۱۴۰۳ دی ۲۳, یکشنبه

خامنه ای قبل وبعد ازجنگ افروزی تا سقوط بشار اسد دیکتاتور سوریه شماره ۳(در هم شکستن عمق استراتژیک نظام)

 خامنه ای قبل وبعد ازجنگ افروزی تا سقوط بشار اسد دیکتاتور سوریه  شماره ۳(در هم شکستن عمق استراتژیک نظام)

وعده های سر خرمن خامنه ای جاء نصرالله 

تحلیل ضربات استراتژیک به حزب الله و رژیم ایران

از تاریخ ۷ اکتبر ۲۰۲۴ تا کنون، حزب الله لبنان و رژیم ایران با چالش‌ها و ضربات قابل توجهی مواجه شده‌اند که تأثیرات عمیقی بر وضعیت امنیتی و سیاسی منطقه داشته است. در این گزارش، به بررسی این ضربات و تأثیرات آن‌ها بر حزب الله و رژیم ایران پرداخته می‌شود.

۱. تلفات انسانی و خسارات

بعد از حمله به مربع امنیتی حزب الله وکشته شدن نصرالله وبعد صفی الدینولایه های مختلف رهبری حزب در آتش افروزی خامنه ای ، حداقل ۴۲ نفر از جمله ۱۲ غیرنظامی کشته و بیش از ۳۰۰۰ نفر زخمی شدند. این حادثه به عنوان بزرگ‌ترین نقض امنیتی حزب الله از زمان آغاز درگیری‌ها شناخته می‌شود و نشان‌دهنده آسیب‌پذیری این گروه است.

۲. کاهش فعالیت‌های حزب الله

گزارش‌ها حاکی از کاهش فعالیت‌های عملیاتی حزب الله و نارضایتی بدنه سپاه از سیاست‌های کلان و ارتباطات نزدیک با روسیه است. این نارضایتی می‌تواند بر روحیه و عملکرد حزب الله تأثیر منفی بگذارد.

۳. نقش سوریه و سقوط بشار اسد

سوریه به عنوان یک پشتیبان تدارکاتی و تسلیحاتی حزب الله، وتیز تر بعنوان شاه رگ حیاتی حزب الله ،در واقع شاه رگ حیاتی نیابتی ها خامنه ای که عمق استراتژیک نظام نام گرفته است در این مدت تحت فشارهای بین‌المللی و داخلی یعنی جوانان وشورشیان قرارداشته است. سقوط بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه، می‌تواند به عنوان یک ضربه استراتژیک برای رژیم ایران و حزب الله تلقی شود. این سقوط نه تنها منجر به کاهش حمایت‌های نظامی و مالی از حزب الله خواهد شد، بلکه می‌تواند به افزایش شورش وانقلاب در منطقه منجر شود که اولین آن لبنان وعراق وصد البته بعدش ایران خواهد بود.

۴. تحلیل‌های نظامی

با این حال، کشته شدن عباس سلامه، علی کرکی و....وبیش از ۳۰ فرمانده نظامی وامنیتی حزب الله در یک جا ، نشان‌دهنده آسیب‌پذیری‌های داخلی و کاهش قدرت عملیاتی این گروه است بویژه اینکه رهبری حزب الله یعنی نصرالله وهاشم صفی الدین وپنج رده پائین تر از حزب الله نیز در این آتنش افروزی خامنه ای کشته شدند .

نتیجه‌گیری

ضربات اخیر به حزب الله و رژیم ایران، به ویژه در زمینه تلفات انسانی و کاهش فعالیت‌های عملیاتی، نشان‌دهنده چالش‌های جدی است که این گروه و رژیم با آن مواجه هستند. سقوط بشار اسد به عنوان یک پشتیبان کلیدی حزب الله، می‌تواند به عنوان یک ضربه استراتژیک برای رژیم ایران و حزب الله تلقی شود و تأثیرات عمیقی بر آینده امنیتی و سیاسی منطقه داشته باشدولرزه این پس لرزه سقوط وسرنگونی ممکن است به تهران وخامنه ای هم برسد .

برای همین است که خامنه ای بعد از سقوط بشار اسد وریزش نیروهای وارفته وخالی شدن ته دل فرماندهان وامام جمعه های نظام چه رسد به نیروهای پائین سپاه یا بسیجیان روحیه باخته  ۵ بار به صحنه آمد 

خامنه ای در این ۵ بار این ریل را رفت زیر شکست وکلان ضربه جبران ناپذیر سقوط بشار اسد دیکتاتور سوریه یقه خامنه ای را ول نخواهد کرد

در اولین سخنرانی ابهام وسئوالات داشت فرماندهان ونیروها را خفه میکرد پس تلاش کرد رفع ابهام کند

صحبت هایش را اینجوری شروع کرد که در منطقه ما که یک منطقه حساسی است حوادثی رخ داد که هم با آنرا خوب فهم کرد وهم از آن درس گرفت خامنه ای عاجزانه گفت همه جا بسته بود! هم زمین و هم آسمان؛ نمی‌شد کاری کرد 

علی خامنه‌ای پس از مرگ حسن نصرالله، دبیرکل پیشین حزب‌الله لبنان هم  که رژیم دهه‌ها سرمایه‌گذاری کلانی بر روی آن و این گروه کرده بود، در یک سخنرانی به زبان عربی، از جوانان و اعضای حزب‌الله لبنان خواست «ناامید» نشوند و به رغم همهٔ شکست‌های «محور مقاومت» در منطقه، به آن‌ها وعدهٔ پیروزی داد. خامنه ای در عین حال اعتراف کرد

دشمن آسمانشان را هم نمی‌توانست ببندد، راه زمینی را هم نمی‌توانست ببندد. می‌شد بهشان کمک کرد.»

در سخنرانی دوم تیغ کشی کرد وتلاش کرد خیلی ها را سر جایش بنشاند

  او گفت: «در داخل کسی نباید این کار را بکند و اگر کسی در تحلیل یا بیان خود به‌گونه‌ای سخن بگوید که معنای آن خالی کردن دل مردم باشد، جرم است و باید با آن برخورد شود.»که البته قضائیه ودادستان تهران هم چنین تهدید را مطبوعاتی هم کرده بود

 این تهدیدها به‌دنبال افزایش انتقادها در داخل از سیاست‌های خامنه ای در قبال خاورمیانه و ارائه تحلیل‌هایی مبنی بر روند دومینووار تحولات منطقه و احتمال تسری آن به ایران مطرح می‌شود.

در سخنرانی سوم وعده های سر خرمن داد

علی خامنه‌ای در سومین سخنرانی خود بعد از سقوط بشار اسد در سوریه در دسامبر ۲۰۲۴، به هوادارانش وعده داد که موفقیت‌های اخیر اسرائیل وتحولات اخیر وسقوط بشار اسد نمی‌تواند حاکمیت ایران و نفوذش در منطقه را تهدید کند. او همچنین وعده داد که خون‌های نیروهای موسوم به «مدافع حرم» در سوریه هدر نرفته و به زودی موفق به بازپس‌گیری این کشور از حاکمان جدید خواهند شد.

سقوط بعدی نوبت کیست ؟ خامنه ای ؟برگرفته از ایران آزادی

بعد از سقوط دیکتاتور سوریه بشار اسد و آزاد شدن سوریه از چنگال رژیم ایران، اولین سوال این است که در این دومینوی سقوط و سرنگونی حالا نوبت کیست؟ برخی انگشت اشاره را به‌سمت حوثی‌های یمن می‌گیرند. برخی نیابتی‌های رژیم ایران در عراق و حشدالشعبی را هدف بعدی می‌دانند و برخی نیز خامنه ای را نشانه‌گیری می کنند.

کدام کاندیدا باید در انتظار سقوط باشد.


برای فهم این‌که به‌کجا باید نگاه کرد و کدام دیکتاتور باید در انتظار سقوط باشد به چند اصل منطقی اشاره می کنیم:
۱. اگرچه تحولات منطقه‌ای و جنگ غزه و ضرباتی که حزب‌الله لبنان دریافت کرد از اصلی‌ترین عوامل تضعیف دیکتاتور سوریه و در نهایت سرنگونی آن شد، اما آن عامل مادی و روی زمین که باعث سرنگونی بشار اسد شد نیروی جنگنده صاحب تشکیلات و نیرو و آموزش بود. بنابراین برای رخ دادن هر تحول اصولی و در جهت منافع خلق‌های منطقه نباید به عامل خارجی چشم دوخت. عنصر تعیین کننده سازمان و تشکیلات صاحب اراده سرنگونی قهرآمیز است .
۲. دو کاندیدای دیگر سرنگونی یعنی حوثی‌ها و نیابتی‌ها در عراق در اصل زائده سپاه پاسداران رژیم هستند و نه یک نیروی مستقل بومی دارای اصالت. بنابراین اگر هم هرکدام از این دو در دومینوی سرنگونی از خامنه‌ای پیشی بگیرند، سمت و سوی سرنگونی خامنه‌ای را تغییر نمی‌دهند بلکه مقدمه سرنگونی خامنه‌ای محسوب می شوند.
۳. رژیم ایران بر خلاف بسیاری از حکومت‌های منطقه، در مقابل خود یک خلاء ندارد. بلکه یک آلترناتیو قدرتمند و به‌شدت سازمان یافته در مقابل خود دارد که در تک و پاتک با دیکتاتوری‌ ولایت فقیه ۴۵سال سابقه دارد. این آلترناتیو هم اکنون دارای نیروی رزمنده سازمان یافته است که در سراسر ایران به‌رغم سرکوب و اختناق شدید دارای فعالیت گسترده هستند. از همین رو باید از این جهت ایران را مستعدترین نقطه برای یک قیام و انقلاب دگرگون کننده دانست.
۴. اکثریت مردم ایران و به‌ویژه اقشار زحمت کش، با محرومیت و فقر و فشاری طاقت سوز مواجهند. ۸۰درصد جمعیت زیر خط فقر زندگی می‌کنند. بنا به گزارش اقتصاددانان حکومتی، نزدیک ۶۰درصد جمعیت ایران قادر نیستند حداقل کالری لازم برای ادامه زندگی را دریافت کنند و در واقع گرسنه‌اند.
گرسنگی آن هم در این ابعاد که روز به‌روز در حال تشدید و گسترش است، پدیده‌یی کم‌سابقه در ایران است. خشم و اعتراض نسبت به این پدیده را در افزایش و گسترش چشمگیر اعتراضات اقشار مختلف مردم به‌جان آمده می‌توان دید . از کارگران تا معلمان و از بازنشستگان تا کارکنان مؤسسات دولتی هر روز به‌خیابان می‌آیند و از این همه بی‌داد، فریاد سر می‌دهند. با ارتقای آگاهی ملی، شعارها در این حرکت‌های اعتراضی به‌رغم خفقان آخوندها سیاسی‌تر و عمیق‌تر شده و تمامیت رژیم را هدف قرار می‌دهد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر