قیام بلوچستان، کانونهای شورشی و انقلاب دموکراتیک
- ایران
- 1402/07/11
خامنهای و بوقچیهای کذاب، بیآبرو و سرشکستهٔ دستگاه سرکوب او بسیار تلاش کردند، در سالگرد آغاز قیام ۱۴۰۱ در این بوق بدمند که گرفتیم و زدیم و کشتیم، همه چیز تمام شد. دیدید مردم متدین و مؤمن به ولایت فقیه در ایران با اپوزیسیون همراهی نکردند! دیدید «نظام الهی» قرص و محکم سرجایش ایستاده است و براندازی آن افسانهیی بیش نبود! دیدید در شهر خبری نیست! و چه و چه و چه...
تمهیدات خامنهای برای خشکاندن ریشههای قیام
فاشیسم پابهگور مذهبی در جمعبندیهای ترسخوردهٔ خود به این نتیجه رسیده بود که اگر بسترهای خیزش و اعتراض را یکی یکی از بین ببرد، خواهد توانست بر قیام و سرنگونی فائق بیاید. افزودن بهشمار اعدامها، دستگیری هواداران مجاهدین و دستگیر شدگان قبلی، فشارآوردن به زندانیان، پیشبرد پروژهٔ ضدایرانی «خالصسازی» در دانشگاهها و مدارس، برای به انفعال کشاندن و وادار کردن استادان، دانشجویان، مدیران مدارس، معلمان، فرهنگیان و دانشآموزان به سکوت و بیعملی و صدور کیفرخواست برای رهبران و اعضای مجاهدین، میلیتاریزه کردن جامعه و حکومت نظامی اعلامنشده در شهرها و هزاران اقدام دیگر همه برای آن بود تا از سررسید قیام ۱۴۰۱ با حداقل خسارات عبور کند. گمان میکرد با قرق کردن خیابانهای اطراف مسجد مکی در روزهای جمعه میتواند مانع از خروش جوانان دلیر بلوچ و خاموش کردن فریاد «مرگ بر خامنهای» شود و نمیدانست طوفان از همانجا برمیخیزد.
خامنهای و کارچاقکنان مستأصل و هراسناکش این را هم نمیدانستند که قیام تعمیق شده و بر آن است که راه خود را با «سازماندهی» و «آتش» بگشاید. تمهیداتی که خامنهای بهکار بسته بود در قبال نیروی اصلی سرنگونکننده کارآیی نداشت. او میتوانست خیابانها را با نیروی سرکوبگر قرق نماید ولی نمیتوانست مانع از عملیات و پراتیک کانونهای شورشی شود.
قیام در اشکال جدید آن بدون یک روز وقفه در کسوت کانونهای شورشی و جمعههای خونین بلوچستان استمرار پیدا کرده و وارد کیفیت نوینی شده است.
در خیزش قهرمانانهٔ مردم بلوچستان در ۷مهر ۱۴۰۲ و عملیات متکاثف کانونهای شورشی با اعلام قبلی از سوی مسعود رجوی، این کیفیت نوین را به چشم دیدیم.
یک تجربهٔ مهم تاریخی
برای فهم این کیفیت نوین، به یک تجربهٔ مهم در تاریخ معاصر ایران رجوع میکنیم. هنگامی که مشروطهٔ اول با همدستی ارتجاع، استعمار و دربار سلطنتی شکست خورد و استبداد صغیر با به توپ بستن مجلس شورای ملی در بهارستان گرد یأس بر چهرهٔ جنبش افشاند، مشروطهٔ دوم در خیزش تبریز و سرداران قهرمان آن ستارخان و باقرخان ادامه یافت و توانست بر استبداد و استعمار غلبه کرده و مشروطیت را پیروز گرداند. مشروطهٔ دوم از مرکز غیبی و مجاهدان مسلح الهام گرفته بود. آنها روح راستین جنبش مشروطیت را نمایندگی میکردند. هنگامی که دربار و حامیان خارجی آن تبلیغ میکردند که مشروطه تمام شده است و در محلههای تبریز پرچمهای سفید تسلیم بر سردر خانهها نصب شده بود، مولود دیگری قدبرافراشت و نشان داد که جنبش داغ و زنده است و نخواهد گذاشت که تاریخ به عقب برگردد.
اجازه دهید این واقعه را از کتاب «تاریخ هیجده سالهٔ آذربایجان» نقل کنیم.
کسروی از قول حاج حسن آقا پسر حاجی مهدی آقا نوشته است:
«... آن روز ستارخان با جمعی مجاهد به خانهٔ ما آمد و تفصیل کونسول و پیشنهاد او را گفت. چون ناهار خوردیم، گفت میخواهم بروم و بیرقهای سفید را بخوابانم... حتماً بیرقها را خواهیم خواباند. این گفته با مجاهدان بیرون رفت و چون در بازارچهٔ صفی خانهٔ حاجی محمدرضا شکویی میبود و او بیرق روس افراشته بود، ستارخان با گلوله زده آن را پایین انداخت. سپس به بیرقهای سفید پرداخته، یکایک سرنگون گردانید... ستارخان میخواست با خوابانیدن آنها مردم را دوباره بشوراند و این یکی از شاهکارهای او بود. ». . این در حالی بود که او فقط تعداد معدودی از مجاهدین جانباز را در رکاب خود داشت.
«... همین که او در کوچه نمودار گردید و مردم خواستن او را دانستند، به انبوهی او را گرفتند و آواز زندهباد بلند گردانیدند و یک هیاهوی بزرگی پدید آوردند. بدینسان بیرق خوابانان تا دم عالیقاپو پیش رفته و از آنجا کسی را با پیام به نزد باقرخان فرستاد و خود بازگردید. نتیجهٔ این کار آن بود که مردم دوباره به تکان آمدند و گرد نومیدی از خود فشانده و برای کوشش آماده گردیدند... چون مجاهدان انبوه شده و به پیشرفت نائل آمدند، سردار فرمان داد که بر کویهای فتحشده بیرق سرخ آزادیخواهی و انقلاب بیفرازند».
با نقل این واقعهٔ مهم تاریخی به بحث خود برمیگردیم.
اهمیت قیام بلوچستان و عملیات از پیش اعلام شده کانونهای شورشی
در روز ۷مهر ۱۴۰۲ چه اتفاقی افتاد؟
بهرغم وارد کردن نیروهای سرکوبگر سپاه و انتظامی از استانهای مجاور بلوچستان، مانند کرمان، هرمزگان و خراسان جنوبی به زاهدان، خاش، ایرانشهر، چابهار و سایر شهرهای استان؛
بهرغم بسیج نیروهای انتظامی و لباس شخصیهای وزارت اطلاعات با انواع خودروها و تجهیزات در مناطق مختلف زاهدان و برپا کردن دستکم ۷۰ نقطهٔ ایست و بازرسی؛
بهرغم به پرواز درآوردن پهپاد بر فراز سر نمازگزاران؛
بهرغم مختل کردن اینترنت در زاهدان و تمام استان
بهرغم ارسال گسترده پیامهای تهدیدآمیز برای مشترکین تلفن همراه در سیستان و بلوچستان و هشدار دستگیری به مردم از سوی ستاد خبری انتظامی و سازمان اطلاعات فراجا؛
بهرغم نغمههای تسلیمطلبانه و سازشکارانه؛
بهرغم ترفندهای مختلف، دجالیت و هیاهوی شوم تبلیغاتی برای نسبتدادن قیامآفرینان به طرفهای خارجی...
اما هموطنان بلوچ در زاهدان، خاش، تفتان، سوران و راسک زیر شلیک گلوله و گاز اشکآور با شعارهای «مرگ بر خامنهای»، «برادر شهیدم خونتو پس میگیرم»، «مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر»، «بلوچ میمیرد ذلت نمیپذیرد»، «بسیجی سپاهی داعش ما شمایی» پرچم قیام را برافراشتند.
شلیک سگان زنجیری و در حال آمادهباش خامنهای نتوانست از وقوع این خیزش قهرمانانه ممانعت بهعمل آورد. عزم آنان را برای استمرار قیام جزمتر کرد. شعارهای رادیکال، روحیهٔ قوی، همکاری تنگاتنگ و مایهگذارانه برای انتقال مجروحان به بیمارستان جلوههایی ستودنی از این قیام بود.
قیام بلوچستان در حالی عرضاندام کرد که پیشاپیش نوید انجام ۷۰رشته عملیات کانونهای شورشی در شهرهای مختلف ایران داده شده بود. تعداد این عملیات تا پایان روز هشتم مهر به بیش از صد پراتیک ضداختناق رسید. این یک مانور خیرهکننده از قدرت و ابتکارعمل بود و نشان داد که ارادهٔ خلق، مجاهد خلق و کانونهای شورشی فراتر قوارهٔ سرکوب و قدرت تصمیمگیری نظام پابهگور خامنهای است.
انقلاب دموکراتیک «نه مرده و نه خاکستر شده»
آنچه در ۷مهر ۱۴۰۲ در بلوچستان و در عملیات کانونهای شورشی در شهرهای دیگر ایران رخ داد، واگویهٔ این واقعیت بود که انقلاب دموکراتیک «نه مرده و نه خاکستر شده»، بلکه با اتکا به سازماندهی و آتش و روحیهٔ جسور و اختناقشکن پیشتازانش ادامه دارد. بلوچستان خونین و قهرمان اینک پیشتاز شهرهای شورشی ایران است. در هر کدام از شهرهای ایران این پتانسیل وجود دارد و در موعد مقرر خود را نشان خواهد داد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر