افشای شعبه پوششی وزارت اطلاعات موسوم به «نجات» در استان مازندران
تمام
هموغم رژیم و عمده انرژی حداقل چند وزارت خانه آن، یعنی وزارت اطلاعات،
وزارت کشور، وزارت خارجه و وزارت ارشاد و همچنین سایر نهادهای عریض و طویل
سرکوبگر و نهادهای مختلف صدور تروریسم، به مقابله با مقاومت مردم ایران و
نیروی محوری آن، سازمان مجاهدین اختصاص دارد.
وزارت
اطلاعات، مأموران و گماشتههای خودش را به اشکال مختلف علیه مجاهدین بکار
میگیرد. برخی از این اشکال و کارکردها با عوامل مجری آن ازاینقرار است:
۱٫
مراجعه به بستگان اشرفیها در داخل کشور بهمنظور بهکارگیری آنها علیه
مجاهدین با روش تهدید و تطمیع برای تهیه و ارسال نامه و تومار به ارگانهای
حقوق بشری و اعزام اجیرشدگان ولایت در سیرک وحوش ولایت در اطراف اشرف و یا
لیبرتی تحت عنوان خانواده بهمنظور زمینهسازی و مشروع کردن کشتار مجاهدین
۲٫ اعزام گماشتههای وزارت اطلاعات تحت عنوان «اعضای سابق مجاهدین» به سیرک ولایت در اطراف اشرف
۳٫
شرکت عوامل وزارت اطلاعات در نمایشها و جعلیات وزارت تحت عنوان «مستند»،
فیلم سینمایی، برنامههای تلویزیونی، کنفرانس خبری یا نمایشگاه و همایش در
دانشگاههای مختلف بهمنظور دروغپردازی علیه مجاهدین برای مقابله با گسترش
اجتماعی سازمان
عوامل وزارت اطلاعات و عناصر اصلی شعبه آن تحت عنوان «انجمن نجات» در استان مازندران
مسئولیت
این تشکل پوششی اطلاعات آخوندی در مازندران بر عهده مزدور پیشانی سیاه
ایرج صالحی است. این مأموران به همراه تعداد دیگری از عوامل و عناصر
جنایتکار وزارت اطلاعات در شهرهای مختلف دستاندرکار مستقیم فشارها و ارعاب
و اعمال ضد انسانی علیه خانوادههای مجاهدین هستند.
این
انجمن پوششی وزارت اطلاعات حلقه یی از زنجیره ارگانهای سرکوب و جاسوسی
رژیم آخوندی علیه مجاهدین و مقاومت است. حیطه اصلی فعالیتهای این ارگان در
داخل کشور است اما آخوندها برحسب ضرورت و درماندگی، پادوهای خودشان را
قبلاً به عراق هم میفرستادند. وزارت اطلاعات همچنین مقاصد سیاسی خودش علیه
مجاهدین را با استفاده از ” انجمن نجات ” در عراق دنبال میکرد و در این
زمینه از همکاری کامل وزارت خارجه, سفارت رژیم در بغداد و نیروی قدس سپاه
که ارگان تروریستی برونمرزی رژیم است برخوردار بود.
ایرج
صالحی، هادی شعباتی، محمدرضا اسکاردی و تعداد دیگری از عوامل خودفروخته
وزارت اطلاعات، از مهرههای اصلی سرکوب خانوادههای مجاهدین در استان
مازندران و مجری خطِ دژخیمان اطلاعاتی میباشند. آنها با شرکت در نمایشها
و خیمهشببازیهای مختلف که توسط شعبات پوششی وزارت اطلاعات موسوم به
هابیلیان و نجات رژیم در استانهای مازندران، خراسان، اصفهان، یزد و …
برگزار میگردد، به انجام وظایف محوله علیه مجاهدین و اشرفیها میپردازند.
تعریف و تمجید از جنایتکارترین دیکتاتوری تاریخ و بازگو کردن خوابها و
آرزوهای ولیفقیه ارتجاع برای از بین بردن تشکیلات مجاهدین از وظایف
آنهاست.
اعزام مزدوران، تحت عنوان خانواده به اشرف و پشت دیوارهای لیبرتی گفتیم
وزارت اطلاعات در هماهنگی با نیروی تروریستی قدس و زیر نظر مرکز تروریستی
رژیم در بغداد، ضمن سوخترسانی، به سیرک رسوا و شکستخورده خامنهای –
مالکی در اشرف، آن را پشتیبانی، برنامهریزی و هدایت میکرد و در هماهنگی
با جوخههای مرگ مالکی، برای پیشبرد هدف اصلی رژیم ملأها که درواقع کشتار
ساکنان اشرف بود، مزدوران و مأموران خودش را به عراق میفرستاد.
ایرج
صالحی، هادی شعباتی و بقیه مزدوران شاغل در شعبه پوششی وزارت تحت نام
انجمن نجات مازندران با فشار آوردن و تهدید و تطمیع عده یی را اجیر کرده،
به سیرک وحوش ولایت در اطراف اشرف و بعدازآن هم به لیبرتی، اعزام میکردند.
همان سیرکی که در اشرف طی ۶۷۷ روز با بیش از ۳۲۰ بلندگو بین سالهای ۸۸ تا
۹۰ به شکنجه روحی و آزار و اذیت مجاهدین و لجن پراکنی بهمنظور هموار کردن
جاده کشتار و مشروع کردن قتلعام اشرفیها مشغول بودند.
اما
وقتی انزجار عمومی در داخل و خارج ایران از این کارزار کثیف هرروز
گستردهتر شد و خانوادههای حقیقی مجاهدین دست رد به سینه دیکتاتوری دینی
زدند، اطلاعات آخوندی مجبور شد همه پردهها را کنار بزند و مأموران حرفه یی
و پیشانی سیاه خود را که هیچ ارتباط خانوادگی با ساکنان اشرف نداشتند؛ جهت
اجرای مأموریت به اشرف بفرستند. تعدادی از مزدوران لورفتة اطلاعات در
مازندران ازجمله ایرج صالحی، هادی شعباتی و… بارها ازجمله در مهرماه و آبان
ماه سال ۸۹ و فروردین سال ۹۰ به سیرک وحوش ولایت در اطراف اشرف اعزام شدند
تا علاوه بر مشروع کردن هرگونه حمله و هجوم علیه اشرفیها، برای قتلعام و
کشتار بیشتر زمینهسازی کنند.
یکی
دیگر از وظایف این گماشتههای اطلاعات آخوندی، شرکت در نمایش مشترک وزارت
اطلاعات و نیروی تروریستی قدس در بغداد بود که در همکاری با جوجههای مرگ
مالکی علیه مجاهدین برگزار شد. هدف از برگزاری این نمایش مشروع کردن کشتار و
حمله و هجوم به مجاهدین در اشرف تحت عنوان «خواست مردم عراق» بود.
وزارت
اطلاعات برگزاری جلسات علیه مجاهدین در بغداد را از طریق نماینده وزارت
اطلاعات به نام حاج علی رشادتمند و نمایندگان نیروی قدس، علیرضا نوبخت و
ناصری، پیش میبرد.
وظیفه
وزارت اطلاعات این بود که تعدادی از مأموران اطلاعاتی خارج کشوری خود را
از اروپا به عراق بیاورد و آنها را تحت عنوان اعضای قدیمی سازمان یا اعضای
خانواده اشرفیها، در این جلسات معرفی بکند. این مأموران عبارت بودند از:
محمدحسین سبحانی، عباس صادقی نژاد، حسن عزیزی، مهدی خوشحال، علی قشقاوی و
غیره. مسئولیت اکیپ خارج کشوری بر عهده جاسوس و مأمور پیشانی سیاه وزارت
اطلاعات، مسعود خدابنده بود. برنامهریزی این اکیپ، به عهده نمایندگان
نیروی قدس در سفارت، ناصری و نوبخت بود.
همزمان
با آوردن اکیپ مأموران خارج کشوری وزارت اطلاعات، رژیم نزدیک به ۲۵ نفر از
مأموران اطلاعات در داخل کشور را هم از تهران به بغداد اعزام کرد. اعضای
این اکیپ توسط سفارت رژیم، دریکی از هتلهای کاظمین مستقر شدند و توسط حاج
علی رشادتمند نماینده وزارت اطلاعات توجیه شدند و قرار شد که از آنها تحت
عنوان خانواده اشرفیها، در برنامههای مختلف استفاده بشود. مأموریت اصلی
مأموران اطلاعاتی که از اروپا و کانادا آمده بودند، دیدار با هیئتهای
بینالمللی در بغداد و شرکت در جلسات دولتی و پارلمانی بود تا ضمن تأیید
سیاستهای مالکی در قبال مجاهدین، زمنیة لازم را برای تهاجم به اشرف در
پایان ضربالاجل فراهم کنند.
شرکت در شوهای تبلیغاتی وزارت اطلاعات
آنچه
آخوندها را وحشتزده کرده و میکند، گرایش و استقبال هموطنانمان و بخصوص
جوانان در داخل کشور است. به همین دلیل، رژیم آخوندی در کابوس سرنگونی، هر
دژخیم و شکنجهگر یا مزدور و نفوذی سوخته و بلا مصرف را به صحنه شوهای
اطلاعاتی در تلویزیون میآورد. آنها هم دشنامها و افترائات و جعلیات هزار
بار مصرفشده علیه مجاهدین را در تلویزیون آخوندی نشخوار میکنند.
مطبوعات
و رادیوتلویزیون حکومتی چند سالی است که سریالها و برنامههای متعددی را
علیه مجاهدین سرهمبندی و پخش میکنند تا شاید بتوانند از امواج استقبال
اجتماعی و بخصوص جوانان، از مجاهدین بهعنوان الگو و شاخصی برای ایستادگی
در مقابل آخوندها کم کنند. یکی از این برنامهها تحت عنوان «پایانی بر
پایان» بود که در ۴۷ قسمت پخش شد و گماشتههای اطلاعات آخوندی در مازندران
از عروسکهای خیمهشببازی آن بودند.
لیست
دستاندرکاران تهیه این شو تلویزیونی که در انتهای هر برنامه روی صفحه
تلویزیون ظاهر میشود، بیانگر ماهیت و اهداف این برنامههاست. ترکیبی از
وزارت اطلاعات تا شعبات پوششی آن و تا ارگانهای صدور تروریسم که وحشت
آخوندها از مجاهدین و اشرف را نشان میدهد. جالبتوجه اینکه نام شعبه پوششی
وزارت اطلاعات تحت عنوان «انجمن نجات مازندران» به دنبال اداره اطلاعات
همین استان آمده است که بهخوبی نشان میدهد که آنها به اداره اطلاعات
استان وصل هستند و خطوربط و بودجه و کنترل آنها در دست وزارت جعل و جنایت
اطلاعات میباشد.
در
سال ۹۵ به مناسبت ۱۹ بهمن، عاشورای مجاهدین، در تلویزیون آخوندی یک کلیپ
در موردحمله و هجوم پاسداران جنایتکار به پایگاه اشرف زنان مجاهد و سردار
خلق موسی خیابانی پخش شد که توسط هابیلیان شعبة وزارت اطلاعات تهیهشده
بود.
در
انتهای این کلیپ این نوشته به چشم میخورد: «با تشکر فراوان از: کانون
فرهنگی هابیلیان / وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی / اداره اطلاعات سپاه
پاسداران انقلاب اسلامی/ اداره اطلاعات و انجمن نجات استانهای: مازندران،
کرمانشاه و مشهد مقدس /مدیریت بینالمللی آستان قدس رضوی». تابلویی که
بهروشنی نمایانگر هویتِ چنین انجمنها و نهادهای دستساز فاشیسم مذهبی
علیه مجاهدین و مردم ایران است.
علاوه
بر اینها شرکت در سایر برنامههای تلویزیونی رژیم از تلویزیون فارسیزبان
موسوم به العالم تا پرس تی وی که تلویزیون انگلیسیزبان آخوندهاست از دیگر
وظایف محوله به پادوهای وزارت اطلاعات در مازندران است.
نمایشهای جعل و دروغ علیه مجاهدین در دانشگاهها
فضای
ملتهب دانشجوها و قشر جوان کشور و گرایش آنها به سمت مجاهدین، رژیم
ضدمردمی را به دستوپا انداخته تا برای مقابله با محبوبیت و نفوذ مجاهدین،
اقدام به برگزاری نمایشهایی تحت عنوان همایش و جلسات و نمایشگاههای مختلف
بخصوص در دانشگاههای کشور بکند. یک نمونه آن برگزاری نمایش در دانشگاه
یزد در تاریخ ۲۶ آذر ۹۵ بود که وزارت اطلاعات، ایرج صالحی را از مازندران
به آنجا اعزام کرد تا در کنار کمک بازجو ابراهیم خدابنده به دروغپردازی
علیه مجاهدین بپردازد.
در
همین رابطه خبرگزاری ایسنا رژیم در رابطه با نمایش وزارت اطلاعات در
دانشگاه حائری یزد گزارش کرد: «”ابراهیم خدابنده” طی سفر به یزد در جمع
خبرنگاران اظهار کرد:… مجاهدین خلق همیشه با تمرکز روی نقطهضعفها و معرفی
خود بهعنوان راهحل رفع مشکلات اقدام به فریب دادن جوانان و جذب آنها…
میکند… “ابوالقاسم یغمایی” مسئول انجمن نجات یزد نیز در این نشست گفت:
اعضای این انجمن تلاش میکنند که در وهلهٔ اول جوانان امروز به چنگ این
گروهک نیفتند و بعداً نیز اعضای فریبخورده از این گروهک جدا شوند. “ایرج
صالحی” عضو جداشده و مسئول انجمن نجات مازندران نیز گفت: اعضای [مجاهدین]
بهدوراز هرگونه وسایل ارتباطجمعی زندگی میکنند و ارتباطشان با محیط
بیرون از قرارگاه قطع نگاه داشته میشود.» (خبرگزاری ایسنا – ۲۹ آذر ۹۵)
البته
این تنها نمونه ازایندست نمایشها نبود قبلاً نیز چنین نمایشگاههایی
توسط آخوندها برگزار گردیده بود برای نمونه وزارت اطلاعات طی سال ۹۱
نمایشگاههایی را در بیش از ۱۵ استان برگزار کرد در برخی از این نمایشها
گماشتههای اطلاعاتی در استان مازندران شرکت کرده بودند ازجمله.
– دانشگاه آزاد لاهیجان با شرکت مزدوران علی مرادی، صمد نظری، قربانعلی پوراحمدی از ۶ تا ۸ اسفند ۹۱
– مجتمع فرهنگی فجر در سنندج با شرکت مزدوران صمد نظری، هادی شعبانی و علی مرادی از ۴ تا ۸ تیر ۹۲
– دانشگاه شاهرود با شرکت مزدوران ایرج صالحی، ابراهیم خدابنده، علی مرادی و علی اکرامی طی روزهای ۷ و ۸ اردیبهشت ۹۳
نکته
قابلتوجه این بود که رژیم رسماً اعتراف کرد که این نمایشها و بهطور
مشخص نمایش در دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل توسط وزارت اطلاعات و با
بهکارگیری همین گماشتههای وزارت برگزارشده است. در همین رابطه ارگان باند
فاشیستی مؤتلفه نوشت: «قابلیتهای همایش و نمایشگاه دگردیسی [مجاهدین]
چندی
پیش به همت اداره کل اطلاعات استان مازندران، اولین همایش و نمایشگاه
دگردیسی در [مجاهدین] در دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل برگزار و طی چهار
روز اجرای آن با استقبال کمنظیر اساتید، دانشجویان و دانشآموزان خصوصاً
نسل سوم مواجه شد. این اقدامِ فرهنگی درخورِ تشکر و تحسینِ اداره کل
اطلاعات استان مازندران، نقشِ بسیار ویژه و برجستهای، در روشنگری ماهیت و
نقش [مجاهدین] در سطح منطقه داشت… یکی از نقاط قوت این همایش، همین برپایی
جلسات پرسش و پاسخ بود که عموماً کارشناسان تاریخی و برخی اعضای سابق
[مجاهدین] به حاضرین پاسخ میدادند… به نظر میرسد که اداره کل اطلاعات
استان مازندران توانسته است در این همایش به بسیاری از سؤالات جوانان،
نوجوانان، دانشجویان و کارشناسان پاسخ مناسبی دهد که واقعاً باید به
سربازان گمنام امام زمان خسته نباشید گفت». (روزنامه رسالت – ۲۰ فروردین
۹۲)
آخوندها
از این واضحتر نمیتوانستند اعتراف کنند که سرنخ این نمایشها و همایشها
دست وزارت بدنام اطلاعات است و هدفش هم به اذعان خودشان ترس و نگرانی از
جوانان و نوجوانان و دانشجویان و اقبال آنها از مجاهدین است.
شرکت در نمایش سپاه پاسداران
از
دیگر وظایف مأموران شعبه وزارت سرکوب و کشتار در مازندران موسوم به نجات،
شرکت در نمایشهای ساختهوپرداخته اطلاعات آخوندی و نیروی تروریستی قدس
است. یک نمونه از این نمایشها در مرداد سال ۹۵ همزمان با سالگرد عملیات
کبیر ملی و میهنی فروغ جاویدان بود که توسط ارگان سپاه پاسداران موسوم به
فارس برگزار شد.
پادوی وزارت جعل و جنایت به نام هادی شعبانی در این نمایش گفت: «شرایط بعد از انقلاب طوری بود که همه گروهها فعالیت داشتند، اما برخیشان مثل سازمان مجاهدین خلق یا چریکهای فدایی، چون مسلح بودند، خیلی از جوانها جذب آنها میشدند. از طرفی، آنها سابقه مبارزاتی از زمان شاه نیز داشتند و در این راه بهاصطلاح شهید هم داده بودند و همین برای ما ایجاد انگیزه میکرد»
ایرج
صالحی دیگر گماشته اطلاعات آخوندی گفت: «در ایران … با ما برخورد خوبی شد،
حتی وقتی در قرنطینه بودیم… وقتی به ایران آمدیم به ما گفتند … اگر
استعلامی از گذشته شما میخواستند، ما کمک میکنیم… اگر کار خوبی کنید،
پاداش آن را میگیرید و اگر کار بدی کنید مجازات میشوید». (اینترلینک – ۱۱
مرداد ۹۵)
گماشتة حقیر اطلاعات آخوندی؛ محمدرضا اسکاردی
پس
از جنایت بزرگ ارتش تحت امر مالکی در اشرف در روز ۱۹ فروردین ۹۰) روز نهم
تیرماه ۹۰ یعنی کمتر از سه ماه بعد محمدرضا اسکاردی و ۳ تن دیگر از
«وارفتگان» صحنه جنگ! (زهرا میرباقری، غفار بالافکنده و عینالله شعبانی)
توسط وزارت دفاع «عراق»! بهمنظور سفیدسازی دولت مالکی از این جنایت بزرگ
در یک شو کثیف و مسخره مطبوعاتی شرکت کردند و به توجیه جنایت آدمکشان ارتش
مالکی پرداختند.
داناییفر
سفیر رژیم در بغداد هم هفته قبل از آن صراحتاً اذعان کرد که حکومت آخوندی
تمامی مخارج هتل و رفتوآمد مزدوران مستقر در هتل مهاجر را تأمین میکند
(روزنامه اعتماد رژیم، ۲ تیر ۹۰)
اسکاردی
را بعدازاین همدستی در جنایت، به ایران تحت حاکمیت ملایان بردند و در شعبه
وزارت اطلاعات استان مازندران مشغول به خدمت شد. او بهسرعت مسیر خودفروشی
را طی کرد و به نشخوار جعلیات گشتاپوی آخوندی در شبکههای تلویزیونی
دیکتاتوری آخوندها پرداخت.
اسکاردی،
در یک گزارش پخششده از تلویزیون عربزبان نیروی تروریستی قدس، خواست و
توافق دوجانبه خلیفة ارتجاع با پسرخواندهاش نوری مالکی را تکرار کرد و
گفت: «از دولت عراق میخواهم که دیوارهای قرارگاه را باز کند برای نجات
کسانی که بهزور در زندانها بازداشتشدهاند. سازمان [مجاهدین] خلق… علیه
عراق توطئه میکند». (تلویزیون عربزبان رژیم بهنام العالم، ۹ تیر ۹۰)
مزدور
مفلوک اسکاردی علاوه بر شرکت در برنامههای تلویزیون عربزبان ملاها، در
برنامههای ساختهوپرداخته تلویزیون انگلیسیزبان رژیم به نام پرس تی وی،
هم شرکت کرده.
در
۲۲ اردیبهشت ۹۰، (یعنی حدود یک ماه بعد از حملة ۱۹ فروردین) اسکاردی که
توان تحمل شرایط سخت مبارزه با آخوندها رو نداشت، خودش رو تسلیم نیروهای
عراقی کرد و به سرپل وزارت اطلاعات و نیروی تروریستی قدس در عراق، موسوم به
هتل مهاجر منتقل شد و در اختیار نیروهای اطلاعاتی و امنیتی مالکی در عراق و
مأموران وزارت اطلاعات در سفارت رژیم در بغداد قرار گرفت تا قبل از برگشت
به زیر حاکمیت آخوندها، علاوه بر تخلیه اطلاعاتی جهت حملات بعدی علیه اشرف،
برای مصارف اطلاعاتی و تروریستی دیگری هم بکار گرفته شود.
فشار و آزار و اذیت و مصادرة اموال خانواده مجاهدین
رژیم
تاریخ گذشته آخوندی در مصاف با هماورد تاریخی – ایدئولوژیکی خودش مجاهدین
خلق از فردای پیروزی انقلاب از هیچگونه دنائت و خباثتی دریغ نکرده است. از
انواع دروغ و دغلکاری تا اقدامات تروریستی که اتفاقاً بانی و سرچشمه
آنها هم خود خمینی بوده است و در این مسیر حتی از انفجار امام رضا و خانه
خدا هم دریغ نکرده است.
البته
رژیم به این هم بسنده نمیکند به هر خس و خاشاکی چنگ میزند تا بهزعم
خودش با درگیر کردن نیروی اصلی سرنگون کننده، زمان برای حاکمیت ننگینش
ذخیره نماید بهطور مثال رژیم جنایتکار آخوندی در استان مازندران از اینکه
نتوانسته به لطایفالحیل مجاهدین اشرفی و خانوادههایشان را بهرغم هرگونه
فشار و ارعاب به تسلیم وادارد دست به توطئههای دیگری میزند یکی از این
توطئهها مصادر اموال خانوادههای مجاهدین است. یکی از این نمونهها در
رابطه با خانواده نعمت اولیایی دریکی از شهرهای استان مازندران یعنی تنکابن
اتفاق افتاده است.
موضوع
ازاینقرار بوده که برادر بزرگتر نعمت اولیایی به نام عطا اولیایی که در
دهه ۶۰ تعداد ۴-۵ بار به جرم هواداری از سازمان دستگیر و زندانیشده بود و
قریب به ده سال هم در زندان بود در سال ۹۲ فوت میکند و همسر برادرش با دو
پسرش در خانه پدری نعمت اولیایی زندگی میکردند. حدود چهلم برادر نعمت،
دادگاه طی حکمی تمام اموال پدری او را مصادره نمود. علت مصادره عضویت نعمت
اولیایی در سازمان مجاهدین خلق بوده است.
روزنامه جمهوری اسلامی سهشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۳ –صفحه ۸
قابلتوجه اینکه اموال پدر نعمت اولیایی متعلق به شش خواهر و پنج برادر دیگر وی میباشد.
جالب
اینجاست که طبق حکم میبایستی تا شب عید همان سال همسر برادر نعمت اولیایی
خانه را ترک و البته جز خیابان جای دیگری هم برایشان متصور نبود. جالبتر
اینکه بقیه بستگان خانواده اولیایی برای اینکه مانع چنین وضعیتی برای همسر
برادر نعمت اولیایی شوند قریب به بیست میلیون تومان خرج دادگاه و وکیل
میکنند تا خانه خودشان را از چنگ غارتگران و جنایتکاران ولیفقیه ارتجاع
بیرون بیاورند و البته بقیه اموال پدری نعمت اولیایی که در حکم بی دادگاه
آمده کماکان مشمول مصادره دادگاه شده است.
نعمت
اولیایی در یک مصاحبه یکی دیگر از اقدامات جنایتکاران آخوندها در مورد
خانواده خود در سال ۶۰ را چنین توضیح داد: «در شرایطی که من و برادرم و
خواهرم در زندان بودیم و در همان زمان پدرم به خاطر فشارها و تألمات روحی
سکته و فوت کرد او را به سردخانه بیمارستان شهر منتقل کردند بعد از مدتی
برادرم را با چشمبند از زندان به بیمارستان میبرند با همان چشمبند او را
به سردخانه میبرند و بدون خبر، درست در چند سانتی جسد پدرم چشمبند
برادرم را باز میکنند. این هم فراز دیگری از سینهچاکی رژیم در رابطه با
خانواده. اما یکی از فرآوردههای صنایع نعل وارونه زدن آخوندی،”دفاع از
حریم مقدس خانواده است ”البته خواننده به سیاق فرآوردههای دیگر، گرای عکس
آن را میگیرد و فراموش نمیکند که همین آخوندهای جهل و جنایت آخوندی بودند
که موجب سکته انبوه پدران و مادران بعد از شنیدن خبر اعدام فرزندانشان
شدند و انبوه پدران و مادران در زندانها گروگان فرزندانشان بودند و بعضاً
اعدام هم شدند اما ناگهان گربه عابد مسلمانا شده و بعد از آزمودن همه راه و
روشهای رذیلانه در مصاف با کانون مقاومت سراسری، این بار به کثیفترین
حربه دست یازید»
در
شرایطی که رژیم در باتلاق سرنگونی افتاده و هرچه بیشتر دستوپا میزند
بیشتر در آن فرو میرود و از طرفی دست آخوندها از حمله و هجوم و کشتار
مجاهدین و موشکباران و عملیات تروریستی کوتاه شده، بیشتر از همیشه به
اهرمهای مستعمل و ترفندهای لو رفته رو آورده و گماشتههای اطلاعات آخوندی
در استانهای مختلف جایگزین آدمکشان قبلی مجاهدین شدهاند. ولی ضروری است
که به همة مأموران و گماشتههای اطلاعات آخوندی اطمینان بدهیم که مردم
ایران پروندههای آنها را برای روز حساب؛ در حافظة تاریخی خودشان دارند و
هرگز فراموش نخواهند کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر