افشاء دژخیم محمود پزشکی لاجوردی استان مازندران (محمود پزشکی با نام مستعار حاج احسانی)
محمود پزشکی متولد 1340در روستای خوبانرزگاه در شهسوار(تنکابن-استان
مازندران)میباشد در زمان ارتکاب جنایت
دیپلم هنرستان صنعتی شهسوار
نامبرده در اواخر سال 57به محفل حلبیها(ضد بهاییان)راه یافته و سپس در دوره
میوه چینی انقلاب به صفوف حزب الله یا یا حزب چمافداران پیوست .
5-6ماه از پیروزی انقلاب گذشته بود تلاش کرد که در تشکیلات سازمان مجاهدین خلق ایران نفوذ
کند اما به دلیل ریز بافت بودن تشکیلات مجاهدین و پایگاه توده ای سازمان عملا این
توطیه در نطفه خفه شد بعد مدتی این خبیث در تشکیلات گروه اشرف دهفانی
شهرمان نفوذ کرده و تا بالاترین سطح تشکیلاتی آن رخنه نمود.
در شب
سی خرداد 1360با کلت وارد نشست مسولین
تشکیلات گروه اشرف دهقانی شهسوارمیشود در پایان نشست با هماهنگی قبلی سپاه همه نفرات
شرکت کننده در نشست را دستگیر و به زندان شهسوار منتقل میکند.
از این تاریخ دیگر با محمود پزشکی مواجه نخواهیم بود جنایتکار بالفطره ای به
نام حاج احسانی مواجه ایم که درشقاوت به لاجوردی مازندران موسوم شد
بعد از دستگیری گروه اشرف دهقانی پنج تن از اعضای آن به نامهای حمید
امینی –دلسوز مقدم-
فلاح – دوستی ویک نفر دیگر
توسط این جانی به چوبه دار سپرده شدند.
از این تاریخ به بعد در موضع سر باز
جوی منطقه 3 که مرکز آن در چالوس بوده است جوانان این مرزو بوم را به خاک و خون
کشید( زندان چالوس مرکز بازجویی دو استان مازندران و استان گیلان در کنار دریا و
روبری بیمارستان اصلی شهر و شهربانی چالوس بوده است ).
از طرفی هم رژیم وانمود میکرد که کما کان
محمود پزشکی جز گروه اشرف دهقانی است و به
اصطلاح فراری است اما واقعیت چیز دیگری بود او همانند یک دژخیم در مسند اعدام و شکنجه نشسته بود.
بدلیل شقاوت وصف ناپذیر وشکنجه وکشتار وتجاوز بی شمار به لاجوردی مازندران شهرت یافت .
شهید مجاهد خلق محمود(شهریار)نامور بعد از دستگیری توسط همین جنایتکار که در
سال 62به شهادت رسید در سال 61که از زندان چالوس به شهسوار منتقل شده بود تاکید داشت که در صورت انتقال به زندان چالوس
هر گز وانمود نکنند که پزشکی را میشناسند چون خود همین شناسایی اعدام زندانی را
تشدید خواهد کرد.
من در سال 61به مدت 40روز در زندان چالوس بوده ام، تمام تلاش
این شکنجه گر این بود هر طور شده مطمئن
شود که او شناسایی شده یا خیر؟اما با توجه به تجربه شهید شهریار نامور اظهار بی
اطلاعی کرد.
یکی ازعوامل اصلی ضربه به جنگل شمال همین جنایتکار بود بعد از دستگیری پیک جنگل و شکنجه او خود را به عنوان پیک جا زده و به نزد جنگلیها
میرود که باعث ضربه سال 62به جنگل میشود علاوه بر اینکه خون دهها مجاهد و مبارز
خلق در شهسوار توسط این جنایتکار ریخته ودرشهادت صدها مجاهد و مبارز خلق در
استانهای مازندران و گیلان شرکت مستقیم داشته است
با فرا رسیدن دوران مرگ ظالمان و سرنگونی دژخمیان بلا شک روز انتقام از خون به ناحق ریخته شده فرزندان
خلق فرا رسیده است .
نوشته ای از
ن- الف اززندانیان از بند رسته واز فرماندهان ارتش آزادی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر