۱۳۹۳ اسفند ۳, یکشنبه

استراتژي نااميدانه و توهم‌آميز اوباما براي شكست دادن داعش، بغداد را در مدار ملايان قرار داد



ميليشياهاي شيعه ايران در عراق دست به خشونت و آدمكشي ميزنند
و كاخ سفيد هنوز وانمود ميكند كه شياطينش را به روي كشوري كه زماني ميتوانست نجات دهد گسيل نكرده است
فارين پاليسي 19 فوريه 2015
نويسنده: علي خدري  ALI KHEDERY
پس از يك دهه خدمت در عراق، خاطرات بيشماري به سراغ من ميآيد. در دست گرفتن دست يك عضو دولت موقت ، كه در سال 2003  مورد سوءقصد قرار گرفت ،در حاليكه جان از بدن اين زن به در آمد ؛ تماشاي القاعده كه گروگانهاي آمريكايي را در سال 2004 گردن ميزند؛ تماشاي تصاوير زندانيان جوان سني كه مورد تجاوز و شكنجه قرار گرفته‌اند توسط ميليشياهاي شيعه مورد حمايت ايران كه در پليس عراق در سال 2005 خدمت ميكردند؛ و ناتوان نشستن در سفارت آمريكا در بغداد در حاليكه اخبار بمبگذاري مسجد عسگري كه اين يكي از مقدس‌ترين محلها در اسلام شيعه است توسط القاعده در سال 2006 ميآمد و جنگ داخلي را به همراه آورد.
اما پس از ديدارهاي بيشمار از قبرستان ملي آرلينگتون و مركز درماني والتر ريد، هيچ چيز مرا بيش از اين عصباني نميكند كه هزاران سرباز، ديپلمات، افسران اطلاعاتي و پيمانكاران آمريكايي حالا دارند دولتي را در بغداد توانمند و تشجيع ميكنند كه قابل نجات دادن نيست.
بايد موصل به عنوان شهر دوم بزرگ عراق سقوط ميكرد تا اينكه نخبگان غربي آنچه بسياري از ما از سال 2003 به چشم خودمان ديده بوديم را بالمآل شروع به فهم كنند: دولت عراق بگونه نااميدكننده‌اي فرقه‌اي، فاسد و بطور كلي نامناسب براي حكومت بر آن چيزي است كه ميتواند يكي از شكوفاترين ملتهاي دنيا باشد. اما پاسخ واشنگتن به پيشرفتهاي داعش ننگين بوده است: آمريكا اكنون تبديل شده به نيروي هوايي، زرهي و پوش ديپلماتيك براي ميليشياهاي عراقي كه برخي از بدترين تجاوزات حقوق بشري در سطح كره خاك را انجام ميدهند. اينها “متحداني” هستند كه در واقع مسحور دشمن استراتژيك ما جمهوري اسلامي ايران هستند و اغلب همان تاكتيكهاي شيطاني را بكار ميگيرند كه داعش بكار مي‌بندد.
ديكتاتوري صدام حسين مارك “جمهوري وحشت” خورد كه بواسطه بي‌اعتنايي سركشانه آن براي قداست جان انسان بود. تجاوزات صدام افسانه‌اي بودند: تجاوز به ايران در سال 1980 كه نيروهايش از سلاحهاي شيميايي و بيولوژيكي استفاده كردند؛ نسل كشي بيش از 100000 كرد در كارزار انفال؛ تجاوز به كويت در سال 1990؛ و كشتار شيعيان در كربلا در سال 1991 تنها برخي از كارهاي وحشتناك اوست.
قرار بود كه عراق بعد از سال 2003 چيز ديگري باشد. در تمامي دهه گذشته، اما تعداد بيشماري سازمانهاي غيردولتي و سازمانهاي خبري بين‌المللي شاهد تسريع در تجاوزات بوده‌اند. “جمهوري وحشت” از نو بدنيا آمده است.
شايد بارزترين گواه ناراحت كننده آن كه دولت عراق در ارزشهاي پايه‌اي آمريكا شريك نيست در 6 فوريه رخ داد. در يك ويدئو با كيفيت پايين كه روي يوتيوب گذاشته شد، يك شوي دهشتناك سه دقيقه‌اي به نمايش در ميآيد كه جايي در جبهه در عراق است. افسران نظامي عراقي و احتمالاً ميليشياهاي شيعه كه لباس سياه به تن دارند با پيراهن‌هايي كه روي آن عكس جمجمه است و نوشته شده “پسران آنارشي” به سوي آمبولانسي تجمع ميكنند كه مهر دولت عراق را دارد. در داخل آن مردي در لباس نظامي كه چشم‌بند دارد و دست و پا بسته است ميخواهد كه به او رحم كنند در حاليكه عراقياني متعصب به سر او ضربه ميزنند و به او فحش ميدهند.
آنها فرياد ميزنند، “ما به خواهران تو تجاوز خواهيم كرد
زنداني گريه ميكند، “خدايا نه
يكي از نفرات متعصب يك جعبه فلزي را برميدارد و روي مرد كه در حال گريه كردن است ميكوبد و بقيه وارد آمبولانس ميشوند تا زنداني بيدفاع را بزنند. يك دقيقه از ويدئو گذشته، مرد از داخل آمبولانس بيرون آورده و روي زمين كشيده ميشود در حاليكه هنوز چشمانش بسته است و بازوانش از پشت بسته است. حدود 12 رزمنده او را دوره ميكنند و آنقدر او را با لگد ميزنند كه بي‌حركت ميافتد در حاليكه خون از سرش ميچكد. يكي فرياد ميزند “كافيست”، يك مرد با شلوار استتار بسراغ زنداني ميرود و مكرراً به سر وي با دمپايي ميزند كه علامت توهين زياد است. يك مرد ديگر كه او هم شلوار استتار دارد دو بار ميپرد و با تمام وزنش روي جمجمه زنداني فرود ميآيد. مرد سوم، با لباس نظامي كامل مرد را كه در حال خونريزي است با مشت و لگد ميزند و خونش روي ماسه زمين ميريزد. در آخرين دقيقه دهشتناك، حراستها مرد را چند متر آنطرف‌تر ميبرند و روي زمين مياندازند. چند مرد كه مسلح به تفنگهاي ام.4 كه آمريكا داده، هستند چند خشاب كه شايد 100 گلوله باشد را روي او خالي ميكنند.
ويدئو اينگونه تمام ميشود كه يك مرد بصورت هولناكي فرياد ميزند، “كافي است! چتان شده؟
هر بيننده‌اي كه بتواند ديالوگ اين تصاوير وحشيانه را بفهمد در شوك كامل فرو ميرود. اما اين احساس بايد زود جاي خود را به خشم بدهد وقتي كه فهم ميكند كه تعداد بيشماري جان آمريكائيان، خانواده‌ها و پول ماليات دهندگان قرباني شده است و امروز نيز در خطر قرار ميگيرد كه چنين بيرحمي بي‌پروايي را تسهيل كند.
تويتر در مورد اينكه هويت قرباني چه بوده شلوغ است. آيا يك رزمنده پيشمرگه بوده؟ يك جاسوس داعش بوده؟ هر چه كه بوده، يك امر روشن است: اين 196 ثانيه روشن از كشتن، يك اعدام صحرائي، بود و يك پخش تصويري يك جنايت جنگي ترتيب داده شده توسط دولت عراق و ميليشياهاي شيعه به سراسر جهان. و واقعيت غم انگيز اين است كه اين كشتن توسط كاخ سفيد تسهيل شده بود.
از زمانيكه اوباما در سال 2009 رئيس جمهور شد، وي به همراه تيم امنيت ملي‌اش بحران رو به رشد عراق را ناديده گرفتند. آنها اميدوار بودند كه “جنگ احمقانه” بوش، همچنانكه اوباما يكبار آنرا توصيف كرد، آنها را از توجهشان به يك دستور كار داخل كشور منحرف نكند. حتي در حاليكه سرطان در قلب دولت عراق پخش شد، مقامات ارشد آمريكايي منابع بيشمار محرمانه و علني كه دولت عراق را متهم به دزدي، شكنجه، تجاوز و پاكسازي قومي ميكرد ناديده گرفتند و اصرار ورزيدند كه كشور در ريل درست قرار دارد.
در سال 2010، معاون رئيس جمهور جو بايدن با اعتماد اصرار ورزيد كه عراق “يكي از بزرگترين دستآوردهاي اين دولت خواهد بود” و عراقيان را تشويق كرد بخاطر “بكارگيري پروسه سياسي بجاي سلاح براي حل و فصل اختلافات.”
آنتوني بلينكن كه در آن زمان دستيار كاخ سفيد و حالا معاون وزيرخارجه است در سال 2012 گفت، “در هر قدم قابل توجه در طي مسير [سياست عراق اوباما]، بسياري پيش‌بيني ميكردند كه خشونت به عراق بر خواهد گشت و عراق به جنگ فرقه‌اي باز خواهد گشت. اين پيش‌بيني‌ها غلط از آب در آمد.”
در عجله‌اش براي عقب كشيدن از عراق، دولت اوباما همچنين نهادهاي دمكراتيك مركزي كشور را تضعيف كرد. بعد از تبليغ خوبي‌هاي دمكراسي در سراسر جهان، اوباما انتخاب كرد كه برنده انتخابات پارلماني سال 2010، اياد علاوي سكولار و متمايل به غرب را به نفع نفر دوم انتخابات نوري مالكي كنار بگذارد. با چشم بستن به روي تمايلات فرقه‌اي و ديكتاتورمآبانه مالكي، بعد از آن كاخ سفيد مكرراً روي كنگره لابي كرد تا فروش تجهيزات نظامي آمريكايي پيشرفته منجمله جنگنده‌هاي اف-16، هليكوپترهاي تهاجمهي آپاچي AH-64 ، موشكهاي هل فاير را تسريع كند در حاليكه مرد نيرومند متحد با ايران با سيستمهاي تسليحاتي آمريكايي كمتر پيشرفته يك حكومت ترور را جاري ساخته و دشمنان سياسي خود را از بين برد.
بگونه‌اي متناقض، بعد از اينكه مالكي عملاً انتخابات پارلماني 2014 را برد -  عليرغم بر پا ساختن يك شورش سني و يك جنگ داخلي گسترده‌تر -  كاخ سفيد عاقبت از كنار او به كناري كشيد. انتخاب مطلوب‌تر واشنگتن اينبار حيدر العبادي بود كه يك مدره واقعي و يك عضو متحد كننده  حزب دعوه اسلامي است كه مالكي رسماً هنوز اين حزب را رهبري ميكند. با اينحال، اين نمونه كه دو بار توسط اوباما انجام شده كه آمريكا بواقع هدف قانون اساسي عراق و نتيجه انتخابات آنرا مورد احترام قرار نميدهد، براي دهه‌ها تأثير خود را هم روي آمريكا و هم روي عراق خواهد گذارد.
انباشت اشتباهات دولت يك نقش كليدي در انفجار از درون عراق، ظهور داعش، و هژموني منطقه‌اي ايران بازي كرده است. از زمانيكه اوباما رئيس جمهور شد تا به امروز، خشونت در عراق به نسبت كاهش خشونت در سال 2009 در دوران بعد از افزايش نيرو تقريباً به ميزان چهار برابر افزايش داشته است و اكنون به سطوحي رسيده كه از زمان اوج جنگ داخلي در سالهاي 2006 و 2007 ديده نشده است. داعش بيش از يك سوم كشور را اشغال كرده است در حاليكه ارتش عراق عليرغم يك سرمايه‌گذاري 25 بيليون دلاري توسط ماليات دهندگان آمريكايي از درون پاشيده شد.
در پاسخ، كاخ سفيد هزاران نظامي، ديپلمات و پرسنل اطلاعاتي آمريكايي را به عراق اعزام كرد تا در يك تلاش نهايي دوباره اوضاع را جور كند. اما اين تلاش نااميدانه و بدطراحي شده بدون شك شكست خواهد خورد چرا كه دولت دارد از اره برقي‌هاي ميليشياهاي شيعه عراقي مورد حمايت ايران بجاي كارد جراحي نيروهاي عمليات ويژه آمريكا در روي زمين در جنگ عليه داعش استفاده ميكند.
وقتي كه روشن گشت كه داعش يك تهديد حياتي براي حكومت تحت سلطه شيعه در عراق است، آخوند بالاي شيعه كشور آيت‌الله بزرگ علي سيستاني به اقدامي متوسل شد كه طي يك صده بكار گرفته نشده بود: وي يك فرمان مذهبي صادر كرد و از تمامي مرداني كه قادر به حمل سلاح بودند خواست تا از كشور دفاع كنند. طي چند ماه، صدها هزار جوان شيعه به اين ندا پاسخ دادند و امروز، تقريباً تمامي آنها جذب ميليشياهاي تحت سلطه ايران شده‌اند كه هويت بنيادين آنها حول يك داستان فرقه‌اي بجاي وفاداري به كشور ساخته شده است. اخيراً، يك فرمانده ميليشيا تخمين زد كه تعداد آنها 800000 نفر باشد كه بيش از نيروهاي امنيتي رسمي عراق است.
در عين حال، نيروي قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي كه واحد نيروهاي ويژه ايران براي عمليات خارج مرزهاي جمهوري اسلامي است، خلاء بجاي مانده از نيروي نظامي اوباما و جدا شدن ديپلماتيك از عراق را پر كرده است. فرمانده نيروي قدس ژنرال قاسم سليماني شخصاً عمليات را در جبهه هدايت كرده است و با اينكار اتحادهاي دهه‌ها را تقويت كرده و در عين حال مزدوران جديدي را براي خود بوجود آورده است.
هادي عامري، فرمانده سازمان بدر قوياً طرفدار ايران كه در سال 2011 مورد استقبال اوباما در كاخ سفيد قرار گرفت و به اين شناخته ميشود كه طرفدار استفاده از دريل براي كشتن قربانيانش است، مسئوليت دارد كه تمامي تلاشهاي عراقي براي امن كردن و آرام كردن استان استراتژيك ديالي را هدايت كند. در عين حال، ابو مهدي مهندس كه مغز متفكر پشت بمبگذاري سفارتهاي آمريكا و فرانسه در كويت در سالهاي 1980 بوده به فرماندهي كتائب حزب‌الله گماشته شده كه يك گروه مورد حمايت ايران است كه مسئول برخي از مرگبارترين حملات عليه نيروهاي آمريكايي و ائتلاف در تمامي طول جنگ بوده است. مهندس و كتائب حزب‌الله چنان تهديدي براي ثبات در عراق و منافع آمريكا هستند كه توسط خزانه‌داري آمريكا به فاصله كمي پس از رئيس جمهور شدن اوباما در ليست تروريستي قرار داده شدند. قيس الخزعلي، فرمانده ميليشياي عصائب الحق مورد حمايت ايران كه در شهر مقدس كربلا در سال 2007 پنج سرباز آمريكايي را از جانب ايران ربود و كشت، با افتخار تصوير اخير خود با سليماني را در اينترنت ميگذارد.
به اين صورت ميليشياهاي تحت حمايت ايران، نهادهاي رسمي عراق را در سايه خود قرار داده‌اند و بذرهاي درگيري را براي دهه‌ها كاشته‌اند. طي يك كنفرانس مطبوعاتي در ژانويه 2015 كه “آزادي” استان ديالي عراق را جشن گرفتند، عامري در جلوي افسران نظامي عراقي و رزمندگان ميليشيا ايستاد و از سازمان بدر و عصائب اهل حق براي تلاشهايشان تشكر كرد بدون اينكه اسمي از نخست‌وزير عبادي و يا ائتلاف بين‌المللي ببرد. يكي از فرماندهاي بدر عامري در آن زمان به نيويورك تايمز گفت كه قبايل سني از داعش حمايت كرده‌اند و قول داد كه “مجازات آنها شديدتر از داعش خواهد بود”  و به اين ترتيب ادامه عدالت توسط متعصبين و خونريزي حاصل از فرقه‌گرايي را تضمين نمود.
اين رهبران ميليشيا نه تنها خارج از كنترل دولت عراق عمل ميكنند بلكه بسياري از شخصيتهاي كليدي عميقاً در ساختار قدرت بغداد قرار دارند. حكيم الزاملي، يك فرمانده ميليشياي مورد حمايت ايران كه براي پاكسازي فرقه‌اي بغداد از ساكنان سني آن بدآوازه است، در حاليكه بعنوان معاون وزير بهداشت مالكي بود، حالا رئيس كميته امنيت و دفاع پارلمان عراق است. احمد چلبي كه بخاطر اختلاس محكوم شناخته شده است و متهم است كه توطئه كرده براي دادن اطلاعات غلط به دولتهاي غربي قبل از حمله به عراق، حالا رئيس كميته مالي پارلمان عراق است. محمد غابان، يك معاون ارشد عامري در سازمان بدر حالا وزير داخله است و بظاهر افسر ارشد اعمال قانون عراق است. و محمد البياتي يك رهبر ديگر بدر، حالا وزير حقوق بشر است با اين مسئوليت مقدس كه سوء استفاده‌هاي پرسنل امنيتي عراق را مورد تحقيق قرار داده و تضعيف كند.
اگر قضيه اينقدر جدي نبود بسيار خنده‌دار بود. اينها مرداني هستند كه امروز از بيليونها دلار مساعدت آمريكا به عراق بهره ميبرند.
اين پيروزي‌هاي ميليشياهاي شيعه با سخت‌افزارهاي آمريكايي پيشرفته ميليونها دلاري كمك ميشوند. تعداد بيشمار تصوير و ويد‌ئو وجود دارد كه ميليشياهاي عراقي مورد حمايت ايران را نشان ميدهد كه با تانكهاي ام1آ1 و نفربرهاي زرهي ام1113 و تفنگهاي ام16 و ام4، هاموي‌ها و ام رمپ‌ها رژه ميروند. در مواقعي، ميليشياها شعارهاي فرقه‌اي ميدهند و پرچمهاي مذهبي ديگر عكسها را تزيين ميكنند. برخي حتي خودروهايشان را با عكسهاي رهبر عالي پيشين ايران روح‌الله خميني تزيين كرده‌اند. اين اعمال مستقيماً اين ديدگاه منطقه‌اي را تقويت ميكنند كه درگيري‌هاي در سوريه و عراق حالا بصورت يك جنگ مقدس درآمده‌اند كه در آن بيش از يك ميليارد سني عليه شيعه اقليت قرار ميگيرند. اين تصوير جهاني بطور مستقيم مسئول افزايش نيرو در داعش و در ميليشياها است.
بعد از سالها ول كردن جدي، اوباما، عبادي و جامعه بين‌المللي بصورت گسترده‌تر حالا با كار بظاهر ناممكن آرام كردن و متحد كردن عراق روبرو هستند. اين ملت نه تنها يك حكومت شكست خورده است بلكه از هم پاشيده ميباشد: دهه‌ها حكمراني غلط، فساد، نسل كشي بدست حزب بعث صدام حسين و حزب دعوه نوري مالكي بطور كامل هويت ملي را نابود كرده است و تنها علائق قبيله‌اي، قومي و مذهبي باقي گذارده كه قبل از بوجود آمدن كشور عراق در سال 1932 وجود داشته‌اند.
الآن زمان آن است كه مقامات آمريكا ميليشياهاي مورد حمايت ايران را به آنچه واقعاً هستند بشناسند: يك تركيب چندسره با قدرت بالا كه يك تهديد روشن و آني براي سوريه، عراق و بطور گسترده‌تر خاورميانه هستند و لذا تهديدي براي منافع امنيت ملي بنيادين آمريكا ميباشند. هر چند كه اين اتفاقات در كمتر از يك دهه پيش رخ داده‌اند، بسياري در واشنگتن بنظر ميرسد فراموش كرده‌اند كه حتي با 150000 سرباز آمريكايي در عراق، اين ميليشياها در تمامي بغداد و جنوب عراق همانند داعش امروز، عمل ميكردند: با بسيجي عمدي از آدمربايي، شكنجه، اخاذي و قتل كه باعث خجالت توني سوپرانو [يك جاني معروف آمريكا-م] است.
هر چند مواردي از موفقيت وجود دارد - بطور مشخص كردستان عراق و شهر مذهبي نجف -  با هر مقياسي، عراق در كليت خود امروز واگشت خورده است به يك كشور بسا بدتر از يك دهه پيش.
مصونيتي كه ميليشياهاي شيعه با آن دست به عمل ميزنند تنها در حال رشد است. بنا به گفته يك مقام ارشد آمريكايي كه بسيار با موضوع آشناست، كنسولگري آمريكا در بصره اخيراً تلاش كرد تا مطابق آيين‌نامه وزارتخارجه يك دوجين خودرو ضدگلوله قديمي را به سفارت آمريكا در بغداد بفرستد تا به خارج از عراق ارسال و از بين برده شوند. در مسير خود، اين خودروها كه هنوز قابل استفاده هستند و رويهمرفته وقتي نو بودند ميليونها دلار ارزش دارند، بگونه رمز‌آلودي دزديده شدند. وقتيكه ديپلماتهاي ارشد آمريكايي اين دزدي را به اطلاع استاندار بصره و فرماندهان ارشد امنيتي رساندند، افراد محلي قول تحقيقات دادند ولي پيشرفت كمي گزارش كردند.
مدتي بعد، طي يك تردد معمول در شهر، يك افسر امنيتي آمريكا يكي از خودروها را در جلوي يك گاراژ محلي ديد. وي كه متعجب شده و سرش را تكان ميداد، اين مقام آمريكايي به من گفت كه مقامات عراقي اصرار ورزيدند كه دست به اقدام نميتوانند بزنند چرا كه اين گاراژ متعلق به عصائب اهل حق است كه همان گروهي است كه خود را بشكل يك ستون ديپلماتيك آمريكا در آورد تا پنج سرباز آمريكايي را در كربلا در سال 2007 ربوده و بكشد.
پس تعجب برانگيز نيست كه مدير سابق آژانس اطلاعاتي دفاعي سپهبد مايكل فلين اخيراً به الي ليك از بلومبرگ با تأكيد گفت كه ميليشياها “دشمنان يك عراق با ثبات، امن و فراگير را نمايندگي ميكنند” و زمانيكه تهديد داعش از بين برود، “آنها محتملاً عليه ما دست به اقدام خواهند زد.
هيچ دليلي وجود ندارد كه ميليشياها بعد از شكست داعش سلاحهايشان را تحويل داده و مضمحل شوند. مطمئناً در حاليكه دولت مركزي از هر زمان ديگر ضعيف‌تر است، تريليونها دلار ثروت نفت عراق مطرح است، و ارتش آمريكا ديگر در تعداد زياد استقرار نيافته تا آنها را مهار كند، ميليشياها بيش از هر زمان ديگر انگيزه دارند كه باقي بمانند. و بگذاريد فراموش نكنيم كه منفعت استراتژيك ايران در بكارگيري اين ميليشياها براي محكم كردن دستآوردهايش در عراق و در شام  است و اينكه توسط آنها جاه‌طلبي‌هايش براي تسلط بر منطقه را به پيش ببرد كه همين حالا نيز فرماندهان ايراني در علن به آن مباهات ميكنند.
عراق اكنون لبنان بسا بزرگتر و ثروتمندتر است و ميليشياهاي در نبرد آبديده شده آن حالا حزب‌الله جديد و بسا بزرگتر و بسا ثروتمندتر هستند. آنها براي دهه‌ها جهان را در ابعادي تصاعدي مرگبارتر و صدمه‌زننده تر از حزب‌الله لبنان تهديد خواهند كرد، حزب‌اللهي كه همين حالا در شش قاره عمليات دارد و عوامل آن حالا در بالاي ليستهاي مورد تعقيب اف.بي.آي. و سيا هستند.
روزي كه داعش از عراق بيرون انداخته شود روزي است كه مبارزه مرگ و زندگي بعدي عراق شروع ميشود. با در نظر گرفتن رفتار ساديستي ميليشياها براي پاكسازي قومي و اعدام صحرائي منجمله در شادي آنها در زدن سر دشمنانشان، همان تاكتيكهاي وحشيانه بكار گرفته شده توسط داعش، عراق درگير درگيريي بي‌انتها براي آينده‌اي طولاني خواهد بود.
زمان آن است كه تأييد شود كه كشور مدرن عراق كه ما ميشناسيم عمرش بسر رسيده است. استراتژي نااميدانه و توهم‌آميز اوباما براي شكست دادن داعش كه تنها بخشي از زمان و منابعي كه پرزيدنت جورج دبليو بوش خرج كرد تا يك نيروي امنيتي عراقي قابل اتكاء بسازد را اختصاص ميدهد، خيلي ساده بايد گفت كه مؤثر نخواهد بود چرا كه ما تعداد كافي رهبران سياسي عراقي نداريم كه حاضر باشند منافع كشور را مقدم بر منافع فرقه، قبيله، حزب و كيش خود قرار دهند. هزاران حمله هوايي ائتلاف نيز بدون يك چارچوب گسترده‌تر سياسي كه تحت آن تمامي عراقيان بتوانند بگونه صلح‌آميز در قدرت مشاركت كنند و بصورت مساوي با آنها توسط دولتشان رفتار شود، موفق نخواهد بود.
كوتاه سخن، همانند دولت نگو دين ديم در ويتنام جنوبي، هيچ ميزان از عمليات مخفي آمريكا، بمباران شديد و منطقه‌اي، و يا ديپلماسي هرگز نميتواند اميدوار باشد كه جبران يك شريك محلي بنيادن ناتوان، فاسد و نامشروع را بكند. عليرغم توهمات واشنگتن و بيشمار فداكاري‌هاي آمريكائيان، سايگون عاقبت توسط كمونيستهاي مورد حمايت چين اشغال شد همانند بغداد كه توسط ميليشياهاي شيعه مورد حمايت ايران كه حكومت اسلامي را پيش ميبرند اشغال شده است.
نخست‌وزير عبادي و اعضاي ارشد كابينه وي، منجمله وزير مالي هوشيار زيباري و وزير نفت عادل عبدل مهدي، بواقع نماينده بهترين تكنوكراتها، ناسيوناليستها و نخبگان سياسي عراقند. اما بسادگي بايد گفت كه آنها فاقد وزن كافي براي غلبه بر سخت‌سران درون حكومت خودشان هستند، چه برسد به ايرانيها. كوته بيني كاخ سفيد، بهمراه قدرت دادن اوباما به يك دشمن استراتژيك يعني ميليشياهاي تحت فرماندهي ايران، براي شكست دادن يك تهديد استراتژيك ديگر يعني داعش، دقيقاً علتي است كه يك عراق باثبات، در صلح، شكوفا و فراگير بنظر ميرسد كه نابود شده است. كوتاه سخن، استراتژي عراق اوباما نه تنها اخلاقاً ورشكسته است بلكه بلحاظ عملياتي نيز ورشكسته است.
رهبران كنگره و كاخ سفيد بايد از رفتار با عراق و ديگر موضوعات امنيت ملي، مانند صحنه‌هايي براي درگيري ايدئولوژيكي خودداري كنند. بجاي آن، آنها بايد يك استراتژيي جامع براي خاورميانه طراحي كنند تا از متحدان منطقه‌اي ما دفاع كنند و بصورت تهاجمي با ميليشياهاي سني و شيعه، هر دو، و جاه‌طلبي‌هاي شيطاني منطقه‌اي ايران روبرو شوند. با قبول اينكه بغداد حالا كاملاً در مدار ايران قرار گرفته است و اينكه چه ايدئولوژيك و چه عملياتي ادامه تهران است، واشنگتن حالا ميتواند شروع به طراحي كند كه چگونه “جمهوري وحشت” جديد را به عقب براند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر