۱۴۰۳ خرداد ۲۸, دوشنبه

اعترافات ناخواسته به «مسأله روز» نظام

 

اعترافات ناخواسته به «مسأله روز» نظام

مسألهٔ روز نظام
مسألهٔ روز نظام

این روزها بازار تبلیغات و انتخابات خامنه‌ای با کاندیداهایی که همگی از «بطن هفتم» نظام ولایت بیرون آمده‌اند به‌شدت بی‌مشتری است. مردم ایران بی‌اعتنا به همه این کارناوال مسخره با کمپین «رای من سرنگونی» در وادی دیگری سیر می‌کنند.

اما کاندیداهای خامنه‌ای برای چند روز نشستن بر کرسی یک مقام بالاتر و سودآورتر، ول‌کن نیستند و هر دست و پایی می‌زنند تا شاید از همان دایره‌ٔ ۸ یا ۳درصدی نظام تعدادی را تور کنند.

در این حال یکی از پلتیک‌های آنها، استفاده از نام و نشان بزرگ‌ترین تهدید رژیم است و آنها خواسته و ناخواسته برای عرضه‌ٔ خود، به نقش و تأثیر مجاهدین در صحنه سیاسی ایران اشاره می‌کنند.

فراموش نکرده‌ایم که در سال ۹۶ هم که رقابت بین جلاد و شیاد یعنی بین رئیسی و روحانی بالا گرفته بود، برگ برنده روحانی یادآوری جنایات جلاد ۶۷ در حق مجاهدین بود و به‌عنوان بدترین وجه منفی رئیسی، او را در زمره‌ٔ کسانی شمرد که «در طول ۳۸سال فقط اعدام و زندان بلد بوده‌اند»!

 

میهن‌پرستی مجاهدین

حرفهای یکی از ۶‌کاندید خامنه‌ای شنیدنی است و نکته‌ها دارد. او وقتی می‌خواهد از خود سابقه‌ای بتراشد و کارنامه‌ای از فعالیت‌های خودش ارائه کند می‌گوید: «جنگ که شروع شد، جبهه نیرو خواستند. انجمن اسلامی رو ما راه انداختیم، چون یک گروه مجاهدین بودند، یک گروه امتی‌ها بودند، دعوا می‌کردند آقا مملکت مال شما که نیست، ما می‌خواهیم بیاییم دفاع کنیم از مملکت، این‌که می‌گیم جهاد، این‌که می‌گیم بسیج، بسیج اون بود! که وقتش رو، پولش رو، جانش را می‌گذاشت تا از مملکتش دفاع کند»! (شبکه‌ٔ دو رژیم، ۲۴ خرداد ۱۴۰۳)

پزشکیان در همین پاراگراف به چند موضوع اعتراف می‌کند:

او وطن‌پرستی مجاهدین را اثبات می‌کند که از هیچ‌گونه تلاش و صرف «وقت‌» و «پول» و «جان» برای دفاع از «مملکت» خودشان کوتاهی نکردند و وقتی آب و خاکشان در خطر قرار گرفت در صحنه حضور داشتند.

گوشه‌ای از پلیدی نظام ضدمیهنی آخوندی را افشا می‌کند که حتی جلوی مبارزان فداکار برای وطن نیز سنگ‌اندازی می‌کرد تا جایی که آنها برای این کار باید با مسئولان نظام «دعوا می‌کردند»! در حالی که اگر ذره‌یی شرافت و ملی‌گرایی در وجود این نظام بود باید از هر حضور مردمی استقبال می‌کرد.

هم‌چنین توتالیتاریسم ولایت فقیه را برملا می‌کند که این نظام اهریمنی طوری همه‌ٔ امور «مملکت» را در قبضه‌ٔ خودش متمرکز کرده بوده است که سایر جریانها و احزاب، برای دفع تجاوز خارجی و جان‌فشانی مجبور بوده‌اند استدلال بیاورند که «مملکت مال شما نیست»!

تمام شیطان‌سازیهای رژیم از مجاهدین درباره‌ٔ «همکاری با دشمن» و «ستون پنجم عراق» و دیگر مزخرفات را به باد فنا می‌دهد و به گویاترین بیان از غیرت مجاهدینی می‌گوید که تا زمانی که نیروهای عراق در خاک ایران بودند، البته بدون نزدیکی و آلودگی به نیروهای خمینی از مملکتشان دفاع کردند.

طعنه‌ای به خیانت سرکردگان و عوامل آخوندی به ناموس کلمات می‌زند که واژه‌های «جهاد» و «بسیج» را از محتوای خود تهی کرده و از مسیر تمرکز همه انرژیها برای آبادی و آزادی میهن به جاده‌ٔ سرکوب خلق انداختند. «بسیج اون بود» که همه برای دفاع از «مملکت» پیشقدم و داوطلب می‌شدند و نه این بسیج سرکوبگر!

 

پایگاه اجتماعی مجاهدین

در مورد دیگری یکی از تحلیل‌گران باند مغلوب، وقتی می‌خواهد صحبتش همراه با تاریخچه و سابقه امر و مستندات تاریخی باشد به جنبه‌های دیگر از «مسأله‌ٔ روز» نظام اشاره می‌کند.

عباس عبدی درباره‌ٔ «اولین انتخابات ریاست‌جمهوری ایران در بهمن سال ۵۸» می‌گوید: «نامزدها، اون موقع هم ۱۳۰نفر اسم نوشتند... همه‌شان را رد کردند. جدی نبودن. به‌خاطر این‌که شما انتخابات ریاست‌جمهوری کسی که می‌آد باید یک زمینه اجتماعی جدی داشته باشه برای کار اون‌موقع یه نفرشون رو فقط به‌لحاظ سیاسی رد کردن اونم مسعود رجوی بود او یک منطق دیگه‌ای داشت. اون مسعود رجوی پایگاه رأی داشت، اما بقیه‌یی که پایگاه جدی داشتند همه را تأیید کردند» (اکو ایران، ۲۴ خرداد ۱۴۰۳)

در اینجا نیز ملاحظه می‌شود که «پایگاه رأی» یا همان پایگاه اجتماعی مجاهدین، آن هم در سال اول پس از انقلاب ضدسلطنتی مورد تأکید قرار گرفته است و همه می‌دانند این جایگاه اجتماعی در عرض دو سال بعدی به مراحل کیفی‌تر رسید و به رژه چند ده‌هزار نفری میلیشیا و تظاهرات نیم‌میلیونی در خرداد ۶۰ رسید.

عبدی در این قسمت از صحبت‌هایش هم‌چنین به «منطق دیگه»ی مجاهدین نیز اعتراف می‌کند که همانا مرزبندی خدشه‌ناپذیر با اصل ضدمردمی «ولایت فقیه» از همان سال اول است. امر مقدسی که دهها و صدها هزار نفر از رشیدترین فرزندان خلق ایران بهایش را پرداختند و در برابر توتالیتاریسم مذهبی سر خم نکردند.

 

«مسأله‌ٔ روز» نظام

البته موضوع به میان آمدن اسم مجاهدین منحصر به این موارد گفته‌شده نیست و بسا بیش از اینهاست. نمونه‌ٔ بارز دیگر، تبلیغات دژخیم مصطفی پورمحمدی است که برای عرضه‌ٔ خود نزد خامنه‌ای جا‌به‌جا در بازارگرمی‌هایش از نقش و تأثیر مجاهدین و جنایات خودش در حق آنها صحبت می‌کند. در حرفهای مختلف امام‌جمعه‌های نظام نیز یادآوری خطر مجاهدین یکی از بخش‌های ثابت همه موضع‌گیریهای آنهاست.

بنابراین در کوران انتخابات نظام و بزرگ‌ترین چالشی که خامنه‌ای در روزها و هفته‌های جاری و آتی با آن مواجه است، هر جا که بحث مشخص یا اشاره به تاریخچه انتخابات و چگونگی تبدیل فضای باز سیاسی به دیکتاتوری و خالص‌سازی می‌شود دوباره همان «مسأله‌ٔ روز» نظام رو می‌آید. همان که سال گذشته در میزگردی چند تن از عناصر امنیتی نظام به آن اعتراف کرده بودند.

یکی از افراد این میزگرد به نام قوچانی به صراحت گفت: «ما باید این را بدانیم مسألهٔ مجاهدین خلق، مسألهٔ روز ماست و صرفاً یک مسأله تاریخی نیست... هرجا که اعتراضات به‌حق مردم به‌انحراف کشیده شد، پای این سازمان در میان بود. جدایی روحانیت و حاکمیت از مردم چیزی است که زیر سر این سازمان بوده است... پس مسألهٔ سازمان، مسألهٔ امروز ماست» (خبرگزاری رسمی ایرنا ـ ۱۱مرداد ۱۴۰۲)

این یادآوریها اصلاً تصادفی نیست و بر مبنای دیالکتیک و زد و خورد بین «تز» نظام ولایت فقیه و «آنتی‌تز» مجاهدین است که در ذات پدیده‌یی به بزرگی جامعهٔ ایران می‌جوشد.

هدف عوامل نظام از این یادآوریها بالا بردن قیمت خودشان است اما آنها با یادآوری ِناخواسته‌ٔ یک نام، دوباره بدبختی و «مسأله‌ٔ روز ِ»نظامشان را بر همگان آشکار می‌کنند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر