۱۴۰۴ فروردین ۲۶, سه‌شنبه

از مسقط تا رم: ترامپ در آستانه تصمیم بزرگ با ایران

از مسقط تا رم:  ترامپ در آستانه تصمیم بزرگ با ایران

مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا از عمان به رم منتقل شده:  جایی که بازی دیپلماتیک تازه‌ای آغاز می‌شود. تهدیدهای ترامپ، تحرکات اروپا و اراده تهران، ترکیبی از بازی، تردید و تاکتیک ساخته‌اند. حالا همه چیز به تصمیم نهایی رئیس‌جمهور آمریکا گره خورده است.

مذاکره رژیم ایران وآمریکا

با پایان دور نخست مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و ایالات متحده در عمان و توافق برای تداوم آن در رم، فضای جدیدی در تعاملات دیپلماتیک شکل گرفته که بیش از آن‌که نشانه‌ای از یک راه‌حل فوری باشد، گواهی از آغاز بازی تازه‌ای در سطح منطقه‌ای و جهانی است. مذاکراتی که در مسقط کلید خورد، بیش از آن‌که به معنای گشایش نهایی باشد، ریل‌گذاری و چینش قواعد بازی را دنبال می‌کرد. به ‌نظر می‌رسد دور دوم گفت‌وگوها در رم با هدفی متفاوت و با وزن‌کشی دقیق‌تری نسبت به خواسته‌ها و توان چانه‌زنی طرفین برگزار خواهد شد.

انتقال مذاکرات به رم، آن هم در شرایطی که اروپا با بحران مشروعیت و چندپارگی مواجه است، می‌تواند نشانه‌ای از تلاش آمریکا و همراهی ایران برای احیای اعتبار دیپلماتیک اروپا در پرونده هسته‌ای ایران باشد. از سوی دیگر، برای ایران نیز حضور اروپا به‌عنوان بازیگر سوم می‌تواند به معنای کاهش تمرکز صرف بر فشارهای واشنگتن باشد. این رخداد می تواند حداقل از بعد روانی عاملی باشد که اروپا با استناد به آن از تهدید فعال‌سازی مکانیسم ماشه که قطعا به نفع کشورهای اروپایی نیز نخواهد بود فاصله بگیرد.

دوگانگی رفتاری ترامپ و فضای روانی مذاکرات

با وجود فضای مثبتی که از دو سوی میز مذاکره مخابره شده، نمی‌توان از واقعیت‌های پنهان چشم پوشید. ترامپ در دو اظهارنظر جداگانه و بدون ورود به جزئیات، مذاکرات را «نسبتاً خوب» توصیف کرد، اما در همان حال نیز تهدید به اقدام نظامی را به‌عنوان گزینه‌ای قابل تأمل مطرح نمود. این دوگانگی رفتاری، بخشی از الگوی آشنا در رفتار سیاست خارجی ترامپ است؛ الگویی که همواره بر پایه تهدید-توافق بنا شده و در عمل بیش از آنکه به تقابل منتهی شود، به‌دنبال امتیازگیری حداکثری است.

آنچه در مرحله کنونی باید مورد تحلیل قرار گیرد، نه فقط محتوای مذاکرات، بلکه فضای روانی و سیاسی حاکم بر آن و فاکتورهای تعیین‌کننده در سمت و سوی این گفتگوهاست. بازیگران متعددی در این مسیر نقش‌آفرینی می‌کنند: از اسرائیل و عربستان سعودی گرفته تا روسیه و چین و همچنین اتحادیه اروپا. هر یک از این بازیگران با منافع متفاوت، در تلاش‌اند تا مسیر مذاکرات را به سمت دلخواه خود منحرف یا تقویت کنند. مثلاً اسرائیل به‌صورت سنتی مخالف هرگونه توافقی است که مشروعیت هسته‌ای به ایران بدهد، اما در عین حال، عربستان سعودی در دوران شرایط جدید به‌دنبال نوعی موازنه ‌بخشی منطقه‌ای برای امنیت سازی به عنوان مهمترین نیاز برای توسعه اقتصادی است که بدون تعامل ایران و آمریکا غیرممکن خواهد بود.

محرک‌هایی که مسیر توافق را هموار کرده‌اند

در این میان، مجموعه‌ای از عوامل هم‌افزا موجب شده‌اند که امکان رسیدن به توافق هرچند در قالبی محدود و موقت بیش از گذشته محتمل به نظر برسد. پیش از هر چیز، شخصیت خود ترامپ در کانون این فرایند قرار دارد: شخصیتی که برخلاف ساختارهای بوروکراتیک و دولت پنهان در واشنگتن، به‌راحتی از پیچیدگی‌های تاریخی و موانع سنتی عبور می‌کند. او به توافقی نیاز دارد که بتواند در برابر مخالفین داخلی و رقبا و شرکای خارجی از آن بهره‌برداری کند و هرچه سریع‌تر به تصویری از یک پیروزی بزرگ در عرصه سیاست خارجی دست یابد.

در کنار این رویکرد شخصی، محدود بودن دامنه مذاکرات نیز به پیشبرد آن کمک کرده است. اکنون مذاکرات آن گونه که اعلام شده منحصر به پرونده هسته‌ای و مسئله رفع تحریمها است؛ موضوعی که هم برای واشنگتن ملموس‌تر و قابل مدیریت‌تر است و هم برای تهران، خطوط قرمز روشن و خواسته های تعریف شده ای دارد.

همچنین، شرایط ژئوپلیتیکی منطقه به گونه‌ای تغییر کرده که نه‌تنها مانعی برای گفتگوها نیست، بلکه فضا را برای آن مهیاتر کرده است. اختلافات میان تل‌آویو و ریاض، درگیری فرسایشی در غزه و کاهش توان لابی‌گری یکپارچه عربی-اسرائیلی علیه ایران، فشاری را که در گذشته بر میز مذاکرات وارد می‌شد، تا حد زیادی کاهش داده است.

علاوه بر این تهران در کنار پافشاری بر اصول خود از اراده لازم برای آزمودن مسیرهای جدید دیپلماتیک برخوردار شده است. این وضعیت، در کنار عجله آشکار کاخ سفید، ترکیب تازه‌ای از محرک‌ها را شکل داده که می‌تواند حتی در کوتاه‌مدت به یک توافق عملیاتی منتهی شود؛ توافقی که نه الزاماً نهایی و بلندمدت، بلکه می‌تواند موقت، فنی و معطوف به مدیریت وضعیت باشد.

ذهنیت رسانه‌ای ترامپ و بازی همزمان در چند جبهه

با این حال، متغیر تعیین‌کننده همچنان خود ترامپ است؛ فردی که بر خلاف ساختار سنتی دستگاه دیپلماسی آمریکا، در قبال ایران رفتاری شخصی‌محور و کمتر ایدئولوژیک دارد. برخلاف دولت بایدن که درگیر پیش‌فرض‌های تاریخی و لابی‌های درون‌سیستمی بود، ترامپ نگاه فرصت‌محور به موضوع ایران دارد و آماده است تا توافقی با ظاهر برد-برد اما در قالب رسانه‌ای، منحصر بفرد و تاریخی را منعقد کند.

این میل به توافق سریع از منظر ترامپ، نه از روی اعتقاد به چندجانبه‌گرایی، بلکه بیشتر ناشی از انگیزه‌های روانی و رسانه‌ای است. او به‌دنبال ساختن تصویری از خود به‌عنوان «سازنده توافق بزرگ» است؛ فارغ از آن‌که در عمل، نتیجه نهایی چه مقدار پایدار و اجرایی باشد. در همین راستا، تهدید نظامی ترامپ بیشتر از آن‌که ابزار واقعی جنگ باشد، یک تاکتیک روانی برای تسریع فرآیند چانه‌زنی و امتیازگیری حداکثری است.

اما این بازی روانی صرفاً برای تهران طراحی نشده است. بخشی از این نمایش نظامی برای آرام کردن نگرانی‌های امنیتی اسرائیل و مدیریت انتظارات لابی راست‌گرای یهودی در آمریکاست. ترامپ با ارسال پیام تهدید، هم دولت نتانیاهو را دلگرم نگه می‌دارد و هم در فضای پساتوافق، روایتی از «تسلیم ایران تحت فشار» را برای مصرف داخلی می‌سازد. 

چانه‌زنی نهایی؛ در انتظار تصمیم ترامپ

از منظر هزینه-فایده، ترامپ مرد میدان جنگ نیست. او بارها نشان داده که اگر مسیر نظامی به هزینه‌زا بودن منجر شود، حاضر است چرخش ۱۸۰ درجه‌ای کند. نمونه بارز آن، عقب‌نشینی از تعرفه‌های گمرکی بود که پس از مشاهده نتایج منفی، بلافاصله متوقف شد. در پرونده ایران نیز، اگرچه تهدید و نمایش قدرت در حال اجراست، اما هدف نهایی ترامپ، توافقی تبلیغ‌پذیر است، نه عملیات نظامی پرهزینه و غیرقابل کنترل.

در امتداد این مسیر، نقش رسانه‌ها و نحوه مواجهه دو طرف با افکار عمومی نیز بسیار مهم شده است. ایران در این دور از مذاکرات، برخلاف دورهای گذشته، تاکتیک رسانه‌ای تازه‌ای اتخاذ کرده که مبتنی بر کنترل جریان اطلاعات، هماهنگی در پیام‌رسانی و برجسته‌سازی موفقیت‌های نسبی در گفت‌وگوهاست. این رویکرد، پاسخی هوشمندانه به تاکتیک رسانه‌محور ترامپ است که همواره تلاش کرده گفتگوها را در سطح افکار عمومی مدیریت کند.

مذاکرات ایران و آمریکا وارد مرحله‌ای شده است که اگرچه هنوز تا نقطه توافق فاصله دارد، اما بازیگران اصلی به خوبی خطوط قرمز، فرصت‌ها و تهدیدها را شناسایی کرده‌اند. تصمیم نهایی همچنان در واشنگتن گرفته خواهد شد، اما آنچه در مسقط و رم در حال شکل‌گیری است، نه‌فقط یک مذاکره فنی، بلکه بسترسازی برای توافقی است که بیش از هر چیز، به اراده سیاسی ترامپ و توان چانه‌زنی ایران بستگی دارد. سایت نور نیوز  گروه سیاسی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر