در انتظار افشاگریهای سنوار پس از عبد الناصر
AbdelRahmanAlRashedعبدالرحمان راشد
مقاله
عبدالرحمان راشد در الشرق الاوسط 29 آوریل 25
اطلاعات اندکی درباره بازنگریهای
جمال عبد الناصر، رئیسجمهور فقید مصر، در زبان، اندیشه و سیاستهایش در سطح عربی
وجود دارد؛ بهویژه در رابطه با نحوه برخورد او با مسئله فلسطین.
فایل صوتیای که حدود ۱۷ دقیقه است و در کانال خانوادهاش در
یوتیوب منتشر شده، بسیار تکاندهنده و در عین حال مهم برای بازنگری در روایت
تاریخی است.
این فایل باعث شده تا مسائل زیادی
برای بحث و جدل مطرح شود و مهمترین تأثیر آن، همان بازنگری است. عبد الناصر در
جوانی درگذشت و بیشتر دوران رهبریاش را با شعارهایی پشت سر گذاشت که در جریان
مقابله با تجاوز سهجانبه (اسرائیل، بریتانیا و فرانسه) موفقیتآمیز بود؛ جایی که
آمریکا مداخله کرد و نیروهای متجاوز را وادار به عقبنشینی از صحرای سینا و کانال
سوئز نمود. اما پس از آن، پیروزی قابل توجهی به دست نیاورد. او همچنان به شعارهایش
وفادار ماند تا جایی که عملاً اسیر هیولایی شد که خود ساخته بود؛ یعنی همان مسیرهای
عربی تندرو که خواهان سخنرانیها و بیانیههای احساسی بیشتری بودند.
جنگ ۱۹۶۷ به دلیل مسألهای واقعاً بیاهمیت
آغاز شد؛ او مانع عبور کشتیهای اسرائیلی از بندر ایلات شد، بیآنکه تصور کند این
اقدام به جنگی ویرانگر ختم خواهد شد. در عرض ۶ ساعت تمام نیروی هوایی خود را از
دست داد و صحرای سینا را از کف داد؛ منطقهای که سه برابر وسعت فلسطین است!
در این فایل، گفتوگوی مهمی شنیده میشود؛
عبد الناصر ۵۲ ساله و
معمر قذافی ۳۰ ساله.
عبد الناصر میکوشد تا انقلابی جوان و پرشور را آموزش دهد، چون خودش چنین تجربهای
را پشت سر گذاشته بود. در این مکالمه، عبد الناصر با صراحتی بیسابقه و شوکهکننده،
از راهحل مسالمتآمیز و حتی به رسمیت شناختن اسرائیل سخن میگوید!
در واقع، این نخستین بار است که چنین
سخنانی را از زبان خود او میشنویم. پیشتر گفتههایی به عبد الناصر نسبت داده میشد
که در مذاکراتش با «راجرز» فرستاده آمریکا مطرح شده بود، اما اینبار همه چیز با
صدای خودش و در قالب گفتوگویی با زمینهای روشن و مشخص است. در آن برهه، عبد
الناصر با رقبایی روبهرو بود که در مزایدههای انقلابیگری از او جلو زده بودند:
احمد حسن البکر (رئیسجمهور عراق)، نورالدین آتاسی (رئیسجمهور سوریه)، هواری
بومدین (رئیسجمهور الجزایر)، و سالم ربیع (رهبر مارکسیست یمن جنوبی که تنها ۷ ماه از کودتایش علیه رفیقش قحطان
الشعبی گذشته بود). و البته معمر قذافی که یک سال پیش علیه ملک ادریس سنوسی کودتا
کرده بود. آنها جبههای از جنگهای لفظی تشکیل داده بودند.
همه خواهان جنگ بودند، اما همانطور
که عبد الناصر گفت: «ما تسلیمطلب و شکستخورده هستیم... اگر جنگ و آزادی میخواهید،
بفرمایید.» او گفت آنها فقط حرف میزنند. قذافی را به چالش کشید تا خودش دستبهکار
شود و گفت حاضر است جبهه را برایشان باز کند و حتی ۵۰ میلیون پوند نیز بدهد. قذافی هم گفت
که اگر جای اردن بود، مذاکره میکرد و اسرائیل را به رسمیت میشناخت. عبد الناصر،
درست مثل ملک حسین، از ترور میترسید. این همان مسیری بود که عبد الناصر ساخته بود
و دیگر نتوانست از آن رهایی یابد؛ برای همین هم بر اساس باورهای جدیدش به مذاکرات محرمانه با
واشنگتن روی آورد.
عبد الناصر حدود ۱۴ سال حکومت کرد و متأسفانه پیش از آنکه
بتواند تغییرات لازم را محقق کند، درگذشت. پس از او، سادات روی کار آمد و برخلاف
تصور عمومی، در مسیر همان سیاستهای ناصر گام برداشت، نه اینکه راه او را رها
کرده باشد.
شگفتزده نخواهیم شد اگر روزی فایلی
صوتی از رهبر فقید حماس، یحیی سنوار، منتشر شود که او نیز مانند عبد الناصر به
اشتباهاتش اعتراف کرده باشد. چنین چیزی اصلاً دور از ذهن نیست. شکستها، درسهاییاند
برای کسانی که از تاریخ عبرت نمیگیرند.
ادامه بحث، مربوط به زمانبندی این
افشاگری، سایر بازنگریهای عبد الناصر، و این پرسش است که چرا با وجود اینهمه
اشتباه و فاجعه، هنوز نیاموختهایم؟
ننتظر تسجيلات السنوار بعد عبد
الناصر
هناك القليل حول «مراجعات» الرئيسِ
الراحل عبد الناصر للغته وفلسفته وسياسته عربياً، وتحديداً حيال التعامل مع القضية
الفلسطينية.
التسجيلُ الصوتي الذي ظهر على موقع
عائلتِه على «يوتيوب»، نحو 17 دقيقة، كان صادماً ومهماً للغاية في إعادة رواية
التاريخ.
بسببه هناك الكثير يستحق أن نتجادلَ
بشأنه وهذا أهم ما فعله التسجيل الجديد، المراجعة. عبد الناصر مات مبكراً، وعاش
معظم شبابه وزعامته يقود الشارع العربي بالشعارات التي نجحت في مواجهة العدوان
الثلاثي، حيث تدخلت الولايات المتحدة وأجبرت إسرائيل وبريطانيا وفرنسا على
الانسحاب من سيناء وقناة السويس. لم يحقّق بعد ذلك انتصارات، واستمر الرئيس الراحل
وراء شعاراته حتى صار عملياً رهينة الغول الذي خلقه، الشارع المتطرف الذي كان يطلب
المزيد من الخطب والبيانات الحماسيّة. حرب 1967 وقعت لسبب فعلاً تافه، فقد منع
السفن الإسرائيلية القادمة من ميناء إيلات. لم يظن أنَّ ذلك سيقود لحرب مدمرة. وفي
6 ساعات خسر كل قواته الجوية وخسر سيناء التي هي أكبر من فلسطين 3 مرات!
نسمع حواراً مهماً. عبد الناصر عمره
52 والقذافي 30 عاماً. عبد الناصر كان حريصاً على تثقيف العسكري الثوري المتحمّس،
لأنّه مرَّ بنفس التجربة. صدمه بصراحته الكاملة، قال عبد الناصر أخطر ما يمكن أن
يقال آنذاك إنه مع الحل السلمي ومع الاعتراف بإسرائيل!
حقيقة هذه هي المرة الأولى التي
نسمعها، كانت هناك أقوال تنسب لعبد الناصر في مفاوضاته مع روجرز، مبعوث واشنطن.
لكن هذه بصوته وفي نقاش متكامل السياق. سياقه التاريخي ظهور مزايدين على عبد
الناصر وهم أحمد حسن البكر، الرئيس العراقي، ونور الدين الأتاسي الرئيس السوري،
وهواري بومدين الرئيس الجزائري، وسالم ربيع، حاكم اليمن الجنوبي الماركسي، له 7
أشهر منذ انقلابه على رفيقه قحطان الشعبي. وبالطبع القذافي الذي له سنة واحدة
بانقلابه على الملك إدريس السنوسي. كانوا يمثلون جبهة الحرب الكلامية.
كلهم يريدون الحرب إنَّما كما قال
عبد الناصر: «إحنا ناس استسلاميين وانهزاميين.. عايزين قتال وتحرير اتفضلوا».
عاوزين مجرد كلام، وتحدى القذافي أن يذهب ويعرض عليهم، قال إنه مستعد لأن يفتح لهم
الجبهة ويعطيهم خمسين مليون جنيه فوقها، وقال القذافي إنه مستعد للتفاوض ولو كان
مكان الأردن كان فاوض واعترف بإسرائيل. عبد الناصر مثل الملك حسين كانا يخشيان
الاغتيال. هذا هو الشارع الذي رباه عبد الناصر ولم يعرف كيف يتخلص منه، لهذا لجأ
للمفاوضات السرية مع واشنطن بناءً على قناعاته الجديدة. عبد الناصر حكم نحو 14 سنة
ولسوء الحظ تُوفي قبل أن يحدث التغيير المطلوب. خلفه السادات وسار على دربه بخلاف
ما كنَّا نظن أنَّه انقلب على سياسة رئيسه.
لن يفاجئنا لو ظهر تسجيلٌ لزعيم
«حماس» الراحل يحيى السنوار، الذي قاد غزة إلى مأساة اليوم، يعترف فيه بما اعترف
به عبد الناصر. أمر لا يستبعد البتة. الهزائم دروس للذين لا يتعظون من قراءة
التاريخ.
للحديث بقية عن توقيت التسريب،
ومراجعات عبد الناصر الأخرى، ولماذا لم نتعلم رغم كثرة الأخطاء والكوارث؟






