وزارت اطلاعات وجعل کتاب... علیه مجاهدین خلق، ترفند رژیم آخوندی برای مقابله با گسترش فرهنگ شورش و انقلاب
تولید و تکثیر جعلیاتی به اسم کتاب، یکی از محورهای اصلی تلاش رژیم برای شیطان سازی از مجاهدین است. بهنحویکه اگر بهعنوانمثال به یک کتابفروشی در ایران مراجعه کنید و بپرسید که چه کتابهایی راجع به سازمان مجاهدین داری، مطمئناً به هیچیک از کتابهای منتشرشده توسط خود سازمان مجاهدین اشاره نخواهد کرد؛ اما در عوض انبوهی کتابهای منتشرشده توسط رژیم را نام خواهد برد، ازجمله جدیدترین آنها که در سال ۹۹ منتشرشده است بنام «رمان تسخیرشدگان» و یا کتب دیگری مانند «تاریخ ایران پس از انقلاب اسلامی»، «عملیات نفوذ»، «بدفرجام»، «مجاهدین خلق از شعار آزادی تا …» و غیره؛ و چهبسا که کتابفروش وعده بدهد که علاوه بر اینها کتابهایی زیر چاپ هست که بهزودی به بازار میاید، مثل کتابی به نام «صنم».
مرور برخی از انتشارات اخیر رژیم علیه مجاهدین
رمان تسخیرشدگان (بانام سرقت شده از رمان معروف داستایوفسکی) -۲۰۴ صفحه – نویسنده کتاب در مورد آن میگوید: «اینکه این داستان برپایه یک ماجرای واقعی است یا خیر، باید بگویم نه. ”تسخیرشدگان” حاصل تخیل من نویسنده است و سوژه آن خلقشده». وی علت نوشتن این رمان را حرفهای خامنهای که گفت: «جای جلاد و شهید عوض نشود» عنوان کرده است (سایت وابسته به سپاه پاسداران تروریست – ۲۹ اردیبهشت ۹۹)
تاریخ ایران پس از انقلاب اسلامی – جلد پنجم (۷۰۰ صفحه)- این کتاب به تحریف وقایع تابستان ۱۳۶۰ میپردازد. در معرفی آن آمده است: «تخریب و به آتش کشیدن اموال مردم، در نظر سازمان مجاهدین خلق، امری آسان و تأثیرگذار تلقی میشد که مقاومت در برابر خواستههای سازمان و افشای اهداف، اعضا و برنامههای آن را به شکست میانجامید. به آتش کشیدن خرمنهای گندم در میاندوآب در ۱۱ مرداد ۱۳۶۰ … ازجمله این موارد هستند.»
کتاب عملیات نفوذ (۸۴ صفحه): داستانی ساختگی از نفوذ یک آخوند در سازمان مجاهدین که به هلاکت رسیده و اینک توسط دو آخوند دیگر جعلشده است.
کتاب دهه شصت مظلوم (۶۲۸ صفحه): این کتاب نیز پیرو فرمان خامنهای و دستورالعمل دستگاههای امنیتی-اطلاعاتی رژیم برای تحریف دهه شصت و عوض کردن جای جلاد با قربانی سرهمبندی شده است.
کتاب بدفرجام (۱۶۲ صفحه): توسط هابیلیان یکی از شعب وزارت اطلاعات رژیم منتشرشده است. در معرفی این کتاب برای مشروع جلوه دادن قتل و کشتار دهه شصت آمده است: «۳۰ درصد از شهدای مجاهدین در عملیات فروغ جاویدان را [زندانیان سیاسی] بین سالهای ۶۰ تا ۶۶ تشکیل میداده است.»
کتاب مجاهدین خلق از شعار آزادی تا… (۴۲۵ صفحه): این کتاب شامل مشتی جعلیات نوشتهشده توسط یک مأمور وزارت اطلاعات به اسم هادی شعبانیبرای تحریف تاریخچه سازمان و دروغپردازی علیه مناسبات مجاهدین است.
هویت نویسندگان کتب جعلی
هویت نویسندگان کتابهایی که فوقا ذکر شد بهتنهایی گویای مضمون و نیتی است که در پشت تولید این اباطیل وجود دارد:
کتاب عملیات نفوذ: این کتاب دارای دو نویسنده است: o نویسنده اول: آخوند پاسدار حمید مشتاقی نیا که یک طلبه بسیجی و از عمال سر دژخیم جنایتکار رئیسی است.
رمان تسخیرشدگان o نویسنده این کتاب مینا شائیلوزاده است که در ارتباط با سپاه پاسداران جنایت پیشه کار میکند.
مجاهدین خلق از شعار آزادی تا… o نویسنده این کتاب مأمور معلومالحال گشتاپوی آخوندی هادی شعبانی است که از صحنهچرخانهای انجمن نجات مازندران است و در شناسایی قرارگاه اشرف برای طراحی عملیات و قتلعام ساکنان آن نقشی فعال داشت و تصاویر وی در حین شناسایی موجود است.
البته واضح است که نباید به این مزدوران عنوان «نویسنده» با مفهوم رایج آن اطلاق نمود بلکه عواملی هستند که بر اساس خط شیطان سازی رژیم، مأمور به جعل اکاذیب و یاوههای اطلاعات آخوندی علیه مقاومت خونبار مردم ایران شدهاند.
ناشران صنعت کتابهای جعلی
موضوع مهم دیگری که در تهیه این جعلیات جلبتوجه میکند چاپ و نشر آنها است که برای آن سرمایه عظیمی اختصاص دادهشده است، آنهم در شرایطی که همین رژیم تحت خفقان اقتصادی ناشی از تحریمهای بینالمللی است. اکنون ببینیم کدام ارگانها و چه مؤسساتی این نقش را بر عهده دارند:
«مرکز اسناد»: این مرکز ناشر کتاب تاریخ ایران پس از انقلاب اسلامی – جلد پنجم و دهها جلد کتاب دیگر برای تحریف و جعل تاریخچه سازمان و مقاومت است. این مرکز وارث مرکز اسناد ساواک شاه خائن میباشد. آخوند جنایتکار روحالله حسینیان طی حکمی از جانب خمینی از سال ۱۳۷۴ به ریاست این مرکز رسید. آخوند مصطفی پورمحمدی رئیس هیئتامنای آن است و آخوند روحالله حسینیان تا پیش از مرگ از اعضای هیئت امنای آن بود.
آخوند پورمحمدی مشاور فعلی آخوند رئیسی، نماینده وزارت اطلاعات و عضو هیئت مرگ خمینی در جریان قتلعام سال ۶۷ است. وی از کارگردانان اصلی قتلهای زنجیرهای در سالهای ۷۵ تا ۷۸ بود. آخوند حسینیان، قائممقام وقت دادستان انقلاب اسلامی تهران در وزارت اطلاعات در دهه ۶۰ بود. حسینیان در اردیبهشت ۱۳۸۶ مشاور سیاسی و امنیتی احمدینژاد شد. خود وی در یک سخنرانی چنین گفت: ”بابا، ما خودمون آخه قاتل بودیم!“ (روزنامه صبح امروز – ۲۸ شهریور ۷۸). وی با صراحت و وقاحتی کمنظیر به دفاع از نسلکشی سال ۶۷ پرداخت و به آخوند همتبارش رئیسی، بابت کشتار آن ایام جایزه داد و گفت: «در جریان انتخابات یکی از ایراداتی که به آقای رئیسی میگرفتند این بود که آقای رئیسی مثلاً جزء این گروهی بودند که منافقین را اعدام کردند. خُب به آقای رئیسی باید جایزه داد». (تلویزیون حکومتی – ۱۳ اردیبهشت ۹۸)
معاون مرکز اسناد دژخیم محمدحسن روزیطلب است که خود نویسنده تعدادی از این کتابهاست. وی در ضرورت وظیفه این مرکز در انتشار کتاب برای تحریف تاریخچه مجاهدین گفته است: «مهمترین گروه ضدانقلابی که با جمهوری اسلامی درگیر شد و ضربات سنگینی را بهنظام و مردم وارد کرد و منشأ بسیاری از تحوّلات بود، سازمان مجاهدین خلق بود… کارنامه سازمان [مجاهدین] را اگر در سالهای اخیر بررسی کنیم میبینیم که خیلی از ضرباتی که نظام خورد از کانال سازمان بود… روایت کردن تاریخ سازمان و عملکرد سازمان در این جنگ خیلی مهم است» (تلویزیون شبکه چهار رژیم – ۷ تیر ۹۸).
موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت ناشر کتاب «دهه شصت مظلوم»: این موسسه ابتدای سال ۷۲ در پی هشدار وحشتآلود خامنهای مبنی بر وجود تهاجم گسترده فرهنگی علیه رژیم، تأسیس گردید. در سال ۸۸، بهعنوان ناشر برگزیده در نشر فرهنگ رژیم و در سال ۸۹ ناشر برگزیده سیزدهمین جشنواره انتخاب کتاب دوسالانه جنگ ضد میهنی شناختهشده و مورد تجلیل خامنهای قرار گرفت.
نشر معارف، ناشر کتاب «تسخیرشدگان»: وابسته به نهاد نمایندگی ولیفقیه ارتجاع در دانشگاههاست.
البته ارگانهایی که دستاندرکار نشر و تأمین هزینه این شیطان سازی هستند بسیار است که برخی از آنها بهقرار زیر است: o موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، o نشر معارف o آستان قدس رضوی o انتشارات (موسوم به) یا زهرا o اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس o انتشارات سوره مهر o انتشارات (موسوم به) شهید کاظمی o انتشارات موسسه معارف اسلامی o انتشارات دفاع مقدس o مرکز اسناد انقلاب اسلامی o سازمان تبلیغات اسلامی o انتشارات روایت فتح o وزارت ارشاد o موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی o انتشارات سپاه پاسداران o مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات o موسسه کیهان آخوندی به سردمداری دژخیم حسین شریعتمداری o دادستانی انقلاب اسلامی o واحد اسناد ایران دیدبان o و… در کانون اداره این دستگاه عظیم جنگ تبلیغاتی و سیاسی، شخص خامنهای و بیت او و ارگانهای مختلف دیگر ازجمله مرکز اسناد قرار دارد. مرکز پژوهشهای سیاسی هم مرکزی است که اهرم اصلی آن در دست خود خامنهای میباشد. این مراکز ازنظر سازماندهی و بودجه، تحت نظارت بیت العنکبوت خامنهای کار میکنند.
نگاهی به آمار انتشار کتاب علیه مجاهدین و مقاومت ایران
کتابهای منتشره علیه سازمان و مقاومت ایران از سال ۱۳۵۸ تا مرداد ۱۳۹۹ مجموعاً ۵۳۸ جلد است که از این تعداد:
۴۶۱ جلد در حدفاصل سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۹۵ منتشرشده است که بهطور متوسط ۱۱ جلد در سال است.
اما از ابتدای سال ۹۵ تا مرداد ۹۹ تعداد کتابهای منتشره ۷۷ جلد است که میانگین آن ۱۹ کتاب در سال میباشد.
اکنون این سؤال مطرح میشود که علت نشر این میزان کتاب علیه سازمان مجاهدین که طبعاً مستلزم صرف مبالغ هنگفت و وقت و انرژی کلان میباشد چیست؟ این سؤال زمانی برجستهتر میشود که دعاوی رژیم را به یاد بیاوریم که مستمراً مدعی میشد که مجاهدین یک گروه از بین رفته هستند و پایگاه مردمی ندارند، تمامشدهاند و در خانه سالمندان در اشرف ۳ بسر میبرند و … از سوی دیگر به این سؤال نیز باید پاسخ داد که چرا این رژیم اجازه نمیدهد که مردم و بخصوص جوانان مجاهدین را از روی نوشتههای خودشان بشناسند و چرا داشتن یک کتاب و نشریه از مجاهدین یک جرم سنگین محسوب میشود؟
از روی آمار فوق میتواند دید که میانگین سالانه کتابهایی که رژیم از سال ۱۳۹۵ به بعد منتشر کرده، نسبت به سالهای قبل، ۷۳ درصد افزایش داشته است. این در حالی است که آمار فوق بسا کمتر از میزان واقعی است و کارخانه شیطان سازی رژیم بهمراتب فعالتر از این میباشد. کما اینکه بهعنوانمثال سایت حکومتی جوان نوشت که رژیم در سالگرد فروغ جاویدان فقط در ناحیه شاهرود، دستکم ۴۰۰ برنامه شامل رونمایی از کتاب، رونمایی از نرمافزار، پخش مستند و… خواهند داشت. (باشگاه خبرنگاران جوان – ۲۸ تیر ۹۹) اما نکته دیگری که در بررسی این آمار و ارقام جلبتوجه میکند افزایش تصاعدی انتشار این کتابها از سال ۱۳۹۵ به بعد است. علت چیست؟ سال ۱۳۹۵ سال انتقال جمعی مجاهدین به آلبانی و اروپا با حفظ ساختار تشکیلاتی سازمان مجاهدین است. تا پیشازاین تاریخ سرمایهگذاری اصلی رژیم برای انهدام تنها هماوردش، یعنی سازمان مجاهدین، نابودی فیزیکی بدنه اصلی آن در عراق بود که تحت محاصره و زیر تیغ حملات مرگبار موشکی و قتلعام و کشتار قرار داشت؛ اما به یمن هوشیاری و ابتکار عمل رهبری مجاهدین و خطوط موزون و استقلالطلبانه و آزایخواهانه مجاهدین، آنها موفق شدند طی عملیات بینظیر و غافلگیرانه هجرت به آلبانی در تعادل قوای داخلی و بینالمللی بر رژیم پیشی بگیرند. درنتیجه، رژیم مجبور گردید که در کنار تلاشهای تروریستیاش در خاک آلبانی و فرانسه علیه مجاهدین، هرچه بیشتر بر روی شیطان سازی و دروغپراکنی علیه آنها سرمایهگذاری کند که یک زمینه اصلی و پرهزینه آن تولید همین جعلیات تحت عنوان کتاب میباشد.
تولید کتب پوشالی چه دردی از رژیم درمان میکند؟
پاسخ به این سؤال را خوب است از زبان عوامل دستاندرکار همین تلاش مذبوحانه رژیم بشنویم: نویسنده کتاب «تسخیرشدگان» در گفتوگو با خبرگزاری میزان پیرامون مضمون کتاب گفت: «مضمون کتاب «تسخیرشدگان» به سازمان [مجاهدین]، ماهیت و نوع جذب جوانان و نوجوانان بهعنوان نیروی میلیشیا پرداخته است.»
وی ادامه داد: «ازآنجاکه سازمان [مجاهدین] در دهه ۶۰ رویکردی عجیب را در دستور کار خود قرارداد و تلاش کرد با شیوههای گوناگون و به شستشوی مغزی افراد بپردازد و از این طریق به جمعآوری ارتشی برای خود دست بزند با روشهای خاص خود جوانان و نوجوانان خصوصاً دانشجویان را جذب کرده و آنان را در مسیر اهداف خود قرار میداد، این سازمان احساسات و آرمانهای جوانان را وسیله رسیدن به اهداف خود قرار داده و با شگردهای خاص بر تفکرات آنان تأثیر میگذاشت و خطمشی خود را در ذهن آنان رسوخ میداد….» وی پیرامون پیام کتاب «تسخیرشدگان» اظهار کرد: «نوجوان امروز فکر میکند داستان سازمان [مجاهدین] به گذشته بازمیگردد، اما در حقیقت این داستان همچنان ادامه دارد، بررسیهای من نشان داد که سازمان [مجاهدین] همچنان در پی جذب نیرو است.» (خبرگزاری قضائیه جلادان خامنه ای موسوم به میزان ۹ اردیبهشت ۹۹) وی همچنین در گفتگو با خبرگزاری حکومتی تسنیم میگوید: «سازمان [مجاهدین] تبلیغات جذابی دارد» (خبرگزاری تسنیم – ۲۷ اردیبهشت ۹۹) سؤال: «چرا به موضوع مجاهدین خلق و این بخش از تاریخ ایران پرداختید؟ جواب: «قطعاً جنایاتی که مجاهدین مرتکب شدند نباید فراموش شود و ناآگاهی نسل نوجوان امروز نسبت به این مسئله خطرات زیادی را در پی دارد؛ بنابراین متوجه حساسیت و اهمیت بالای این مسأله شدم و فهمیدم که سازمان مجاهدین … مختص دهه ۶۰ نیست و تبلیغات آنها برای جذب نیروی جوان هنوز ادامه دارد.» (خبرگزاری سپاه پاسداران تروریست موسوم به فارس – ۲۹ اردیبهشت ۹۹)
مأمور پیشانی سیاه وزارت اطلاعات بنام هادی شعبانی که کتاب «مجاهدین خلق از شعار آزادی تا…» به اسم او منتشرشده است میگوید: «…تصمیم گرفتم تجربیات و خاطرات خود را به رشته تحریر دربیاوریم تا درسی برای نسل جوان باشد». (نجات رژیم – ۲۳ اردیبهشت ۹۹) اعترافات دیگر عوامل وابسته به رژیم نشان میدهد که این نگرانی و هراس فقط از بابت نسل جوان نیست بلکه کل جامعه را در برمیگیرد. به چند نمونه در روزنامهها و سایتهای حکومتی توجه کنید:
سایت حکومتی نسیم کرمانشاه ۳۰ مرداد ۹۹فاش نمود که سندهای پی.دی. اف کتابهای «تبیین جهان» مسعود رجوی، در حوزههای علمیه و دانشگاههای کشور، دستبهدست میچرخد و طلاب و قشر دانشجو آنها را برای یکدیگر به اشتراک میگذارند.
خبرگزاری فارس اذعان میکند که مردم اخبار مجاهدین را میبینند.
محمود صادقی نماینده مجلس هشدار داده و زنگ خطر را به صدا درمیاورد که در بین نخبگان گرایش به مبارزه مسلحانه وجود دارد. (روزنامه حکومتیهمشهری – ۲۴ اردیبهشت ۹۹)
در میز گردی که در رابطه با فیلم نیمروز در خبرگزاری رسمی رژیم برگزار شد گفته میشود: «سازمان باوجود ضربات متعدد خود را بازتولید میکند. وقتی کالبد فیزیکی سازمان را که اشرف است از او میگیریم خود را بجای دیگر میرساند.» (ایرنای رژیم– ۳۰ آذر ۹۸)
سایت ارجانیوز ۲۸ اردیبهشت ۹۹با اشاره به پیام آقای مسعود رجوی مینویسد که دو سال است که هزاران سلول خفته مجاهدین بیدار شدهاند. این سایت سپس به قیام آبان ۹۸ و پیام آقای رجوی اشاره میکند که «استراتژی ظفرنمون ارتش آزادی در کانونها و محلهها و شهرهای شورشی محک خورد» مهمتر از همه، خامنهای شخصاً مجبور میشود به مجاهدین مسلمان که به مبارزه قهرآمیز با رژیم رو آوردهاند اشارهکرده و بعد اذعان میکند که مجاهدین جوانان ایران را با خودشان همسو کردهاند. وی در ۲۹ اردیبهشت ۹۹ میگوید: «ما در اوایل انقلاب جوانهایی را داشتیم که اینها مردمان مسلمانی بودند و برای اسلام وارد میدان شده بودند امّا چون مبانی معرفتیشان ضعیف بود، پایههای معرفتیشان محکم نبود ــ حالا به هر دلیلی محکم نبود ــ اینها جذب گروههای التقاطی شدند و از یک جوان مؤمن سالم اسلامطلب و مؤمن تبدیل شدند به کسانی که بر روی هممیهن خودشان اسلحه کشیدند. آنها همروی جوان ما کار میکنند، آنها هم سعی میکنند که از جوان ما سوءاستفاده کنند، آنها هم همه این را دنبال میکنند و برای این برنامهریزی میکنند؛ یک جاهایی به عواملی در داخل کشور احتیاج دارند، روی جوان داخل کشور کار میکنند؛ یک جاهایی به عنصر تبلیغاتی و تحلیلگر و عنصر سیاسی و مانند اینها احتیاج دارند، روی او کار میکنند؛ یک جاهایی هم به این احتیاج دارند که یک جوانی را وادار کنند که مثلاً پشت به کشور بکند و برود که دیدهایم اتّفاق میافتد.»
حرفهای خامنهای اذعان به یک واقعیت است: ترس از مجاهدین و گرایش جوانها به مجاهدین و راه و رسمشان که همان استراتژی و مبارزه برای سرنگونی است. همان استراتژی که از فردای ۳۰ خرداد سال ۶۰ شروع شد و تا امروز بیوقفه باقیمت سنگین و البته بسیار غرورآفرین و باافتخار ادامه دارد و امروزه در کانونهای شورشی متبلور شده است. رژیم طی این چهار دهه تمام تلاشش را به کار بست که نهتنها وجود فیزیکی، بلکه اسم مجاهدین را هم از بین ببرد و از تاریخ ایران حذف و از خاطره نسل جوان ایران پاک کند؛ اما اکنون در موضعی بشدت تدافعی و وحشتزده در برابر مجاهدین قرار دارد و ازاینرو پیوسته نسبت به «خطر مجاهدین» هشدار داده و آژیر میکشد. انتشار کتابهای جعلی، آنهم در این ابعاد، چیزی نیست جز وجهی از این موضع تدافعی رژیم نسبت به رسوخ افکار مجاهدین در جامعه جوشان ایران. ولیفقیه درهمشکسته ارتجاع به خیال خام خود تلاش میکند سابقه تاریخی و ریشه قیامهای ۹۶ و ۹۸ و قیام پیش رو که ادامه همان استراتژی بعد از ۳۰ خرداد ۶۰ هست را مخدوش و تحریف کند تا بلکه بتواند مانع گسترش قیام بعدی بشود. همان قیامی که کارشناسان اطلاعاتی و امنیتی رژیم آن را بسیار بزرگتر و فراتر از قیام ۹۶ و ۹۸ ارزیابی میکنند. تولید این انبوه از دروغپردازی و یاوهگویی به اسم کتاب علیه تاریخچه و تشکیلات و انقلاب مجاهدین و مقاومت ایران صرفاً تلاشی مذبوحانه و بهغایت بلاهت واری است که نهتنها از کابوس سرنگونی آخوندها چیزی کم نمیکند بلکه بر نفرت و انزجار هرچه بیشتر از این نظام پلید میافزاید.