۱۴۰۴ دی ۲, سه‌شنبه

یلدا در نبرد با حاکمیت اشغال‌گر

 

یلدا در نبرد با حاکمیت اشغال‌گر

شب یلدا زیر خط فقر
شب یلدا زیر خط فقر

در ایران اشغال‌شده‌ی امروز، مناسبت‌های ملی و فرهنگی دیگر نه فرصت گشایش‌اند و نه بهانه‌یی برای هم‌نشینی و آرامش. آن‌چه زمانی قرار بود لحظه‌یی از مکث در رنج زندگی باشد، اکنون به یکی از منابع فشار روانی و اضطراب بدل شده است. آیین‌ها، به‌جای آن‌که مردم را گرد هم بیاورند، آینه‌ای شده‌اند برای تماشای فقر، نابرابری و تحقیرِ روزمره. شب یلدا، این کهن‌ترین جشنِ پیوند انسان ایرانی با نور و امید، حالا به میدان حساب‌وکتاب، حذف نیازمندی‌ها و شرم بدل شده است.

 

یک یلدای دیگر در راه است و پیش از آن‌که چراغی روشن شود، هزار بدبختی پیش پای مردم پهن است: چگونه می‌توان از پس خوراکی‌هایی برآمد که هر سال پیچیده‌تر و انحصاری‌تر می‌شوند؟  مواد شب یلدا به کالاهای لوکس بدل شده‌اند! روزنامه‌ی جهان صنعت در شماره‌ی ۲۳ آذر ۱۴۰۴، با تیتر معنادار «حواله یلدا به انصاف فروشندگان»، تصویری فشرده از سیاست دولت در مواجهه با این آیین ملی ارائه می‌دهد؛ سیاستی که مسئولیت را از دوش حاکمیت برمی‌دارد و آن را به «انصاف» بازاری واگذار می‌کند که خود اسیر انحصار و رانت است.

 

همین روزنامه، واقعیت بازار را بی‌پرده توصیف می‌کند: «بازار میوه، برنج، روغن، ماهی، آجیل و خشکبار با واقعیتی متفاوت روبه‌رو است؛ افزایش شدید قیمت‌ها و کاهش قدرت خرید خانوارها، طعم سنتی این شب را تلخ کرده است.» اما ضربه‌ی نهایی آن‌جاست که خطاب به مردم هشدار می‌دهد: «حواس‌تان باشد که بیش از ۳ تا ۴ میلیون تومان هزینه روی دست‌تان است»؛ یعنی هزینه‌ی یک شب یلدا معادل حدود «چهل درصد حداقل حقوق ماهانه‌ی یک کارگر». در این معادله، یلدا دیگر جشن نیست؛ آزمونی است برای سنجش عمق فرسایش زندگی.

 

حاکمیت مافیایی، ضدفرهنگ و اشغال‌گر ایران، مردم را ناگزیر کرده است که آیین‌های‌شان را کوچک و کوچک‌تر کنند. همان گزارش‌ها تأیید می‌کنند که «بسیاری از خانواده‌ها امسال خرید آجیل و حتی انار و سایر میوه‌ها را به حداقل رسانده یا به گزینه‌های ارزان‌تر روی آورده‌اند.» این «کوچک‌سازی» فقط اقتصادی نیست؛ تحقیر نمادینِ فرهنگی است. آیینی که قرار بود حافظ حافظه‌ی جمعی باشد، به‌زور به مراسمی حداقلی و گاه حذف‌شده بدل می‌شود.

 

در همین فضا، سایت جوان آنلاین در همین تاریخ، از قول وزیر کشاورزی می‌نویسد: «قیمت‌های اقلام مصرفی شب یلدا مشمول قیمت‌گذاری نمی‌شود.» جمله‌یی کوتاه که به‌روشنی اعلام می‌کند دولت نه‌تنها مداخله نمی‌کند، بلکه مسئولیتی نیز برای خود قائل نیست. همان روزنامه اضافه می‌کند: «نکته این‌جاست که بازار ما اکنون انحصاری و دست دلالان مرتبط با مافیای قدرت است»؛ اما مثل همیشه، از نام بردن، نشانی دادن و پاسخ‌گو کردن گردانندگان این مافیا طفره می‌رود.

 

در چنین وضعیتی، پرسش ناگزیر این است: آیا مناسبت‌های ملی و فرهنگی ایران نیز تنها با برچیدن بساط اشغال‌گران به جایگاه طبیعی خود بازمی‌گردند؟ پاسخ را خود واقعیت می‌دهد. این آیین‌ها، از نوروز تا یلدا، امروز برای حفظ حیثیت‌شان در حال نبردند؛ نبردی به‌ظاهر خاموش اما عمیق با حاکمیتی که نه فرهنگ را می‌فهمد و نه مردم را. همین پایداری‌ها برای برگزاریِ آیین‌هاست که نشان می‌دهد ایران، هنوز زنده است؛ حتی اگر اشغال‌گران ولایی ــ آخوندی، شب‌هایش را تیره کرده باشند.

بحران اقتصاد ایران در سال ۲۰۲۵: سقوط ارزش پول ملی، تورم و گسترش فقر

 بحران اقتصاد ایران در سال ۲۰۲۵: سقوط ارزش پول ملی، تورم و گسترش فقر

سقوط ارزش پول ملی
سقوط ارزش پول ملی

اقتصاد ایران در سال‌های اخیر با چالش‌های متعددی مواجه بوده است. در سال ۲۰۲۵ این چالش‌ها به نقطه‌ٔ اوجی رسیدند که در شاخص‌های اقتصادی قابل اندازه‌گیری است. یکی از مهم‌ترین این شاخص‌ها، سقوط ارزش پول ملی است که به‌عنوان یکی از سریع‌ترین سقوط‌ها در جهان در سال ۲۰۲۵ گزارش‌شده است [۱].

 

سقوط ارزش پول ملی و نقش آن در نابودی دارایی‌های مردم

بر اساس تحلیل داده‌های منتشر شده در گزارش‌های اخیر، ایران در جمع ۳کشوری قرار گرفته که پول ملی آنها با بیشترین شتاب در حال سقوط است. این سقوط ارزش پول ملی به‌معنای از بین رفتن بخش مهمی از دارایی شهروندان از طریق مکانیسم تورم و چاپ پول بدون پشتوانه است [۲].

 

سقوط ارزش پول ملی بر اساس گزارش وضعیت اقتصاد جهانی صندوق بین‌المللی پول - اکتبر ۲۰۲۵

سقوط ارزش پول ملی بر اساس گزارش وضعیت اقتصاد جهانی صندوق بین‌المللی پول - اکتبر ۲۰۲۵

 

این پدیده در ادبیات اقتصادی به «مالیات تورمی» شناخته می‌شود؛ یعنی زمانی که دولت از طریق چاپ پول و افزایش نقدینگی بدون پشتیبانی تولید واقعی، خزانه‌ٔ مالی خود را پر می‌کند اما این اقدام موجب کاهش قدرت خرید پول و از دست رفتن ارزش دارایی‌های مردم می‌شود.

در سال ۲۰۲۵ نرخ تورم ایران در آستانه‌ٔ رقم تاریخی حدود ۴۰درصد اعلام شده و کارشناسان پیش‌بینی کرده‌اند که این نرخ تا پایان سال نیز بالا بماند [۳]؛ هم‌چنین گزارش‌های رسانه‌یی بین‌المللی از سقوط بی‌سابقه‌ٔ ارزش ریال در برابر دلار خبر داده‌اند که بازتاب این بحران پولی و ارزی است [۴].

 

سرعت مرگبار ماشین چاپ پول

این پدیده از منظر رسانه‌های حکومتی نیز پنهان نمانده است. سایت رویداد ۲۴ با نگاهی به نمودار صندوق جهانی پول نوشته است:

«شوک اصلی آنجاست که می‌بینیم سودان با ۶۷دلار و یمن با ۷۶دلار -۲کشوری که سال‌هاست درگیر جنگ‌های داخلی تمام‌عیار، قحطی و تجزیه سرزمینی هستند- عملکردی مشابه یا حتی بهتر از ایران داشته‌اند. ایران با منابع عظیم نفت و گاز، زیرساخت‌های صنعتی، دارا بودن حدود ۷۰درصد جمعیت جوان و با نیروی انسانی متخصص، در سال ۲۰۲۵ رفتاری شبیه به یک اقتصاد جنگ‌زده و بدون دولت از خود نشان داده است. حتی آرژانتین و ترکیه که سال‌ها با تورم‌های مزمن دست‌به‌گریبان بودند، با اصلاحات پولی توانستند ترمز سقوط را بکشند، اما در تهران ماشین چاپ پول با سرعتی مرگبار به حرکت ادامه داد و حاصل عمر میلیون‌ها نفر را بلعید [۵].

 

رکود تورمی و کسری بودجه

علاوه بر سقوط ارزش پول ملی، اقتصاد ایران با پدیده‌ٔ رکود تورمی مواجه است. رکود تورمی حالتی است که همزمان نرخ رشد اقتصادی نزدیک به صفر یا منفی است و نرخ تورم بسیار بالا است. این وضعیت پیآمد مستقیم کسری بودجه شدید دولت و محدودیت در مدیریت اقتصادی است.

کسری‌های بودجه مزمن، افزایش هزینه‌های دولتی بدون درآمد پایدار و وابستگی به فروش نفت به‌عنوان منبع اصلی ارز خارجی موجب شده تا ساختار بودجه‌ٔ ایران در وضعیت شکننده‌ای قرار گیرد. این عوامل در کنار رشد نقدینگی و سیاست‌های نامتقارن پولی، زمینه‌ٔ تسریع رکود تورمی را فراهم کرده‌اند.

«این پدیده برای شهروندی که رنج بحران‌های اقتصادی را بر گرده دارد و هر سال و هر ماه در حال فقیرتر شدن است، نامی بسیار دقیق‌تر و گویا‌تر دارد: دزدی. بله، در طی یک سال گذشته، دولت حدود ۳۱درصد از دارایی‌های شهروندان ایرانی را دزدیده است [۶].

 

گسترش فقر و کاهش رفاه عمومی

یکی از اثرات مستقیم بحران اقتصادی تشدید فقر در میان جمعیت ایران است. بر اساس گزارش‌های داخلی و بین‌المللی، نرخ فقر به حدود ۳۶درصد جمعیت رسیده و این نشان‌دهنده‌ٔ گسترش معیشت ضعیف و کاهش رفاه عمومی در کشور است.

این گسترش فقر پیامدهای اجتماعی دارد که از جمله می‌توان به کاهش قدرت خرید، نابرابری در دسترسی به خدمات اساسی و افزایش فشار بر نظام حمایتی اجتماعی اشاره کرد. هم‌چنین رفتارهای اقتصادی مردم مانند افزایش مصرف سریع پول به‌منظور حفظ ارزش دارایی‌ها نیز نمونه‌یی از واکنش به تورم بالا است که شکاف بین طبقات اجتماعی را افزایش می‌دهد.

 

تحلیل ساختاری بحران اقتصاد ایران

برای درک عمیق‌تر بحران اقتصادی ایران لازم است که به عوامل ساختاری نیز توجه کرد. وابستگی قابل توجه به درآمدهای نفتی و عدم تنوع‌سازی اقتصادی باعث شده اقتصاد ایران نسبت به شوک‌های خارجی هم‌چون فشار تحریم‌ها بر بخش‌های صادراتی و درآمدهای ارزی بسیار حساس باشد.

ساختار اقتصادی که به‌شدت بر نفت و واردات متکی است، مانع توسعه‌ٔ بخش‌های دیگر اقتصاد شده و در مواجهه با شوک‌های خارجی، تنها باعث تشدید بحران می‌شود.

 

منابع

[۱] و [۲] و [۵] و [۶] «گزارش تکان‌دهنده صندوق بین‌المللی پول؛ ایران سومین اقتصاد رو به زوال جهان در ۲۰۲۵ | ۸۰ درصد ایرانی‌ها زیر خط فقر جهانی‌اند». رویداد ۲۴ - ۲۸ آذر ۱۴۰۴

[۳] «۸۰درصد ایرانی‌ها زیر خط فقر جهانی‌اند». ایران امروز. منتشر شده ۱۹ آذر ۱۴۰۴

[۴] «رکوردشکنی سقوط ریال ایران و تأثیرات آن بر قیمت‌ها». گزارش ای.پی نیوز ۱۵ دسامبر ۲۰۲۵

نماینده ویژه آمریکا در امور عراق: خلع‌سلاح کامل و غیرقابل بازگشت نیروهای نیابتی رژیم ایران ضروری است

 نماینده ویژه آمریکا در امور عراق: خلع‌سلاح کامل و غیرقابل بازگشت نیروهای نیابتی رژیم ایران ضروری است

مارک ساوایا
مارک ساوایا

مارک ساوایا Mark Savaya نماینده ویژه آمریکا در امور عراق با انتشار بیانیه‌یی در رابطه با ضرورت خلع‌سلاح نیروهای نیابتی رژیم ایران اعلام کرد: «خلع سلاح باید جامع، غیرقابل بازگشت و از طریق یک چارچوب ملی روشن و الزام‌آور اجرا شود. این فرآیند باید شامل انحلال کامل همه جناح‌های مسلح و اطمینان از انتقال منظم و قانونی اعضای آنها به زندگی غیرنظامی باشد».

وی افزود: «بر اساس قانون اساسی عراق و حاکمیت قانون، هیچ حزب سیاسی، سازمان یا فردی حق مالکیت یا اداره تشکیلات مسلح خارج از قدرت دولت را ندارد».

۱۴۰۴ آذر ۳۰, یکشنبه

ابراهیم خدابنده با پرونده ویژه: مروری بر جنگ روانی«مزدوران را بشناسید» – هدف مصاحبه‌ی اخیر ابراهیم خدابنده با «میزان» چیست؟

 ابراهیم خدابنده با پرونده ویژه: مروری بر جنگ روانی«مزدوران را بشناسید» – هدف مصاحبه‌ی اخیر ابراهیم خدابنده با «میزان» چیست؟ 


مصاحبه ابراهیم خدابنده مدیر عامل اطلاعاتی انجمن نجات در مصاحبه با میزان قضائیه جلادان

مقدمه

مصاحبه‌ی اخیر ابراهیم خدابنده با خبرگزاری «میزان» یک گفت‌وگوی معمولی رسانه‌ای نیست؛ قطعه‌ای از یک عملیات روانی چندلایه است که هم‌زمان سه هدف را دنبال می‌کند:
۱) مشروعیت‌بخشی قضایی به پروژه‌ی پرونده‌سازی؛
۲) شیطان‌سازی ساختاری برای آماده‌سازی افکار عمومی؛
۳) پوشاندن تروریسم دولتی پشت نقاب «روایت جداشده».


۱) زمان‌بندی حساب‌شده: چرا «الان»؟

انتشار این مصاحبه دقیقاً در مقطعی صورت می‌گیرد که:

  • موج فشارهای بین‌المللی درباره‌ی اعدام‌ها و محاکمه‌های سیاسی بالا گرفته؛

  • هم‌زمان، پرونده‌سازی قضایی علیه ۱۰۴ نفر به‌عنوان «شخصیت حقوقی» دنبال می‌شود؛

  • و رژیم نیاز دارد روایت موازی بسازد تا هم فشار خارجی را خنثی کند و هم سرکوب داخلی را توجیه‌پذیر جلوه دهد.

نتیجه: مصاحبه، نقش «پیش‌درآمد رسانه‌ایِ تصمیم قضایی» را بازی می‌کند.


۲) جابه‌جایی نقش‌ها: از متهم به «شاهد»

در این گفت‌وگو، خدابنده نه به‌عنوان یک کنشگر مستقل، بلکه در نقش «شاهد مطلوب» ظاهر می‌شود؛ شاهدی که:

  • زبان و ادبیات دستگاه امنیتی را بازتولید می‌کند؛

  • مفاهیمی چون «فرقه»، «مغزشویی»، «خطر امنیتی» را تکرار می‌کند؛

  • و به‌جای پاسخ‌گویی درباره‌ی گذشته و شبکه‌ی ارتباطی خود، اتهام را به‌طور کامل جابه‌جا می‌کند.

این تکنیک، یک الگوی شناخته‌شده در پرونده‌سازی است:
تبدیل عنصر همکار به شاهد علیه قربانی.


۳) مخاطب واقعی مصاحبه کیست؟

برخلاف ظاهر، مخاطب این مصاحبه:

  • نه «افکار عمومی ایران»،

  • نه «خانواده‌ها»،

  • بلکه قاضی، دستگاه قضایی و نهادهای خارجی هستند.

پیام پنهان مصاحبه این است:

«ما شاهد داریم؛ روایت داریم؛ پس حکم هم باید صادر شود.»

این همان پل رسانه → قضا است.


۴) تطهیر تروریسم با واژگان روان‌شناسانه

یکی از کارکردهای اصلی مصاحبه، جایگزینی واژگان امنیتی با واژگان روان‌شناسانه است:

  • به‌جای «تهدید و فشار» → «نگرانی خانواده‌ها»

  • به‌جای «شبکه نفوذ» → «اعضای جداشده»

  • به‌جای «عملیات اطلاعاتی» → «روشنگری»

این تغییر زبان، خشونت ساختاری را نامرئی می‌کند و راه را برای اقدامات سخت‌تر باز می‌گذارد.


۵) پیوند مستقیم با پروژه‌ی آلبانی

مضامین کلیدی مصاحبه—از «خطر امنیتی» تا «لزوم مداخله دولت‌ها»—دقیقاً با خطوطی هم‌پوشانی دارد که پیش‌تر:

  • در نامه‌های تهدیدآمیز خطاب به دولت آلبانی،

  • در گزارش‌های امنیتی همسو،

  • و در اقدامات میدانی علیه گردهمایی‌ها
    دیده شده است.

خوانش واحد: مصاحبه‌ی «میزان» حلقه‌ی رسانه‌ای همان پروژه‌ای است که در میدان و دیپلماسی دنبال می‌شود.


۶) چرا خدابنده؟

پرسش کلیدی اینجاست: چرا دستگاه امنیتی دوباره روی خدابنده سرمایه‌گذاری رسانه‌ای می‌کند؟

پاسخ در «کارکرد» است:

  • سابقه‌ی بازتولید روایت بازجو؛

  • تجربه‌ی ایفای نقش «جداشده‌ی مطیع»؛

  • و قابلیت ارائه‌ی شهادت مطلوب در هر دو میدان رسانه و قضا.

به بیان روشن، او ابزار کم‌هزینه و پرکاربرد جنگ روانی است.


جمع‌بندی قسمت دوم

مصاحبه‌ی اخیر ابراهیم خدابنده با «میزان»:

  • یک اقدام مستقل نیست؛

  • بخشی از عملیات روانی–قضایی هماهنگ است؛

  • هدفش زمینه‌سازی برای سرکوب، توجیه اعدام و مشروعیت‌بخشی به تروریسم دولتی است.

این مصاحبه، نه روایت حقیقت، بلکه پیش‌نویس حکم است.

روی لینک های زیر کلیک کنید وبیشتر بدانید 

مهدی بختیاری پاسدار اطلاعاتی – امنیتی سپاه قدس که در روزنامه وطن امروزعلیه مجاهدین هزیان وپریشان گوئی کرد وانجمن نجات هم عینا آنها را باز نشخوار نمود شماره ۱

پژوهش پنتاگون دربارهُ سه مأمور وزرات اطلاعات رژیم ایران از خانواده خدابنده ها (شیطان بنده ها)

مهم کلیک کنید وترورها قتل ها وجنایات داخلی منطقه ای وبین المللی رژیم وسپاه پاسداران را بخوانید

انجمـن نجـات» رژيم شماره ۴چگونگي تشكيل انجمن نجات -ساختار انجمن نجات – سياست و برنامه هاي انجمن هاي نجات و ماموران وپادوهائی كه با آنها همكاري دارند, توسط چه ارگاني تعيين ميگردند.

۱۴۰۴ آذر ۲۵, سه‌شنبه

گزیده مقالات بسیار جالب وخواندنی از سایت مجاهد

 گزیده مقالات بسیار جالب وخواندنی از سایت مجاهد

یاد دکتر محمد علی شیخی مسئول کمسیون دانشگاه های کشور - از نگاه ایران پدیا

 یاد دکتر محمد علی شیخی مسئول کمسیون دانشگاه های کشور - از نگاه  ایران پدیا


دکتر محمد علی شیخی مسئول کمسیون دانشگاه ها در شورای ملی مقاومت 


محمدعلی شیخی

 محمدعلی شیخی (۱۳۲۵ تهران – ۲۴ آذر ۱۴۰۴ پاریس)، استاد دانشگاه، مهندس معدن و متالورژی، و فعال سیاسی ایرانی بود که به عنوان یکی از چهره‌های برجسته مقاومت علیه رژیم جمهوری اسلامی شناخته می‌شود. وی از اعضای اولیه شورای ملی مقاومت ایران و مسئول کمیسیون دانشگاه‌های این شورا بود. شیخی از بدو انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷ در دانشگاه تهران فعال بود، گروه «استادان متعهد دانشگاه‌ها و مدارس عالی کشور» را تأسیس کرد و با سیاست‌های ارتجاعی جمهوری اسلامی، به ویژه انقلاب فرهنگی ۱۳۵۹، به مخالفت پرداخت.

او در رشته مهندسی معدن و متالورژی تحصیل کرد و دکترای خود را از دانشگاه بیرمنگام انگلستان گرفت. در سال ۱۳۵۷ به ایران بازگشت و به عنوان استادیار در دانشکده فنی دانشگاه تهران مشغول شد. شیخی پشتیبان دانشجویان مبارز، به ویژه انجمن دانشجویان مسلمان هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران بود و در تظاهرات و فعالیت‌های دانشگاهی نقش پیشتاز داشت. پس از تعطیلی دانشگاه‌ها در انقلاب فرهنگی، او گردهمایی‌های اعتراضی برگزار کرد و جزوات «گزارش به خلق» منتشر نمود که جنایات رژیم در دانشگاه‌ها را افشا می‌کرد. شیخی ناگزیر به زندگی مخفی روی آورد و سپس به شورای ملی مقاومت ایران پیوست. او در تصویب اسناد شورا فعال بود، نمایندگی شورا در یونان را بر عهده داشت و در تبعید به گابن (۱۳۶۶) با اعتصاب غذا مقاومت کرد. آثار او شامل کتاب‌ها و مقالات در مورد کارنامه رژیم در دانشگاه‌ها است.

محمدعلی شیخی بیش از ۵ دهه در مبارزه ضداستبدادی شرکت داشت. مرگ او در پاریس پس از بیماری طولانی، فقدانی بزرگ برای مقاومت و دانشگاهیان ایران بود. مریم رجوی وی را نماد ایستادگی دانشگاهیان در برابر دیکتاتوری نامید و زندگی‌اش را شاخصی از مقاومت در برابر شاه و شیخ دانست.

دکتر شیخی از نخستین روزهای انقلاب ضدسلطنتی پشتیبان مجاهدین بود و با مرزبندی قاطع، مواضع سازش‌ناپذیر داشت. او صدای خاموشی‌ناپذیر آزادی‌خواهی دانشگاهیان بود و در دفاع از آزادی آکادمیک و حقوق دانشجویان، پیشتاز ماند. شیخی با تحقیقات علمی و فعالیت سیاسی، پلی بین دانشگاه و مقاومت زد و میراثش در نوشته‌ها، مواضع و تعهد به آزادی زنده است. مرگ او پایان یک دوران مبارزه بود، اما راهش برای دانشجویان و اساتید ادامه دارد؛ نماد استادی که علم را با آزادی ترکیب کرد و تا پایان عمر علیه استبداد به مقاومت پرداخت.[۱][۲]

قسمت اول: زندگی اولیه، تحصیلات و بازگشت به ایران

محمدعلی شیخی در سال ۱۳۲۵ خورشیدی در تهران متولد شد. او از خانواده‌ای متوسط بود و به تحصیلات عالی علاقه نشان داد. در سال ۱۳۴۹، شیخی با رتبه اول در رشته مهندسی معدن از دانشگاه تهران فوق‌لیسانس گرفت و تز او در رابطه با تهیه مواد معدنی بود. در فروردین ۱۳۵۰ برای دکترا به انگلستان رفت و در دانشگاه بیرمنگام، دانشکده متالورژی و تهیه مواد، تحصیل کرد. در ۱۳۵۳، با تز "تأثیر نیکل در استخراج مس" فوق‌لیسانس مهندسی متالورژی استخراجی گرفت. سپس در رشته متالورژی صنعتی با تحقیقات "تأثیر کار مکانیکی بر ساختمان کریستالی صفحات مسی" ادامه داد و در اردیبهشت ۱۳۵۷ دکترا گرفت. در تیر ۱۳۵۷، با اوج‌گیری انقلاب ضدسلطنتی، به ایران بازگشت.[۱][۲]

فعالیت در دانشگاه تهران، انقلاب ضدسلطنتی و مخالفت با انقلاب فرهنگی رژیم

محمدعلی شیخی پس از بازگشت به ایران در تیرماه ۱۳۵۷، به عنوان استادیار در رشته مهندسی معدن دانشکده فنی دانشگاه تهران مشغول به کار شد. او از همان روزهای نخست انقلاب ضدسلطنتی، در تظاهرات، گردهمایی‌ها و فعالیت‌های دانشگاهی نقش پیشتاز داشت و به بسیج اساتید و دانشجویان پرداخت. وی پشتیبان دانشجویان مبارز بود، به ویژه انجمن دانشجویان مسلمان هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران. او مسعود رجوی را برای سخنرانی در دانشکده‌های ادبیات دانشگاه تهران و اقتصاد دانشگاه ملی دعوت کرد و از کاندیداتوری او در انتخابات ریاست‌جمهوری و مجلس حمایت نمود؛ اقداماتی که بعداً به عنوان "جرایم" او از سوی رژیم تلقی شد. پس از بازگشایی دانشکده فنی در ۱۵ اسفند ۱۳۵۷، شیخی به عنوان نماینده گروه مهندسی معدن در شورای مدیریت دانشکده انتخاب شد و این مسئولیت را تا ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ بر عهده داشت. او در تدوین طرح مدیریت دانشگاه تهران شرکت کرد و نماینده دانشکده در جلسات ارتباط صنعت و معدن با بنیاد مستضعفان بود، اما از نخستین جلسه با گماشتگان رژیم درگیر شد و تحت پیگرد قرار گرفت.

شیخی یکی از مؤسسین گروه «استادان متعهد دانشگاه‌ها و مدارس عالی کشور» بود – تشکلی که از آزادی آکادمیک و حقوق دانشجویان دفاع می‌کرد. او با سیاست‌های ارتجاعی رژیم، به ویژه انقلاب فرهنگی خمینی در اردیبهشت ۱۳۵۹ که دانشگاه‌ها را تعطیل کرد، به مخالفت برخاست. پس از تعطیلی دانشگاه‌ها، شیخی گردهمایی‌های اعتراضی اساتید مترقی برگزار کرد و جزوات «گزارش به خلق» منتشر نمود که جنایات رژیم در دانشگاه‌ها را افشا می‌کرد. این فعالیت‌ها تا سالگرد تعطیلی ادامه داشت و او را به هدف رژیم تبدیل کرد.[۱][۲]

زندگی مخفی، خروج از ایران، پیوستن به مقاومت و میراث

پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و سرکوب گسترده مخالفان توسط رژیم خمینی، دکتر محمدعلی شیخی ناگزیر به زندگی مخفی روی آورد. او تحت تعقیب شدید بود و مخفیانه از ایران خارج شد و به شورای ملی مقاومت ایران پیوست و از اعضای اولیه آن بود. او در تصویب تمام مصوبات و اسناد شورا به مدت ۴۴ سال فعال و پیشقدم بود. در سال‌های ۱۳۶۱ و ۱۳۶۲، شیخی همراه با حسن نایب‌آقا (ملی‌پوش فوتبال ایران) نمایندگی شورای ملی مقاومت ایران در یونان را بر عهده داشت. در ۱۳۶۶، در معامله‌ای با رژیم خمینی، او با شماری از پناهندگان ایرانی از فرانسه به گابن تبعید شد، اما با اعتصاب غذای ۴۲ روزه، دولت فرانسه ناگزیر به بازگرداندن آن‌ها شد. وی مسئول کمیسیون دانشگاه‌های شورای ملی مقاومت ایران بود و با دل‌بستگی به کانون‌های شورشی، تا آخرین روزهای زندگی‌اش برای آزادی دانشگاه‌ها و دانشجویان مبارزه کرد. آثار او شامل کتاب‌ها و مقالات مانند "کارنامه ۲۰ ساله رژیم آخوندها در دانشگاه‌ها" و "کارنامه خاتمی در دانشگاه" است که جنایات رژیم در سرکوب دانشگاهیان را افشا می‌کند.

درگذشت در پاریس

دکتر شیخی چندی پیش از مرگ به دلیل بیماری در بیمارستان پاریس بستری بود و در ۲۴ آذر ۱۴۰۴ درگذشت. مرگ او فقدانی بزرگ برای مقاومت، اساتید و دانشجویان بود. مریم رجوی فقدان او را به مسعود رجوی، هم‌سنگران در شورا، خانواده و دانشگاهیان تسلیت گفت و تأکید کرد که راه شیخی توسط دانشجویان ادامه خواهد یافت. میراث محمدعلی شیخی در تعهد به آزادی آکادمیک، دفاع از دانشجویان و مبارزه با استبداد دینی است. او پلی بین دانشگاه و مقاومت بود و با شجاعت در برابر تهاجم عوامل جمهوری اسلامی به دانشگاه‌ها تحت نام «انقلاب فرهنگی» ایستاد. او استادی بود که علم را با آزادی ترکیب کرد و بیش از ۵۰سال در صفوف مقاومت به فعالیت پرداخت.[۱][۲]

پیام مریم رجوی

مریم رجوی در پیام تسلیت، شیخی را "یار و یاور دیرین مسعود رجوی" و "نماد ایستادگی دانشگاهیان در برابر دیکتاتوری" نامید. او تأکید کرد که شیخی با مرزبندی قاطع در برابر شاه و شیخ، مواضع سازش‌ناپذیر داشت و صدای خاموشی‌ناپذیر آزادی‌خواهی دانشگاهیان بود.

درگذشت دریع‌انگیز استاد محمدعلی شیخی را که یک سرمایه بزرگ علمی و سیاسی از آغاز انقلاب ضدسلطنتی در دانشگاه تهران بود، به جامعه اساتید و دانشگاهیان و همسنگران او در شورا و مقاومت ایران، به خانواده و بستگان او و به‌ویژه به مسئول شورا که دکتر شیخی ۵دهه در تمام فراز و نشیب‌ها و تحولات یار و یاور او بود، تسلیت می‌گویم.

زندگی و مبارزه دکتر شیخی، یار و یاور دیرین مسعود و از نخستین اعضای شورای ملی مقاومت، از دوران ستم‌شاهی یا در مبارزه ضد ارتجاعی و سرکوب خمینی و یا در مقاومت انقلابی پس از ۳۰ خرداد، شاخصی از ایستادگی و مقاومت دانشگاه و دانشگاهیان ایران در برابر دیکتاتوری است.

به روح پرفتوحش درود که با شجاعت تمام در برابر فاجعه‌آفرینی خونین خمینی در دانشگاه‌های ایران، تحت عنوان «انقلاب فرهنگی» به مخالفت برخاست و در دفاع از سنگر آزادی گروه «استادان متعهد دانشگاه‌ها و مدارس عالی» را تأسیس کرد.

دکتر شیخی با مرزبندی‌های قاطع و روشن در برابر شیخ و شاه و در مقابله با عوامل و مزدوران رژیم و خیانتکاران، مواضعی سازش‌ناپذیر داشت و نوشته‌ها و سخنان او در جلسات شورا درخشان و روشنگر است.

فقدان دکتر شیخی دریغ‌انگیز است اما راه و رسم مبارزاتی و تأکیدات او بر مرزبندی با شاه و شیخ و تعهد این استاد وارسته و متعهد به ویژه برای دانشجویان و دانشگاهیان، زنده و اثرگذار و چراغ راهنماست. راستی که دکترمحمدعلی شیخی صدای خاموشی‌ناپذیر اعتراض و آزادی‌خواهی دانشگاهیان در دهه‌های گذشته بود.

او مدافع خستگی‌ناپذیر آزادی آکادمیک و حقوق دانشجویان و اساتید و نماینده خواست‌های پیشرو متفکران و دانش‌پژوهان ایران برای آزادی دانشگاه‌های کشور از زنجيرهاي ارتجاع و استبداد دینی بود.

فقدان او را به مسئول شورای ملی مقاومت ایران و به هم‌سنگران او در این شورا و مخصوصاً به یاران اشرف‌نشان و کانون‌های شورشی تسلیت می‌گویم و با فرزندان گرامی‌اش صمیمانه همدردی می‌کنم.

بی‌تردید دانشجویان و اعضای هیأت علمی دانشگاه‌های کشور که چنین استاد والایی از میان‌شان برخاست، راه او را تا به زیر کشیدن رژیم ولایت فقیه و برقراری آزادی و دموکراسی در ایران ادامه خواهند داد.[۳]