در گونه شناسي گماشته ها
جواد پوينده
نوشته بسيار پر مغز آقاي پرويز خزايي در مورد گلماشته لاجوردي و گماشته ثابتي مرا بران داشت كه چند خطي در مورد گماشته ها و گلماشته بنويسم و در اختيار دوستان بگذارم
وقتي من كلاس هفتم بودم يك معلم رياضي داشتيم كه هر وقت كسي در امتحان نمره نمياورد و يا تكليفش را انجام نميداد و يا به درس او گوش نميكرد با عصبانيت فرياد ميزد كه " بدبخت درس بخون، اگر ديپلم نگيري اونوقت بايد بري ماتحت بچه جناب سرهنگ را بشوري" منظور معلم ما اين بود كه بدون ديپلم گماشته ميشوي. در آن دوران سربازهايي كه ديپلم نداشتند به اصطلاح سرباز صفر ميشدند و گماشته ها هم از بين همين گروه انتخاب ميشدند.
البته بايد به اين نكته توجه كنيم كه گماشته شدن اجباري نبود و همه سرباز صفر ها هم گماشته نمي شدند. سرباز صفرها البته بيسواد و يا كم سواد بودند اما اگر در بين همين سرباز صفرها كسي بود كه مثلا مكانيكي ميدانست به قسمت مكانيكي ارتش ميرفت و يا اگر كسي بود كه ورزشكار قابلي بود، مثلا كشتي گير يا وزنه بردار يا فوتباليست خوبي بود به تيم ارتش ميرفت.
براي سرباز صفرهايي كه نه سواد داشتند و نه هنري داشتند و نه حرفه اي دو راه ميماند يا اينكه كارهاي بسيار سخت و طاقت فرسا در پادگان را قبول كنند و يا گماشته جناب تيمسار بشوند. در اين ميان آنهايي كه هم راحت طلب و هم فرصت طلب بودند گماشتگي را انتخاب ميكردند و بعد براي ملت پز ميدادند كه من منزل تيمسار رفت وآمد دارم.
در نتيجه ميشود جمع بندي كرد كه براي گماشته شدن اين مشخصات لازم بود، بيسوادي، بي هنري، راحت طلبي ، فرصت طلبي.
واقعا كه لفظ گلماشته بهترين تشبيه و تشريح اين گماشته لاجوردي هست. توضيح ميدهم
گلماشته ديپلم ندارد و به گفته خودش در ايران تا كلاس نهم بيشتر درس نخوانده، بعد به امريكا رفته و يكسال ول گشته و بعد دوران انقلاب به ايران بر گشته است
بعد از سي سال اقامت در سوئد مدرك تحصيليش كماكان همان كلاس نهم هست. در ضمن بعد از سي سال در سوئد عليرغم " هوش سرشار" و " حافظه عالي" هنوز سوئدي بلد نيست و دو تا جمله به سوئدي نمي تواند بگويد
گلماشته راحت طلب هم هست، در تمام اين سي سال كار نكرده، بلكه حقوق " بازنشستگي زودرس" ميگيرد. يعني گلماشته از سي سالگي بازنشسته بوده است و حقوق اندكي به اين عنوان ميگيرد. و جناب گلماشته با اين حقوق اندك ازكارافتادگي كه جواب كرايه خانه را هم نمي دهد بطور دائم در حال گشت و گذار دور دنيا و ديدار با گماشته هاي ديگر است.
حالا شما خودتان فكر كنيد، آدمي كه سواد ندارد، زبان بالكل بلد نيست، اما راحت طلب و پر مدعا و خودبزرگ بين و فرصت طلب هم هست از چه راهي ميتواند اموراتش را بگرداند؟ فقط از نوكري و گماشتگي و مزدوري
اين قانون صرفا شامل جناب گلماشته نميشود ، شامل همه گماشته ها و مزدوران ديگر هم ميشود. دست برقضا داستان اين گماشته ثابتي و همكار جديد گلماشته يعني پرويز معتمد هم همين هست. فكر ميكنيد اين مزدور شكنجه گر شاگرد اول مدرسه بوده، و يا دانشجوي ممتاز دانشگاه بوده؟ نه اون هم مثل گلماشته بيسواد و بي هنر و راحت طلب و مفت خور بوده و لاجرم به مزدوري و گماشتگي افتاده.
شرح حال بقيه مزدوران و شكنجه گران هم همين هست.
جناب گلماشته راحت طلب و مفت خور بيسواد و بي هنر، در نتيجه " محقق تاريخ" ميشود و با همون حقوق از كارافتادگي كه به اندازه كرايه خانه هم نيست، پشت سر هم گزارش منتشر ميكند و دور دنيا ميچرخد و خلاصه " با جناب تيمسار رفت و آمد دارد"
جواد پوينده
استكهلم
باز نشر اين نوشته در سايتهاي رژيم آخوندي از قبيل اينترلينك و دريچه زرد ممنوع است
.
جواد پوينده
نوشته بسيار پر مغز آقاي پرويز خزايي در مورد گلماشته لاجوردي و گماشته ثابتي مرا بران داشت كه چند خطي در مورد گماشته ها و گلماشته بنويسم و در اختيار دوستان بگذارم
وقتي من كلاس هفتم بودم يك معلم رياضي داشتيم كه هر وقت كسي در امتحان نمره نمياورد و يا تكليفش را انجام نميداد و يا به درس او گوش نميكرد با عصبانيت فرياد ميزد كه " بدبخت درس بخون، اگر ديپلم نگيري اونوقت بايد بري ماتحت بچه جناب سرهنگ را بشوري" منظور معلم ما اين بود كه بدون ديپلم گماشته ميشوي. در آن دوران سربازهايي كه ديپلم نداشتند به اصطلاح سرباز صفر ميشدند و گماشته ها هم از بين همين گروه انتخاب ميشدند.
البته بايد به اين نكته توجه كنيم كه گماشته شدن اجباري نبود و همه سرباز صفر ها هم گماشته نمي شدند. سرباز صفرها البته بيسواد و يا كم سواد بودند اما اگر در بين همين سرباز صفرها كسي بود كه مثلا مكانيكي ميدانست به قسمت مكانيكي ارتش ميرفت و يا اگر كسي بود كه ورزشكار قابلي بود، مثلا كشتي گير يا وزنه بردار يا فوتباليست خوبي بود به تيم ارتش ميرفت.
براي سرباز صفرهايي كه نه سواد داشتند و نه هنري داشتند و نه حرفه اي دو راه ميماند يا اينكه كارهاي بسيار سخت و طاقت فرسا در پادگان را قبول كنند و يا گماشته جناب تيمسار بشوند. در اين ميان آنهايي كه هم راحت طلب و هم فرصت طلب بودند گماشتگي را انتخاب ميكردند و بعد براي ملت پز ميدادند كه من منزل تيمسار رفت وآمد دارم.
در نتيجه ميشود جمع بندي كرد كه براي گماشته شدن اين مشخصات لازم بود، بيسوادي، بي هنري، راحت طلبي ، فرصت طلبي.
واقعا كه لفظ گلماشته بهترين تشبيه و تشريح اين گماشته لاجوردي هست. توضيح ميدهم
گلماشته ديپلم ندارد و به گفته خودش در ايران تا كلاس نهم بيشتر درس نخوانده، بعد به امريكا رفته و يكسال ول گشته و بعد دوران انقلاب به ايران بر گشته است
بعد از سي سال اقامت در سوئد مدرك تحصيليش كماكان همان كلاس نهم هست. در ضمن بعد از سي سال در سوئد عليرغم " هوش سرشار" و " حافظه عالي" هنوز سوئدي بلد نيست و دو تا جمله به سوئدي نمي تواند بگويد
گلماشته راحت طلب هم هست، در تمام اين سي سال كار نكرده، بلكه حقوق " بازنشستگي زودرس" ميگيرد. يعني گلماشته از سي سالگي بازنشسته بوده است و حقوق اندكي به اين عنوان ميگيرد. و جناب گلماشته با اين حقوق اندك ازكارافتادگي كه جواب كرايه خانه را هم نمي دهد بطور دائم در حال گشت و گذار دور دنيا و ديدار با گماشته هاي ديگر است.
حالا شما خودتان فكر كنيد، آدمي كه سواد ندارد، زبان بالكل بلد نيست، اما راحت طلب و پر مدعا و خودبزرگ بين و فرصت طلب هم هست از چه راهي ميتواند اموراتش را بگرداند؟ فقط از نوكري و گماشتگي و مزدوري
اين قانون صرفا شامل جناب گلماشته نميشود ، شامل همه گماشته ها و مزدوران ديگر هم ميشود. دست برقضا داستان اين گماشته ثابتي و همكار جديد گلماشته يعني پرويز معتمد هم همين هست. فكر ميكنيد اين مزدور شكنجه گر شاگرد اول مدرسه بوده، و يا دانشجوي ممتاز دانشگاه بوده؟ نه اون هم مثل گلماشته بيسواد و بي هنر و راحت طلب و مفت خور بوده و لاجرم به مزدوري و گماشتگي افتاده.
شرح حال بقيه مزدوران و شكنجه گران هم همين هست.
جناب گلماشته راحت طلب و مفت خور بيسواد و بي هنر، در نتيجه " محقق تاريخ" ميشود و با همون حقوق از كارافتادگي كه به اندازه كرايه خانه هم نيست، پشت سر هم گزارش منتشر ميكند و دور دنيا ميچرخد و خلاصه " با جناب تيمسار رفت و آمد دارد"
جواد پوينده
استكهلم
باز نشر اين نوشته در سايتهاي رژيم آخوندي از قبيل اينترلينك و دريچه زرد ممنوع است
بهزاد علیشاهی مزدور پیشانی سیاه وزارت بد نام اطلاعات - ننگ با رنگ پاک نمیشود چه رسد به ننگ وزارتی و مزدوری علیشاهی که با تبریکات وزارتی های دیگر پاک شود
بهزادعلیشاهی که درنزدکرمانشاهیان و ایرانیان آزاده دیگر به دلقک علیشاه معروف
است
ابراهيم خدابنده تواب بند 209(همراه با يك گالري انزجار آور) مربي ومدير انجمنهاي نجاست ومدير يكي از شعبه هاي خطر ناك اطلاعات ملاهادر داخل كشور
،صمد نظري
،هادي شعباني
هادی شعبانی بارکش وزارت اطلاعات، عنصر منفوروپلیدی که روزانه درمزدوری، ازپاسداران و شكنجه گران جنایتکار سبقت میگیرد.
هادی شعبانی (قسمت دوم) با همکاری قربانعلی پور احمدی نهایتا با سربه نیست کردن صمد نظری به میز ریاست!!! دست یافت.
وايرج صالحي
ايرج صالحي پادو اطلاعات ملا ها در مازندران- افشاي يك جنايتكار حرفه اي وشكنجه گر خانواده ها
وداوود
باقر وند
داوود باقروند وتبلیغ وافتخارتهوع آورش در رابطه با عطوفت ومحبت شکنجه گران وبازجویان وزارت بدنام اطلاعات ورژیم
وعيسي آزاده
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر