حلقه های مختلف لابی رژیم ونفوذی از نایاک تا الهه هیکس تا سوزان مالونی وهومن مجدو...که رژیم در پی سفید سازی آنها بود وهست
حلقه های مختلف لابی رژیم ونفوذی از نایاک تا الهه هیکس تا سوزان مالونی وهومن مجد
این مطلب را پارس یکی از سایت های حکومتی منتشر کرده است وهدف ما این است که یک مقدار با اصل موضوع که لابی ونفوذی های رژیم در آمریکا چگونه شکل گرفت آشنا شویم الزاما با همه محتوای آن همسو وموافق نیستیم .
اما یک هدفی هم رژیم از نوشتن این مقالات دارد.
از آنجا که رژیم در کتمان کردن پنهانکاری وپخش اکاذیب ونعل وارونه زدن استاد است بخشی از مسائل لو رفته نفراتی که لابی خودش هستند ونفوذی دوجانبه یا چند جانبه هم هستندوآنها سلسله اعصاب رژیم و متصل به غرب وآمریکا میباشند یا بعبارت دیگر راه سیاسیت مماسات که راه نفس رژیم را باز وعمرش را طولانی میکند را باز نگر میدارند ،نسوزند ویا نسوزاننداین مقالات را مینویسند که با نعل وارونه ایز گم کنند که الان مسئله لو رفته تر از این حرفهاست .
ولی نکته آخر اینکه در این میان با با سیستم ها وافرادی فاسد مخرب وکثیفی بر میخوریم که میخواهندعلیه مردم ومقاومت ما کار کنند چون مقاومت ایران مانع تاراج استعمار واستثمار سازمان یافته ایست که مانند اختابوس در اتحاد با ارتجاع روی ایران این زیبا ترین وطن بیش از ۱۰۰ سال است که توسط شاه وشیخ خیمه زده است شناخت این عناصر وافشای آنهتا هم بسیار مهم است که راه سرقت انقلابی دیگر ویا کودتائی مدل ۲۸ مردادی بسته شود .
گزارش زیر را ازسایت پارس ومشرق رژیم عینا میاوریم ودر برخی جا ها نظر سایت را هم در کروشه خواهیم نوشت
هفت پروژه آمریکا برای نفوذ در ایران
شورای ملی ایرانیان آمریکا (NIAC) در گزارشی جدید، برای نزدیک شدن آمریکا و متحدانش به دولت روحانی و در عین حال برای به حاشیه راندن تفکر مقاومت در برابر آمریکا در ایران، هفت استراتژی را به ایالات متحده پیشنهاد میدهد.
این مطالعه که ادعا میشود به وسیله مصاحبه با مقامات ارشد ایرانی، نخبگان و تجار و سهامداران تهیه شده، تحت عنوان «دستهای دارز- مشتهای باز:
جهتدهی مجدد چشمانداز ایران فراتر از توافق هستهای» نامگذاری شده و ادعا دارد که ایران دست به سمت آمریکا و ایالات متحده دست یاری به سمت ایران باز کردهاند. به گزارش پارس، این شورا که متشکل از ایرانیان مقیم ایالات متحده است برگزاری گردهمایی و نشستهای متعدد با سیاستمداران در واشنگتن در مورد وضعیت و سیاستگذاری روابط ایران با آمریکا را در کارنامه خود دارد.
این مطالعه در مقدمه خود آورده است:
اوباما گفت که اگر ایران مشتهایش را باز کند، آمریکا دست دوستیاش را به سوی او دراز میکند. حدود 5 سال بعد، انتخاب حسن روحانی به عنوان ریاست جمهوری ایران، این کشور فرآیندی عملی را به سمت دیدگاه اوباما شروع کرده است. برخلاف نظر عموم در واشنگتن، شواهد کمی مبنی بر این سخن که تحریمها باعث باز شدن و انجام تغییرات عملی در ایران شده، وجود دارد. به علاوه، نتیجهای غیر منتظره در انتخابات ریاست جمهوری ژوئن در ایران، در نتیجه به وجود آمدن همبستگی سیاسی بیسابقه پدید آمد و مردم ایران تصمیم گرفتند دیگر مانند انتخابات سال 2009 از تقلب سخنی نگویند.
این مطالعه ادامه می دهد:
بعد از گذشت 8 سال از روایت افراطگرا در ایران که مبتنی بر مواجهه و مقاومت بود، تیم روحانی اکنون، تهران را با روایتی متفاوت که با پندهای تعامل سازنده با دنیا همراه است رهبری میکند و این کار را با توافق موقت هستهای محکم کرد. اما این آونگ به سادگی میتواند دوباره به جای قبلی بازگردد. افراطگراها در ایران منتظرند تا روحانی شکست خورده و بتوانند دوباره به سیاستهای ایران را به دست بگیرند. انتخابهایی که غرب امروز انجام میدهد به تعریف جهتگیری حرکت داخلی و خارجی ایران کمک خواهد کرد. این مطالعه، مبتنی بر مصاحبه با مقامات ارشد ایرانی، نخبگان و تجار، ریشهها و مفاهیم هر دوی این روایتها در ایران را توضیح میدهد. توضیح میدهد که تغییر روایت در ایران چگونه رخ میدهد و همچنین اقدامات تحکیمیای که بتواند به تقویت روایت مثبت کمک کند را نشان میدهد.
تا این نقطه نویسندگان مقاله یا منتشرکنندگان آن روحانی را امید نجات ایران فرض کردند ودارند برای سیاستمدران راه نشان میدهند که با مماشات به او کمک کنند در حالی که اگر تابحال افعی کبوتر میزائید زائیده بود آنها نمیدانند که خامنه ای از قدرت انحصاری وهژمونی مطلق خود دست نمیکشد ونمیتواند بکشد
نظر سایت افشا
ادامه مطلب از سایت رژیم
«تریتا پارسی رئیس شورای ایرانیان مقیم آمریکا»نایاک
این مطالعه می افزاید: اقدامات تحکیمی جهت رد اساسی روایت افراطگری – مانند ایدهای که غرب ذاتا علیه پیشرفت علمی ایران هست - قویا «روایت مثبت» در ایران را تقویت خواهد کرد به شکلی که آسان کردن توافقی بزرگتر با ایران و کمک به جلوگیری از قدرت یافتن مجدد سیاستهای مقابله با غرب توسط تندروها را پشتیبانی خواهد کرد.
مشرق در این زمینه نوشت: این گزارش هفت پروژه ویژه را پیشنهاد میدهد:
از همکاری در انرژی پاک گرفته تا اوج شراکت علمی میان ایران و اروپا و آمریکا. این پروژهها به صورت ویژه برای رد روایت افراطگراها در ایران طراحی شدهاند در حالی که هیچ ریسکی را در پی نخواهد داشت. برای داشتن بیشترین تاثیر، این پروژهها باید دارای درگیری مستقیم یا موهبتهای آشکار دولتهای آمریکا و اروپا باشند.
این مطالعه در گام بعد اقدام به واکاوی دو روایت _از قول خودش _ افراط گرا و مثبت می کند:
آشنایی با روایت افراطگرا در ایران:
این روایت به طرق زیر، به باقی ماندن وحدت در ساختار تکه تکه قدرت در ایران خدمت میکند:
- نگاه داشتن تصویر یک دشمن بیامان.
- توجیه نیاز به امنیت مبتنی بر ترس سیستم به عنوان وسیلهای برای مقابله با آن دشمن.
- بسیج عمومی برای پشتیبانی از حلقه اقلیت جامعه که در هنگام نیاز میتواند به صورت یک «پشتیبانی عمومی» در آید- مانند زمان سالگردهای پیروزی انقلاب و انتخاباتها و وقایع مهم.
«بیژن خواجه پور، مولف این مطالعه و از بازداشت شدگان فتنه 88»
آشنایی با روایت مثبت در ایران:
- بعد انتخابات سال جاری در ایران و بیرون آمدن ریاست جمهوری حسن روحانی از جعبههای رای، حسن روحانی سوار بر روایت مثبت، گفت که این انتخاب به معنای «اراده مردم ایران است» که «از طریق کانال انتخابات ریاست جمهوری بیان شده است». این دیدگاه، دیدگاه افراطگرا در ایران را سرخورده میکند. در ایران مردم هیچ نقشی در تعیین سیاستهای استراتژیک کشور ندارند.آنچه که روایت جدید روحانی را به پیش میراند این است که کاندیدای افراطگراها در انتخابات سال جاری (سعید جلیلی) تنها حدود 11 درصد از آرا را به خود اختصاص داد. تفاوت اساسی میان تندروها و روایت روحانی این است که روایت روحانی، ظرفیت مسائل داخلی، اجازه اظهار نظر، و ارزیابی سیاستهای هستهای و دیگر سیاستها را مبتنی بر تحلیلهای هزینه فرصت منصفانه به وجود آورده است. شاید مهمترین نکته ریاست جمهوری روحانی این باشد: برای مصلحت مردم ایران، مسئله هستهای بیشتر یک وسیله است تا هدف، به این معنا که این وسیلهای برای دست یافتن به شناخته شدن و یکپارچه شدن در سیستم بینالمللی به عنوان یک بازیگر همسان است.
مطالعه شورای ایرانیان مقیم آمریکا ضمن ساده دانستن تغییر دادن رویکرد سیاسی در ایران می آورد:
این امکان وجود دارد که بتوان با ایران به صورت کاملا محترمانه برخورد کرد- که البته مسیری دو طرفه است نه یک طرفه- و در کنار آن نگرانیهای جهانی را نیز به پیش برد. با توجه گونهشناسی رفتارهای گذشته تندروها در ایران، آمادگی برای دریافت عکسالعملهای منفی و دیدن توهم توطئه از سوی آنان را باید داشته باشیم. تا رسیدن به هدف، هر نوع درگیری و برخورد انتظارات، مسائل و نیروهای داخلیای را تولید خواهد کرد که باید محاسبه و پیشبینی شوند. بنابراین دولتهای غربی نیاز به استراتژی چندلایه، به خوبی زمانبندیشده و صبورانهای علیه ایران دارند. هسته اصلی در یک رویکرد جدید علیه ایران، درگیر شدن با عموم مردم ایران و سهامدارانی است که به طور ویژه با سهامداران غربی رابطه دارند. در زیر تعدادی از مزایای ایدههای طراحی شده را میبینید:
این ایدهها با حضور تحریمهای فعلی قابل انجام است.
شامل سهامداران ایرانیای میشود که به صورت رسمی یا غیر رسمی به مراکز اصلی قدرت دسترسی دارند.
این ایدهها با عموم مردم ایران و نخبگان آنها رابطه برقرار کرده و به آنها خواهد قبولاند که دولتهای غربی با پیشرفتهای اقتصادی و تکنولوژیکی ایران مخالف نیستند.
این ایدهها مسائلی را نشان میدهند که برای سهامداران ایرانی بدون داشتن چالش مستقیم با مقامات حکومتی ایران مهم است.
و مهمترین آن که، این پروژه، توافق هستهای جامع توسط تضعیف تندروها و تقویت روایت مثبت در ایران را تسهیل میکند.
مطالعه انجام شده در هفت پروژه پیشنهادی، توضیح می دهد که چگونه می توان ذهن و قلب عموم مردم ایران و همچنین نخبگان آن را به تسخیر ایالات متحده در آورد:
{اما آنها نمیدانستند ویا میدانستند ونمیخواستند قبول کنند که این مملکت صاحبی دارد مقاومتی بیش از ۵۷ ساله دارد این مملکت آلترناتیو دارد وشما نمیتوانید از طرف مردم هر جور که دلتان خواست حرف بزنید ومنافع ومصالح مردم و مقاومت ایران را نادیده یا زیر پا بگذارید همین مردم در قیام تکلیف همه را روشن کردند وشعار دادند که اصلاح طلب اصول گرا دیگه تمامه ماجرا نظر سایت }
ادامه مطلب از سایت رژیم
داشت مینوشت :که چگونه می توان ذهن و قلب عموم مردم ایران و همچنین نخبگان آن را به تسخیر ایالات متحده در آورد:
1. نشستهای علمی میان ایران و اروپا- آمریکا:
آمریکا و اروپا میتوانند دانشمندان خود را به داشتن نشستهایی با دانشمندان ایران ترغیب کنند البته به صورتی که باعث تقابل علمی و رقابتی نشود؛ و باید که به افتخار دانشمندان باستان ایران مثل عمر خیام و بو علی سینا برگزار شوند تا میزان بروز شک در تهران را حداقل کند. از سویی دیگر، برای اطمینان از اینکه این نشستها تاثیر مطلوبی بر روند ماموریت خواهد گذاشت، آمریکا ومتحدانش میتوانند از شخصیتهای برجسته آمریکایی و ایرانی-آمریکایی مانند بیل گیتس، پیر امیدیار و امید کردستانی استفاده کنند. نشستهای علم اعصاب به شدت پیشنهاد میشود زیرا ایران از پیشرفتهترینها در جهان است. با استفاده از تشجیع و کمک به تسهیل همکاریهای علمی، آمریکا و غرب پیامی واضح را به طیف سیاسی ایران خواهند فرستاد که لبه برنده همکاریهای علمی برای نزدیک شدن به یکدیگر بسیار مناسب است. این سبک از علم-دیپلماسی که ایران را شریک میبیند نه مشتری، به نخبگان علمی وزنی میدهد که باعث قدرتمند شدنشان در مقابل تندروها خواهد شد. اگر میراث علمی ایران را بفهمیم و به آن احترام بگذاریم، ضرورتا و قطعا باعث کاهش تقابلات افراطگراها در ایران خواهد شد.
2. انرژی پاک:
از آنجا که ایران به شدت به انرژی نیازمند خواهد بود، آمریکا و اروپا میتوانند هیئتهای نمایندگی خود را برای همکاری در مورد انرژیهای پاک و تجدیدشدنی مثل خورشیدی و باد به ایران بفرستند. با این کار به مردم و نخبگان ایران فهمانده میشود که غرب با نگرانیهایش به دنبال محروم کردن ایران از انرژی نیست.
پیام اصلی این کار اینها خواهد بود:
غرب اساسا مخالف با ارسال تکنولوژی انرژی به ایران نیست.
نیاز به انرژی ایران میتواند از طریق انرژی پاک تامین شود
ایران ظرفیت دارد تا مرکزی برای توسعه تکنولوژی انرژیهای تجدیدپذیر برای کل منطقهاش است.
3. فرستادن رئیس کمیته علمی کنگره آمریکا به تهران:
باید یک ارتباط قانونی اعتمادساز البته به صورت کمتکرار و به ندرت میان کنگره آمریکا و مجلس ایران برقرار کرد. این ارتباط باید توسط نمایندگان شجاعی صورت گیرد که میخواهند به سمت حفظ احترام حکومت ایران حرکت کنند. آمریکا میتواند برای برقراری رابطه علمی، مستقیما با آیتالله خامنهای و حسن روحانی ارتباط برقرار کند.
رئیس کمیته علم کنگره باید با محمد مهدی زاهدی رئیس کمیسیون آموزش، تحقیق و تکنولوژی مجلس ایران ارتباط برقرار کند. جذب پشتیبانی این شخص و رئیس کمیسیون روابط خارجی مجلس ایران آقای علاالدین بروجردی نیز شدنی است. به این صورت این پیام به تهران ارسال میشود: سرسختترین ارگان سیاسی آمریکا با مهاجم تاریخدار ایران میتواند همکاری عملی در حوزههای غیرحساس داشته باشد.
{میبینید چگونه دون میپاشند وبیا بیا میگویند وخط میدهند که سیاست مماشات را پیش ببرند .حرف سایت }
4. بازدید روسای دانشگاههای مهم آمریکا از تهران:
روسای دانشگاهها نیز میتوانند حال و هوای احترام را نیز به ایران تلقین کنند و ارتباط دانشگاههای ایران با جهان را زیاد کنند. کاخ سفید باید به عنوان گام نخست، روسای دانشگاههای مهم آمریکا را برای همکاریهای آکادمیک به ملاقات همتایان آنها در ایران بفرستد. ایالات متحده باید به امور پذیرش دانشجویان ایرانی در دانشگاههای آمریکا اهتمام بورزد. اکنون برخی از روسای دانشگاههای ایران طرفدار روایت مثبت جاری در ایران هستند و باید از آنها برای برقراری روابط اینچنینی استفاده کرد.
5. برنامههای بورس کردن دانشجویان ایرانی:
مقامات دولت اوباما و کنگره باید مراحل بورس شدن و رفت و آمد دانشجویان ایرانی میان ایران و آمریکا را تسهیل کنند. ایالات متحده باید گروههایی را جهت برقراری رابطه اداری میان تهران و واشنگتن برای انجام این امور تعیین کند. این امر، سه نتیجه استراتژیک برای آمریکا خواهد داشت: روایت مثبت روحانی را از طریق احترام و منافع متقابل تقویت میکند. این امر نشان میدهد که ایالات متحده به دنبال سرمایهگذاری روی آینده ایران و سرمایههای اجتماعی و انسانی این کشور است و این امر نهایتا فاصله پیش آمده میان ایران و آمریکا را کاهش میدهد.
6. طرحهای زیستمحیطی در دریاچه ارومیه:
آمریکا و اروپا برای تقویت روایت مثبت در ایران باید توسط برگزاری سیمنارهای بینالمللی به دوباره زنده کردن دریاچه ارومیه که در حال خشک شدن است، کمک کنند. در کنار این کار باید با سازمان حفاظت از محیط زیست ایران ارتباط برقرار شود. پیام اصلی این کار غرب این است که به ایران نشان میدهد نگران آروزهای زیستمحیطی ایران و به دنبال همکاری در این زمینه است. ضمنا این کار باعث تبادل تجربیات در این زمینه و گسترش آن به نواحی دیگر زیست محیطی نیز میشود.
7. آلودگی هوا در ایران:
ایالات متحده و اروپا میتوانند به ایران در کنترل آلودگی هوای ناشی از اتومبیلها و کارخانجات در شهرهای بزرگ و ازبین بردن ذرات معلق هوا در شهرهایی چون اهواز کمک کنند. یک دیپلمات که از نزدیکان روحانی است میگوید اگر غرب بتواند این معضل را حل کند گامی بلند در جهت منزوی کردن تندروها در ایران برداشته است. ایالات متحده و متحدانش باید برای این موضوع هم به دنبال برقراری رابطه عملی با دانشمندان این کشور باشند.
ایرانی بودن مولفین این گزارش و شناختی که از فضای فرهنگی و روانی ایران دارند، باعث می شود که احتمالا دولت ایالات متحده از تفکرات این افراد علیه مردم ایران استفاده کند. اهمیت این گزارش از آن جهت می تواند باشد که احتمالا بتوان رفتارهای ایالات متحده و غرب را طی سالهای آینده در چارچوب این استراتژیها شناسایی کرده و دستگاه های ذیربط بتوانند نسبت به موضع گیری های صحیح و به موقع اقدام نمایند.
هومن مجد، مرد هزار چهره مذاکرات/ از حضور در نایاک تا حلقه نزدیک به ظریف
به گزارش پارس، هومن مجد اردکانی متولد ۱۹۵۷میلادی در تهران و اهل ایالت نیویورک است. وی خود را روزنامه نگار و نویسنده سیاسی-اجتماعی آمریکایی ایرانی تبار معرفی می کند. مجد تا کنون برای نیویورک تایمز و نیویورکر ستونهایی به تحریر در آورده است.
ایران خبر در این زمینه می نویسد: او نویسنده سه کتاب با عناوین The Ayatollah Begs to Differ (آیتالله نظری متفاوت دارد) و The Ayatollahs' Democracy (دموکراسیِ آیتالله ها) و The Ministry of Guidance Invites You to Not Stay(وزارت ارشاد از شما میخواهد که نمانید) است. هومن مجد که پیش از این به عنوان مترجم احمدی نژاد و خاتمی نیز در نیویورک فعالیت کرده؛ از اقوام محمد خاتمی است و پدرش در دوره پهلوی دیپلمات و سفیر بوده است.
*چاپ کتاب با روایت ضد ایرانی
مجد که پیش از این کتاب های The Ayatollah Begs to Differ (آیتالله نظری متفاوت دارد) و The Ayatollahs' Democracy (دموکراسیِ آیتالله ها) را نوشته بود، این بار با نوشتن کتاب «وزارت ارشاد از شما میخواهد که نمانید: یک خانواده آمریکایی در ایران» The Ministry of Guidance Invites You to Not Stay: An American Family in Iranباز هم دست به سیاه نمایی از اوضاع ایران زده است.
موضوع این کتاب که تقریبا از عنوان آن هم مشخص است، روایتهای مجد از یک سال گذراندن زندگی در ایران به همراه خانوادهاش است. او که به قول خودش سال 2011 وارد ایران شده و یک سال در ایران مانده است،مشاهدات خودش از زندگی ایرانیان را در قالب کتاب بیان کرده است.
در معرفی این کتاب در رسانههای غربی، مجد به عنوان شخصی معرفی شده که بیش از غربیهایی که صرفا ایران را با گروگان گیری دیپلماتهای آمریکایی و فیلم آرگو میشناسند، کشور ما را میشناسد. همچنین نویسنده این کتاب به عنوان فردی معرفی شده است که ارتباط قوی با حکومت ایران دارد.
پدربزرگ مادریاش آیت الله، پدرش دیپلمات و همسرش از اقوام محمد خاتمی یکی از رئیس جمهورهای پیشین ایران است و با همه این تفاسیر مجد به مخاطب غربی به گونهای معرفی میشود که یک ایرانی وابسته به مراکز قدرت ایران به شمار میآید و روایتش از ایران هم به شدت معتبر است!
البته وقتی محتوای کتاب شرح داده میشود، تناقضی بین این ارتباط قوی با حکومت ایران و آنچه که در ایران میگذرد پیش چشمان مخاطب به تصویر کشیده میشود که تصویر سیاه ساخته شده پیش چشمان مخاطب غربی را سیاهتر و پازل ضد ایرانی را کاملتر کند.
روایت مجد از ایران از یک سالی که در ایران حضور دارد، با این توضیح شروع میشود که او قصد نوشتن چنین کتابی را نداشت اما شرایط، و به خصوص ویژگیهای دولت احمدینژاد کاری میکند که او بنویسد!
*ایرانیها مجبورند به جای شام، سبزی بخورند!
او روایت میکند که راه دشواری برای سر و سامان دادن به زندگیش در ایران داشته است. به او کار نمیدهند. فیس بوک و توییتر فیلتر است. نمیتواند با دوستانش در اینترنت ارتباط برقرار کند و اگر ارتباط هم برقرار شود، مشکل است. همچنین او برای مخاطبان غربی نقل میکند که دولت ایران خیلی چیزها را ممنوع کرده است اما او به راحتی میتواند در ایران کسانی را پیدا کند که دی وی دی فیلمهای خارجی و مشروبات الکی و دیگر مواد غیر قانونی را تهیه کنند!
بعد او تلاش میکند زندگی روزانه ایرانیها را روایت کند. جایی که بچهها نباید رانندگی کنند اما میکنند. جایی که استفاده از آرایش و لاک ناخن برای خانمها ممنوع است! اما همه خانمها در همه جا از آن استفاده میکنند و جایی که یک بشقاب سبزی وعده اصلی برای شام است. او به مخاطبانش میگوید ایران جایی است که به علت تحریمها نمیشود از کارتهای اعتباری استفاده کرد و بدهی و وام غوغا میکند!
و این سیاه نماییها و روایتهای این چنینی مجد ادامه در سراسر کتاب ادامه مییابد و روایت دست اول! او را کامل میکند. رسانههای غربی هم از آن به عنوان یک روایت به شدت معتبر از ایران یاد میکنند و در نهایت نتیجه میگیرند، در روزگاری که دوباره بابی برای گفتگوی ایران و آمریکا باز شده و مسله هستهای ایران بر سر زبانهاست، آمریکاییها و دیگر مردمان غرب به جای اینکه خطر سفر به ایران را تجربه کنند بهتر است این کتاب را بخرند و بخوانند که یک تجربه عملی و عینی در اختیار آنها قرار میدهد.
{آیا مشاهده کردید که نفر خودشان را چگونه سفید سازی میکنند طوری وانمود میکند که مجد مخالف رژیم است در حالی که او ونایاک تریتا پارسی وبقیه لابی ها ونفوذی ها برای رژیم امداد غیبی محسوب میشود نظر سایت }
*ارتباط با تریتا پارسی و انجمن نایاک
هومن مجد در پشت صحنه مذاکرات ایران و 5+1 حضور پررنگی دارد و ارتباط وی با شخصی بنام تریتا پارسی که موسس انجمن نایاک است کاملا مشهود است. برای روشن تر شدن موضوع به پیشینه تریتا پارسی می پردازیم :
تریتا پارسی، فردی ایرانی تبار متولد اهواز است که در سوئد بزرگ شده است. وی مدرک دانشگاهی خود را در رشتههای روابط بینالملل از دانشگاه اپسالا و اقتصاد از دانشگاه استکهلم دریافت کرد. همچنین دارای درجه دکترا در روابط بین الملل در "دانشگاه جان هاپکینز" آمریکا است.
وی پس از ترک سوئد ابتدا در محل نمایندگی دائمی سوئد در سازمان ملل متحد مشغول به کار شد و بدنبال آشنائی با باب نی، نماینده کنگره آمریکا از ایالت اوهایو به عنوان دستیار وی مشغول به کار شد.
تریتا پارسی به همراه باب نی
باب نی قبل از انقلاب ایران به مدت کوتاهی در شیراز تدریس کرده و زبان فارسی را نیز بخوبی تکلم میکند. وی قبلا از برخی از گروههای اپوزیسیون ایران حمایت میکرد، ولی با انتخاب خاتمی دراین سال وی به جرگه طرفداران ایجاد رابطه با ایران پیوست. اما چیزی که تریتا پارسی را در رسانههای غربی مطرح کرد، تشکیل بنیاد شورای ملی ایرانیان آمریکا، لابی صددرصد آمریکایی متشکل از شبکه US است که هدفش ایران و ایرانی است.
{نعل وارونه به این میگویند که لابی ونفوذی اش را سفید کندسایت در ادامه مطلب دقت کنید}
تریتا پارسی علاقه شدیدی به رژیم صهیونیستی دارد چنانکه در سایت شخصیاش ارتباطش با "فرانسیس فوکویاما" نظریه پرداز معرف و آمریکایی که نظریه پایان تاریخ و پیروزی لیبرالیسم را مطرح کرده را افتخاری برای خود می داند.
موسس نایاک که ادعا میکند برای احقاق حقوق ایرانیها در آمریکا به پا خواسته است با پولهای هنگفتی که از بنیادهای ضد ایرانی دریافت میکند، با دشمنان تابلودار ایران و انقلاب رابطه نزدیکی داشته و مهمان شبکههایی میشود که علیه جمهوری اسلامی ایران تبلیغ میکنند.
{ببینید رژیم چقدر حواسش است که نفرش را خوب سفید کند در صورتی هوشنگ امیر احمدی که آنهم لابی ونفر رژیم است ولی با تریتا پارسی سر پست وکرسی وپول اختلاف پیدا کردند میگوید که تریتا پارسی بدون ظریف آب هم نمیخورد سایت}
تریتا پارسی در کنار تیم هسته ای
*رضا مرعشی: مدیر امور پژوهشهای نایاک
یکی دیگر از اعضای بلند پایه نایاک رضا مرعشی است که در بسیاری از مجلات و روزنامههای آمریکایی که مقالات ضد ایرانی چاپ میکنند، فعالیت گسترده دارد. مرعشی اکنون عضو، و رییس امور پژوهشهای نایاک است.
به نظر میرسد عضو پیشین وزارت امور خارجه آمریکا در بخش امور ایران، یکی از ابزارهای لابی آمریکا برای ایجاد رابطه مستقیم میان ایران و آمریکا باشد، بهطوری که بسیاری از مقالات رییس پژوهشهای نایاک در روزنامهها و بنیادهای بسیار معروف آمریکایی مانند Foreign Policy، نیویورکتایمز، هافینگتون پست و .. چاپ شده و موضوع اغلب آنها ایجاد رابطه مستقیم میان ایران و آمریکا است.
هومن مجد اردکانی فردی مرموز و چند چهره دیده شد ، بصورتی که وی در تمامی سه دوره ریاست جمهوری خاتمی، احمدی نژاد و روحانی به طور کاملا مشخص موضع خود را تغییر می دهد. وی حتی در اتفاقات فتنه 88 نیز با کفش سبز در حمایت از فتنه در یک برنامه آمریکایی حاضر شده و اعلام می کند که جنبش سبز پیروز می شود، اما در فاصله کوتاهی چفیه به گردن میندازد و حامی جهموری اسلامی می شود. این تغییر موضع هومن مجد به مزاج رسانه های اپوزوسیون نیز خوش نیامده و حتی در برنامه ای حسن داعی، مجری عضو گروهک منافقین نیز اقدامات و تغییر مواضع وی را به " آفتاب پرست " تشبیه می کند.
عکس گرفته شده توسط هومن مجد از وزیر خارجه کشورمان
حال این سوال ها مطرح میشود: مگر میشود کسی که او را لابی جمهوری اسلامی در دولت آمریکا معرفی میکنند با افراد و شبکههایی در ارتباط باشد که خواهان براندازی و افول ایران و ایرانی هستند؟ موضع این افراد در قبال ایران چگونه است ؟ این اشخاص در حلقه محافظت شده آقای ظریف و در خط مقدم جبهه دیپلماسی کشور چه میکنند؟
{میبینید چگونه متناقض مینویسند در پایان گزارش اما بنوعی اذعان میکنند بابا اینها نفرات خودمان است واین کارها سفید سازی است }
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر