ساخت و پخش فیلم، مستند و سریالهای سفارشی علیه مجاهدین برای دردهای بی درمان خامنه ای
محمود علوی وزیر جنایتکار اطلاعات آخوندی در حال تبریک و تشویق بهروز شعیبی کارگردان فیلم سیانور
رژیم دجال آخوندی از مدتی پیش انبوهسازی و تولید فلهیی فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی علیه مجاهدین را افزایش داده و این روزها رسانههای حکومتی و سایتهای وزارت اطلاعات با تبلیغات پرحجمی برای آنها بازارگرمی میکنند. فقط در آبان ماه سال ۹۵ رسانههای رژیم از تولید سه فیلم سینمایی به اسم «ماجرای نیمروز»، «آخرین روزهای زمستان» و «مشتاقی و مهجوری» در مراحل پیشتولید یا تولید خبر دادند. فیلم «امکان مینا» هم قبل از آن روی اِکران آمده بود و فیلمهای دیگری هم در پروسه تولید میباشد. در ماههای قبلتر هم اکران فیلمی به اسم «سیانور» موضوع تبلیغات پر سروصدای رژیم بود و فضای مجازی را با صدها گزارش و مصاحبه درباره این فیلم پر کرد.
دستگاههای تبلیغاتی رژیم همچنین اعلام کردند سریال «سالهای حادثه» و «نفس» در حال ساختهشدن هستند.
سؤال این است که چه اتفاقی افتاده که دستگاه وزارت سرکوب و کشتار اطلاعات و دستگاه عریض و طویل تبلیغاتی آخوندها با صرف هزینههای گزاف و فوقالعاده دست به تولید چنین مجعولاتی میزنند؟
رژیم فقط در یک سال گذشته بیش از ۳۰ فیلم سینمایی و مستند و سریال ساخته که هرکدام از سریالها شامل چند قسمت بوده است. ازجمله فقط یکی از این بهاصطلاح مستندها که درواقع مجعولات سفارشی وزارت اطلاعات با عنوان پارلمان است، ۳۱ قسمت بود. اینها علاوه بر بهاصطلاح مستندهایی است که سالیان قبل پخششده و امسال دوباره تکرار شده که تعداد آنها هم قابلتوجه است.
اسامی برخی فیلمهای سینمایی و بهاصطلاح مستند و سریالهای تلویزیونی سفارشی وزارت اطلاعات بهقرار زیر است:
۱٫ فیلم سینمایی ماجرای نیمروز
۲٫ فیلم سینمایی آخرین روزهای زمستان
۳٫ فیلم سینمایی مشتاقی و مهجوری
۴٫ فیلم سینمایی سیانور
۵٫ فیلم سینمایی امکان مینا
۶٫ فیلم سینمایی ایستاده در غبار
۷٫ فیلم سینمایی چهل مروارید
۸٫ فیلم سینمایی سال گرگ
۹٫ سریال تلویزیونی سالهای حادثه
۱۰٫ سریال سفارشی نفس
۱۱٫ سریال تلویزیونی پروانهها مینویسند
۱۲٫ مستند تلویزیونی داستان یک پایان (مجموعه ۶ قسمتی)
۱۳٫ مستند تلویزیونی مختصات جهنمی
۱۴٫ مستند تلویزیونی در آغوش یاران
۱۵٫ مستند تلویزیونی اسیر در زنجیر دروغ
۱۶٫ سریال سفارشی تلویزیونی ضلع سوم
۱۷٫ مستند ۳۱ قسمتی «پارلمان»
۱۸٫ مستند ۴ قسمتی «حضور»
۱۹٫ مستند ۳ قسمتی «بررسی بعد از انتخابات»
۲۰٫ مستند «معتمد»
۲۱٫ مستند «مسیر»
۲۲٫ مستند «غبار»
۲۳٫ مستند ۹ قسمتی «قانونگذاران»
۲۴٫ مستند سفارشی تاریخ شفاهی ایران در ۶ قسمت
۲۵٫ فیلم سفارشی ساعت بهوقت صفر – تلویزیون رژیم
۲۶٫ فیلم سفارشی تروریست – تلویزیون رژیم
۲۷٫ فیلم سفارشی توهم
۲۸٫ مستند سفارشی پارلمان
۲۹٫ فیلم سفارشی روز شیطان
۳۰٫ مستند سفارشی دهم
دغدغه ولیفقیه ارتجاع
رژیم ازیکطرف مدعی است که مجاهدین تمامشدهاند ولی از طرف دیگر شاهد چنین ابعادی از جنگ تبلیغاتی علیه مجاهدین هستیم. چه ضرورتی آخوندها را مجبور میکند که اینطور خودشان را به درودیوار بزنند؟ پاسخ را از زبان دستاندرکاران آن بشنوید:
«امسال واقعاً سینمای ایران به دغدغه کشور، به دغدغه نظام، به دغدغه مقام معظم رهبری پاسخ مثبت داد».(ایوبی رئیس سازمان سینمایی – تلویزیون شبکه سه رژیم – ۲۰ بهمن ۹۵)
ملاحظه میکنید که دغدغه کل نظام و دغدغه ولیفقیه ارتجاع، فقط مجاهدین و نفوذ و گسترش آنهاست و بس!
رژیم با سفارش و ساخت اینگونه فیلم و مستند و سریالها اهداف زیر را دنبال میکند:
اول، تخطئه رهبری و تشکیلات مجاهدین، چون نیروی تغییر و سرنگونی است.
دوم، شیطان سازی و تخریب این نیروی برانداز با این هدف که باید به همین رژیم تن داد.
تلاش رژیم این است که شاید بتواند حتی لحظهیی در اذهان همین مردم و مخاطب نسبت به مجاهدین و نیروی اصلی این جنبش تردید ایجاد کند. کارکرد تردید چیست؟ توقف و ایجاد یاس و ناامیدی، حتی برای یک روز. رژیم به همین هم راضی است. چراکه رژیمی است محاصره در انزجار عمومی، رژیمی مربوط به قرونوسطی و راندهشده توسط نسل جوان و میداند کسی هست که برای نسل جوان پیام نو دارد.
امسال رژیم به خاطر وضعیت بهشدت بحرانی و خراب و به دلیل وحشتی که از حضور و نفوذ مجاهدین در نسل جوان احساس میکند، تعارفها و صحنهسازیهای قبلی را کنار گذاشت و صاف روی اصل مطلب رفت و هدف نهایی این قبیل جشنوارهها، یعنی مقابله با مجاهدین و آلترناتیو و جایگزین انقلابی رژیم؛ یعنی همان چیزی که تا قبل از این تلاش میکرد در پرده و پوشیده پیش ببرد را خیلی رک و عریان اعلام کرد:
«اگر این فیلمها را نسازیم، با فایل صوتی منتظری تاریخ را برایمان خواهند ساخت زمانی که فایل منتظری منتشر شد که همین سوالها را میپرسید، ناخواسته و در یک طراحی تبلیغاتی در جایگاه متهم قرار گرفتیم؛ و دیگر دفاع متهم از خود مگر مسموع است؟!»
روزنامه جوان نوشت: «در نگاه اول ”ماجرای نیمروز” صرفاً یک فیلم سینمایی است که چند ماه از روزهای سخت مردم ایران را در سال ۱۳۶۰ روایت میکند؛ اما نگاهی به اتفاقات سیاسی ایران در سالهای اخیر و بعد فلاشبک به سال ۶۷ و اعدامهای معروف اعضای سازمان مجاهدین خلق از سوی جمهوری اسلامی در کنار تماشای ”ماجرای نیمروز” نشان میدهد که این فیلم سینمایی، فراتر از حوزه سینما، اتفاق قابلتأملی در حوزه سیاسی ایران است. نهفقط ازاینجهت که ۳۵ سال پس از ترور سران قوا در ایران، تازه اکنون کسی از اهالی سینما، آنهم کسی که در سال همان ترورها به دنیا آمده و تصویر مستقیم از آن فضا ندارد، آن اتفاقات را به سینما کشانده، بلکه ازاینجهت که فیلم میتواند به یکی از بزرگترین ادعاهای گروهک… مجاهدین خلق علیه جمهوری اسلامی پاسخ دهد: ”جنایت جمهوری اسلامی علیه مجاهدین خلق”. آیا جمهوری اسلامی صدها نفر از اعضای [مجاهدین] را حین درگیری یا بعد از دستگیری با حکم اعدام، کشته است؟ بله؛ در این شکی نیست. آیا این اعدامها یا عدم تلاش برای زنده دستگیر کردن اعضای مجاهدین خلق تصمیمی درست و قابل دفاع است؟ ”ماجرای نیمروز” فقط با چند روایت کوتاه از چند ماه در دهه ۶۰ مرگباری که مجاهدین خلق برای حکومت و ملت ایران رقم زدند، مخاطب را به این نتیجه میرساند که چارهای دیگر نبوده است… این فیلم بر همه مقابله خشنی که جمهوری اسلامی با مبارزه مسلحانه مجاهدین خلق میکند، صحه میگذارد… فرمانده ”ماجرای نیمروز” از تهران به ارتفاعات بازی دراز میرود تا نیرو بیاورد و تأکید میکند فکر کردید ”فقط اینجا جنگ است؟ تهران هم جنگ است.” » (صابر نیوز، ۲۴ بهمن ۹۵)
برخی از اعترافات دستاندرکاران اینگونه فیلمهای جعلی درباره اهداف آن را با هم مرور کنیم:
«محمد آزادی مهربانی تهیهکننده[فیلم سالهای حادثه]: این روزها برخی با ایجاد هجمهیی عجیب در خصوص اعدامهای دهه شصت با مظلومنمایی قصد دارند، بر جنایات [مجاهدین] سرپوش بگذارند». (باشگاه خبرنگاران جوان ۱۲ شهریور ۹۵)
حسین فیروزه[کارگردان و تهیهکننده فیلم مشتاقی و مهجوری]در جمع خبرنگاران اظهار داشت: رویکرد سازمان [مجاهدین] طی چند سال گذشته فعالیتهای تبلیغی بر مبنای حقوق بشر و ضد جمهوری اسلامی ایران بوده و این ذهنیت را ایجاد کرد که تحقیقی درباره آنها انجام بشود». (خبرگزاری حیات رژیم – ۵ آبان ۹۵)
محسن اسماعیلی نماینده مجلس خبرگان درباره فیلم سیانور گفته است:«در سالهای اخیر، پیرایش و آرایش هدفمند تاریخ و چهره «سازمان مجاهدین خلق ایران» نیز به یک پروژه ضد ملی تبدیلشده است». (فردا به نقل از صبح نو – ۴ آبان ۹۵)
چیزی که در نمایش این فیلمها خیلی برای رژیم مهم میباشد این است که به موضوع مجاهدین بپردازد بخصوص با انعکاس فوقالعاده انتشار فایل صوتی آقای منتظری، رژیم وحشتزده شد و به کار تولید و نمایش این فیلمها سرعت بخشید تا به خیال خودش یکجوری جبران مافات کند. در همین رابطه یکی از رسانههای ارگانهای سرکوبگر رژیم نوشت:
«فایل صوتی منتسب به آقای منتظری… در فضای مجازی پخش شد… رسانهها با سوءاستفاده از این صوت و بهرهبرداری از عناصر ناآگاه یا مغرض داخلی و خارجی فضاسازی گستردهیی را برای مظلوم نشان دادن چهره[مجاهدین] و محکوم نمودن جمهوری اسلامی ایران کردند… یکی از نکات برجسته سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر، اکران دو فیلم سینمایی امکان مینا و سیانور بهعنوان دو اثر ارزشی و انقلابی بود… فارغ از کیفیت این دو فیلم، انتخاب موضوع [مجاهدین] و نمایش وِجهه منفی ایشان در فضای اجتماعی و سیاسی کشور حائز اهمیت و شایسته تقدیر بود. پرداختن به حوادث مهم ملی برای ثبت در تاریخ و آگاهسازی نسل جوان … ضرورت پیدا میکند. (نسیم آنلاین ۲ شهریور ۹۵)
اعتراف به سفارشی بودن فیلمها و سریالها
قابلتوجه اینکه ساخت این فیلمها و بهاصطلاح مستندهای جعلی، پروژه و سفارش وزارت اطلاعات و سایر ارگانهای سرکوب رژیم میباشد، آنقدر برای مردم واضح است که نهفقط در رسانههای رژیم علناً گفته میشود بلکه سازندگان این فیلمها هم به آن اعتراف میکنند، منتها هرکدام، بیشتر دیگری را متهم به پذیرفتن سفارش برای تهیه فیلم میکند. برای نمونه مجری میزگرد خبرگزاری فارس در مصاحبه با عوامل فیلم سینمایی «سیانور» میگوید: «در مورد شما ذهنیتی در بین بسیاری وجود دارد و آن این است که شما جزو افراد امنیتی هستید و رابطههایی نیز دارید که وارد این حوزه شدهاید و بودجه فیلمتان نیز همواره تأمین بوده است و کاری به کارتان هم ندارند». (فارس؛ خبرگزاری سپاه پاسداران – ۳ آذر ۹۵)
تهیهکننده و کارگردان فیلم «مشتاقی و مهجوری» تأکید میکند که «رئیس بنیاد هابیلیان نیز در تولید موارد علمی و تهیه فیلمنامه کمکهای فراوانی را داشته است» (خبرگزاری حیات – ۵ آبان ۹۵)
به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران تسنیم «در خبرها آمده این فیلم [سیانور] با نظارت مستقیم وزارت اطلاعات تولیدشده و داستان آن درباره [مجاهدین] است.» (خبرگزاری نیروی تروریستی قدس؛ تسنیم – ۱۷ مهر ۹۵)
البته اینها گوشهیی از واقعیت است.
علیرضا خوشنویس کارگردان و نویسنده «داستان یک پایان» درباره مهمترین ویژگی این مستند در مقایسه با دیگر آثاری که درباره [مجاهدین] ساختهشده، میگوید: «مستندی ۲۰ قسمتی با همین نیت تحت عنوان ”رویای سیاه” به کارگردانی ایمان گودرزی ساخته و از شبکه سوم پخش شد که برخی بخشها را بسیار بزرگنمایی میکرد و کاملاً سفارشی بود. این مستندساز بابیان اینکه تلاش شده مستندی بهدوراز رویکرد سفارشی بسازیم تا مخاطب آزادانه قضاوت کند، توضیح داد: بهعنوان نمونه در این فیلم هیچگاه از کلمه ”منافقین” استفاده نکردیم چون بههرحال اینها تشکیلاتی هستند که اسم ”مجاهدین خلق” برای خوددارند». (هابیلیان – ۳۰ تیر ۹۵)
قابلتوجهتر از همه اینکه یکی از همین دستاندرکاران فیلمهای جعلی علیه سازمان، نهتنها به سفارشی بودن اینگونه فیلمها اعتراف میکند بلکه به آن افتخار هم میکند:
«ابراهیم حاتمیکیا: خوشحال شدم وزارت اطلاعات گفت پول میدهم فیلم بسازید
ابراهیم حاتمیکیا با حضور در برنامه ”۳۵” که فریدون جیرانی اداره آن را بر عهده داشت، درباره سینما، ایدئولوژی، جریان روشنفکری، ”بادیگارد” و… گفتوگو کرد. او در بخشی از این گفتوگوی طولانی درباره علت همکاریاش با وزارت اطلاعات گفت: مثلاً میگویند این فیلم با فلان ارگان کارشده است. تو میدانی، من هم میدانم که شوخی میکنیم همهمان. همه اینها دستشان توی جیب هم است. اصلاً در جمهوری اسلامی شوخی میکنند که من با بخش خصوصی با این مختصات کارکردم! حاتمیکیا افزود: در شرایطی که آقای ایوبی میگوید نداریم، نداریم و اوضاع همین است، وقتی کسی میگوید من پول میدهم تو بساز، چرا نباید آنچه با دغدغهام همخوان است، بسازم؟ خیلی خوشحال شدم که وزارت اطلاعات آمده وسط میگوید چند تا فیلم را پول میدهم که بسازید؛ چقدر خوب!». (شهروند – ۲۸ فروردین ۹۵)
محتوای فیلمهای جعلی
نسیم آنلاین درباره محتوای اینگونه فیلمهای سفارشی مینویسد: «چرا “امکان مینا”ی کمال تبریزی نمیتواند مخاطبان را به خود جلب کند؟
سال قبل دو محصول با محوریت نقد [مجاهدین] تولید[شد]؛ یکی از آنها ”امکان مینا” ی کمال تبریزی بود که در تولید هم حمایت بنیاد سینمایی فارابی را داشت و هم حمایت وزارت اطلاعات را.
”امکان مینا” این روزها روی پرده است و البته فروش خوبی هم ندارد؛ این فروش دور از انتظار آنطور که تهیهکننده و کارگردان گفتهاند ناشی ازعدم تبلیغات مناسب برای فیلم بوده است؛ اما آیا واقعیت چنین است؟… تبریزی کارگردان سفارش پذیری است و ارجاع یک سفارش که هم فارابی از آن حمایت میکند و هم یک وزارتخانه متنفذ او را واداشته به حضور بهعنوان کارگردان…کارگردانی آن با حداقل ظرافت ممکن تا سفارش را بهموقع تحویل دهد… همین میشود که… سببساز آن شده که… پایانبندی اثر خود را به گونهیی کاملاً فانتزی و با حمله سوپرمن خبرنگار به یکخانه تیمی جمع کند!
اینجاست که دیگر هر چه کارگردان از ابتدا برای جدی جلوه دادن آدمها و ماجراها تنیده بود رشته میشود و شلیک خنده مخاطبان است که به هوا میرود». (نسیم آنلاین – ۲۶ مرداد ۹۵)
منابع فیلمهای سفارشی وزارت اطلاعات
حالا که مشخص شد اینگونه فیلمها و مستندهایی که علیه مجاهدین و مقاومت ایران درست میشود سفارشی و دستپخت وزارت جعل و جنایت است، لازم است یک نگاه کوتاه به منابع تهیه سناریو و فیلمنامه آنها داشته باشیم. یک نمونه را که درواقع فیلمی است که اخیراً آخوندها خیلی روی آن تبلیغ کردن باهم ببینیم:
«مسعود احمدیان [فیلمنامهنویس سیانور]: از ۸ سال پیش که ما شورایی در فارابی داشتیم که ساخت آثار تاریخی را بررسی میکردیم. همزمانشده بود با چاپ دو جلد کتاب آقای میثمی و بعدها خاطرات عزت شاهی و کتاب احمد احمد و سه جلد کتاب بسیار وزین مرکز پژوهشها و دستنوشتههای کتابی که حسین احمدی روحانی که در مورد مجاهدین نوشته است. این بخشها باعث شد که بدون سفارش از جایی و بر اساس یک دغدغه شخصی این فیلمنامه به نگارش درآمد». (خبرگزاری سپاه پاسداران موسوم به فارس – ۱ آذر ۹۵)
هویت اسامی که گفتهشده ازجمله عزت شاهی و احمد احمد مشخص است که چه کسانی هستند، بریدهها و خائنهایی که در زمان خمینی به شقیترین جلادان تبدیل شدند.
اما منظور از سه جلد کتاب وزین مرکز پژوهش، همان است که در سال ۱۳۸۵ چندین ارگان سرکوب و جعل آخوندها با سروصدای زیاد یک کتاب سهجلدی تحت عنوان «مجاهدین از پیدایی تا فرجام» منتشر کردند که تنها نگاهی به لیست ناشران و دستاندرکاران تهیه این کتاب برای شناختن ماهیت بهاصطلاح تحقیقی که صورت گرفته کافی میباشد تا مشخص شود منابع اساساً وزارت اطلاعات و سایر ارگانهای سرکوب و تروریسم آخوندهاست:
«موسسه کوشید تا با وزارت اطلاعات و دیگر سازمانهایی که به نحوی حافظ اسناد طبقهبندیشده رژیم پهلوی بودند، تعامل جدی آغاز کند.» یا «اینک موسسه با تجدید ساختار و تکمیل کتابخانه تخصصی تاریخ و گستردهتر ساختن تعاملات خود با مراکز اسنادی همچون سازمان اسناد ملی ایران، مرکز بررسیهای تاریخی وزارت اطلاعات، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مرکز اسناد ناجا، مرکز اسناد وزارت امور خارجه، مراکز اسنادی خارج از کشور و … از کلیه پژوهشگران در عرصه تاریخنگاری برای همکاری و پژوهش در مورد بخشهای مغفول تاریخ معاصر به گرمی استقبال میکند».
وحشت بیپایان از گرایش نسل جوان به مجاهدین
چرا در این شرایط رژیم و وزارت اطلاعات بدنام آن ساخت چنین فیلمها و سریالها و بهاصطلاح مستندهای جعلی و مبتذل را گسترش و افزایش داده است؟
پاسخ را از سردمداران و رسانههای حکومتی بخوانید:
«محسن اسماعیلی نماینده مجلس خبرگان ولایت: متأسفانه آگاهی جوانان ما از این مقطع مهم و تاریخی بسیار اندک است و خدا را سپاس که ”سیانور” خواسته و توانسته است تا اندازه زیادی این نقص و خلأ را جبران کند… خصوصاً از جوانان عزیز برای تماشای این فیلم خوب سینمایی دعوت میکنم. تأکید میکنم که همه ما ”نیاز به سیانور” داریم». (فردا به نقل از صبح نو ۴ آبان ۹۵)
«فیلمهایی نظیر ”سیانور”… کمک میکند تا جوانان امروز در میان هجمههای تبلیغاتی دشمن، نگاه و برداشتی صحیح ازآنچه که در زمان انقلاب رخداده، داشته باشند». (خبرگزاری حوزه – ۹ آبان ۹۵)
«سیانور اتفاق بسیار خوبی در سینما بود و امیدوارم جوانان بیایند و این فیلمها را ببینند تا دیگر در دام گروهکهایی مثل [مجاهدین] نیافتند». (خبرگزاری صداوسیما رژیم – ۵ آبان ۹۵)
اعتراف به پایگاه اجتماعی مجاهدین و انزجار اجتماعی نسبت به فیلمهای سفارشی
یک کلمه و یک مفهوم که در لابهلای حرفهای مزدوران و رسانههای رژیم، تکرار میشود «جوانان» و «نسل امروز» است و اینکه جوانان که تشنه دانستن راجع به مجاهدین هستند و نسل امروز که میخواهد حرکتی بکند، باید این فیلم و این قبیل فیلمها را ببیند تا بداند در چه مسیری میخواهد پا بگذارد. خیلی روشن خودشان میگویند که هدفشان چیست. عامل دیگری که در انگیزه رژیم از ساختن این قبیل فیلمها مؤثر است ریشههای عمیق اجتماعی مجاهدین میباشد که باوجود سرکوب و کشتار و قتلعامی که رژیم کرده، روزبهروز هم عمیقتر و گستردهتر شده است. به نمونههایی از این اعترافات توجه کنید:
«سید محمود رضوی [تهیهکننده فیلم سیانور]: یک بزرگی به من گفتش که یک کارهایی رو نکن در مورد فلان فرقه سیاسی فیلم نساز… چونکه هستند، هنوز هستند، ما نمی بینیمشون ولی اثرشون توی جامعه هست» (تلویزیون شبکه سه رژیم – ۲۱ آبان ۹۵)
«سیانور روایتی غیرکلیشهیی از [مجاهدین]- سیانور اما اولین نگاه غیر کلیشهیی به سازمان مجاهدین در سینمای ایران است… سازمانی که توانسته بود تعداد زیادی از جوانان انقلابی و پرشور آن سالها را جذب خود کند.
میتوان مخاطب اصلی ”سیانور” را نسل جوان دانست. جدای از روایت درست و جذابیتهای فیلمنامه که میتواند بهشدت برای نسل سوم و چهارم جالب باشد، اصل پرداخت به انحرافات یکی از ”جوانپسند” ترین تشکیلاتهای تاریخ معاصر ایران، میتواند نکات عبرتآموز زیادی برای نسل جدید داشته باشد. سازمانی که … ۳۸ سال پس از پیروزی انقلاب مردم ایران، همچنان خبرساز است و تلاش میکند سازمانی مهم و تأثیرگذار به نظر برسد… ”سیانور”ی که این روزها روی پرده است، برای شناخت یکی از مهمترین پدیدههای تاریخ معاصر، و برای لذت بردن از یک قصه پر کشش و جذاب، قابل توصیه است. (خبرگزاری دانشجو – ۱ آبان ۹۵)
«مسعود احمدیان [نویسنده فیلم سیانور]: در سینما راجع به شخصیتهای معاصر و تأثیرگذار ما، همه میترسیم آنها را نشان بدهیم، هنوز نگران هستیم، خانواده او چه میگوید، دوست او چه میگوید؟ باید راجع به آنها کتابها نوشته شود، فیلمها ساخته شود و فضا به سمت سینمای متعالی دیگری برود وگرنه میشود همین کلیشهها که شما طی این سالها به خورد مردم دادهاید». (خبرگزاری تسنیم ۸ آبان ۹۵)
نتیجهگیری
آنچه ملاحظه کردید بخش کوچکی از حجم عظیم تبلیغات دیوانهوار رژیم دجال آخوندی میباشد که با به کار گرفتن ارگانها و نهادهای متعدد از چندین وزارتخانه، با صرف مقادیر هنگفتی از بودجههای میلیاردی و با به کار گرفتن خیلی از عوامل مزدور تحت عنوان کارگردان، تهیهکننده، بازیگر و امثالهم… در قالب دهها سریال تلویزیونی و فیلمهای سینمایی، برای مخدوش کردن چهره مجاهدین و مقاومت، به راه انداخته است. پیام اصلی چنین انرژی گذاری با صرف هزینه بسیار گزاف برای تحریف تاریخچه و کارنامه مجاهدین و مقاومت ایران، این است که باوجود انبوه جعلیات و لجنپراکنیهای رژیم علیه مجاهدین، طی ۴ دهه گذشته، جوانها و بخصوص اقشار آگاهتر گمشده خودشان را در مجاهدین و اندیشه و آرمان و مشی مجاهدین پیدا کردند و اقبال و رو آوردن سیلآسای نسل جوان به مجاهدین، آخوندها و پاسداران را به وحشت انداخته است. بنابراین چون نمیتوانند دست روی دست بگذارند و این سیل بنیانکن مشتاق آزادی را فقط نگاه بکنند، ازآنجاییکه کار دیگری از دستشان برنمیآید، ناچارند که بهقولمعروف آزموده را دوباره بیازمایند که البته برایشان جز رسوایی و شکست ثمر دیگری ندارد.
اما بهرغم همه یاوهها و مجعولات و تبلیغات دیوانهوار مطبوعات و شبکههای تلویزیونی رژیم، بنا بر گزارشهای رسیده از داخل ایران، این ترفندها نتایج معکوس به بار آورده و ازقضا توجه و حمایت هرچه بیشتری را به سود مقاومت در میان اقشار مختلف مردم، بهویژه جوانان آگاه و آزاده که بهخوبی از صنعت جعل و تزویر و سرهمبندی و تحریفهای رژیم آخوندی مطلعند، برانگیخته است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر