خامنهای در سخنان روز ۶ آبان گفت: «هر جا که امنیت نباشد، شرارت است».
منظور از «امنیت» و «شرارت» چیست؟
برای درک نزدیکترین احتمال به منظور خامنهای، باید حرف او را «تأویل» نمود. تأویل بهمعنی خوانش نهانیهای هدف و مقصود گوینده یا نویسنده برای گشودن رمز و راز نهفته در استعارهها و کنایهها و تشبیهات آن است.
آیا در بیش از چهار دههٔ گذشته، حتی یک نمونه بوده است که خمینی و خامنهای و کارگزاران نظام، منظور سرراست و واضحشان از «امنیت» و «آزادی» را گفته باشند؟ آنها که هرگز نگفتهاند، ولی برای تأویل نسبیِ منظور آنان، خوب است به ادبیات حکومتی دربارهٔ «تحریم» توجه و دقت داشته باشیم.
دستگاه تبلیغاتی نظام و شخص خامنهای بارها و بارها از عبارت «تحریم ملت ایران» توسط آمریکا و اروپا سخن گفتهاند. آیا عقلانیت حکم میکند که یک یا چند دولت، مردمان کشور دیگر را «تحریم» کنند؟ در تاریخ روابط بینالملل کدام نمونه از این دست یافت میشود؟ از ادبیات حکومتی که طنز سیاسی را تداعی میکند، درمیگذریم و فقط اشاره میکنیم که مبنا و هدف تحریم، «فعالیت هستهای» رژیم است، نه هیچ امر دیگر و نه مردم ایران.
با این مقدمات، ببینیم پدیدههای «امنیت» و «شرارت» در حوزههای متفاوت، کجا منطبق بر معنا و کارکرد دقیقشان هستند و کجا از معنی و کارکردشان تهی شده و دستمایهٔ منافع سیاسی، سودآوری قدرت و ولع سلطهگری شدهاند.
الف ـ امنیت
«امنیت» از منظر خامنهای، تداعیِ او از رشتهتحولاتی است که راه به وضعیت، موقعیت و حفظ موجودیت حاکمیت میبرند.
«امنیت» از منظر اقشار مردم ایران، شرایطی است که شغل، معیشت، درآمد، عقیده، آزادیِ امروز و آیندهشان را تأمین و تضمین کند.
«امنیت» از منظر یک اپوزیسیون این است که بتواند تجمع بگذارد، آزادی عقیده و تبلیغات داشته باشد، آزادی آموزش و انتشارات داشته باشد، به حاکمیت انتقاد کند، از آن پرسش و حسابرسی نماید و فعالیتهایش تضمین حقوقی و قانونی داشته باشند.
«امنیت» برای یک زندانی این است که وکیل مستقل داشته باشد، عقیدهٔ دلخواهش را داشته باشد و بهخاطر آن شکنجه نشود، تبعید نشود، با خانوادهاش ارتباط داشته باشد، هیچ اجبار حکومتی[مثل مصاحبه، توبهنامه] به او تحمیل نشود و در پایان دوران محکومیت، آزاد شود.
«امنیت» برای یک زن این است که در برخورداری از امور سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و صنفی تضمین قانونی و حقوقی داشته باشد. در انتخاب نوع زندگی و عقیده و پوشش، اختیار و استقلال داشته باشد.
«امنیتٍ» متضمن آسودگیِ خاطر و امیدواری برای هر دانشآموز این است که والدینش پول کتاب و لوازم نوشتاری، لباس و تغذیه و نیازهای تحصیلی و تفریحیاش را داشته باشند و تا سطح دیپلم، از امکان تحصیل رایگان برخوردار باشد.
«امنیت» از منظر انسانی این است که تسهیلات سیاسی و اقتصادی در ید طبقهٔ حاکم متمرکز نباشد و عموم اقشار اجتماعی و صنفی از موهبات آن برخوردار باشند.
مشاهده میشود که «امنیت» از منظر خامنهای معطوف به امر حفظ قدرت و استیلای حکومتی است، اما «امنیت» از منظر اقشار و اصناف اجتماعی، یک ضرورت عامالمنفعه برای تأمین بودن زیرساختهای اجتنابناپذیر حیات انسانی و استیفای کرامت آدمیست.
ب ـ شرارت
«شرارت» از منظر خامنهای، تن ندادن به عقیده و سیاست حاکمیت، داشتن عقیده و سیاستی مستقل و خلاف حاکمیت است. از منظر خامنهای، حسابرسیِ شهروندان و بهطور مضاعف حسابرسی تشکلهای مستقل از حاکمیت و تلاش برای رفع سلطهٔ مطلق حاکمیت بر همهٔ امور، «شرارت» است.
«شرارت» از منظر اقشار مردم ایران، شرایطی تحمیلی است که معیشت و زیست طبیعیشان همواره در معرض آسیب دیدن از سیاست و اقتصاد باشد و عقیده و آزادیشان همواره زیر تیغ تهدید و سرکوب.
«شرارت» از منظر یک اپوزیسیون این است که حاکمیت نمیگذارد از حق قانونیِ آزادی عقیده و فعالیت و مخالفت برخوردار باشد و همواره تیغ سرکوب و زندان و کشتار بالای سرش است.
«شرارت» از منظر یک زندانی این است که از حق داشتن وکیل مستقل، باور به عقیدهٔ دلخواهش برخوردار نباشد و در مقابل شکنجه و تبعید و اقرار توأم با تهدید، هیچ مرجع دادرسی نداشته باشد.
«شرارت» از منظر یک زن این است که هویت انسانی، استقلال شخصی و حق انتخاب آزادانهاش همواره تحت سرکوب و تحمیل جنسیتی و روانی واقع شود و حقوق سیاسی و اقتصادی و اجتماعیاش با توجیهات عقیدتی و مذهبی ضایع گردد.
«شرارت» از منظر یک دانشآموز این است که والدینش بهخاطر نداشتن شرایط و امکان تأمین هزینههای تحصیلیاش شرمندهٔ او باشند و او مجبور به ترک تحصیل، کودک کار و کودک زباله گرد شدن بشود و همواره اجبارات استثمار، تعدی و بیآیندگی تعقیبش کنند.
«شرارت» از منظر انسانی این است که طبقات ممتازهٔ حوزههای سیاست و مذهب، بهدلیل برخوردار بودن از قدرت تحمیل اجبارات سیاسی و نظامی و ثروت، ارادهٔ خود را با اعمال جبارانهٔ فاصلهٔ طبقاتی، بر شهروندان تحمیل کنند و بدینوسیله، موجب بروز انواع تباهی و نکبت و شر شوند.
نتیجهگیری
وضعیت بحرانیِ زیست و معیشت اقشار اجتماعی،
اپوزیسیون تبعیدی و زندانی و اعدامی،
زندانی بدون وکیل و حبس اضافه بر دوران محکومیت و قتل عامی،
زنان گرفتار مزاحمان مذهبیِ حکومتی و قانون و مذهب تبعیض جنسیتی،
دانشآموزان تارک تحصیل و کودکان کار و دختران خیابانی
و تحمیل عامدانه و جبارانهٔ فاصلة طبقاتی، بیکاری، گرانی، تورم و شیوع روانپریشی بر اثر سیاست حاکمیت موسوم به «جمهوری اسلامی»، همگی مظاهر دقیق «شرارت» حکومتی با هدف تأمین «امنیت» حفظ نظام هستند.
این واقعیت دارد که اکثریت مردم ایران برای کسب «امنیت» همهجانبه، سالبهسال مبارزهٔ خود با حاکمیت ولایت فقیه را گسترش میدهند تا از «شرارت» نهادینهشده در عقیده، تفکر، نگرش و ساختار این حاکمیت خلاص شوند و نیز تجربه کردهاند که نتیجهٔ مطلوب، فقط با سرنگونیِ کانون »شر»، میسر خواهد شد.