۱۴۰۴ فروردین ۳۱, یکشنبه

نایاک و همکاران رسانه‌ای‌اش؛ صدای ظریف در لباس خبرنگار

 نایاک و همکاران رسانه‌ای‌اش؛ صدای ظریف در لباس خبرنگار


نایاک، یک سازمان مدنی نیست؛ یک پروژه امنیتی است. پروژه‌ای که با پوشش آکادمیک....


 در کنار تریتا پارسی، برخی چهره‌های رسانه‌ای نیز در قامت ابزارهای نرم جمهوری اسلامی در آمریکا عمل کرده‌اند:
رضا اصلان، سیامک نمازی، نگار مرتضوی، جمال عبدی، نهال طوسی...

 مأموریت این‌ها:

  • شستن چهره‌ی جمهوری اسلامی

  • تخریب اپوزیسیون واقعی

  • ارائه تصویر قابل‌قبول از رژیم برای افکار عمومی غرب

 نگار مرتضوی، خبرنگار نایاک، همان گزاره‌های مقامات رژیم را با «زبان دوم ظریف» تکرار می‌کند:

  • «سپاه اشتباه کرد، هواپیما سقوط کرد، مهم نیست.»

  • «رویترز آمار داده؟ قابل اطمینان نیست.»

  • «اعتراضات رهبر ندارند...»

 این‌ها تحلیل‌گر نیستند؛ بازپخش‌کننده‌ی صدای نظام‌اند. مأموریت‌شان تغییر ذهن غربی‌ها نسبت به حکومت است، نه بیان واقعیت.


همانطور که گفتیم در کنار تریتا پارسی، مجموعه‌ای از چهره‌های رسانه‌ای نیز به نایاک نزدیک شدند یا مستقیماً با آن همکاری کردند.
از جمله:

  • )رضا اصلان (نویسنده و استاد دانشگاه
  • )سیامک نمازی (از زندانیان دوتابعیتی مرتبط با لابی‌ها
  • )نگار مرتضوی (خبرنگار رسمی و مشاور رسانه‌ای نایاک
  • )جمال عبدی (مدیر فعلی نایاک
  • (نهال طوسی (خبرنگار پلیتیکو، هم‌راستا با نایاک

این شبکه، در پوشش کار خبری، اقدام به شکل‌دهی افکار عمومی، تخریب فعالان مخالف رژیم، و دفاع نرم از ساختار سیاسی جمهوری اسلامی کردند. به‌خصوص در زمان‌هایی مثل اعتراضات ۸۸، ۹۶، ۹۸ و شلیک به هواپیمای اوکراینی.


زبان دومِ ظریف؛ بازپخش دیپلماتیکِ پروپاگاندا

در رسانه‌هایی مثل TRT World، الجزیره، Global News و حتی پلتفرم‌هایی مثل پلیتیکو، نگار مرتضوی عملاً نقش «مترجم نرم و قابل هضم» پروپاگاندای وزارت خارجه رژیم را بازی می‌کند. این زن نه تحلیل‌گر مستقل، بلکه «بازتاب صدای جواد ظریف» در رسانه‌های فرنگی‌ست.

او با دقتی قابل‌تحسین اما هدف‌دار، همان گزاره‌هایی را تکرار می‌کند که بارها در دهان مقامات جمهوری اسلامی شنیده‌ایم:

  • «تحریم‌ها عامل اعتراضات هستند، نه حکومت
  • «خبرگان توسط مردم انتخاب شده‌اند، پس دموکراسی وجود دارد
  • «سپاه اشتباهی به هواپیما شلیک کرد، اتفاق خاصی نیست
  • «آمار کشتگان آبان قابل اعتماد نیست، فقط رویترز گفته...»

این عبارات را اگر با لحن سردار نقدی یا جواد ظریف می‌شنیدیم، عجیب نبود. اما وقتی از زبان یک زن روزنامه‌نگار ساکن آمریکا می‌شنویم، هم رسانه غربی آرام‌تر جذبش می‌شود، هم پروژه‌ی نفوذ پیش می‌رود.

شگرد «شبه‌نقد» برای حفظ نظام

یکی از مهارت‌های کلیدی مرتضوی، استفاده از شگرد «شبه‌نقد» است. در ظاهر، ممکن است گاه‌گاهی انتقادی کند: مثلاً بگوید «ساختار سیاسی ایران بسته است» یا «نیاز به اصلاحات دارد»، اما همیشه ته حرفش این است:

«مشکلات ناشی از تحریم و فشار خارجی است، نه ذات نظام

در واقع او با نوعی بازی رسانه‌ای، تمام انتقادات را می‌چرخاند تا در نهایت به حفظ کلیت نظام ختم شود؛ دقیقاً شبیه کاری که جواد ظریف سال‌ها در سیاست خارجی انجام داد.

نقش در پروژه‌ی تطهیر نظام پس از کشتارها

در جریان کشتار آبان ۹۸، درحالی‌که هنوز خون جوانان بر زمین بود، نگار مرتضوی در برنامه‌های تلویزیونی ظاهر شد و با زیر سؤال بردن آمار کشتگان، نوعی «تردید سازمان‌یافته» را در افکار عمومی خارج از ایران پمپاژ کرد. در مورد هواپیمای اوکراینی نیز بلافاصله پس از شلیک سپاه، او در نقش خط‌شکن رسانه‌ای سپاه ظاهر شد:

«سقوط هواپیما چندان خبر خاصی نیست. مشکل تکراری‌ست

این جملات، اگر از دهان یک فرمانده سپاه بیرون می‌آمد، رسوا بود. اما وقتی از زبان یک زن روزنامه‌نگار ایرانی‌الاصل ساکن واشنگتن بیان می‌شود، برای بسیاری در غرب قابل‌قبول‌تر جلوه می‌کند. این دقیقاً کارکردی است که پروژه‌ی رسانه‌ای نایاک دنبال می‌کند.

مأموریت: تغییر مخاطب غربی، نه حقیقت

مرتضوی مأمور گفتن حقیقت به جهانیان نیست. مأموریت او این است که مخاطب غربی را از نظام جمهوری اسلامی نترساند. مأموریت او «فروختن جمهوری اسلامی در لفافه‌ی اصلاح‌طلبی» است. در حالی‌که خون هزاران نفر از معترضان، زندانیان سیاسی، و قربانیان سپاه هنوز خشک نشده، او همچنان در رسانه‌ها ظاهر می‌شود تا بگوید:

«شاید اشتباهاتی بوده، اما این حکومت انتخاب مردم است و باید با آن تعامل کرد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر