۱۴۰۴ فروردین ۳۰, شنبه

نفوذ، لابی، خیانت – پروژه نرم دشمن علیه مقاومت ایران فصل دوم: تریتا پارسی – معمار شبکه نفوذ رژیم در واشنگتن

 نفوذ، لابی، خیانت – پروژه نرم دشمن علیه مقاومت ایران فصل دوم: تریتا پارسی – معمار شبکه نفوذ رژیم در واشنگتن


تریتا پارسی لابی وهمکار رژیم ومحمد جواد ظریف 

تریتا پارسی، یکی از بنیانگذاران اولیه و رئیس سابق «شورای ملی ایرانیان آمریکا» (نایاک)، یکی از چهره‌های کلیدی پروژه‌ی نفوذ جمهوری اسلامی در قلب پایتخت سیاسی ایالات متحده، یعنی واشنگتن دی‌سی، محسوب می‌شود. او در سال ۲۰۰۲ با هدف ظاهری «پیشبرد منافع ایرانیان آمریکایی» نایاک را تأسیس کرد، اما شواهد، مستندات، و شهادت‌های متعددی در طی دو دهه اخیر نشان داده‌اند که نایاک عملاً بازوی لابی‌گری رژیم در آمریکا بوده است.

پارسی از ابتدای کار، با ترکیب ظاهری دیپلماسی و دانشگاه، پروژه‌ای را پیش برد که هدف آن تلطیف چهره جمهوری اسلامی، مخالفت با تحریم‌ها، مقابله با تروریست نامیدن سپاه پاسداران، و بی‌اعتبار ساختن اپوزیسیون واقعی بود. او در همکاری نزدیک با افراد کلیدی دیگری چون روزبه پارسی (برادرش)، جمال عبدی، علی واعظ، دینا اسفندیاری و دیگر مهره‌های رژیم در اندیشکده‌ها و محافل سیاسی آمریکا، شبکه‌ای پیچیده و چندلایه برای نفوذ و جهت‌دهی به سیاست خارجی ایالات متحده نسبت به جمهوری اسلامی طراحی کرد.

در دهه‌ی ۱۳۸۰ خورشیدی، هم‌زمان با گسترش فشارها علیه رژیم، پارسی در لابی علیه مجاهدین خلق و دفاع از معامله‌ی هسته‌ای با رژیم، نقش برجسته‌ای ایفا کرد. ایمیل‌های افشاشده از درون وزارت خارجه آمریکا نشان می‌دهند که تریتا پارسی نقش فعالی در زمینه‌سازی برای خارج کردن مسئولیت حفاظت از قرارگاه اشرف از دست نیروهای آمریکایی و تحویل آن به دولت مالکی (مورد حمایت سپاه قدس) داشته است. این اقدام، مستقیماً در زمره مقدمات قتل‌عام اعضای مجاهدین خلق در عراق طبقه‌بندی می‌شود.

پارسی بارها با حمایت از عدم تحریم رژیم، مخالفت با گنجاندن سپاه در لیست تروریستی، و حمله به اپوزیسیون واقعی، تلاش کرد سیاست آمریکا را در مسیر مماشات با ولی‌فقیه هدایت کند. او در رسانه‌های آمریکایی، محافل کنگره و کاخ سفید، و با استفاده از ابزارهایی چون پژوهش‌های ظاهراً آکادمیک، چهره‌ای «اصلاح‌طلبانه» از یک رژیم سرکوبگر ساخت.

در سال‌های اخیر، با فشار افکار عمومی و اسناد منتشرشده درباره ارتباطات پنهان نایاک با وزارت خارجه و نهادهای امنیتی رژیم، موقعیت پارسی تا حدی تضعیف شده، اما شبکه‌ی ساخته‌شده توسط او همچنان فعال است.

نقش تریتا پارسی در «عادی‌سازی» روابط با رژیم، بی‌سابقه است. او معمار «دیپلماسی فریب» و چهره‌سازی دروغین از یک حکومت بنیادگرا برای مخاطبان غربی است.

نایاک هیچ‌وقت یک NGO ساده نبود. از آغاز، این شورا با طراحی دقیق، با بودجه‌هایی از منابع مشکوک، و با دسترسی به حلقه‌های قدرت در واشنگتن، به دنبال خلع سلاح سیاسی مقاومت ایران و تحمیل روایت مطلوب رژیم به افکار عمومی غرب بود.

تریتا پارسی و تیم او با شعارهایی چون «مردم ایران خواهان صلح‌اند» تلاش کردند مقاومت مشروع مردم ایران را با تروریسم یکی جلوه دهند، و سپاه پاسداران را از فهرست سیاه نجات دهند.
آن‌ها نه‌تنها در حذف اپوزیسیون از گفت‌وگوی بین‌المللی موفق بودند، بلکه نقش مستقیمی در مشروعیت‌بخشی به جنایت‌کاران حاکم بر ایران ایفا کردند.

امروز، هر تحلیل‌گری که هنوز از تریتا پارسی یا نایاک به‌عنوان یک بازیگر سیاسی مشروع یاد می‌کند، یا ناآگاه است یا همدست.
و هر کسی که در مقابل این پروژه سازمان‌یافته‌ی فریب، سکوت کند، در خیانت به مردم ایران شریک است.

درست مثل مسعود خدابنده، زهرا میرباقری، یا حامد صراف‌پور که در داخل و خارج برای «شهیدسازی» از قاتلان و شکنجه‌گران رژیم دست‌وپا می‌زنند، تریتا پارسی نیز بارها با زبان دیپلماتیک از نقش «قاسم سلیمانی» در حفظ ثبات منطقه (!) سخن گفته است.

در یکی از توییت‌ها و مصاحبه‌هایش، او بدون اشاره به کشتار مردم سوریه، قتل‌عام در اشرف، یا انفجارهای بغداد، سلیمانی را عنصری «پرهیزکار و وفادار به منافع ملی ایران» معرفی کرد. این عبارات، ترجمه نرمی از همان خطی بود که رسانه‌های رسمی رژیم به‌کار می‌بردند.

تریتا پارسی حتی پس از کشته‌شدن قاسم سلیمانی در سال ۲۰۲۰، به‌جای همدردی با قربانیان تروریسم سپاه، بر طبل «نقض حاکمیت ملی ایران توسط آمریکا» کوبید و باز هم از نقش سلیمانی در مبارزه با داعش دفاع کرد — در حالی که تمام منطقه می‌دانست داعش و سپاه دو روی یک سکه‌اند.


این دفاع از سلیمانی، نه‌تنها پرده از چهرهٔ واقعی نایاک و تریتا برمی‌دارد، بلکه سند کاملِ همسویی آن‌ها با پروژه‌های خونین اطلاعات سپاه قدس در منطقه است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر