جبهه نوین ضد بنیادگرایی در مقابل جبهه بنیادگرای ابوداعش خمینی - هادی محسنی
پنج شنبه, 25 دی 1393 07:35
برگرفته از سايت آفتابكاران
-
21آبان 93 برابر با 11 ژانویه امسال اولین تظاهرات ضد
بنیادگرایی و چندین میلیونی در پاریس و سایر شهرهای فرانسه در کمیت خیلی
قابل ملاحظه برگزار شد. تلویزیون العربیه همان روز نوشت: " پاریس صفوف
شهروندانش را متحد کرد و خیابانها و میادین آن به جبهه ای واحد علیه خطری
واحد تبدیل شد که عمق تمامی اروپا را تهدید می کند". از ویژگی های قابل
توجه این تظاهرات:
- همبستگی ملی و سرازیر شدن توده های میلیونی از هر قوم و ملت با هرنوع عقیده به خیابانها.
- دعوت به این تجمع عظیم رسما از طرف دولت فرانسه صورت گرفت.
رسانه ها از جمله خبرگزاری فرانسه همان روز راهپیمایی اعلام کردند که درتظاهرات پاریس حدود 50 رهبر کشورهای مختلف جهان جضور داشتند.
آری دعوت به راهپیمایی از طرف دولتی علیه خطر بنیادگرایی یک
ویژگی نوین است چون این خطر از هزاران سال قبل علیه هرنوع نوگرایی بطور عام
و از 36 سال قبل از طرف پدرخوانده تروریسم و آنهم در قالب یک حاکمیت
ارتجاعی در کشور ثروتمند ایران علیه آزادی, آزادی و بازهم آزادی, جدی گرفته
نمی شد.
وقتی انقلاب ایران به پیروزی رسید پنجه های شوم بنیادگرایی بر
پیکر تمامیت ملت ایران و تمامی منطقه و جهان افکنده شد و هزاران هزار
قربانی از بهترین فرزندان ملت ایران با حکم ابوداعش خمینی و سرسپردگان"
اصلاح طلب" و غیره اش گرفته شد.
مقاومت ایران و مجاهدین خلق ایران, هماورد ایدئولوژیکی- سیاسی
رژیم بشدت داعشی و بنیادگرای ایران, با شعار مرگ بر ارتجاع و زنده باد
آزادی , هم در شعار و هم در عمل پایه های مبارزات سترگ ضدبنیادگرایی را
بنیان گذاشت آنهم در شرایظی که تمامیت مماشات با تمامیت رژیم داعشی خمینی
همراهی می کرد.
بهمین دلیل است که خونهای این روزنامه نگاران و" استفان "های "
هفته نامه شارلی ابدو" مرزهای مماشات را برهم می زند و دولتها درواقع امر
پشت سر هماورد خستگی ناپذیر ایران در مقابل ولایت داعشی و بنیادگرای ایران
به صف میشوند و موجودیتی ناخواسته " جبهه ای واحد علیه خطری واحد" را مهر
تایید می زنند.
تا اینجای کار را باید بهمان جبهه واحد نوین تبریک گفت و
بدنبال عملی شدن و شرح وظایف همان جبهه بویژه در سطح دولتها علیه بنیانگذار
بنیادگرایی و منبع تغذیه آن بود.
مجله فرانسوی اکسپرس (17دی) : «کشتن به نام اسلام کاری است که
توسط خمینی بنیانگذار رژیم اسلامی ایران بنا نهاده شده است، در زمانی که
وی فتوای قتل سلمان رشدی نویسنده انگلیسی را بعد از انتشار کتاب آیات
شیطانی صادر کرد و بهدنبال این فتوا، چندین ناشر یا مترجم این کتاب مورد
حملات تروریستی قرار گرفتند.
… این پدیده مهلک، ریشه در حکومت ایران دارد که نخستین نمونه
چنین نظام اسلامی در دوران معاصر است و برای شکست دادن آن، باید سرچشمه
فکری و بستر تاریخی آن را از بین برد».
در مقابل چنین توجه عمیق رسانه ها, رژیم ایران یا سکوت در سطح
"رهبر"ی و یا از طریق رسانه ها و مقامات حکومتی بدنبال باجگیری از
مماشاتگران به روش قبلیشان هستند.
البته همین موضعگیری رسانه ها و مقامات کشورهای دیگر هم می
باید حداقل در حد همان 56 کشور شرکت کننده مرحله بلوغش را بسرعت طی کند و
از شعار و لفاظی به موضعگیری علیه مبدا و بنیانگذار تروریسم دولتی و روشهای
داعشی در ایران و جهان باشند یعنی تیز و مشخص بازخواست از رژیم ایران در
دادگاهها و محافل حقوق بشری.
در مقابل موضعگیریهای رسانه ای و دولتی کشورهای مختلف جا دارد اشاره ای کوتاه به 2 موضگیری رسانه ای و حکومتی دستگاه ولایت بپردازیم:
خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه قدس ـ 18دی : «این حمله در
حالی صورت گرفت که فرانسه از همان روزهای نخست آغاز جنگ در سوریه بازی با
آتش را آغاز کرد
علی لاریجانی در مراسم پایانی همایش موسوم به وحدت اسلامی ـ
19دی: «همین قضایای فرانسه نشان میدهد آن زمانی که شما در سوریه کمک
میکردید سلاح به آنها میدادید اشتباه کردید، خوب بگویید اشتباه کردید،
مردم سوریه که چند سال است گرفتار این بحران هستند، حق ندارند از شما سؤال
کنند؟".
ملاحظه میشود که هر دو موضعگیری ربطی به وقوع و علت جنایت
پاریس ندارد بلکه از کشور سوریه نام می برند که درمواضع رسمی, همه سران
حکومت ولایی ایران آن کشور را عمق استراتژیک خود بحساب می اورند. در
مراودات دیپلماتیک این یعنی باج خواهی به سبک ملایان و نادیده گرفتن اصل
موضوع که در فرانسه روی داد.
لاریجانی مهره حکومتی ویژه ای هست که حداقل 3 خصوصیت در مورد او میتوان شمرد:
1- بلد است چگونه با مماشات کنار بیاید و نشست و برخواست با
آنها را خوب آموزش دیده است. او از مهره های حکومتی است که در مذاکرات اتمی
و غیره هم سابقه زیادی دارد و کمبود آموزشهایش را از مماشاتگران و از جمله
با ادمی مثل سولانا بعنوان نماینده اتحادیه اروپا در مذاکرات اتمی
فراگرفته است.
2- او درظاهر بقول رژیم اصول گراست بنابراین با همه شاخه ها و باندهای اصولگرایان بلد است کنار بیاید.
3- لاریجانی بلد است با " اصلاح طلبان " حکومتی هم مماشات کند و در شرایط حساس همه باهم برعلیه مردم تصمیم بگیرند.
36 سال است رژیم داعشی ایران از کشورها و حامیان مماشاتگرش
باج خواهی می کند. بعد از این جنایت هم از موضعگیریهای لاریجانی بعنوان
مقام حکومتی و نیروی تروریستی خارج از کشور ایران موسوم به "سپاه قدس" چنین
برمی اید که ولایت فقیه همچنان خط همیشگی خود, "تهدید- تروریسم" را دنبال
می کند.
حال با این جبهه جدید ضد بنیادگرایی دو راهکار وجود دارد:
1- ادامه دادن به باجگیری و باجدهی زبونانه. دراین صورت
بنیادگرایی تقویت و جنایتهای بزرگتر و ویرانگرتر از موسسه " شارلی ابدو"در
چشم انداز قرار می گیرد.
2- ایستادن در مقابل بنبادگرایی بصورت عام و معرفی پایگاه
اصلی آن رژیم ایران بطور خاص و دست کشیدن از باجگیری و قرار گرفتن در طرف
مردم ایران.
روزها و ماههای آینده عملکرد خط ائتلاف ضد داعش و مهمتر از آن
ائتلاف ضد بنیادگرایی که در شرایط جدیدی شکل می گیرد در معرض قضاوت جبهه
ضدبنیادگرایی نوین قرار خواهد گرفت.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر