۱۴۰۲ اسفند ۱۵, سه‌شنبه

وزیر تعاون دولت خاتمی: انتخابات برای مردم ایران موضوعیت ندارد. بحران مشروعیت و سرانجام آن

 وزیر تعاون دولت خاتمی: انتخابات برای مردم ایران موضوعیت ندارد. بحران مشروعیت و سرانجام آن


رئیسی در حال رای دادن برای نمایش انتخابات رژیم


در انتخابات دوازدهمین دورۀ مجلس شورای اسلامی و ششمین دورۀ مجلس خبرگان رهبری که روز جمعه ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ برابر با اول مارس ۲۰۲۴ برگزار شد، به گزارش خبرگزاری‌های دولتی در مجموع ۴۱ درصد از دارندگانِ حق رأی شرکت کردند. AP
{در حالی که خبر زیر از روزنامه های حکومتی میگوید : 

به نقل از «آفتاب»

آمار رائفی پور از میزان مشارکت تهرانی‌ها در انتخابات؛ ۱۱.۲ درصد!

تاریخ انتشار: ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۶۲۹۶۶

این قسمت از ماست}
در انتخابات دوازدهمین دورۀ مجلس شورای اسلامی و ششمین دورۀ مجلس خبرگان رهبری که روز جمعه ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ برابر با اول مارس ۲۰۲۴ برگزار شد، به گزارش خبرگزاری‌های دولتی در مجموع ۴۱ درصد از دارندگانِ حق رأی شرکت کردند. این میزان، کمترین میزان مشارکت در تاریخ انتخابات در جمهوری اسلامی است.

به گفتۀ بسیاری از کارشناسان و ناظران، تحریم این انتخابات به رغم کارزارهای گستردۀ انتخاباتی چیزی نیست جز مسلم شدن بی‌اعتباری نظام جمهوری اسلامی در میان اکثریت مردم ایران. از ماه‌ها پیش نظرسنجی‌ها نشان می‌داد که مردم دیگر اعتقادی به انتخابات در جمهوری اسلامی ندارند.


علی صوفی استاندار اسبق گیلان و وزیر تعاون در دوره خاتمی 

به گفتۀ علی صوفی، استاندار سابق گیلان و وزیر تعاون در دولت خاتمی، انتخابات دیگر برای مردم موضوعیت ندارد. وقتی در انتخابات سال ۱۳۹۸ و سپس سال ۱۴۰۰ شرکت نکردند و دیدند اتفاقی نیفتاد، دلیلی ندارد که بخواهند در انتخابات ۱۴۰۲ شرکت کنند. در این چهار سال (یعنی از ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۲) اوضاع بدتر شده است. بنابراین نباید انتظار داشت که مردم در انتخابات شرکت کنند.

برگزاری انتخابات و وجود نهادی مانند مجلس در جمهوری اسلامی از همان آغاز به معنای سهیم شدن مردم در قدرت و حاکمیت آنان بر سرنوشت خود نبود. زیرا شهروندان بدون گذشتن از صافی نهادهای غیردموکراتیک نمی‌توانند نامزد انتخابات شوند. به این حقیقت بسیاری از سازمان‌ها و احزاب سیاسی خیلی زود و اکثریت مردم رفته رفته پی بردند و امروز حتی فراکسیون به اصطلاح «اصلاح طلب» رژیم نیز با صراحت تمام از آن سخن می‌گوید.

علی صوفی، استاندار و وزیر پیشین که اکنون عضو شورای مرکزی خانۀ احزاب است، می‌گوید: در خانۀ احزاب همۀ حزب‌ها چه اصولگرا و اصلاح طلب و چه حزب‌های مستقل عضو هستند. در آنجا هیچ کس نیست که بخواهد از انتحابات ۱۴۰۰ دفاع کند و هیچ جریانی نیست که امیدی به انتخابات ۱۴۰۲ داشته باشد.

این سخن از زبان یکی از کارگزاران وفادار جمهوری اسلامی نشانۀ ناکامی این رژیم در مشروعیت بخشیدن به خود از راه‌های به اصطلاح دموکراتیک است. در رژیم‌های خودکامه نهادهای ظاهراً دموکراتیک وظیفه‌ای جز این ندارند که به خودکامگی مشروعیت دموکراتیک ببخشند. میزان بسیار پایین مشارکت مردم در انتخابات اخیر نشان داد که جمهوری اسلامی دیگر نمی‌تواند مشروعیت مردمی و دموکراتیک به خود ببخشد.

تاریخ ۴۵ سالۀ جمهموری اسلامی ناممکن بودن اصلاحات دموکراتیک را در این نظام بارها نشان داده است. امروز برای اکثریت مردم ایران مسلم شده است که آنچه زمانی زیر عنوان اصلاحات از آن سخن می‌گفتند، نوعی جفت و جور کردن دستگاه قدرت بود و حد و حدود آن را در نهایت رهبر خودکامه تعیین می‌کرد.

در چند ماه گذشته با زمین‌گیر شدن نیروهای «محور مقاومت»، رژیم یکی دیگر از منابع مهم مشروعیتش را نیز کم و بیش از دست داد. جمهوری اسلامی آرمان فلسطین را از همان آغاز بینان‌گذاری‌اش به یکی از عناصر سازندۀ هویتی‌اش تبدیل کرد چنان که چشم‌پوشی از این آرمان موجودیت آن را به خطر می‌اندازد.

«محور مقاومت» شبکه‌ای از شبه نظامیانِ طرفدار فلسطینی‌هاست که جمهوری اسلامی از آن‌ها حمایت مالی و تسلیحاتی می‌کند. این شبکه دربرگیرندۀ حزب‌الله لبنان، گروه‌های شبه نظامی شیعۀ عراقی، انصارالله یمن، گروهای شبه نظامی سوریِ طرفدار بشار اسد و نیز سازمان‌های حماس و جهاد اسلامی فلسطین است.

پس از رویداد ۷ اکتبر و جنگی که میان ارتش اسرائیل و سازمان حماس درگرفت، شبه نظامیان وابسته به ایران چندین بار به پایگاه‌های آمریکایی در سوریه و عراق حمله کردند. با این حال، جمهوری اسلامی جانب احتیاط را از دست نداد و از درگیری آشکار و مستقیم با ایالات متحد آمریکا و اسرائیل خودداری کرد.

ساکنان نوار غزه و به طور کلی فلسطینیان با دیدن بی‌عملی جمهوری اسلامی در جنگ کنونی به این نتیجه رسیدند که از این پس نباید امیدی به پشتیبانی جمهوری اسلامی داشته باشند. نتیجۀ جنگ میان حماس و اسرائیل هرچه باشد، به هرحال «محور مقاومت» دیگر معنای خود را از دست داده است و جمهوری اسلامی از این منبع مشروعیت نیز محروم شده است.

به همۀ این‌ ناکامی‌ها باید ناتوانی و ناکامی جمهوری اسلامی را در بهبود وضع اقتصادی مردم و به طور کلی ایجاد یک اقتصاد سالم افزود. برپایۀ پژوهش‌هایی که بعضی از جامعه‌شناسان ساکن ایران انجام داده‌اند، امروز اکثریت مردم حتی گروه‌های به اصطلاح «خودی» به این نتیجه رسیده‌اند که حکومتگران جز به منافع خود نمی‌اندیشند. از همین رو، اعتماد خود را به نهادهای رسمی کشور به کل از دست داده‌اند. آنان آشکارا می‌بینند که حکومتگران جز پر کردن جیب خود به چیز دیگری نمی‌اندیشند و نه تنها با مردم بلکه با ثروت‌های زیرزمینی و منابع طبیعی کشور مانند اشغالگران رفتار می‌کنند.

بحران ناامیدی اجتماعی که امروز سراسر کشور را فراگرفته، نتیجۀ چنین وضعی است. خیزش سراسری جوانان پس از درگذشت مهسا امینی بیان تراژیک و شکوهمند بحران ناامیدی اجتماعی بود. این بحران یکی از ویرانگرترین بحران‌هاست. زیرا نتیجۀ گسیختگی رشته‌های پیوند میان مردم و حکومت است. اگر جوانان کشور به خونخواهیِ کشته شدن آن دختر جوان با آن شور و دلیری به پا خاستند، به این سبب بود که به تجربه دریافته بودند در زیر حاکمیت جمهوری اسلامی چنان فاجعه‌هایی هر آن می‌تواند روی دهد و کسی هم پاسخگو نباشد. بحران مهاجرت نیز که پس از فروکش کردن جنبش «زن، زندگی، آزادی» شدت گرفته، نتیجۀ سرراست بحران ناامیدی اجتماعی است.

این مختصر تنها گوشه‌ای از کارنامۀ جمهوری اسلامی در ۴۵ سال گذشته است. جمهوری اسلامی حتی به گواهی کارگزارانش، سرچشمه‌های مشروعیت‌اش را چه در داخل و چه در خارج از دست داده است. پرسشی که اکنون ذهن بسیاری از کارشناسان را به خود مشغول می‌کند این است که چگونه چنین رژیمی هنوز می‌تواند به حیات خود ادامه ‌دهد؟ از ار اف ای

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر