۱۴۰۳ مرداد ۱۱, پنجشنبه

تنفیذ پزشکیان با گوشزدها و خط قرمزهای خامنه‌ای

 

تنفیذ پزشکیان با گوشزدها و خط قرمزهای خامنه‌ای

تنفیذ پزشکیان با گوشزدها وخط قرمزهای خامنه‌ای
تنفیذ پزشکیان با گوشزدها وخط قرمزهای خامنه‌ای

ابداع یا به‌کارگیری واژهٔ من درآوردی «تنفیذ»! در ادبیات آخوندی، مانند دیگر کلمات رایج در آن فرهنگ، به‌خاطر توجیه نهادینه کردن سلطنت مطلقهٔ فقیه است. به خطا رفته‌ایم اگر تصور کنیم این کلمات همان معنایی را دارا هستند که در زبان فارسی و فرهنگ ملی مورد استفاده قرار می‌گیرند. به‌عنوان مثال وقتی خامنه‌ای کلمه‌یی مانند «ملت ایران» را به کار می‌برد، منظور او ولی‌فقیه یا حزب‌اللهی‌های نان‌خور و حلقه به گوش حکومت هستند. این‌چنین است معانی دیگر واژه‌ها و تعابیر از قبیل «جمهوری»، «مردم‌سالاری دینی»، «جهاد تبیین»، «کار جهادی»، «ظرفیت‌های مردمی» و...

 

«تنفیذ»، اسم مستعار «انتصاب»

در انتخابات دیگر کشورها رئیس جمهور یا رئیس دولت بعد از آن‌که از سوی مردم انتخاب شد، در یک فرایند تعریف شده با ادای سوگند مسئولیت خود را به عهده می‌گیرد، اما در ایران تحت سلطهٔ آخوندها، رئیس جمهور، یک «تدارکاتچی» بیش نیست. او یک عملهٔ اجرایی برای منویات ولی‌فقیه است. طبق قوانین نوشته و نانوشتهٔ این رژیم، رئیس جمهور بعد از انتخابات، رسمیت نخواهد داشت؛ مگر این‌که از طرف ولی‌فقیه مورد «تنفیذ»! قرار بگیرد.

جالب است که خامنه‌ای در مراسم موسوم به تنفیذ پزشکیان ابایی نداشت که از فعل «منصوب کردن» یا همان «انتصاب» استفاده کند.

«جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان را تنفیذ و ایشان را به ریاست‌جمهوری اسلامی ایران منصوب می‌کنم»

فحوای این جمله آن است که قدرت اصلی در دست ولی‌فقیه است و او برای چیدن ویترین جلویی نظام، یک نفر را به‌عنوان تدارکاتچی اعظم «نصب می‌کند»؛ گویی قطعه‌یی معیوب یا فرسوده را برمی‌دارد و قطعهٔ دیگری را به جای آن تعبیه می‌کند. همین مقدار وهن‌آمیز و بی‌مقدار!

دوباره در این جمله بیندیشیم. غور در آن مشخص می‌کند که تمام داستان به‌اصطلاح «انتخابات» در این حکومت یک خیمه شب‌بازی بیش نیست. ولی‌فقیه این اختیار را دارد که این به‌اصطلاح «منتخب مردم»! را تنفیذ و نصب بکند یا نکند!

 

دیکته کردن خامنه‌ای به پزشکیان در مراسم تنفیذ

با این پیش‌فرض، آنچه در مراسم به‌اصطلاح «تنفیذ» رخ داد، بیانگر تنشها و بحران‌هایی است که در سرشت دوگانهٔ حکومت از هم‌اکنون عرض‌اندام کرده است. تا آنجا که به خامنه‌ای و بیت او برمی‌گردد، تنها خطی را که پی می‌گیرد همان خط انقباض [بخوانید تنگ‌تر کردن دایرهٔ حاکمیت و افزودن روزافزون به دامنهٔ سرکوب در داخل و تروریسم در خارج نظام] است.

«یادآوری می‌کنم که رأی ملت و تنفیذ اینجانب تا هر زمان که مشی همیشگی ایشان در پیمودن صراط مستقیم اسلام و انقلاب برقرار باشد ادامه خواهد داشت»!

خامنه‌ای در این جمله خرمردرندانه از «رأی ملت» هم صحبت کرد. گویی صاحب اختیار آن است. از این مهم‌تر برای پزشکیان شرط «صراط مستقیم اسلام و انقلاب»! را گذاشت که همان اسم مستعار خط خامنه‌ای و باند ولایی است.

پزشکیان نیز در این مراسم با مجیزگویی از خامنه‌ای، رئیسی و قاسم سلیمانی و ابراز آمادگی برای خوش‌خدمتی گفت:

«من و دولت آینده رسالت و مسئولیتمان تعهد به آن چشم‌اندازی است که مقام معظم رهبری تعریف فرمودند و سیاست‌های کلی است که ابلاغ نمودند»!

بار دیگر به صحبت‌های خامنه‌ای برگردیم تا مشخص شود که او به‌رغم هوچی‌گری و تبلیغات دهان‌پرکن اصلاحاتی‌ها و اصحاب مماشات، با آمدن پزشکیان هیچ تغییری در خط تاکنون را نمی‌خواهد و نمی‌تواند بپذیرد:

«توصیه اول این است که... دولت محترم و رئیس‌جمهور محترم انشاءالله برای مردم با مردم در میان مردم از این ظرفیت عظیم مردمی استفاده کند و از آن برای رسیدن به اهدافی که ذکر کردند و راهی که می‌خواهند بروند بهره بگیرند».

«ظرفیت‌های مردمی» نیز از آن تعابیری است که به گوش مردم ایران آشناست و همه می‌دانند منظور از آن باندهای فاسد و چپاولگر حکومت هستند که در کار دور زدن تحریم و ارزان‌فروشی ایران و حراج سرمایه‌های ملی لنگه ندارند. این گوشزد به پزشکیان برای پرهیز دادن او از دخیل بستن به راه‌کار اصلاحاتی‌هاست.

«کار جهادی»! گوشزد دیگر خامنه‌ای به پزشکیان است. او الگوی کار به‌اصطلاح جهادی را جلاد بدنام ۶۷ می‌داند که دستانش به خون ۳۰هزار زندانی سیاسی آغشته بود.

خامنه‌ای در ادامه برای بستن خلل و فرج دولت جدید گفت:

«دولت باید روی حساسیت‌های مجلس حساب کند. قوه قضاییه در هر نقطه‌یی که مورد نیاز هست باید حضور داشته باشد؛ حضور فعال داشته باشه. نیروهای مسلح هر جایی که دولت نیاز داره و مردم نیاز دارند، طبق وظایفشان حضور داشته باشند. همه بایستی نقش آفرینی بکنند».

در این اظهارات سوژه «دولت پزشکیان» است. دیگر ارکان تحت‌امر ولی‌فقیه وظیفه دارند آن را سفت بچسبند تا موضوع اصلی، سد بستن در برابر قیامهای در تقدیر از دست در نرود و به‌قول گماشتهٔ خامنه‌ای در کیهان، دولت به جای رفتن به «خراسان» [بخوانید بیت خامنه‌ای و سیاست‌های خامنه‌ای] از «میدان خراسان»! سر در نیاورد.

گوشزد دیگر خامنه‌ای معطوف به سیاست خارجی بود. خلیفهٔ ارتجاع امیر عبداللهیان، نوچهٔ جلاد قاسم سلیمانی» را به رخ پزشکیان کشید و او را «دیپلمات و مذاکره‌کنندهٔ خوب»! نامید تا تدارکاتچی «فرزانه و صادق و مردمی و دانشمند»! نظام از همین الآن حساب کار خودش را بکند.

گوشزد آخر خامنه‌ای در بارهٔ «غزه» بود. این خط قرمزی است که خامنه‌ای نمی‌خواهد و نمی‌تواند آن را زیرپا بگذارد؛ زیرا می‌داند اگر یک روز فلسطین را بر سر نیزه نکند، آن روز سلطنتش را پاک باخته است.

 

بحرانها و تنشهای پیش‌رو

این شرط‌گذاریها، گوشزدها و خط قرمز کشیدنها در مراسم تنفیذ از یک‌طرف نیاز شدید خامنه‌ای و رژیمش به ادامهٔ خط انقباض را بارز می‌کند و از طرف دیگر بیانگر وضعیت بحرانی و تنش‌آمیز حکومت در روزها و ماه‌های آینده است. با سرشت دوگانه حاکمیت، آنچه مسلم است در دیگر بر پاشنهٔ سابق نخواهد چرخید. آثار شقه و شکاف را از هم‌اکنون می‌توان در ناصیهٔ ولایت سوراخ سوراخ به چشم دید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر