۱۴۰۳ مهر ۲۵, چهارشنبه

حملۀ احتمالی اسرائیل به ایران: ایرانیانی که نگران‌اند، ایرانیانی که خوشحال‌اند و ایرانیانی که بر طبل «ناسیونالیسم ایرانی» می‌کوبند

 حملۀ احتمالی اسرائیل به ایران: ایرانیانی که نگران‌اند، ایرانیانی که خوشحال‌اند و ایرانیانی که بر طبل «ناسیونالیسم ایرانی» می‌کوبند


ایران وایران  آیا جنگ میشود اسرائیل حمله میکند ووضعیت نیابتی های رژیم مثل حزب الله چگونه است ؟

از ۴۹ کشور با اکثریت مسلمان در جهان که زیر عنوان «کشورهای مسلمان» از آن‌ها یاد می‌کنند، تنها جمهوری اسلامی ایران است که از زمان پایه گذاری‌اش تاکنون به حمایت همه جانبه از فلسطینیان برخاسته و دشمنی با اسرائیل را به یکی از محورهای اصلیِ سیاست خارجی‌ خود تبدیل کرده است. امروز حتی کارگزاران رژیم نیز در رسانه‌ها می‌پذیرند که جمهوری اسلامی نه تنها سودی از این دشمنی نبرده بلکه دارایی‌های کشور را به باد داده، مردم را فقیر و بیچاره کرده و اکنون هستی خود را در معرض خطر می‌بیند.

دشمنیِ جمهوری اسلامی ایران با اسرائیل اساساً جنبۀ دینی و اعتقادی دارد. آخوندهای شیعه و مقلدانشان، چنان که تاکنون نشان داده‌اند، اعتقادی به منافع و مصالح ملی کشور ندارند. دشمنی‌ آنان با اسرائیل از هیچ منطق عقلانی پیروی نمی‌کند. در سال‌های پیش از انقلاب دشمنی تودۀ عوام با اسرائیل از سویی نتیجۀ تبلیغات آخوندها و در رأس آنان روح‌الله خمینی بود و از سوی دیگر، نتیجۀ تبلیغات چپ‌گرایانِ ضعیف‌نواز و ضدامپریالیست که دشمنی با اسرائیل را بخشی از مبارزۀ ضدامپریالیستی می‌دانستند.

آنان حمایت بی‌دریغ آمریکا را از اسرائیل برنمی‌تافتند. زیرا آن کشور افزون بر کمک‌های گستردۀ مالی و تسلیحاتی به اسرائیل، قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل را دربارۀ فلسطینیان همواره و به تنهایی وتو می‌کرد. چنان که اکنون نیز پشتیبان بی قید و شرط اسرائیل است. جالب است که هم آخوندها و هم چپ‌گرایان دربارۀ ستمی که در کشورهای دیگر دنیا مانند روسیه و چین و برمه بر مسلمانان می‌رود سخنی نمی‌گویند.

پشتیبانی چپ‌گرایان از خمینی و دیدگاه‌های ضد اسرائیلی او در درجۀ نخست به این سبب بود که او را ضدامپریالیست می‌دانستند. خمینی در سخنرانی ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ که به ناآرامی‌های ۱۵ خرداد آن سال انجامید از جمله گفت: « امروز به من اطلاع دادند که بعضی از اهل منبر را برده‌اند در سازمان امنیت و گفته‌اند شما سه چیز را کار نداشته باشید، سپس هر چه می‌خواهید بگویید. یکی شاه را کار نداشته باشید، یکی هم اسرائیل را و یکی هم نگویید دین در خطر است. اسرائیل نمی‌خواهد در این مملکت قرآن باشد. اسرائیل نمی‌خواهد در این مملکت علمای دین باشند. اسرائیل نمی‌خواهد در این مملکت احکام اسلام باشد. اسرائیل می‌خواهد اقتصاد شما را قبضه کند. می‌خواهد زراعت و تجارت شما را از بین ببرد. می‌خواهد این مملکت دارای ثروتی نباشد. می‌خواهد به دست عمال خود ثروت‌ها را تصاحب کند».

در گذشته بعضی از آخوندها به آیۀ ۳۹ سورۀ الحج قرآن استناد می‌کردند که در آن «به کسانى که جنگ بر آنان تحمیل شده، اجازه جهاد داده شده است. زیرا دستخوش ستم شده‌اند و خدا یار و یاورشان است». آنان با این گونه استدلال‌ها حمایت از فلسطینی‌ها را توجیه شرعی می‌کردند.

ایران دومین کشور خاور میانه پس از ترکیه بود که اسرائیل را به رسمیت شناخت. در زمان شاه روابط ایران و اسرائیل برپایۀ منافع مشترک دو کشور در خاور میانه تنظیم شده بود. رشد جریان‌های پان‌عربیسم و برتری‌جویی بعضی از کشورهای عربی در منطقه دو کشور را به هم نزدیک کرد. اما پس از انقلاب ۱۹۷۹ رهبران جدید ایران بی هیچ درنگی دشمنی با اسرائیل را آغاز کردند. با این حال، هنگامی که ارتش عراق به ایران حمله کرد اسرائیلی‌ها برای جلوگیری از پدید آمدن ائتلافِ عربی در برابر ایران از فروش اسلحه به جمهوری اسلامی خودداری نکردند. اسناد نشان می‌دهند که روابط تجاری ایران و اسرائیل تا مدتی پس از جنگ ایران و عراق نیز به طور غیررسمی ادامه یافت.

اما دیری برنیامد که جمهوری اسلامی دشمنی با اسرائیل را با شدت بیشتری از سر گرفت. بسیاری از کارشناسان عرب و ناظران بین‌المللی معتقدند که استقبال کشورهای عربی از پیمان «ابراهیم» در سال ۲۰۲۰ برای مقابله با ماجراجویی‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران بود که می‌خواست با دامن زدن به آتش اختلافات میان شیعیان و سنی‌ها در کشورهای عربی، نیروهای نیابتی‌اش را برضد دولت‌های عربی برانگیزد.

کمک‌‌های مالی و تسلیحاتی جمهوری اسلامی به حماس و جنبش جهاد اسلامی فلسطین بر کسی پوشیده نبود. با این حال، آنچه تا چندی پیش دربارۀ نقش مستقیم جمهوری اسلامی در حملۀ ۷ اکتبر حماس به اسرائیل در رسانه‌ها گفته‌ می‌شد، بیشتر از روی حدس و گمان بود. امروز برپایۀ یک رشته اسناد به دست آمده از مخفی‌گاه‌های حماس در غزه گفته می‌شود که رهبران جمهوری اسلامی پیش از حملۀ ۷ اکتبر حماس به اسرائیل از طرح این حمله اطلاع داشتند و حماس در آن حمله از کمک‌های راهبردی و تاکتیکی گستردۀ جمهوری اسلامی برخوردار بوده است.

در چند ماه‌ گذشته جمهوری اسلامی به سبب شکست نیروهای نیابتی‌اش در جنگ با اسرائیل، درگیریِ مستقیم نظامی با اسرائیل را آغاز کرده است. با حملۀ موشکی اول اکتبر با نام عملیاتیِ «وعدۀ صادق ۲» که دومین و مهم‌ترین حملۀ موشکی ایران به اسرائیل پس از حملۀ ۱۳ آوریل گذشته بود، خطر حملۀ نظامی اسرائیل به ایران کم و بیش همۀ ایرانیان را نگران کرده است.

 به گفتۀ بسیاری از کارشناسان ایرانی در داخل، رهبران جمهوری اسلامی در دشمنی با اسرائیل و پیشبرد سیاست‌های ماجراجویانۀ نظامی‌شان در منطقه هرگز از ایرانیان نظر نخواسته‌اند. مردم ایران تاکنون ناظر بی‌ارادۀ سیاست‌های منطقه‌ای رژیم بوده‌اند و اکنون خطر حملۀ نیرویی خارجی کشورشان را تهدید می‌کند.

در این میان، گروه‌هایی از ایرانیان برای رهایی از دست جمهوری اسلامی در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های خارج از کشور از حملۀ احتمالی اسرائیل استقبال می‌کنند بی‌آنکه به این حقیقت بیندیشند که احتمال سقوط رژیم با یک حملۀ نظامی از خارج بسیار اندک است و تاوان چنین حمله‌ای را سرانجام مردم ایران باید بپردازند. گروه‌هایی از ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی نیز با انگیزۀ میهن‌دوستی و دفاع از کشور به توجیه ماجراجویی‌های رژیم پرداخته‌اند و بر طبل «ناسیونالیسم ایرانی» می‌کوبند.

پس از تشکیل اسرائیل، بیشتر کشورهای عربی در دفاع از عرب‌های فلسطین یکی پس از دیگری وارد جنگ با اسرائیل شدند و سرانجام به این نتیجه رسیدند که باید روابطشان را با آن کشور عادی کنند. اما گویا جمهوری اسلامی تصمیم گرفته است در دفاع از فلسطینیان تا پای جان و ویرانی کشور بایستد.ار اف ای

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر