین» در آلبانی بود. مزدوران مربوطه از عوامل دست‌اندرکار «یک مرکز جاسوسی و تروریسم وزارت اطلاعات علیه مجاهدین در آلبانی» بودند که زائده انجمن نجاست آخوندی وزارت اطلاعات است. برنامه‌ریزی و هدایت این دوره آموزشی و انتقال خطوط امنیتی و تروریستی به این افراد در ایران، توسط مزدور ابراهیم خدابنده صورت گرفت. در همین رابطه سایت نجاست وزارت اطلاعات از طرح‌های آتی در برنامه ترجمان‌های امنیتی نظام، علیه مجاهدین در آلبانی، ابراز شادمانی کرد که: «با تقدیر و تشکر از مدیرعامل انجمن نجات جناب آقای خدابنده، عوامل و دست‌اندرکاران دیدار و دعوت مسئولین آسیلا در ایران… این تعامل و گفتگوی حضوری قطعاً دستاوردهای قابل‌توجهی به همراه خواهد داشت» [انجمن نجاست وزارت اطلاعات، ۸تیر۱۴۰۱]

ابراهیم خدابنده کیست؟

ابراهیم خدابنده که دستگاه امنیتی رژیم، این دست باز را برای تهدید تروریستی علیه یک کشور اروپایی را به او داده و بساط آموزش تروریست و جاسوسی راه می‌اندازد، کیست؟

ابراهیم خدابنده در سال۱۳۸۲ حین عبور از خاک سوریه، توسط دولت بشار اسد دستگیر و به وزارت اطلاعات رژیم آخوندی تحویل داده شد. قرار گرفتن در معرض شکنجه در بند مخوف۲۰۹ اوین و اعدام احتمالی، او را در معرض یک انتخاب جدی ایدئولوژیکی قرار داد، «ایستادن بر سر موضع فداکاری و دفاع از آزادی مردم» یا «تسلیم به دشمن و التماس برای به دست آوردن امکان نفس کشیدن خائنانه». ابراهیم خدابنده، برخلاف هزاران قهرمانی که تا پیش از آن، ایستادگی بر سر موضع خود را انتخاب کرده بودند، آگاهانه راه خیانت را برگزید و ازاینجا انواع تئوری پردازی‌های موردنظر بازجو و شکنجه‌گر، ناگهان برایش واقعیات مسلم جلوه‌گر شد.

او به‌یک‌باره کشف! کرد آنچه درباره نقض حقوق بشر در رژیم آخوندی و قتل‌عام زندانیان سیاسی گفته‌شده، تنها دروغ‌های ساخته‌وپرداخته مجاهدین برای بدنام کردن ولی‌فقیه مظلوم، شکنجه‌گران رئوف اوین و دستگاه مظلوم کشتار و سرکوب آن بوده است! همچنین دریافت که: «مردم ایران، در رفاه و آسایش کامل هستند و سیاه‌چال‌های آخوندی، اوین، کهریزک و غیره که زندانیان سیاسی، زهرا کاظمی و ستار بهشتی را زیر شکنجه سلاخی کرده‌اند، از استانداردهایی بالاتر از کشورهای اروپایی برخوردارند»!

ابراهیم خدابنده -مصاحبه با سایت هابیلیان

وقتی زندانی وامی‌دهد و تسلیم می‌شود و تصمیم به خیانت گرفت، ازاینجا دیگر، این شکنجه‌گر قاهر بند۲۰۹ است که زندانی درهم‌شکسته‌ای که برای نجات خود از شکنجه و اعدام، به تضرع و زاری افتاده، را بر هرکجا که می‌خواهد می‌کشد و تا منتهای تبهکاری و تا اعماق لجنزار خیانت و جنایت فرومی‌برد. ابراهیم خدابنده پس از طی مراحلی از آزمایش برای اثبات هم‌جنس شدن با پاسداران و اطلاعاتی‌های نظام آخوندی، سرانجام به‌عنوان مدیرعامل یکی از شعبات زیرمجموعه وزارت اطلاعات به اسم انجمن نجات رژیم منصوب شد که کارش اقدامات جنگ روانی و تروریستی علیه مجاهدین است.

این مسیری است که ابراهیم خدابنده تا مسخ کامل و تبدیل‌شدن به یک مأمور مورد اعتماد وزارت اطلاعات طی کرد، آن‌هم تنها با «یک شاخص»، شاخص «شرکت در کشتار یا زمینه‌سازی نابودی و کشتار مجاهدین». در طول حیات رژیم آخوندی، این تنها و تنها معیار گزینش افراد برای پذیرش از طرف رژیم آخوندی بوده و هست.

سازمان عفو بین‌الملل، در گزارشی تحقیقاتی، درباره قتل‌عام زندانیان مجاهد سر موضع در سال۶۷، که در سال۲۰۱۸ منتشر شد، درباره «نمونه سؤالاتی که ”هیئت‌های مرگ” برای تعیین حکم اعدام زندانیان می‌پرسیدند» نوشت، از زندانی سؤال می‌شد که:

  • آیا حاضرید در مورد رفقای سابق‌تان جاسوسی کنید و با مأموران اطلاعاتی همکاری کنید؟
  • آیا حاضرید عضو جوخه‌های اعدام شوید؟
  • آیا حاضرید یک منافق را دار بزنید؟

یکی از سرکردگان مبارزه با مجاهدین در وزارت اطلاعات آخوندها نیز، درباره استراتژی دستگاه امنیتی نظام برای نابودسازی تنها آلترناتیو سازمان‌یافته خود، می‌گوید:

«بچه‌هایی که تواب بودند، گاهی واقعاً خلوص‌شان از بچه‌های خود ما خیلی بالاتر بود… در سال۷۰، یک تجدیدنظر اساسی در روش‌ها و راه‌کارهای مبارزه با منافقین داشتیم… ما به این نتیجه رسیده بودیم که راهکار انحلال سازمان در انجام عملیات و ضربه زدن نظامی نیست… مگر این‌که سراغ عملیات روانی بروید که عمدتاً باید روی جداشده‌ها متمرکز شود… در عملیات روانی هم بسیار کارکردیم که شاید امکان بیان آن‌ها خیلی نباشد». [ناصر رضوی، سرکرده بخش مبارزه با مجاهدین در وزارت اطلاعات، کتاب «استراتژی و دیگر هیچ»]

ابراهیم خدابنده نیز پس از مسخ و دگردیسی خود، با شاهد آوردن گفته‌های بازجوی دژخیم به نتایج مشعشعی درباره شکنجه در زندان‌های رژیم، مانند این اباطیل رسید:

«البته بعضی بوده‌اند که شلاق خورده بودند ولی آن چیزی که در دیدگاه سازمان به عنوان شکنجه مطرح است ، وجود نداشت… بازجوی من می‌گفت که در مواردی ما می‌رفتیم و از قاضی حکم می‌گرفتیم، حکم شلاق… و در این مورد هرکجای دنیا که باشد این کار را می‌کنند… ولی آن را هم فقط از قاضی حکم می‌گرفتیم و در حکم حتی تعداد شلاق را مشخص می‌کرد» [سایت هابیلیان – ۵تیر۸۴].

وی در قدم بعد، با وقاحتی ماورای وقاحت گوبلز می‌گوید «آن چیزی که من مشاهده کردم در زندان اوین فکر نمی‌کنم چیزی از استانداردهای اروپایی کم داشته باشد» [همان منبع].

در رابطه با این نوع از استانداردهای اروپایی، گفتگوی یک زندانی درهم‌شکسته بیرون آمده از زیر کابل و اعدام مصنوعی، با خبرگزاری نیروی تروریستی قدس خامنه‌ای، خود گویای پشت صحنه همه این نوع اراجیف است:

«[بازجو خبرنگار]: موقع بازجویی کتک هم خوردید؟

[زندانی درهم‌شکسته]: نه. فقط یک‌بار تعزیر شدم.

[بازجو خبرنگار]: این معنی شکنجه نداشت؟

[زندانی درهم‌شکسته]: شکنجه تعریف خودش را دارد. هیچ‌گاه نه من شکنجه شدم و نه شنیدم کسی را شکنجه کرده باشند. طبعاً برای گرفتن اعتراف ناز نمی‌کنند… ممکن است یک چک هم بزنند و یا صدایشان را بالا ببرند. شلاق را هم فقط با حکم حاکم شرع و فقط به کف پا بود… تا زندانی اعتراف کند..

[بازجو خبرنگار]: چطور متوجه شدید که محکوم‌به اعدام هستید؟

[زندانی درهم‌شکسته]: معمولاً اعلام نمی‌کردند. مثلاً می‌آمدند در بند و می‌گفتند فلانی [با] همه وسایلت بیا. این جمله یعنی اعدام!… ما را به اتاقی بردند که بقیه اعدامی‌ها هم آنجا بودند. حدود ۱۵ تا ۲۰ نفر. خیلی فضای سنگینی بود، من تب کرده بودم و هیچ‌چیز متوجه نمی‌شدم… یک‌ساعتی در آن اتاق بودیم. البته بعضی افراد هم همچنان سر موضع بودند و وضعیت خاص خودشان را داشتند. یک ساعت بعد ما را به ردیف حرکت دادند به سمت حیاط زندان برای اعدام. در مسیر رفتن به محوطه، یکی از مسئولان زندان آمد و به من گفت مصاحبه [می] کنی؟ گفتم بله، چرا نکنم؟ من را جدا کرد و به یک اتاق دیگر برد. مصاحبه ما یک ساعت طول کشید… وسط مصاحبه صدای تیر آمد و فهمیدم بقیه افراد اعدام شدند» [خبرگزاری نیروی تروریستی قدس، تسنیم، ۲۳اسفند۹۶]

برگرفته از سایت ایران افشاگر

ابراهیم خدابنده کیست که دستگاه امنیتی رژیم، به او دست باز برای تهدید تروریستی علیه یک کشور اروپایی داده؟

بیشتر بخوانید :

ابراهیم خدابنده و پناه بردن به دروغ‌های گوبلزی دجالانه


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر