گزارش ویژه و خیلی محرمانهٌ فرماندهی کمیتههای رژیم آخوندها دربارهٌ عملیات فروغ جاویدان
«نمایندگی امام» در فرماندهی کمیتههای خمینی در تاریخ ۲۴شهریور۶۷ گزارش ویژه و خیلی محرمانهای تحت عنوان «بولتن فرماندهی ـ ویژهٔ عملیات مرصاد ـ خیلی محرمانه» برای شخص خمینی و سران رژیم (در چند نسخهٔ محدود) تهیه و تدوین نموده است. در این گزارش ابتدا به تحلیل و توضیح دربارهٔ برخی مواضع و نقطهنظرات سیاسی، ایدئولوژیک و تشکیلاتی مجاهدین (از دیدگاه نمایندهٔ دجال در فرماندهی کمیتههای رژیم) و نیز موضوعاتی نظیر انقلاب ایدئولوژیک و آثار آن پرداخته و آنگاه به تشکیل ارتش آزادیبخش و برخی عملیات آن اشاره نموده و سپس عملیات فروغ جاویدان و نقش کمیتههای رژیم در مقابله با آن را موردبررسی و جمعبندی قرار داده است. فرماندهی کمیتههای رژیم در خلال این گزارش، اعترافات صریحی دربارهٔ مجاهدین، ارتش آزادیبخش و عملیات فروغ جاویدان دارد. ذیلاً مهمترین بخشهای آنکه به دست مجاهدین رسیده ازنظرتان میگذرد. مطالب داخل کروشه توضیحات افزوده از سوی خود ماست. در بسیاری موارد نیز نیازی به توضیح برداشتها و تفاسیر ارتجاعی و وارونه و شکستهبستهٔ رژیم بالأخص در مورد مواضع ایدئولوژیک و تشکیلاتی مجاهدین در اینجا نبوده و لذا از هرگونه توضیح خودداری کردهایم.
بولتـن فـرمـانـدهـی «ویژهٔ عملیات مرصاد» خیـلی محـرمـانـه
دفتر نمایندگی امام ـ کمیتهٔ انقلاب اسلامی
تاریخ انتشار: ۶۷٫۰۶٫۲۴
کمیته در مرصاد:
در این نوشتار مختصر، قصد آن است که با بررسی اجمالی حوادث اخیر غرب کشور و حضور منافقین در اسلامآباد و کرند که وضعیت موجود سازمان رقمزده شده و مرور نواقص گذشته راه و روشی برای وظایف و برنامههای آتی خود در این زمینه بیابیم.
فرقهٔ ضالهٔ منافقین:
شناخت ابعاد سیاسی، اعتقادی و روانی این گروهک یکی از ضروریات قطعی زمان کنونی است. بهرغم تأکیدات مکرر حضرت امام و اینکه آنان را بدتر از کفار قلمداد کردهاند، لیکن در شناخت مسائل مختلف آنان، آنگونه که لازم بوده عمل نشده. پرداختن به مسائل سیاسی صرف و دلخوشکردن به بعضی تغییرات و دگرگونیهای تشکیلاتی این گروهک و اینکه کدام عنصر کناره گرفت و یا اخراج شد و امثال آن ما را از رسیدن به هدف بازمیدارد. البته در مقابل عظمت تدبیر رهبری و آگاهی مردم همانگونه که اخیراً مشخص شد این گروهک سخت ضربهپذیر است اما هنوز توان آن را دارد که نظام جمهوری اسلامی را بهزحمت انداخته و بهعنوان ابزاری قوی در دست استکبار جهانی عمل نماید.
بررسی اعضای این گروهک در دستگیریهای اخیر نشان داد که تبلیغات روانی بر روی هواداران با استفاده از روشهای موجود کارساز نبوده و افرادی که از سالهای قبل از ۶۰ به این گروهک پیوستهاند با یک ارتباط پیچیده از نوع فرقی (هستند که) در اولش طوری با مجموعهٔ رهبری گروهک مرتبط هستند که بههیچوجه تبلیغات و برنامههای سیاسی روانی کشور بر آنان تأثیر نداشته و امکان گسستن این پیوند غیرمحتمل به نظر میرسد. ازاینرو بیش از همه باید به ارتباطات تشکیلاتی و ابزار و روشهای تبلیغاتی این گروهک پرداخته شود چراکه سن هواداران آن، نه اقتضای آگاهی فرهنگی عمیق نسبت به مباحث و تفکرات اسلامی را داراست و نه تجربهٔ ارزیابی عملکرد سیاسی مسئولین گروهک را، لذا از هر دو جهت یعنی فرهنگی، اعتقادی و سیاسی تبعیت کامل از رهبری وجود دارد و به نظر میرسد توجیه و نگهداری هواداران برای گروهک سهلتر از مسائل روانی و ارتباطات تشکیلاتی باشد که لازم است مراحل مختلف جذب، فعالیت و دستگیری و آزادی و وصل مجدد و بهرهبرداری بعدی از هواداران بهعنوان ملاک مورد رسیدگی و مطالعه قرار گیرد؛ که در اینجا امکان پرداختن بیشتر بدان نیست. بررسیها نشان میدهد، کسانی که بهعنوان هوادار سازمان در کشور در همهچیز و همهجا کنجکاوی و نکتهگیری میکنند، پس از وصل با یک کار روانی کاملاً مطیع بار آمده و به همهٔ تصمیمات سران گروهک تمکین دارند.
کسانی که به نام فرار از سربازی از کشور خارج میشوند بدون دغدغه وارد جرگهٔ نظامی این گروهک میشوند. کسانی که پس از آزادی از زندان مشکلات و موانع ورود به دانشگاه و عدم دستیابی به مشاغل حساس و وزین را بهانهٔ فرار قرار میدهند حاضر میشوند در خارج کاسهٔ گدایی جلب کمک به دست بگیرند و فراموش میکنند که برای تحصیل به خارجرفتهاند. اینها نمونههایی برای نشان دادن توانایی روانی تبلیغی این گروهک در جذب و نگهداری هواداران است و چنانچه مسائل اخیر ازجمله استفاده از سربازان اسیرشدهٔ ایرانی برای شرکت در عملیات علیه کشور که تنها یک ماه از اسارت آنان میگذشت را ضمیمه میکنیم، درخواهیم یافت که تکنیکهای روانی تبلیغی این سازمان بر روی افراد مؤثر است.
مواضع فرهنگی و عقیدتی گروهک:
یکی از موارد بسیار ضروری و اساسی که لازم است در مورد آن تحقیق مناسب انجام گیرد، مواضع فرهنگی و عقیدتی فرقهٔ ملحد منافقین است که در این نوشتار سعی میکنیم ریشهها و مبانی عقیدتی سازمان در روشهای تبلیغاتی تبلیغی آنها را موردبحث قرار داده و بعضی از روشهای مهم جذب آنها را شناسایی نمائیم. آنچه که از تعمق در اندیشههای فرهنگی و عقیدتی سازمان برمیآید و مسلم نیز میباشد این است که در بدو تشکیل سازمان، اندیشههای مادی حزبی «آگاهانه یا ناآگاهانه» در ایدئولوژی سازمان راهیافته و در پوشش قالب آیات و روایات فرهنگ اسلامی بهعنوان اندیشههای ناب اسلامی طرح گردیده است؛ و این است که اندیشههای مادیت دیالکتیکی در بطن اعتقادات سازمان نفوذ داشته و در قالب آیات و روایات، افکار اعضا و هواداران را جهت میداد نهتنها التقاط در اندیشه نبود بلکه در جریان تحولات اجتماعی و بروز زمینههای مناسب برای ظهور باطن اعتقادات سازمان، نشان داد که اساس و مبنا در ایدئولوژی سازمان همان دیالکتیک مادی غرب بوده و آیات و روایات جز پوششهای فریبنده هیچ نقشی نداشته و ندارد.
سازمان همواره در طول تحولات اجتماعی، روشهای پیچیدهتر و حسابشدهتری جهت پنهـان نمودن انـدیشههای مارکسیستی در بطن اعتقادات اسلامی کسب کرده و با روشهای منافقانه سعی مینمودند به نام اسلام، اندیشههای مادیت دیالکتیکی را در اذهان جایگزین نموده و به نام اسلام قلبهای معتقد به اسلام را در ید قدرت خویش قرار دهند.
برای آشنایی با مادیت دیالکتیکی سازمان منافقین کافی است به کتابهای شناخت، راه انبیا؛ تکامل؛ تبیین جهان مراجعه شود. در کتاب تبیین جهان صریحاً خداوند را تکامل خواندهاند و این همان خدایی است که ماتریالیستهای دیالکتیک نیز قبول دارند. بههرحال سازمان در طول حیات سیاسی خود سعی میکرد افکار و اعتقادات مادی خود را در پوشش الفاظ مبهم، چندپهلو و گاهاً اسلامی مخفی نماید؛ اما عدهای از اعضا به قول خود سازمان چپروی کرده و با اعلام تغییر مواضع ایدئولوژیک افکار پنهان خویش را علناً و صریحاً اظهار نمودند. اعلام تغییر مواضع ایدئولوژیک از طرف بعضی اعضا، انحراف از ایدئولوژی سازمان نبود بلکه ظاهر نمودن اعتقاداتی بود که در پوشش اسلام جریان داشت و از متن قسمتهایی از رسالهٔ اخیر سازمان منافقین نیز برمیآید که برای تغییر مواضع ایدئولوژیک، رسیدن به مرحلهٔ تاریخی خاص و مناسب ضرورت دارد آنجا که میگویند: «در مورد پیشنماز و یا ترکیب صفوف نماز، هم خواهران و هم برادران بهطور یکسان میتوانند جماعت را برگزار کنند».
این اعتقاد نهتنها در امر پیشنماز شدن خواهران بلکه در تمام مسائل اعتقادی سازمان جاری است زیرا بر اساس دیالکتیک حاکم برجهان با افکار و جامعه، بهطور مستمر محتوای پدیدهها تحول مییابد. درنتیجه شکل برخورد در آنها نیز میبایستی تغییر نماید.
اسلامی جلوه دادن حرکتها، گرایشها و اعتقادات سازمان بدون انجام یکسری از شعائر اسلامی مثل نماز؛ روزه و… امکانپذیر نبود، لذا اگر بعضی از شعائر اسلامی از طرف سازمان تبیین و تأکید نمیگردید بهقول سازمان بهدلیل وجود خلاٌ دستورالعمل در مورد شعائر از سوی سازمان هواداران به رسالههای موجود مراجعه میکردند و این موجب پیدایش تضاد در افکار هواداران شده و از طرف دیگر این سؤال در اذهان ایجاد میگردید که چرا سازمان در تبیین شعائر اسلامی تفسیر و تحلیل مشخص را ارائه نمیدهد و این به ضرر سازمان تمام میشد حداقل اگر در ذهن هواداران سؤال ایجاد نمیشود در ذهن مردم ایجاد میگردید.
مواردی که بهلحاظ عقیدتی در این رساله قابلبحث است عبارتاند از:
ضرورت رعایت شعائر:
در این رساله با تکیهبر کتاب «فلسفهٔ شعائر» که سخنرانیها و روخوانیهای موسی خیابانی از کتاب اصول فلسفهٔ مارکسیسم «آفاناسیف» صفحات تا ۱۰۵ الی ۱۰۸ میباشد در مورد ضرورت رعایت شعائر آوردهاند.
بر اساس نگرش دیالکتیکی، مقولهٔ شکل و محتوا کل واحدی را میسازند که هیچیک بدون دیگری وجود نخواهد داشت. با ماتریالیسم و دیالکتیک وحدت محتوا و شکل، انفکاکناپذیر بودن آنها از یکدیگر را مبنا قرار میدهد و همشکل و هم مضمون در درون… بهطور مشخص وجود دارد و به همین جهت آنها را نمیتوان از یکدیگر جدا کرد، مضمون بدون شکل وجود ندارد. (۱) مضمون تعیینکننده شکل است. شکل باید همیشه در خدمت تحقق محتوا یا مضمون باشد (۲).
پس از اصل اعتقاد سازمان این است که هر پدیدهای هم دارای محتواست و همشکل، یعنی پدیدهای بدون شکل و محتوا وجود ندارد پدیدههای اجتماعی، سیاسی و عبادی نیز هم دارای محتوایند هم دارای شکل. به بیان خود سازمان بین شکل و محتوا همواره تناسب وجود دارد. مثلاً بین خضوع در پیشگاه خدا (بهمثابه بیانی از محتوای نماز) و پیشانی به خاک گذاشتن (بهمثابه یکشکل) تناسب وجود دارد پس یکی از دلایل ضرورت رعایت شعائر بهعنوان اشکال عبارت است از وجود رابطه بین محتوا و شکل. در قسمت دیگری از رساله آمده است بین شکل و محتوا ارجحیت به محتواست. لذا اگر بین این دو تناقضی پیش بیاید باید محتوا را اصل بگیریم و شکل موجود را فدا کنیم؛ بهعبارتدیگر محتوا را در قالب اشکال دیگری بریزیم (۳) با توجه به اینکه محتوای تمام پدیدهها بر اساس دیالکتیک و اصل تضاد و تکامل همواره تغییر مییابد (۴) باید پذیرفت که محتوای عبادات، اجتماعات و سیاست نیز تغییر مییابد لذا با تغییر محتوای عبادات به هنگام وقوع تضاد یا تناقض بین محتوای عبادات و شعائر با اشکال آنها چون اصل محتواست پس ضرورتاً اشکال نیز تغییر مییابند و باید اشکال جدیدتری را تعیین و رعایت نمود.
یکی از نمونههای دیگر که میتوان در رابطه با اصل بودن محتوا در مقایسه با شکل و رها نمودن شکل به هنگام تغییر در محتوا ارائه داد این است که بر اساس دین اسلام کافر نجس خوانده میشود و اینیکی از محتواهای ایدئولوژیک اسلامی است. برای تحقق این محتوا، دستورات و یا اشکال خاصی ارائهشده است مثل همغذا نشدن با کافر و… اما از دیدگاه سازمان چون مرحلهٔ تاریخی جامعه به حدی رسیده که نجس بودن کافر را امری ناپسند و ارتجاعی نموده است لذا محتوا یعنی نجس بودن کافر تغییریافته درنتیجه اشکال مربوط به آن تغییر مینماید یعنی همغذا شدن با آنها نیز اشکال ندارد (۵).
حل تضاد شکل و محتوا به سمتی که عنصر موحد، صلاح میداند:
یکی از خطرناکترین و درعینحال جذابترین و منحرفکنندهترین اندیشهها و اعتقادات منافقین این است که در احکام عبادی مثل شک در نماز و روزه بر اساس روش فقهی «قیاس» عمل مینمایند.
قیاس یکی از روشهای شناخت و تحلیل مسائل فقهی است که در منطق آن را تمثیل منطقی مینامند اولین موجودی که قیاس نمود ابلیس بود که از مقایسهٔ خاک و آتش و تشبیه خود و انسان آمد نتیجه گرفت که از آدم برتر است. اهل سنت نیز تحت تأثیر عوامل و عناصر سیاسی و گاهاً مشکلات کلامی قیاس را بهعنوان روش استنباط احکام فقهی پذیرفته و در تحلیلها و استنباطات بر اساس آن عمل مینمودند. این روش یکی از خطرناکترین روشهاست زیرا بر اساس آن میتوان به هر حکم، نظریه و یا اندیشهای رنگ اسلامیت زده و باطل را لباس حق پوشاند. البته قیاس یا اجتهاد به رأی از جذابترین روشهای تبلیغی نیز میباشد زیرا انسان در مرحلهٔ سن جوانی دوست دارد دارای شخصیت مستقلی باشد، به او بهعنوان یک شخصیت مستقل مهم و قابلاحترام نگریسته شود. سازمان با تبلیغ «روشهای قیاسی» جوانان را به این معنا معتقد میکند که هر فردی، خودش میتواند در مسائل عبادی مجتهد شده و به هر نحو که صلاح میداند تضادهای موجود در عبادات را حل نماید [توضیح: این ترّهات نیز برداشتهای ساختگی خود مزدوران خمینی است.] این عمل سازمان باعث گرایش بیشازحد جوانان به فرقهٔ ملحد منافقین گردیده و آنها را هواداری خالص و صادق برای سازمان میسازد. هرچند که در مسائل سیاسی و تشکیلاتی تعبد صرف نسبت به رهبری را بهعنوان تنها روش و رمز نجات و پیروزی معرفی میکنند اما در مسائل عبادی استقلال در استنباط را از اصول اساسی محسوب مینمایند. قسمتی از نوشتههای منافقین دستگیرشده را درج مینمائیم تا عزیزان خواننده با نحوهٔ ایجاد حالت تعبد صرف و بیچونوچرا از رهبری در پیروان نفاق را با سند ملاحظه فرمایند.
سند: «اما در این شرایط همچنان که متذکر شدم هرگونه اماواگر و هرگونه غفلت و سستی و هرگونه پرداخت به جزئیات با مبانی و اصول و پرستیژهای ایدئولوژیک ـ تشکیلاتی مغایر است».
جهت اثبات این مطلب که سازمان سعی میکند در مسائل و احکام عبادی، بین هواداران روحیهٔ استقلال در اجتهاد و استنباط احکام ایجاد نماید، قسمتهایی از رسالهٔ سازمان را نقل میکنیم:
«یکی از مواردی که معمولاً در نماز پیش میآید شک است. شک و ابهام در اینکه فلان عمل انجام گرفت یا نگرفت، اکنون رکعت دوم نماز است یا سوم و… که برای این مبحث در رسالههای مرتجعین حساب زیادی بازشده بهنحویکه نمازگزار در چنبرهٔ سرگیجهآور جدول شکیات افتاده و با وسواسها و اماواگرهای ذهنی، اساساً از محتوای نماز غافل میماند.
در اینجا باید تأکید کرد که هرچند ممکن است به دلیل بیدقتی و فراموشکاری، یا عجله، ابهاماتی اینچنین برای نمازگزار به وجود آید، اما عنصر انقلابی موحد، نه از موضع بینظمی و لاقیدیهای فرمشکنانه بلکه از موضع رعایت شکل و محتوای نماز و در تلاش برای از همنگسیختن ترتیب شور و جذبهٔ عبادت، بایستی بدین گونه شکها توجه ننموده و تضادها را به سمتی که صلاح میداند و به واقعیت نزدیکتر است حل کند.»(۶).
تمسک به مسئلهٔ مساوات زن و مرد یکی از راههای جذب هوادار:
یکی دیگر از خطرناکترین و جذابترین روشهای تبلیغی سازمان تکیهبر مساوات زن و مرد است هرچند خود سازمان برای زن پشیزی ارزش قائل نیست، اما برای پیشبرد اهداف قدرتطلبانهاش علاوه بر شعارهای فراوانی که در رابطه با تساوی زن و مرد میدهد، عملاً نیز در تبلیغ آن کوشش مینماید…
اگر مطالعه و شناخت ما در مورد برخورد سازمان با زنان و دختران، دقیق و عمیق گردد به این نتیجه میرسیم که حتی ازدواج مریم با مسعود نیز وسیلهٔ اثبات طرفداری سازمان از مساوات زن و مرد قرار گرفت. اساساً محتمل است که ازدواج آنها جهت نشان دادن طرفداری سازمان از تساوی زن و مرد انجامگرفته باشد. چه قرار دادن مریم در مقام رهبریت سازمان، خود نشانهٔ گویای این واقعیت است و در پی همین حرکت، نامههایی که از سوی هواداران برای رهبریت ارسال گردیده بیانگر این امر است که حرکت سازمان نهتنها آثار منفی در بین هواداران نداشت بلکه موجب جذب و وفاداری بیشتر زنان هوادار نسبت به سازمان گردید. دقت در کلمات «ارتقا یا انقلاب ایدئولوژیک» که با ازدواج مریم و مسعود مطرحشده و واژههای «اعلام تغییر مواضع ایدئولوژیک» که قبلاً از سوی عدهای از اعضا بیان گردیده، نشانگر این امر است که ازدواج آنها واقعاً یک نوع ارتقای ایدئولوژیک بود؛ زیرا از دید آنها نشأتیافته از «ماتریالیسم تاریخی» است…
ازدواج مسعود و مریم تحت عنوان ارتقای ایدئولوژیک نیز یکی از مواردی است که باعث گرایش بیشازحد زنان هوادار به سازمان گردید؛ زیرا ازیکطرف زن در طول تاریخ، قرنها تاریکی، ظلم و بدبختی را تحمل کرده و همواره با او بهصورت یک برده برخورد میشده است و از طرف دیگر ملاکها و میزانهای اسلامی آنچنانکه پیامبر مطرح مینمود در جامعه ارائه نگردیده، از طرفی زن مسلمان اسلام را دوست دارد و نمیتواند سابقهٔ یکعمر معنویت اسلام را یکمرتبه دور بریزد و از طرف دیگر افکار سرمایهداری و صهیونیستی در مورد آزادی و تساوی زن و مرد با بوق و کرنا، گوش جهانیان را کر نموده و طبعاً بعضی زنان و دختران ایران نیز تحت تأثیر آن تبلیغات قرارگرفتهاند. همهٔ اینها زمینههایی است بر اینکه سازمان، نهتنها از آثار منفی ازدواج مریم و مسعود جلوگیری کند بلکه در جهت تثبیت ظاهری شعار تساوی زن و مرد و جذب هواداران بیشتر موفق گردید. علاوه بر این مریم پس از ازدواج ظاهراً به مقام رهبریت نیز ارتقا مییابد و این امر شور و جذبهٔ بیشتری در بین خواهران ایجاد مینماید.
بطورخلاصه:
رهبریت سازمان بااینکه افکار ماتریالیستی دارد و بااینکه زن را ابزار کسب قدرت تلقی مینماید (در پاسخ به سؤال هواداران که چرا با دختر بنیصدر ازدواج انجام گرفت، گفتهاند دلایل سیاسی داشته است و آن را با ازدواجهای پیامبر مقایسه نموده و توجیه مینمایند)، با ازدواج مریم و مسعود… و تمرکز رهبریت و ایجاد اخلاص و تعبد در پیروی از رهبریت با روشهای جذاب و آمیخته با مثال و عمل توانستند به اهداف خویش نائل گردند.
مواضع سیاسی:
کانالیزه کردن اعضا و هواداران در تحلیل مسائل سیاسی باعث شده که هواداران در عین آزادی در استفاده از رسانهها ازجمله صدای جمهوری اسلامی، اخبار و مسائل سیاسی را در ذهن خود فیلتره کرده و همهچیز را در راستای مصالح سازمان و پیشرفت و ترقی و صحت روند حرکت آن تفسیر نمایند. تا قبل از دستگیریهای اخیر منافقین در غرب کشور چنین تصور میشد که منافقین برای تحلیل ارتباط با کنگرهٔ آمریکا و عکس گرفتن با شاه حسین و همکاری با رژیم بعثی عراق و… با مشکلاتی مواجهاند، لیکن این پیشبینی مبتنی بر واقعیات نبوده است زیرا هواداران عادت کردهاند که خبر و تحلیل موردنظر خود را از سازمان دریافت کنند و جز آن را نپذیرند. جالبتوجه است که سازمان کلیهٔ سخنرانیها و نوارهای سران گروهک را که منطبق با روند پذیرفتهشدهٔ کنونی است، خصوصاً از سال۶۰ نگهداری کرده و یکی از اصول تشکیلاتی این است که پس از وصل مجدد، هواداران و با هر وقفهای که به دلایل مختلف انجام شود، موظفاند این نوارها را ملاحظه و استماع کرده و خلاٌ ناشی از وقفه و دوری را مرتفع سازند و بدین دلیل اغلب تحلیل یکنواخت و هماهنگی از مسائل مختلف دارند. توسعهٔ سازمان و تحولات اخیر و تشکیل بهاصطلاح ارتش آزادیبخش درست در همین راستاست و تبدیل یک سازمان سیاسی چریکی به نظامی بهراحتی انجامشده است.
گرچه بایستی در جای خود به تحلیل مسائل مختلف از دیدگاه این گروهک پرداخته شود ولی توجیه روابط این سازمان با رژیم عراق بسیار قابلتوجه است. این گروهک با استفاده از برخی تکنیکهای تشکیلاتی چندین سؤال را پاسخ گفته و با نگهداری و کنترل دقیق هواداران در قرارگاهها و اردوگاههای مستقر در عراق:
۱ ـ از مخلوط شدن هواداران با مردم عراق و مشکلات ناشی از آن جلوگیری کرده است.
۲ ـ در مواقع لازم که برای حفظ وجههٔ سیاسی لازم بوده ژست مخالفت با رژیم عراق نیز میگرفته…
۳ ـ به بهانهٔ حفظ اطلاعات و رعایت طبقهبندی اطلاعاتی هرازگاهی تحولات زیادی در سازمان و محل نیروها میداده و برنامههای اطلاعاتی جمهوری اسلامی را ناکام و دستیابی عراق را به اطلاعات غیرممکن میساخته است…
درنتیجه به نظر میرسد حضور منافقین در عراق بین هواداران بدینصورت تلقی شده که سازمان میخواهد از موقعیت جغرافیایی و نزدیکی عراق به مرزهای کشور برای جذب نیرو و هدایت اقدامات ضدانقلابی استفاده نماید. لذا هیچ ضعف و نقصی در عملکرد سازمان ندیده و سردمداران گروهک را موردانتقاد قرار ندادهاند. همچنین تماس با کنگره و حتی چنانچه روزی تصمیم بگیرند رابطه با «سیا» را بهراحتی میتوانند در بین هواداران توجیه کنند.
تشکیل ارتش آزادیبخش:
تشکیل شورای ملی مقاومت در پاریس که به رهبری این گروهک انجام شد شرایط مساعدی را برای تبلیغات و فعالیتهای سیاسی سازمان در اروپا و آمریکا فراهم ساخت و به جهت امکاناتی که در غرب داشت عمدهٔ فعالیت شورا از طریق انجمن دانشجویان و هواداران سازمان انجام میگرفت…
اخبار اولیهٔ تشکیل مراکز نظامی این گروهک پس از انهدام تیمهای عملیاتی در گلوگاه کمیته در ورامین از طریق نوارهای ویدئویی به دست آمد و متأسفانه این مسئله کوچک انگاشته شد و آنگونه که باید بدان پرداخته نشد و به جهت عدم شناخت و آشنایی از درون سازمان، آموزش هواداران زن و مرد در کنار هم بهعنوان وسیلهای برای فروپاشی سازمان و ابتلا به فساد و منکرات تفسیر شد درحالیکه پسازاین مدت و طبق بررسیهای بهعملآمده برداشت این گروهک از احساسات و غرایز زنان بهگونهای بوده که این احتمال را از بین برده است و وسعت تبلیغات روانی که به جهت وضعیت جدید و مسئلهٔ ازدواج غیرمشروع با عضدانلو پیش آمده بود بدین طریق و تحت عنوان ارتقای ایدئولوژیک با تبلیغاتی وسیعتر خنثیشده است.
تشکیل ارتش آزادیبخش در شرایطی انجام شد که جبههها از تحرک کمتری برخوردار و فرار هواداران سازمان از کشور وسعت یافته بود… چارچوب این ارتش استفاده از کلیهٔ نیروهای معارض با جمهوری اسلامی بدون درنظرگرفتن عقاید و وابستگی سیاسی ذکرشده و باید پذیرفت که در طول مدت کوتاه گذشته با استفاده از امکانات وسیع تبلیغاتی و نظامی، سازمان بهسرعت توانست نیروهای قابلتوجهی را از داخل و خارج جذب نموده و آموزش داده و در عملیات مهران (چلچراغ) و اسلامآباد (فروغ جاویدان) به میدان بیاورد.
گرچه مسئولین نظامی کشور علت اساسی حوادث اخیر جبههها و شکستهای نیروهای اسلام را در نظم، انسجام و برنامهریزی رژیم صدام و آماده کردن نیروهای مخصوص عملیاتی و جابجایی نیرو ارزیابی میکنند ولی بایستی توجه داشت که اولین شکست ما در فاو ناشی از حضور منافقین در کنار ارتش صدام و عدم اطلاع رزمندگان اسلام از این امر و درنتیجه مؤثر_افتادن تبلیغات منافقین در تسلیم شدن و انصراف رزمندگان اسلام در تلاش و رزم بود و در شلمچه همین امر تکرار شد [۷] و بهرغم اینکه انجام عملیات مشترک ارتش عراق و منافقین از مدتها قبل پیشبینیشده بود نیروهای اسلام هیچگونه اطلاعی از نقش و توان سازمان منافقین نداشته و درنتیجه آنان را اشتباهاً به جهت مشابهت لباس و زبان، نیروهای اسلام تلقی کردهاند.
عملیات ارتش بهاصطلاح آزادیبخش:
عملیاتهای نخستین این گروهک عمدتاً جنبهٔ روانی ـ تبلیغی داشت و خود سازمان نیز اینگونه پیشبینی نمیکرد که بهراحتی بتواند موفقیتهایی در جبههها به دست آورد و به همین دلیل عمدتاً به خطوط تحویلی به ارتش نزدیک میشد لکن اسارت نیروهای لشکر_۶۴ ارومیه و انجام عملیات آفتاب در فکه و جبهههای صالحآباد باعث امیدواری سازمان شد و پیوستن برخی سربازان به سازمان، آنان را به ادامهٔ کار تشویق کرد تا اینکه از قرائن و تبلیغات گروهک منافقین چنین برآمد که قصد دارند یکی از شهرهای مرزی از قبیل مهران و یا قصرشیرین را تصرف کرده و برای انجام تبلیغات مدتی آن را نگهدارند.
لیکن عدم شناخت از توان و نیروی آنان باعث شد که پس از سقوط مهران نتوانیم برنامههایشان را پیشبینی کنیم و درنتیجه شعار امروز مهران فردا تهران را در آن شهر سردادند و بدون کمترین تلفات و تنها با کسب یک برگ برندهٔ تبلیغاتی روانی از این شهر خارجشده و تا مدتی بعد بهراحتی گروههای گشتی اعزام کرده و درهمریختگی نیروهای ما که تا مدتها بعد ادامه داشت و نیروی دفاعی و حضور مشخصی در منطقه نبود و اوضاع لشکر قزوین پسازاین عملیات و فرار نیروها و فروش اسلحهها در منطقه و امکان تردد منافقین در داخل (بهطوریکه تا بیمارستان شهید سلیمی ایلام با آمبولانس آمده بودند)
زمینه را برای برنامهریزیهای آتیهٔ گروهک فراهم ساخت و درنتیجه کلیهٔ هواداران را از سراسر جهان فراخواند.
بهجز نیروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی ظاهراً اغلب از یک اقدام وسیع منافقین خبر داشتهاند و پیروزی منافقین در مهران این اعتقاد را بهطورجدی در آنان به وجود آورد که بهصورت یک قدرت نظامی درآمدهاند و درنتیجه اسامی مستعار حذف شد و اسامی اصلی سران اعلام و به نام و نشان واقعی خوانده میشدند و یکباره قرارگاهها چهرهٔ جدّی به خود گرفته کلیهٔ افراد را بهطور تماموقت آموزش نظامی دادند.
عملیات فروغ جاویدان
گرچه به نظر میرسد که شعار منافقین در مهران که گفته بودند امروز مهران فردا تهران «صرفاً» تبلیغاتی بوده باشد زیرا تا آن زمان روال آموزشها هنوز عادی بوده است لکن پذیرش قطعنامهٔ۵۹۸ از سوی جمهوری اسلامی و تحلیل سازمان از مسائل درونی کشور باعث شد که این شعار بهعنوان برنامهٔ کار سازمان درآید و پس از چند روز بمباران تبلیغاتی در خصوص اقدام جمهوری اسلامی که آن را استیصال مطلق خواندند برنامهٔ درازمدت خود را که ظاهراً قرار بود طی دوسال آینده به اجرا درآید تغییر داده و سرانجام در تاریخ ۳۱/۴/۶۷ به کلیهٔ نیروهای موجود در قرارگاههای مستقر در عراق خبر دادند که بهزودی عملیات آغاز میشود. از ساعت ۱۱شب تا بامداد تاریخ ۱/۵/۶۷ کلیهٔ نیروها در یک اجتماع همگانی شرکت جسته پس از قرائت آیاتی از قرآن کریم سرکردهٔ منافقین و پس از او مریم برای حاضرین سخنرانی میکنند و رجوی میگوید وقت عملنمودن به شعار «امروز مهران، فردا تهران» فرارسیده و با تحلیل اوضاع سیاسی نظامی کشور وضعیت جبهه و اقدامات عراق فرصت را برای یک اقدام عجیب مناسب معرفی میکند.
«سند:
شب شنبه ۱/۵/۶۷
نشست رهبری: طرح عملیاتی
سوژهٔ عملیات: ایران
هدف عملیات: تسخیر تهران
اسم عملیات: فروغ جاویدان
روز شنبه: آمادهسازی و چک تسلیحات
شب یکشنبه: آماده کردن ماشینها و مستقر کردن سلاحهای نیمهسنگین فرکانس عمومی: ۵۰۰
سرعت حرکت در روز ۷۰کیلومتر
سرعت حرکت در شب ۵۰کیلومتر
فاصله هر نفربر در روز ۳۵متر
فاصله هر نفربر در شب ۲۵متر»
پس از سخنرانی مسعود و مریم به سؤالات حاضرین پاسخ گفته میشود و مقرر میشود که نیروها به ۵بخش تقسیم و عملیات در ۵مرحله، اشغال اسلامآباد سپس باختران پسازآن همدان بعداً قزوین و سرانجام با اشغال جماران و صداوسیمای تهران به انجام برسد. سرعت اتومبیلها را در طول روز و شب مشخص کردند، از انجام هر کار اضافی و حاشیهای نیروها منع میشوند و هر تیپ مأموریت خاصی را به عهده گرفته است. قرار است هرگونه مقاومتی سرکوب شود. گفتهشده که اغلب نیروهای نظامی و انتظامی منطقه هماهنگ هستند که فهرست دستگیرشدگان از نیروها متأسفانه به نحوی مؤید این ادعاست. قرار بوده زخمیها را برای مداوا به منازل مردم بسپارند و پس از پایان عملیات نسبت به جمعآوری آنان اقدام کنند. کشتهشدگان را چون پسر وهب در کربلا رها کنند. قرار بوده پس از اشغال شهرها انتظامات آن را به دست مردم حامی بسپارند. در خصوص احتمال حملهٔ نیروهای اسلام تنها امکان حملهٔ هوایی را محتمل دانسته که گفتهاند پیشبینی لازم شده است و ظاهراً برای استفاده از هوانیروز باختران تعدادی خلبان نیز با خود آورده بودند…
ابزار و وسایلی که با خود آورده بودند اغلب تندرو بوده و نفربرهای تندرو با خود آورده بودند. نیروها را برای انجام پدافند آموزش و دستور نداده بودند و در کل، مسیر کاروان روی اسفالت مشخصشده بود…
کاروان منافقین پس از بررسیهای نظامی پیشقراولان سرانجام رأس ساعت از مسیر خانقین به قصرشیرین وارد و (سپس) کرند را اشغال میکنند. مردم کرند غرب اهل حق بوده و به همان میزان که با جمهوری اسلامی روابط سرد و ضعیفی دارند در امر جاسوسی و همکاری با عراق و منافقین سابقهٔ ممتدی را ثبت کردهاند. مرکز بیسیم کمیته در کرند در ساعت۷ بعدازظهر وقوع درگیری در حوالی کرند و صحبت منافقین روی شبکه را به باختران گزارش داده و سرانجام از سقوط شهر به دست منافقین و ترک محل خود خبر داده است که برادران کمیته جهت عزیمت به منطقه و یاری رزمندگان اسلام عازم شهر اسلامآباد میشوند و ازدحام مردم و ترافیک شدید اتومبیل، برادران کمیته را متوجه حضور منافقین در جادهٔ اسلامآباد باختران میکند.
«سند:
احتراماً با توجه به توطئهٔ منافقین علیه نظام جمهوری و ضرورت تشکیل قرارگاه مرصاد و حسن همکاری واحدهای نظامی و انتظامی مخصوصاً کمیته که با اعزام ۳گردان عملکرد خوب و مؤثری را ارائه دادند که ضمن قدردانی از زحمات بیدریغ مسئولین و سایر برادران کمیته در امر پاکسازی منطقهٔ عملیات مرصاد به اطلاع میرساند نیروهای مأمور از کمیته در قرارگاه مرصاد در محور قصرشیرین و تنگهٔ بردلی به همراه سایر برادران سپاه بهمنظور بستن راههای فرار دشمن به داخل خاک عراق وارد عمل شده که با بستهشدن دو مسیر فوق دیگر برادران رزمنده توانستند ضربات محکم و کوبندهای را در مسیرهای دیگر که با برنامهریزی به شکل خاصی طرحریزیشده در امر شناسایی، تعقیب و انهدام ضدانقلاب بر منافقین وارد نمایند؛ که طی ۱۳۷مورد شناسایی توسط اطلاعات مردمی در منطقه قریب ۱۲۰اسیر، تسلیم، کشته، به چنگال عدالت و مورد قهر و غضب نیروهای اسلام واقع شدند. لذا مجدداً ضمن تشکر از برادران کمیته در مدتزمان مأموریتشان در قرارگاه مرصاد، بدینوسیله نتیجهٔ عملکرد قرارگاه همراه کالک نقاط درگیری با منافقین و محل مأموریت نیروهای کمیته در ۸برگ جهت اطلاع و بهرهبرداری لازم به حضورتان ارسال میگردد.
والسلام
مهر و امضا ـ فرمانده سپاه چهارم بعثت باختران
محمدرضا [۸]
اطلاعات و عملیات سپاه چهارم بعثت…
با تشکر از ادارهٔ عملیات و جمعبندیها…»
«سند:
نام: روهان
نام خانوادگی: عظیمی
نام تشکیلاتی:
تاریخ تولد: ۱۳۳۱
محل تولد: سراب
نام پدر: عباس
نام همسر:
نام فرزندان: …
شماره تلفن: ۵۴۰۳۶۰
آدرس خانواده: سینا، کوچهٔ مجلس، پلاک
شمارهٔ تیپ: ۸۸۰»
ازدحام مردم اسلامآباد مانع حرکت کاروان منافقین گردید:
واقعیت امر نشان میدهد که ضعف اطلاعاتی و سرگردانی و بیبرنامگی نیروهای نظامی باعث شد که این گروهک بدون دغدغه ۱۵۰کیلومتر مسیر خسروی و قصرشیرین تا چهارزبر یعنی ۳۵کیلومتر مانده به شهر باختران را طی کرده و اسلامآباد را پشت سر بگذارند. وجود پادگان اباذر، اللهاکبر، سلمان که از دژهای محکم نظامی در غرب هستند و نیروهای مأمور پدافند منطقه نتوانستند مانع حرکت کاروان شوند. مردم اسلامآباد بهمحض اطلاع از حضور منافقین در کرند غرب و با توجه به سابقهٔ درگیریهای روز گذشتهٔ نیروهای عراق در سرپل ذهاب سراسیمه زن و فرزند خود را از شهر خارج کرده و بهسوی باختران هجوم آوردند و همین امر باعث راهبندان و کندی حرکت و توقف کاروان منافقین شد تا اینکه رزمندگان سپاه بدر درحالیکه عازم جنوب بودند متوجه امر شده و با برادران پاسدار کمیته که از باختران عازم اسلامآباد بودند سریعاً در محل، خط پدافندی ایجاد کرده و با تیراندازی هوایی پوششی برای تخلیهٔ مردم و توقف منافقین به عمل آوردند و مانع حرکت منافقین شدند.
نکتهٔ قابلتوجه اینکه به جهت مخلوطشدن مردم و افراد منافقین، نیروهای اسلام که دستور و برنامهای نداشته و صرفاً از مسیر میگذشتند متوجه موضوع نبوده به ناگاه دو نفر از پاسداران کمیته مورد اصابت قرارگرفته که همین امر برادران را متوجه حضور دشمن در بین مردم میکند و بلافاصله موضع گرفته و خط پدافندی تشکیل میدهند و رزمندگان قرارگاه هشتم سپاه که در منطقهٔ چهارزبر مستقر بودند بلافاصله خط پدافندی را تقویت کرده و درنتیجه منافقین با مقاومت نیروهای اسلام مواجه میشوند.
نکتهٔ مهم اینکه منافقین زودتر از موعد پیشبینیشده به شهر اسلامآباد میرسند… نیروهای منافقین پس از اشغال اسلامآباد تعدادی از نیروها را در سهراهی ملاوی و تعدادی را در مسیر ایلام گذاشته و بقیهٔ امکانات و نیرو را در جادهٔ اسلامآباد به باختران متمرکز کردند و در طول ۳روز درگیری و حضور منافقین در منطقه یکبار اسلامآباد از طرف جنوب شهر به تصرف نیروهای اسلام درآمد و پاسداران کمیته تعداد زیادی از نیرو و ادوات دشمن را در منطقهٔ سهراهی ملاوی و جادهٔ اسلامآباد به ایلام نابود کردند و شهر به تصرف نیروهای اسلام درآمد لکن مجدداً به اشغال منافقین درآمد و یکبار واحدهای منافقین سعی کردند از خطوط پدافندی رزمندگان اسلام در چهارزبر بگذرند و با وانت از خاکریزها پریدند که با آتش پرحجم نیروهای اسلام مواجه و سرکوب شدند.
گرچه عملیات فروغ جاویدان منافقین ناقوس مرگ و نابودی این گروهک پلید را به صدا درآورد و رقم قابلتوجهی از نیروهای سازمان که طی ده سال گذشته جذبشده بودند فنا شده، لیکن بایستی عملیات مرصاد بهخوبی ارزیابیشده و نقاط ضعف و قوت روشنشده و در آتی مورداستفاده قرار گیرد.
نقاط ضعف دشمن که درنتیجه امتیاز مثبتی برای موفقیت عملیات مرصاد بوده است:
ـ کاروان منافقین در جادهٔ آسفالته و بهصورت ستون و سیبل ظاهرشده بود.
ـ شرایط زمین خصوصاً با استقرار دشمن در بیرون شهر و در بین بلندیهای منطقه کاملاً به نفع ما بود.
باوجود این امتیازات به جهت اینکه نیروهای ما از حرکت این کاروان از اروپا و آمریکا و سرانجام از بغداد تا خانقین و قصرشیرین و اسلامآباد تا به چهارزبر بیاطلاع بودند روز پس از اشغال اسلامآباد اطلاع داده شد که منافقین بهقصد حرکت از سنندج و باختران با ۴۰۰اتومبیل بهسوی تهران راهپیمایی میکنند و…
عملیات مرصاد:
عملیات بزرگ مرصاد ازآنجهت بزرگ است که خطر بزرگی را از کشور دفع کرد و چنانچه منافقین موفق میشدند به شهر باختران دست یابند که امکانش در آن وضعیت چندان بعید به نظر نمیرسید شرایط سختی در منطقهٔ غرب به وجود میآمد و در درگیریهای شهری آسیب سختی به کشور وارد میساخت. لکن به لطف خداوند و حضور رزمندگان اسلام و خصوصاً تلاش مفید و پرثمر هوانیروز ارتش، تارومار شدند…
ضعف و سرگردانی مفرط در مسئولین استان و برنامهریزان در منطقه باعث شد که منافقین ۳روز در گردنهٔ چهارزبر اقامت کنند و طبق اظهارات متهمین طی ۳روز نیروها استراحت و خواب نداشتهاند…
هجوم هواپیماها و هلیکوپترها به ستون منافقین در روز سوم باعث هزیمت کاروان شد و درنتیجه منافقین دستور جنگ چریکی دادند که همه به بلندیهای منطقه رفته و پراکنده شدند و تاکنون تلاش نیروهای اسلام برای دستگیری و تعقیب آنان ادامه دارد؛ و هنوز گزارش از عملیات انتحاری دستهجمعی آنان در مناطق مرزی توسط نیروهای گشتی که مأموریت پاکسازی را انجام میدهند میرسد. گرچه منطقه از زمان پیروزی انقلاب آلوده بوده و منطقهٔ قلخانی که زادگان سردار و سالارجاف از چماقداران رژیم طاغوت است، زمینه را برای فعالیت جاسوسی عراق و همکاری با منافقین فراهم ساخته و افرادی از این طایفه با منافقین همکاری کرده و پس از عملیات نسبت به انتقال آنان به خارج مرز تا عراق اقدام کردهاند، ولی حزب دمکرات، کومله و کریم سنجابی اقدام منافقین را محکوم و خواستار مبارزهٔ اکراد و طوایف با منافقین شدند…
اعزام بزرگ میثاق:
کمیتهٔ انقلاب اسلامی با درک شرایط کشور و وظایف شرعی و انقلابی خود تصمیم به انجام اعزام بزرگ میثاق گرفت، طی بخشنامهای خواستار اعزام نیمی از پاسداران رسمی و مشمول از کمیتههای سراسر کشور به جبهه شد و حرکت یکپارچهٔ پاسداران اعم از فرماندهان و مسئولین کل و جزء ولوله و شوری در کشور بپا کرد. راهپیمایی پاسداران در شهرستانها و مراکز استانها و سرانجام راهپیمایی بزرگ روز دوم مردادماه که از میدان بهارستان بهسوی مجلس شورای اسلامی انجام شد و بازتاب انعکاس آن هرگونه تردید را در خصوص وظایف نیروهای انقلاب در آن شرایط از بین برد و سرعتعمل نهاد در سازماندهی و اعزام نیروها به غرب کشور برای مقابله با توطئهٔ منافقین ولو از آنان بهطور صحیح بهرهبرداری نشد یکی از عوامل مفید و مؤثر در تقویت روحیهٔ مسئولین و برنامهریزان جنگ در جبههها بهحساب میآید. نمایندهٔ حضرت امام و فرماندهی کل و جانشین فرمانده کل قوا و اغلب معاونین و مدیران کل و تعدادی از فرماندهان استانها این کاروان را همراهی میکردند؛ و با استقرار در ایلام و باختران تمام تلاش خود را برای تسهیل کار و تقویت خطوط جبهه بکار بستند. نمایندهٔ امام و فرماندهی کل و جمعی از مسئولین با حضور در قرارگاهها و خطوط مقدم باعث دلگرمی رزمندگان بودند.
نتایج اعزام بزرگ میثاق با امام:
این اعزام که افزون از ۳۰گردان نیروهای آموزشدیده و ترکیبی از پاسداران رسمی و مشمول کمیته بود بهوسیلهٔ ۲۲۰اتوبوس و تعداد زیادی اتومبیلهای گشت و پشتیبانی آمبولانس کمیته عازم جبههها شده بهطوریکه علیرغم اعلام آمادهباش صددرصد برای نیروهای باقیمانده در شهرها به جهت هجوم و شوق پاسداران بهسوی جبههها برای امنیت شهرها احساس خطر شد و از ادامهٔ این روند جلوگیری به عمل آمد و کلیهٔ مأموریتهای کمیته تحتالشعاع امنیت و کنترل شهرها قرار گرفت… در اولین کاروان تنها یک تیپ از پاسداران قرارگاه ابوذر کرمان که از سازمان و توان خوبی برخوردار بودند به همراه فرماندهی کل و فرمانده استان کرمان عازم باختران شدند و احتمال خطراتی که ایلام را تهدید میکرد باعث شد که این برادران از باختران و تنها چندساعت قبل از ورود منافقین به اسلامآباد به ایلام عزیمت کنند… وجود این نیروی باروحیه که از سازمان و تجهیزات مناسب و فرماندهی قوی و منسجمی برخوردار بود بسیار مؤثر واقع شد. بار اول در آزادی اسلامآباد و عقب راندن منافقین نقش اساسی داشت و به جهت شهادت چندنفر از پاسداران به دستور فرمانده کمیتهٔ استان کرمان اقدام به عقبنشینی کردند. با ورود منافقین به اسلامآباد و شرایط خطرناکی که در غرب به وجود آمد بلافاصله کاروان دوم میثاق که شامل نیروهای استانهای حاشیهای و دور بود سازمانیافته و به باختران اعزام شدند و بهبودی شرایط جنوب و اشباع منطقه از نیروهای رزمنده باعث شد که با هماهنگی ستاد فرماندهی کل قوا پاسداران کمیته با هواپیما از امیدیه به همدان و نهایتاً به باختران منتقل شوند. گرچه آشفتگی اوضاع و عدم هماهنگی در امر انتقال نیرو باعث شد که تعدادی از نیروهای کمیته در هواپیماها ساعات طولانی را در فرودگاه اصفهان و تهران تلف کنند لیکن بهموقع به منطقه رسیده و در شرایطی که ۳گردان نیروهای کمیته در جنوب اسلامآباد استقرار داشته ۳گردان از نیروهای لشکر روحالله جادهٔ اسلامآباد به ملاوی را سد کرده بودند و گردان آمادهٔ کمیته در استادیوم باختران آمادهٔ عملیات بودند رادیو مرتب مارش فراخوانی نیروها را میزد. پاسداران و مسئولین کمیته از مسئولین میخواستند که نزد مسئولین جنگ شفاعت کنند تا از وجود رزمندگان آموزشدیدهٔ کمیته در عملیات استفاده کنند… علی ایحال گردانهای منظم کمیته در ۳جناح جنوب اسلامآباد، جادهٔ ملاوی و چهارزبر در کنار عزیزان رزمندهٔ سپاه به دشمن یورش برده و با ایثار جان در انجام وظیفهٔ خود نسبت به اسلام و رهبری کوشید و به لطف الهی رضایت مردم منطقه را جلب و یاوهگوییهای منافقین و اعلام مکرر حضور کمیته که آنان را شکنجهگران کمیته مینامیدند نشان از تأثیر حضور پاسداران کمیته در منطقه دارد و در آخرین اطلاعیهٔ رادیو منافق مدعی شدهاند که پاسداران کمیته هنوز در منطقه حضور دارند.
فهرست اقدامات پاسداران کمیتهٔ منطقهٔ غرب به دنبال اعزام بزرگ میثاق:
۱ ـ تشکیل اولین خط پدافندی با همراهی نیروهای سپاه بدر در منطقهٔ چهارزبر در ساعات نیمهشب ۳/۵/۶۷ که منافقین بهطرف باختران پیشروی میکردند.
۲ ـ تشکیل خط دوم پدافند در پلیسراه و ایجاد سنگر خاکریز و استقرار ۲ گردان نیرو.
۳ ـ استقرار یک گردان نیرو در منطقهٔ کوزران که بر اساس تصمیم شورای تأمین انجام شد.
۴ ـ استقرار یک گردان نیرو در بلندیهای شهر جهت تأمین امنیت باختران
۵ ـ تأمین امنیت و حفاظت مراکز حیاتی و حساس شهر که با کمک نیروهای ژاندارمری و شهربانی انجام شد.
۶ ـ مأمور کردن ۶ گردان نیرو به قرارگاه نجف و شرکت در عملیات مرصاد
۷ ـ استقرار ۳ گردان نیرو از لشکر روحالله در جادهٔ اسلامآباد ـ ملاوی
۸ ـ استقرار ۳ گردان نیرو در جنوب اسلامآباد به ایلام و انجام ۲ نوبت عملیات که باعث آزادی اسلامآباد در روز پس از اشغال شد و نیز محاصرهٔ دشمن در عملیات مرصاد.
۹ ـ استقرار ۲گردان نیرو در منطقهٔ ماهیدشت جهت جلوگیری از نفوذ تیمهای منافقین به باختران.
۱۰ ـ ایجاد دهها گلوگاه و تورهای بازرسی و کنترل شدید ترددها و تحرکات در شهر باختران و شناسایی عوامل منافق که به جهت فراخوانی رادیو منافق عازم غرب کشور شده بودند و دستگیری منافقین فراری بعد از عملیات به صورتی که اغلب لباس محلی پوشیده و یا ادعای بسیجیبودن داشتند.
۱۱ ـ مأمورشدن تعداد قابلتوجهی از واحدهای گشت استانها به باختران و افزایش وسیع گشتها در منطقه.
۱۲ ـ شرکت در قرارگاه دوم مرصاد و همکاری با سپاه چهارم بعثت در پاکسازی منطقه که از روز انجام عملیات مرصاد تاکنون ادامه دارد و گرچه تصمیم شورای تأمین استان که به جهت توان و حضور کمیته مسئولیت قرارگاه عملیاتی پاکسازی منطقه را به کمیته واگذار کرده بود، توسط فرماندار نظامی منطقه به هم خورد با تمدید حکم فرمانداری نظامی، این تصمیم لغو و تأخیر در تعقیب فراریان و تیمهای پراکندهٔ منافقین به وجود آمد لکن کمیته بدون وقفه گردانهای منظم را به منطقه اعزام و در پاکسازی اولیه و پیگیری بعدی فعالانه شرکت جست و در آغاز عملیات پاکسازی ۱۲گردان از پاسداران کمیته در عملیات شرکت جستند.
۱۳ ـ ابتکار برادران در پاکسازی و تصفیهٔ لشکرها و تیپهای ارتش که بهصورت پراکنده و بینظم در مسیرها و جادهها امکان سوءاستفادهٔ منافقین و مخلوطشدن با آنان را فراهم ساخته بود باعث شد که جابجایی محل تیپها و آمارگیری کلیهٔ افراد بلاتکلیف که رقم قابلتوجهی بود و سربازان فراری و بلاتکلیف را نیز شامل میشد شناسایی و انتقال داده شوند.
۱۴ ـ تسلیح مردم متعهد منطقه علیه دشمن.
۱۵ ـ حضور پاسداران در خطوط مقدم جبهه در کنار رزمندگان ارتشی و سپاهی در طول جبههٔ میانی ایلام خصوصاً همکاری با لشکر امیرالمؤمنین، یک گردان در صالحآباد یک گردان در پادگان ابوذر و سرپلذهاب. ۱۶ ـ اعلام آمادهباش ۱۰۰% به کلیهٔ پاسداران باقیمانده در شهرها و انجام مانورهای روانی تبلیغی بهطوریکه حضور آشکار و فعال برادران در شهرها باعث تقویت روحیهٔ مردم و رعب دشمن گردید و منافقین نسبت به این حضور در چهارراهها و شهرها حساسیت نشان دادند.
۱۷ ـ کنترل دقیق کلیهٔ گلوگاههای استانهای مرکزی به غرب کشور و بالعکس.
نتیجه:
حضور منافقین در غرب کشور و ضربهٔ شدیدی که از رزمندگان عزیز اسلام خصوصاً هوانیروز قهرمان متحمل شدند قطعاً باعث توقف این سازمان خواهد شد. لکن بایستی مسئولین کشور خصوصاً نیروهای اطلاعاتی عنایت داشته باشند که این فرقهٔ ضاله جرثومهٔ نفاق با شکست و تحمل ضربههای سخت عادت کرده و به جهت جو پلیسی داخلی و انعطاف بیرون سازمانی و بهرهبرداری از هر وسیله و ابزاری که مصلحت پیشبرد اهداف سازمان قلمداد شود استفاده خواهند کرد و بهزودی دست از مزاحمت جمهوری اسلامی برنخواهند داشت. لذا نومید کردن آنان از ادامهٔ کار و فعالیت و محدود و محصور کردن خطر و توطئهٔ این گروهک مستلزم برنامهریزی اطلاعاتی منسجم و برخورد سیاسی و تبلیغی روانی دقیق و حسابشده است که عملیات مرصاد و اطلاعات بهدستآمده از عناصر دستگیرشده این امکان را فراهم ساخته و باید آغازی بر این تلاش بهحساب آید.
* * * * * * پایان * * * * * *
پاورقی:
۱ ـ اصول فلسفهٔ مارکسیسم… آفاناسیف انتشارات ارس ـ خیابان فروردین رساله ص۵ سازمان منافقین
۲ ـ اصول فلسفهٔ مارکسیسم ص۱۰۶ آفاناسیف رساله ص۵ سازمان منافقین
۳ ـ رساله ص۶ سازمان منافقین
۴ ـ شناخت ص۲۲ و ص۳۸ سازمان منافقین ـ تبیین جهان – جلد ۴ سازمان منافقین
۵ ـ رساله ص۱۱ در آنجا که نجاسات و نجس کنندهها را میشمارند کافر را بهعنوان نجس نمیآورند. [توضیح: این اباطیل برداشت خود مرتجعین از دیدگاههای ایدئولوژیکی سازمان مجاهدین خلق ایران دربارهٔ کفر و کافر است. به اعتقاد مجاهدین آن چنانکه از سراسر قرآن استنباط میشود، «کفر» یعنی ضدیت با تکامل و «کافر» یعنی فرد یا جریان ضدتکامل که بارزترین مصداق کنونی آن در ایران رژیم دجال و ضدبشری خمینی است و نجاست کافر نیز آن چنانکه از سوی اولیای حقیقی اسلام انقلابی تصریحشده، امری است ایدئولوژیکی و سیاسی و ربطی به نجاست ظاهری و جسمی ندارد.]
۶- رساله ص۲۵
[۷]- [توضیح: فرماندهی کمیتههای رژیم در این گزارش با طرح این ادعا که گویا مجاهدین در کنار ارتش عراق در فاو و شلمچه و… حضورداشتهاند و این امر باعث شکستها و عقبنشینیهای رژیم در جبههها گردیده ـ و حالآنکه همه میدانند که مجاهدین و ارتش آزادیبخش اصولاً در فاو و… حضور نداشتهاند ـ درواقع میخواهد با این بیان دجالگرانه، به نقش مجاهدین و ارتش آزادیبخش بهعنوان شرط تعیینکننده در شکستن طلسم جنگطلبی خمینی اشاره کند، نقشی که از طریق پرچمداری و پیشبرد سیاست صلح، چه درصحنهٔ سیاسی و بینالمللی و چه درصحنهٔ اجتماعی و نیرویی و بهویژه درزمینهٔ نظامی ـ از طریق جنگ کبیر آزادیبخش و ضربهزدن به ماشین جنگ و سرکوب رژیم در سراسر جبههها و قفلکردن و در لاک دفاعی فروبردن نیروهایش ـ توسط شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین و ارتش آزادیبخش با سرافرازی انقلابی و میهنی ایفا گردیده است. بهعبارتدیگر رژیم میخواهد به این وسیـله اعتراف کند که سـرانجام اینها بودند که رژیم خمینـی را به خوردن زهر صلـح وادار نمـودند.]
[۸]- [توضیح: نام کامل این مزدور محمدرضا شیبانی (شعبانی) میباشد.]
ویدیوهای افشاگرانه علیه رژیم ،سردمداران ومزدوران وبریده مزدوران را در زیر ببیند·
ویدیوهای افشاگرانه علیه رژیم ،سردمداران ومزدوران وبریده مزدوران را در زیر ببیند·
· نوری زادگفت هر زنی که در ایران تن فروشی میکند پولش به جیب نصرالله قاتل وحزب الله لبنان ریخته شده است
· در زمان رفسنجاني نقش سفارتخانه وشخص سفير حسين موسويان در ترورميکونوس وتروهاي اروپاي غربي چه بوده است
· رفسنجاني،خامنه اي از آمران اصلي قتل شرفکندي ويارانش در ميکونوس برلين از دادستان وکلا وشاهدان بشنوید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر