۱۳۹۳ بهمن ۱, چهارشنبه

مأموريت اصلي سربازان گمنام: قسمت اول ـ سابقه تشكيل نهادهاي اطلاعاتي، امنيتي در رژيم آخوندي

مأموريت اصلي سربازان گمنام ؟؟قسمت اول از امروز تا پايان اين سري افشاگري كه همراه عكس ومدارك ضميمه خواهد

‎دوستان سلام 
براي ثبت در تاريخ
مأموريت اصلي سربازان گمنام ؟؟إإإإإإإإإإإإإقسمت اول
از امروز تا پايان اين سري افشاگري كه همراه مدارك كافي وعكس ضميمه خواهد بودباز خواني مقالات واسنادي را ارائه وتقديم ميكنم چرا براي اينكه اين پيروزي بزرگ ايجاب ميكند كه آنرا درست ودقيق موشكافي كرده وببينيم چه توطئيه كثيفي وضد بشري اي را از سر گذرانده وسابقه امر چيست
بمناسبت بقول وكيل وحقوق دان برجسته فرانسوي هانري لوكلق كه عين مطلبش را در زير مياورم:
14سال سرمايه‌گذاري، پرونده سازي، شيطان‌سازي، انتشار اطلاعات گمراه کننده و لجن‌پراکني رژيم ولايت فقيه و مزدوران و شاهدان ساختگياش عليه مقاومت ايران و سمبل مقاومت يك خلقِ تحت ستم به گور سپرده شد. دادگستري فرانسه، پس از 11سال و پس از بررسي انبوه مدارك و اسنادي كه درحمله 17ژوئن با خود برده يا پس از آن گردآوري و پرونده سازي كرده بود، حكم تبرئه تمام مجاهدين و هواداران از هرگونه اتهام آخوندساخته و بستن تام و تمام اين پرونده را صادر كرد. به اين ترتيب، پرونده ۱۷ژوئن که در زمان آخوند خاتمي، به‌عنوان مشوق اصلاحات در رژيم اصلاح‌ناپذير ولايت‌فقيه، بر اساس زدن برچسب تروريستي به جنبش مقاومت گشوده شده بود، طي 11 سال گذشته اندك اندك به اثبات رسيد که صد هزار برگ دعاوي و اتهامات دروغين، چيزي جز جعليات و ياوههاي وزارت بدنام اطلاعات و مزدوران برون مرزي آن در همکاري مستقيم  گشتاپوي آخوندها با سرويسهاي پشتيبان نبوده است .       سردار جنگل

مأموريت اصلي سربازان گمنام: قسمت اول ـ سابقه تشكيل نهادهاي اطلاعاتي، امنيتي در رژيم آخوندي
 : خبرازپشت پرده رژيم منتشر شده در 16 اسفند 1391
 نوشته شده توسط همبستگي ملي بازدید: 872
 
وزارت اطلاعات رژيم آخوندي در سال 1363 شروع به كار كرد. اما فعاليت هاي اطلاعاتي و امنيتي عليه نيروهاي انقلابي و مردمي از  همان فرداي  انقلاب 22 بهمن آغاز شد. 
در شكل گيري نهادهاي اطلاعاتي و امنيتي، از يك طرف ساواكي ها و تجربه ها و آموزش هاي آنها و آرشيو اسناد و مداركشان نقش كليدي داشتند؛  از طرف ديگر تجارب بريده خائنان سازمانهاي انقلابي به ويژه عناصري كه پس از ضربه خيانت بار اپورتونيستي به دامن مرتجعان غلتيده بودند.
برخلاف ساواك كه نظام اطلاعاتي متمركزي بود، به اقتضاء ماهيت آن و نحوه شكل گيريش، يك اطلاعات ملوك الطوايفي بوجود آمد. اطلاعات كميته ها، واحد اطلاعات سپاه پاسداران، دفتر اطلاعات نخست وزير، دادستاني انقلاب و .... همه بخش هايي از اين آشفته بازار بودند كه در ميان آنها واحد اطلاعات سپاه دست بالا را داشت. اين واحد در شروع تأسيس، تحت رياست پاسدار محسن رضائي بود. دفتر اطلاعات نخست وزيري به رياست خسرو تهراني قنبري (از بريده هاي مجاهدين در دوره اپورتونيستي) و معاونت سعيد حجاريان نيز از نهادهاي عمده اطلاعات رژيم در آن زمان بود.
اين نهاد به كمك ارتشبد حسين فردوست (رئيس دفتر اطلاعات ويژه شاه كه مدتي هم رياست ساواك را داشت) شكل گرفت.

بريده خائنان جريان اپورتونيستي چپ نما هسته مركزي ارگانهاي اطلاعاتي امنيتي 
بدنبال ضربه اپورنيستهاي چپ نما به سازمان مجاهدين خلق ايران، عناصري كه از مبارزه بريده و به جنبش انقلابي پشت كرده بودند، به دامن ارتجاع افتادند. شماري از اين افراد در هفت گروهي كه  در روزهاي پاياني شاه شكل گرفت، حضور داشتند. آنها بعد از پيروزي با هدف مشترك ضربه زدن مجاهدين، “سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي“ را بوجود آوردند كه محسن رضائي و پاسدار باقر ذوالقدر نيز در زمره افراد آن بودند. اين سازمان استخوانبندي  واحد اطلاعات سپاه و اطلاعات دادستاني و جريان بازجويان و شكنجه گران را شكل دادند. در قدم بعد با استفاده از  همكاري شكنجه گران دستگير شدة ساواك اداره سوم ساواك (ضد خرابكاري) در واحد اطلاعات سپاه احيا شد.
دفتر اطلاعات نخست وزير و واحد اطلاعات سپاه بعنوان مهم ترين نهادهاي اطلاعاتي امنيتي رژيم، از ابتدا انهدام و خنثي سازي نيروهاي انقلابي و بويژه سازمان مجاهدين خلق را به عنوان هدف خود تعيين كردند. «توطئه سياسي» و «انهدام فيزيكي» مجاهدين به صورت دو خط موازي استراتژي اين نهادها را تشكيل ميداد. دو نهاد ياد شده با همين خط استراتژيك  همواره حضور فعالي در  ساير نهادهاي اطلاعاتي داشته اند. از جمله در  دادستاني اوين، واحد اطلاعات، وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه پاسداران، نيروي قدس، كميته فرهنگي شوراي عالي امنيت، مركز تحقيقات استراتژيك رياست جمهوري، مركز تحقيقات استراتژيك تشخيص مصلحت نظام، دفتر ويژه رهبري و .....

انهدام فيزيكي و توطئه سياسي
خط انهدام فيزيكي كه در دوسال اول حكومت خميني با چماقداري شروع شد از 30 خرداد سال 60 با اعدامهاي گسترده در سراسر ايران وارد مرحله جديدي شد و در اوج خود به قتل عام سال 1367 رسيد.
خط توطئه سياسي براي انهدام سازمانهاي مبارز نيز از همان اوان جريان داشت. مشخصاً بهشتي، راسپوتين دربار خميني،  مانورها و دسيسه هاي دامنه داري عليه مجاهدين و فدايي ها به كار بست. از شكل دادن « سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي» تا برپايي تظاهرات فالانژي در مقابل دفاتر مجاهدين و فدائي ها، تا به راه انداختن بحث آزاد در تلويزيون.  در آن مقطع او به كمك فعالانه حزب توده  موفق به شقه كردن فدائي ها به اقليت و اكثريت شد. 
يكي از هدف هاي اشغال سفارت آمريكا توسط خط امامي ها نيز كه در  طراحي آن  سعيد حجاريان نقش بالائي داشت، از دور خارج كردن مجاهدين بود. 
خط انهدام فيزيكي مجاهدين  در سالهاي 60 تا 63 ، به رغم شمار عظيم اعدامها در آن سالها، شكست خورد.  قبل از هر چيز به اين دليل كه مجاهدين بر مواضع خود استوار ايستادند و به مرگ لبخند زدند. در نتيجه در سال 63 خط توطئه سياسي ميدان بيشتري پيدا كرد. به طوري كه باند سعيد حجاريان و دفتر منتظري با دادن وعده آزادي براي شكستن مواضع مجاهدين و مبارزين وارد صحنه شدند.
در قدم بعد پيوستن زندانيان آزاد شده به صفوف مقاومت و ايستادگي زندانيان بر مواضع شان و تشكيل ارتش آزاديبخش خط توطئه سياسي را نيز به شكست كشاند. وقتي خميني جام زهر آتش بس را سر كشيد، به خط انهدام بازگشت و دستور قتل عام مجاهدين را صادر كرد. البته مدافعان خط توطئه سياسي هم با اين قتل عام موافق بودند چون فكر ميكردند وقتي قتل عام شروع شود اكثريت زندانيان از مواضع خود كوتاه مي آيند و زمينه براي تواب سازي فراهم خواهد شد و با نادم كردن اكثريت زندانيان و اعدام زندانيان مقاوم، زمينه مقاومت را خواهند خشكاند.! اما ايستادگي كوهوار مجاهدين كه حاضر به عدول از مواضع انقلابي خود و  دست برداشتن از نام مجاهد خلق نشدند، و با سر بلند بر چوبه دار بوسه زدندخط رژيم آخوندي را به گل نشاند. 1
بعداز خميني، خامنه اي و رفسنجاني خط انهدام را با ترور سران اپوزيسيون  پي گرفتند. حمله گسترده هوائي به قرارگاه اشرف، انتقال موشك 320 ميليمتري به اروپا براي حمله به دفتر شوراي ملي مقاومت و محل اقامت رئيس جمهور منتخب آن خانم مريم رجوي در اُوِر و به كارگيري موشك 320 ميلمتري براي تهاجم به دفتر مجاهدين در بغداد در اين راستا بود.
سپس خط توطئه سياسي  با تشكيل كميته انقلاب فرهنگي در شوراي عالي امنيت كه اولين رئيس آن خاتمي بود، تلاش براي بريده گرفتن از مجاهدين و  انشعاب  در آن را پي گرفت.  استخدام بريده خائناني مثل كريم حقي،... مسافرت هاي سعيد امامي به سنگاپور براي ملاقات با اين مزدوران با هدف برگرداندن برگ حقوق بشر بخشي از اين تلاشها بود.
در سال 1376 دولت اطلاعاتي امنيتي خاتمي تحت عنوان دولت اصلاحات با شعار تبديل معاند به مخالف و مخالف به موافق سركار آمد و  بازجويان و شكنجه گران دهه 60 را بعنوان اصلاح طلبان رنگ آميزي كرد.
« خط انهدام »در دوران خاتمي با عمليات گسترده تروريستي و پرتاب موشكهاي كشتار جمعي به قرارگاههاي ارتش آزاديبخش  كه در يك مورد آن 1000موشك  كشتار جمعي در چند ساعت شليك شد جريان داشت
وزارت اطلاعات و دولت خاتمي براي شليك 1000 موشك2 نيازمند فضاي لازم بين المللي بود از اين رو به دامن دولت فخيمه آويخت تا  چراغ سبز دريافت كند. جك استروا در ژانويه 2001 به رژيم آخوندي قول داد كه مجاهدين را در ليست تروريستي قرار خواهد داد و بدنبال اين قول بود كه شوراي عالي امنيت رژيم به تصميم گيري در مورد تهاجم موشكي فوريه 2001 رسيد.  جك استروا  به درخواست رژيم در 29 مارس 2001  اعلام رسمي كرد كه مجاهدين را در ليست تروريستي انگليس قرار داده است و 21 روز بعد با پشتيباني اين ليست گذاري، 1000موشك كشتار جمعي به قرارگاه هاي ارتش آزاديبخش شليك شد.
بعداز شكست شليك 1000 موشك (كه رژيم آخوندي انتظار داشت حداقل 500 كشته از  رزمندگان ارتش آزاديبخش بگيرد ولي فقط يك نفر به شهادت رسيد) آخوندها دست به دامن انگليس شدند تا چراغ سبز حمله زميني به قرارگاههاي مجاهدين را دريافت كنند. اما واقعه 11 سپتامبر 2001 پيش آمد. پس از آن انگليس رژيم را از هرگونه حمله نظامي به ارتش آزاديبخش برحذر داشت و به جاي آن رژيم را براي همكاري با ائتلافي كه قصد داشت به افغانستان و عراق حمله كند، متقاعد كرد.
بعداز 11 سپتامبر 2001 ارگانهاي اطلاعاتي، امنيتي و نظامي خط انهدام و خط توطئه سياسي را در مماشات با ائتلاف يافتند. آنها به كمك انگليس موفق شدند در مي 2002 مجاهدين را در ليست تروريستي اروپا قرار دهند. بعد از آن رژيم ما به ازاء همكاري با ائتلاف خواهان انهدام مجاهدين توسط ائتلاف در جنگ با عراق شد.
قرارگاههاي مجاهدين در فروردين 1382 (آوريل 2003) توسط نيروهاي ائتلاف بمباران شد. توطئه گران اطلاعاتي امنيتي رژيم آخوندي در انتظار اين بودند كه با حمله ائتلاف رزمندگان ارتش آزاديبخش از هدف سرنگوني رژيم منحرف شده و با نيروهاي ائـتلاف درگير شوند كه در اين شرايط مجاهدين بدست ائتلاف منهدم ميشدند و رژيم حتي ميتواند به خونخواهي آنها هم برخيزد!! اما هوشياري رهبري مجاهدين و تشكيلات و انضباط رزمندگان مجاهدين اين توطئه را خنثي كرد و مجاهدين نشان دادند كه تنها و تنها يك جنگ دارند و آنهم با رژيم ضد بشري خميني است.
بدنبال سقوط دولت عراق سپاه بدر نيروي قدس براي پاكسازي مجاهدين وارد عمل شد كه با هوشياري مجاهدين با شكست مواجه شدند.
در 10 سال اخير ارگانهاي اطلاعاتي امنيتي با كمك مماشات گران، براي متلاشي كردن تشكيلات مجاهدين از طريق انهدام و انهدام فيزيكي و توطئه سياسي بي وقفه تلاش كرده اند. 
    بمباران اشرف، حملات 6  و 7 مرداد 1381 و جنايت ضدبشري در حمله 19 فروردين 1390 به اشرف از جمله تلاش هاي رژيم در خط انهدام فيزيكي مجاهدين، در اين 10 سال بوده است. بدنبال شكست خط انهدام فيزيكي در 19 فروردين 1390 رژيم به خط توطئه سياسي روي آورد تا اين بار به كمك كوپلر براي انتقال مجاهدين به ليبرتي با هدف نادم گرفتن حداقل نيمي از مجاهدين اشرفي خط انهدام تشكيلات مجاهدين را پيش ببرد. بعداز 

يكسال تلاش و شكست در برابر اراده مجاهدان اشرفي مجدداً به خط انهدام بازگشت و در 21 بهمن 1391 با كمك دولت مالكي با 40 موشك به ليبرتي حمله كرد.
    خلع سلاح مجاهدين، دسيسه مشترك با سرويسهاي فرانسوي در 17 ژوئن 2003 با كمك بريده خائنان در فرانسه،  به كارگيري خانواده ها، محاصره 3 ساله اشرف با صدها بلندگو، و بالاخره تحميل مزورانه زندان ليبرتي از جمله تلاش هاي بي وقفه رژيم آخوندي و همدستان بين المللي او بقول خودش “براي نابودي تشكيلات مجاهدين“ است.
اما مجاهدين علرغيم تمامي توطئه ها  به يُمن رهبري هوشيار و فداكار و با  انقلاب مريم كه از آنها مجاهديني ساخته است كه هيچ چيز جز نابودي اين رژيم و بهروزي خلقشان حتي در تمايلاتشان هم ندارند، بر همه توطئه ها پيروز شدند و امروز رژيم آخوندي را به آستانه  سرنگوني رسانده اند و دير نخواهد پائيد كه با كمك خلق شان اين رژيم را از صفحه تاريخ محو خواهند كرد.
در اين سلسله مقالات، ارگانهاي اطلاعاتي و بويژه وزارت اطلاعات رژيم آخوندي بررسي ميشود و كاركرد آن در دو بعد انهدام فيزيكي و توطئه سياسي عليه مجاهدين خلق ايران در 34 سال گذشته بررسي ميشود.
از آنجا كه جنايات ضدبشري رژيم آخوندي در ترور و قتل ها و سركوب، بسيار عيان تر از توطئه هاي سياسي آن در اين ساليان بوده است، اين بررسي با جزئيات بيشتر به توطئه هاي سياسي عليه مجاهدين ميپردازد.
قابل ذكر است كه كليه اطلاعات در اين  مقالات از نبرد، مقاومت و تلاش بي وفقه مجاهدين و با فداكاري و حتي شهادت مجاهديني در درون اين رژيم بدست آمده است. كساني كه هيچگاه بدنبال نام و نشان نبوده و نيستند ....
----------------------------------------------------------------------- 
1خميني ناچار شد كه قائم مقام و تنها كسي كه ميتوانست پرچم ولايت فقيه را بدوش بگيرد بخاطر بريدنش از اينهمه جنايت كنار بگذارد, همانطور كه عبدالله نوري در خاطراتش از گريه هاي خميني در سال 67 گفته, ولايت فقيه ابتر شد و ناچارا يك روضه خوان جاي خميني نشست كه اين خود نقض آشكار تئوري ولايت فقيه بود.
2خبرگزاري فارس (وابسته به سپاه پاسداران) در يازدهمين سالگرد مرگ صياد شيرازي سرلشگر پاسدار رحيم صفوي گفت: “طي يك طرح عملياتي از ساعت 4 تا 8 صبح تمام مقرهاي منافقين از پادگان اشرف گرفته تا العماره را با بيش از 1000 موشك و گلوله توپ بلند منهدم و تلفات سنگيني به آنها وارد شد“

استفاده از اين مقالات فقط با ذكر منبع مجاز است‎
دوستان سلام
براي ثبت در تاريخ
مأموريت اصلي سربازان گمنام ؟؟قسمت اول
از امروز تا پايان اين سري افشاگري كه همراه عكس ومدارك ضميمه خواهد بودباز خواني مقالات واسنادي را ارائه وتقديم ميكنم چرا براي اينكه اين پيروزي بزرگ ايجاب ميكند كه آنرا درست ودقيق موشكافي كرده وببينيم چه توطئيه كثيفي وضد بشري اي را از سر گذرانده وسابقه امر چيست
بمناسبت بقول وكيل وحقوق دان برجسته فرانسوي هانري لوكلق كه عين مطلبش را در زير مياورم:
14سال سرمايه‌گذاري، پرونده سازي، شيطان‌سازي، انتشار اطلاعات گمراه کننده و لجن‌پراکني رژيم ولايت فقيه و مزدوران و شاهدان ساختگياش عليه مقاومت ايران و سمبل مقاومت يك خلقِ تحت ستم به گور سپرده شد. دادگستري فرانسه، پس از 11سال و پس از بررسي انبوه مدارك و اسنادي كه درحمله 17ژوئن با خود برده يا پس از آن گردآوري و پرونده سازي كرده بود، حكم تبرئه تمام مجاهدين و هواداران از هرگونه اتهام آخوندساخته و بستن تام و تمام اين پرونده را صادر كرد. به اين ترتيب، پرونده ۱۷ژوئن که در زمان آخوند خاتمي، به‌عنوان مشوق اصلاحات در رژيم اصلاح‌ناپذير ولايت‌فقيه، بر اساس زدن برچسب تروريستي به جنبش مقاومت گشوده شده بود، طي 11 سال گذشته اندك اندك به اثبات رسيد که صد هزار برگ دعاوي و اتهامات دروغين، چيزي جز جعليات و ياوههاي وزارت بدنام اطلاعات و مزدوران برون مرزي آن در همکاري مستقيم گشتاپوي آخوندها با سرويسهاي پشتيبان نبوده است . سردار جنگل
مأموريت اصلي سربازان گمنام: قسمت اول ـ سابقه تشكيل نهادهاي اطلاعاتي، امنيتي در رژيم آخوندي
: خبرازپشت پرده رژيم منتشر شده در 16 اسفند 1391
نوشته شده توسط همبستگي ملي بازدید: 872
وزارت اطلاعات رژيم آخوندي در سال 1363 شروع به كار كرد. اما فعاليت هاي اطلاعاتي و امنيتي عليه نيروهاي انقلابي و مردمي از همان فرداي انقلاب 22 بهمن آغاز شد.
در شكل گيري نهادهاي اطلاعاتي و امنيتي، از يك طرف ساواكي ها و تجربه ها و آموزش هاي آنها و آرشيو اسناد و مداركشان نقش كليدي داشتند؛ از طرف ديگر تجارب بريده خائنان سازمانهاي انقلابي به ويژه عناصري كه پس از ضربه خيانت بار اپورتونيستي به دامن مرتجعان غلتيده بودند.
برخلاف ساواك كه نظام اطلاعاتي متمركزي بود، به اقتضاء ماهيت آن و نحوه شكل گيريش، يك اطلاعات ملوك الطوايفي بوجود آمد. اطلاعات كميته ها، واحد اطلاعات سپاه پاسداران، دفتر اطلاعات نخست وزير، دادستاني انقلاب و .... همه بخش هايي از اين آشفته بازار بودند كه در ميان آنها واحد اطلاعات سپاه دست بالا را داشت. اين واحد در شروع تأسيس، تحت رياست پاسدار محسن رضائي بود. دفتر اطلاعات نخست وزيري به رياست خسرو تهراني قنبري (از بريده هاي مجاهدين در دوره اپورتونيستي) و معاونت سعيد حجاريان نيز از نهادهاي عمده اطلاعات رژيم در آن زمان بود.
اين نهاد به كمك ارتشبد حسين فردوست (رئيس دفتر اطلاعات ويژه شاه كه مدتي هم رياست ساواك را داشت) شكل گرفت.
بريده خائنان جريان اپورتونيستي چپ نما هسته مركزي ارگانهاي اطلاعاتي امنيتي
بدنبال ضربه اپورنيستهاي چپ نما به سازمان مجاهدين خلق ايران، عناصري كه از مبارزه بريده و به جنبش انقلابي پشت كرده بودند، به دامن ارتجاع افتادند. شماري از اين افراد در هفت گروهي كه در روزهاي پاياني شاه شكل گرفت، حضور داشتند. آنها بعد از پيروزي با هدف مشترك ضربه زدن مجاهدين، “سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي“ را بوجود آوردند كه محسن رضائي و پاسدار باقر ذوالقدر نيز در زمره افراد آن بودند. اين سازمان استخوانبندي واحد اطلاعات سپاه و اطلاعات دادستاني و جريان بازجويان و شكنجه گران را شكل دادند. در قدم بعد با استفاده از همكاري شكنجه گران دستگير شدة ساواك اداره سوم ساواك (ضد خرابكاري) در واحد اطلاعات سپاه احيا شد.
دفتر اطلاعات نخست وزير و واحد اطلاعات سپاه بعنوان مهم ترين نهادهاي اطلاعاتي امنيتي رژيم، از ابتدا انهدام و خنثي سازي نيروهاي انقلابي و بويژه سازمان مجاهدين خلق را به عنوان هدف خود تعيين كردند. «توطئه سياسي» و «انهدام فيزيكي» مجاهدين به صورت دو خط موازي استراتژي اين نهادها را تشكيل ميداد. دو نهاد ياد شده با همين خط استراتژيك همواره حضور فعالي در ساير نهادهاي اطلاعاتي داشته اند. از جمله در دادستاني اوين، واحد اطلاعات، وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه پاسداران، نيروي قدس، كميته فرهنگي شوراي عالي امنيت، مركز تحقيقات استراتژيك رياست جمهوري، مركز تحقيقات استراتژيك تشخيص مصلحت نظام، دفتر ويژه رهبري و .....
انهدام فيزيكي و توطئه سياسي
خط انهدام فيزيكي كه در دوسال اول حكومت خميني با چماقداري شروع شد از 30 خرداد سال 60 با اعدامهاي گسترده در سراسر ايران وارد مرحله جديدي شد و در اوج خود به قتل عام سال 1367 رسيد.
خط توطئه سياسي براي انهدام سازمانهاي مبارز نيز از همان اوان جريان داشت. مشخصاً بهشتي، راسپوتين دربار خميني، مانورها و دسيسه هاي دامنه داري عليه مجاهدين و فدايي ها به كار بست. از شكل دادن « سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي» تا برپايي تظاهرات فالانژي در مقابل دفاتر مجاهدين و فدائي ها، تا به راه انداختن بحث آزاد در تلويزيون. در آن مقطع او به كمك فعالانه حزب توده موفق به شقه كردن فدائي ها به اقليت و اكثريت شد.
يكي از هدف هاي اشغال سفارت آمريكا توسط خط امامي ها نيز كه در طراحي آن سعيد حجاريان نقش بالائي داشت، از دور خارج كردن مجاهدين بود.
خط انهدام فيزيكي مجاهدين در سالهاي 60 تا 63 ، به رغم شمار عظيم اعدامها در آن سالها، شكست خورد. قبل از هر چيز به اين دليل كه مجاهدين بر مواضع خود استوار ايستادند و به مرگ لبخند زدند. در نتيجه در سال 63 خط توطئه سياسي ميدان بيشتري پيدا كرد. به طوري كه باند سعيد حجاريان و دفتر منتظري با دادن وعده آزادي براي شكستن مواضع مجاهدين و مبارزين وارد صحنه شدند.
در قدم بعد پيوستن زندانيان آزاد شده به صفوف مقاومت و ايستادگي زندانيان بر مواضع شان و تشكيل ارتش آزاديبخش خط توطئه سياسي را نيز به شكست كشاند. وقتي خميني جام زهر آتش بس را سر كشيد، به خط انهدام بازگشت و دستور قتل عام مجاهدين را صادر كرد. البته مدافعان خط توطئه سياسي هم با اين قتل عام موافق بودند چون فكر ميكردند وقتي قتل عام شروع شود اكثريت زندانيان از مواضع خود كوتاه مي آيند و زمينه براي تواب سازي فراهم خواهد شد و با نادم كردن اكثريت زندانيان و اعدام زندانيان مقاوم، زمينه مقاومت را خواهند خشكاند.! اما ايستادگي كوهوار مجاهدين كه حاضر به عدول از مواضع انقلابي خود و دست برداشتن از نام مجاهد خلق نشدند، و با سر بلند بر چوبه دار بوسه زدندخط رژيم آخوندي را به گل نشاند. 1
بعداز خميني، خامنه اي و رفسنجاني خط انهدام را با ترور سران اپوزيسيون پي گرفتند. حمله گسترده هوائي به قرارگاه اشرف، انتقال موشك 320 ميليمتري به اروپا براي حمله به دفتر شوراي ملي مقاومت و محل اقامت رئيس جمهور منتخب آن خانم مريم رجوي در اُوِر و به كارگيري موشك 320 ميلمتري براي تهاجم به دفتر مجاهدين در بغداد در اين راستا بود.
سپس خط توطئه سياسي با تشكيل كميته انقلاب فرهنگي در شوراي عالي امنيت كه اولين رئيس آن خاتمي بود، تلاش براي بريده گرفتن از مجاهدين و انشعاب در آن را پي گرفت. استخدام بريده خائناني مثل كريم حقي،... مسافرت هاي سعيد امامي به سنگاپور براي ملاقات با اين مزدوران با هدف برگرداندن برگ حقوق بشر بخشي از اين تلاشها بود.
در سال 1376 دولت اطلاعاتي امنيتي خاتمي تحت عنوان دولت اصلاحات با شعار تبديل معاند به مخالف و مخالف به موافق سركار آمد و بازجويان و شكنجه گران دهه 60 را بعنوان اصلاح طلبان رنگ آميزي كرد.
« خط انهدام »در دوران خاتمي با عمليات گسترده تروريستي و پرتاب موشكهاي كشتار جمعي به قرارگاههاي ارتش آزاديبخش كه در يك مورد آن 1000موشك كشتار جمعي در چند ساعت شليك شد جريان داشت
وزارت اطلاعات و دولت خاتمي براي شليك 1000 موشك2 نيازمند فضاي لازم بين المللي بود از اين رو به دامن دولت فخيمه آويخت تا چراغ سبز دريافت كند. جك استروا در ژانويه 2001 به رژيم آخوندي قول داد كه مجاهدين را در ليست تروريستي قرار خواهد داد و بدنبال اين قول بود كه شوراي عالي امنيت رژيم به تصميم گيري در مورد تهاجم موشكي فوريه 2001 رسيد. جك استروا به درخواست رژيم در 29 مارس 2001 اعلام رسمي كرد كه مجاهدين را در ليست تروريستي انگليس قرار داده است و 21 روز بعد با پشتيباني اين ليست گذاري، 1000موشك كشتار جمعي به قرارگاه هاي ارتش آزاديبخش شليك شد.
بعداز شكست شليك 1000 موشك (كه رژيم آخوندي انتظار داشت حداقل 500 كشته از رزمندگان ارتش آزاديبخش بگيرد ولي فقط يك نفر به شهادت رسيد) آخوندها دست به دامن انگليس شدند تا چراغ سبز حمله زميني به قرارگاههاي مجاهدين را دريافت كنند. اما واقعه 11 سپتامبر 2001 پيش آمد. پس از آن انگليس رژيم را از هرگونه حمله نظامي به ارتش آزاديبخش برحذر داشت و به جاي آن رژيم را براي همكاري با ائتلافي كه قصد داشت به افغانستان و عراق حمله كند، متقاعد كرد.
بعداز 11 سپتامبر 2001 ارگانهاي اطلاعاتي، امنيتي و نظامي خط انهدام و خط توطئه سياسي را در مماشات با ائتلاف يافتند. آنها به كمك انگليس موفق شدند در مي 2002 مجاهدين را در ليست تروريستي اروپا قرار دهند. بعد از آن رژيم ما به ازاء همكاري با ائتلاف خواهان انهدام مجاهدين توسط ائتلاف در جنگ با عراق شد.
قرارگاههاي مجاهدين در فروردين 1382 (آوريل 2003) توسط نيروهاي ائتلاف بمباران شد. توطئه گران اطلاعاتي امنيتي رژيم آخوندي در انتظار اين بودند كه با حمله ائتلاف رزمندگان ارتش آزاديبخش از هدف سرنگوني رژيم منحرف شده و با نيروهاي ائـتلاف درگير شوند كه در اين شرايط مجاهدين بدست ائتلاف منهدم ميشدند و رژيم حتي ميتواند به خونخواهي آنها هم برخيزد!! اما هوشياري رهبري مجاهدين و تشكيلات و انضباط رزمندگان مجاهدين اين توطئه را خنثي كرد و مجاهدين نشان دادند كه تنها و تنها يك جنگ دارند و آنهم با رژيم ضد بشري خميني است.
بدنبال سقوط دولت عراق سپاه بدر نيروي قدس براي پاكسازي مجاهدين وارد عمل شد كه با هوشياري مجاهدين با شكست مواجه شدند.
در 10 سال اخير ارگانهاي اطلاعاتي امنيتي با كمك مماشات گران، براي متلاشي كردن تشكيلات مجاهدين از طريق انهدام و انهدام فيزيكي و توطئه سياسي بي وقفه تلاش كرده اند.
بمباران اشرف، حملات 6 و 7 مرداد 1381 و جنايت ضدبشري در حمله 19 فروردين 1390 به اشرف از جمله تلاش هاي رژيم در خط انهدام فيزيكي مجاهدين، در اين 10 سال بوده است. بدنبال شكست خط انهدام فيزيكي در 19 فروردين 1390 رژيم به خط توطئه سياسي روي آورد تا اين بار به كمك كوپلر براي انتقال مجاهدين به ليبرتي با هدف نادم گرفتن حداقل نيمي از مجاهدين اشرفي خط انهدام تشكيلات مجاهدين را پيش ببرد. بعداز
يكسال تلاش و شكست در برابر اراده مجاهدان اشرفي مجدداً به خط انهدام بازگشت و در 21 بهمن 1391 با كمك دولت مالكي با 40 موشك به ليبرتي حمله كرد.
خلع سلاح مجاهدين، دسيسه مشترك با سرويسهاي فرانسوي در 17 ژوئن 2003 با كمك بريده خائنان در فرانسه، به كارگيري خانواده ها، محاصره 3 ساله اشرف با صدها بلندگو، و بالاخره تحميل مزورانه زندان ليبرتي از جمله تلاش هاي بي وقفه رژيم آخوندي و همدستان بين المللي او بقول خودش “براي نابودي تشكيلات مجاهدين“ است.
اما مجاهدين علرغيم تمامي توطئه ها به يُمن رهبري هوشيار و فداكار و با انقلاب مريم كه از آنها مجاهديني ساخته است كه هيچ چيز جز نابودي اين رژيم و بهروزي خلقشان حتي در تمايلاتشان هم ندارند، بر همه توطئه ها پيروز شدند و امروز رژيم آخوندي را به آستانه سرنگوني رسانده اند و دير نخواهد پائيد كه با كمك خلق شان اين رژيم را از صفحه تاريخ محو خواهند كرد.
در اين سلسله مقالات، ارگانهاي اطلاعاتي و بويژه وزارت اطلاعات رژيم آخوندي بررسي ميشود و كاركرد آن در دو بعد انهدام فيزيكي و توطئه سياسي عليه مجاهدين خلق ايران در 34 سال گذشته بررسي ميشود.
از آنجا كه جنايات ضدبشري رژيم آخوندي در ترور و قتل ها و سركوب، بسيار عيان تر از توطئه هاي سياسي آن در اين ساليان بوده است، اين بررسي با جزئيات بيشتر به توطئه هاي سياسي عليه مجاهدين ميپردازد.
قابل ذكر است كه كليه اطلاعات در اين مقالات از نبرد، مقاومت و تلاش بي وفقه مجاهدين و با فداكاري و حتي شهادت مجاهديني در درون اين رژيم بدست آمده است. كساني كه هيچگاه بدنبال نام و نشان نبوده و نيستند ....
-----------------------------------------------------------------------
1خميني ناچار شد كه قائم مقام و تنها كسي كه ميتوانست پرچم ولايت فقيه را بدوش بگيرد بخاطر بريدنش از اينهمه جنايت كنار بگذارد, همانطور كه عبدالله نوري در خاطراتش از گريه هاي خميني در سال 67 گفته, ولايت فقيه ابتر شد و ناچارا يك روضه خوان جاي خميني نشست كه اين خود نقض آشكار تئوري ولايت فقيه بود.
2خبرگزاري فارس (وابسته به سپاه پاسداران) در يازدهمين سالگرد مرگ صياد شيرازي سرلشگر پاسدار رحيم صفوي گفت: “طي يك طرح عملياتي از ساعت 4 تا 8 صبح تمام مقرهاي منافقين از پادگان اشرف گرفته تا العماره را با بيش از 1000 موشك و گلوله توپ بلند منهدم و تلفات سنگيني به آنها وارد شد“
استفاده از اين مقالات فقط با ذكر منبع مجاز است همبستگي ملي

۱ نظر: