خلاصه سخنان کاندیداهای ریاست جمهوری؛اوضاع کشور «خراب بود»؛ «خراب است» و «خراب خواهد» شد!
منتقدان دولت کنونی، چهار سال گذشته و تداوم دولت در چهار سال آینده
را سیاه می دانند. موافقان دولت هم هشت سال پیش و چهار سال آینده ای که
خودشان نباشند را سیاه می دانند. منتقدان دولت برای جلوگیری از سیاهی ها در
آینده وعده می دهند و موافقان دولت کنونی برای جلوگیری از تکرار سیاهی ها
توجیه می کنند و مردم را می ترسانند!
امتیاز خبر: 86 از 100 تعداد رای دهندگان 14084
این روزها، کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری، سخنان متفاوتی بر زبان می
آورند که به رغم تفاوت در نوع و بیان، در یک نکته، اشتراک نظر نانوشته ای
دارند و آن هم خراب بودن اوضاع کشور در سال های گذشته، حال و آینده است!
به گزارش «تابناک»، کاندیداهای کنونی در این باره که اوضاع کشور در زمان ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد خراب بود یا شد، اتفاق نظر دارند؛ هر دو گذشته را سیاه می دانند. منتقدان دولت کنونی چهار سال گذشته و تداوم دولت در چهار سال آینده را سیاه می دانند.
موافقان دولت هم هشت سال پیش و چهار سال آینده ای که خودشان نباشند را سیاه می دانند. منتقدان دولت برای جلوگیری از سیاهی ها در آینده وعده می دهند و موافقان دولت کنونی برای جلوگیری از تکرار سیاهی ها توجیه می کنند و مردم را می ترسانند! شاید خالی از لطف نباشد که رئیس جمهور آینده کشور را رئیس جمهور سیاهی ها بنامیم! تقریبا هیچ گاه اپوزیسیون خارج نشین جمهوری اسلامی ایران، این حجم از سیاهی را در کشور کشف و رسانه ای نکرده است.
شاید اکنون این پرسش پیش آید که این حجم از سیاهی ها را چه کسانی در این سال ها به وجود آورده اند؟ شش نفری که اکنون کاندیدا شده اند، طبیعتا بر اساس نگاه طرفدارانشان از رجال سیاسی پس از انقلاب هستند که هیچ یک در این چهل سال عزلت نشین نبوده اند و به روش های گوناگون در دولت ها و مناصب مختلف، مسئولیت های مختلفی بر عهده داشته اند.
اما چرا به نظر همه این افراد، پیش از آنان همه کشور سیاهی بوده است و اگر مردم آنان را انتخاب نکنند، سیاهی ها در این کشور بیشتر خواهد شد؟
چرا این روزها از یک کاندیدا نمی شنویم که اوضاع کشور به سیاهی که ترسیم شده نیست؟ چرا نمی شنویم کسی از دستاوردهای دولت های پیشین که موافقش نبوده اند، سخنی بگوید؟ چرا کسی انصاف روا نمی دارد و نمی گوید اگر من هم انتخاب نشوم، کشور بر مسیری درست خواهد رفت، چه اینکه میلیون ها تن در این کشور در حال کار و تلاش هستند که کشتی نجات این کشور در دریای پرتلاطم جهان امروز به سلامت به سر منزل مقصود برسد؟
به راستی امروز اگر ما در خودروسازی عقبگرد داریم، مگر یکی از همین کاندیداها سال های سال در این حوزه مسئولیت نداشته است؟ اگر سیاهی هم هست، نقش چنین کاندیدایی پر رنگ نیست؟ اگر در عدم توسعه شهر سیاهی هایی می بینیم، مگر یکی از همین کاندیداها در این حوزه مسئولیت نداشته است؟ اگر در مسائل مربوط به آزادی بیان و یا آزادی های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی صحبت می کنیم، مگر یکی از این کاندیدها به اندازه نزدیک نصف عمر جمهوری اسلامی دبیر شورای امنیت ملی آن نبوده است؟ چه کسانی این همه سیاهی ها را آفریده اند و چرا اگر این چند نفر نباشند، کشور دچار سیاهی هایی به مراتب بیشتر می شود؟!
این روزها با شوق انتخابات باید برای مظلومیت این مردم گریست! مردمی که گویا سال هاست برای ساختن کشور به سیاهی ها اعتماد کرده اند! خود کاندیداها اعتراف می کنند که اوضاع سیاه بوده، هست و خواهد بود! واقعا چرا کسی از ادامه راه این تمدن تاریخی، بدون حضور خودش در منصب ریاست جمهوری، سخن نمی گوید؟
به گزارش «تابناک»، کاندیداهای کنونی در این باره که اوضاع کشور در زمان ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد خراب بود یا شد، اتفاق نظر دارند؛ هر دو گذشته را سیاه می دانند. منتقدان دولت کنونی چهار سال گذشته و تداوم دولت در چهار سال آینده را سیاه می دانند.
موافقان دولت هم هشت سال پیش و چهار سال آینده ای که خودشان نباشند را سیاه می دانند. منتقدان دولت برای جلوگیری از سیاهی ها در آینده وعده می دهند و موافقان دولت کنونی برای جلوگیری از تکرار سیاهی ها توجیه می کنند و مردم را می ترسانند! شاید خالی از لطف نباشد که رئیس جمهور آینده کشور را رئیس جمهور سیاهی ها بنامیم! تقریبا هیچ گاه اپوزیسیون خارج نشین جمهوری اسلامی ایران، این حجم از سیاهی را در کشور کشف و رسانه ای نکرده است.
شاید اکنون این پرسش پیش آید که این حجم از سیاهی ها را چه کسانی در این سال ها به وجود آورده اند؟ شش نفری که اکنون کاندیدا شده اند، طبیعتا بر اساس نگاه طرفدارانشان از رجال سیاسی پس از انقلاب هستند که هیچ یک در این چهل سال عزلت نشین نبوده اند و به روش های گوناگون در دولت ها و مناصب مختلف، مسئولیت های مختلفی بر عهده داشته اند.
اما چرا به نظر همه این افراد، پیش از آنان همه کشور سیاهی بوده است و اگر مردم آنان را انتخاب نکنند، سیاهی ها در این کشور بیشتر خواهد شد؟
چرا این روزها از یک کاندیدا نمی شنویم که اوضاع کشور به سیاهی که ترسیم شده نیست؟ چرا نمی شنویم کسی از دستاوردهای دولت های پیشین که موافقش نبوده اند، سخنی بگوید؟ چرا کسی انصاف روا نمی دارد و نمی گوید اگر من هم انتخاب نشوم، کشور بر مسیری درست خواهد رفت، چه اینکه میلیون ها تن در این کشور در حال کار و تلاش هستند که کشتی نجات این کشور در دریای پرتلاطم جهان امروز به سلامت به سر منزل مقصود برسد؟
به راستی امروز اگر ما در خودروسازی عقبگرد داریم، مگر یکی از همین کاندیداها سال های سال در این حوزه مسئولیت نداشته است؟ اگر سیاهی هم هست، نقش چنین کاندیدایی پر رنگ نیست؟ اگر در عدم توسعه شهر سیاهی هایی می بینیم، مگر یکی از همین کاندیداها در این حوزه مسئولیت نداشته است؟ اگر در مسائل مربوط به آزادی بیان و یا آزادی های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی صحبت می کنیم، مگر یکی از این کاندیدها به اندازه نزدیک نصف عمر جمهوری اسلامی دبیر شورای امنیت ملی آن نبوده است؟ چه کسانی این همه سیاهی ها را آفریده اند و چرا اگر این چند نفر نباشند، کشور دچار سیاهی هایی به مراتب بیشتر می شود؟!
این روزها با شوق انتخابات باید برای مظلومیت این مردم گریست! مردمی که گویا سال هاست برای ساختن کشور به سیاهی ها اعتماد کرده اند! خود کاندیداها اعتراف می کنند که اوضاع سیاه بوده، هست و خواهد بود! واقعا چرا کسی از ادامه راه این تمدن تاریخی، بدون حضور خودش در منصب ریاست جمهوری، سخن نمی گوید؟
،هادي شعباني
سیروس عضنفری و
هادی
شعبانی (قسمت اول)فاصله کرسی ندامت و خیانت تا میز ریاست نجات رژیم در مازندران را
چگونه طی ویا پیموده است.
هادی شعبانی (قسمت دوم) با همکاری قربانعلی پور
احمدی نهایتا با سربه نیست کردن صمد نظری(اطلاعاتی دیگر ) به میز ریاست نجات رژیم
در مازندران دست یافت.
، پاسدار حسن عباسی رفت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر