۱۴۰۳ شهریور ۵, دوشنبه

ایران؛ جامعه‌شناسیِ بن‌بست‌های زنجیره‌یی و تنها مفر خروجیِ آن

 

ایران؛ جامعه‌شناسیِ بن‌بست‌های زنجیره‌یی و تنها مفر خروجیِ آن

ایران؛ جامعه‌شناسیِ بن‌بست‌های زنجیره‌یی...
ایران؛ جامعه‌شناسیِ بن‌بست‌های زنجیره‌یی...

در بررسی و تحلیل نظامهای تمامیت‌خواه که تمام ارکان آن مشروط به رد و تأیید مرکز قدرت مذهبی و سیاسی است، همواره در گردش تحولات، عبارتهایی (ترم‌هایی) هستند که تکرار می‌شوند؛ مثل: بن‌بست و بحران، لاعلاجی، نامشروع، سرکوب‌گری و تجاوز، قتل‌عام و اعدام، فقر و فاقه، تورم و بیکاری، انقباض و خالص‌سازی و...

چرا چنین است و چرا این عبارتها و واژه‌ها در تحلیل‌ها، تفسیرها و تعبیرها پیرامون چنین نظام‌هایی، به سرانجامی متعادل و متعارف در گفتارها و نوشتارها نمی‌رسند؟

علت در این است که بن‌بستها در دیکتاتوریهای تمامیت‌خواه مذهبی و سیاسی، زنجیره‌یی هستند. یک بن‌بست کافی‌ست تا زایندهٔ بن‌بست بعدی و سپس بعدی و همین‌طور زنجیروار به هم متصل و ادامه‌دار شوند.

 

وقتی قانون اساسی و سه قوه ارکان قدرت سیاسی، مشروعیت‌شان را از اصل ولایت فقیه و شخص ولی‌فقیه می‌گیرند، چنین بساطی در منظومهٔ به‌هم پیوستهٔ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگیِ کل کشور پهن می‌شود که بن‌بستها را زنجیره‌یی می‌کند. به امر سیاسی در ایران نگاه کنید؛ خمینی آن را مطلق در حیطهٔ خودش گرفت. پشت‌بندش اقتصاد، وابسته به ولی‌فقیه و بازوهایش شد، پشت‌بندش آموزش، فرهنگ، قلم، مطبوعات و رسانه مشروط به نظر ولی‌فقیه شدند، پشت‌بندش ورزش و همین‌طور زنجیروار، گره در گره ادامه یافت و خالص‌سازی و انقباض مداوم هم در همین عداد.

 

جدیدترین محصول این دستگاه بن‌بست‌ساز، جنگ‌وجدال بر سر کابینهٔ پزشکیان در مجلس ارتجاع است. اصلاً معلوم نیست چرا نمایش رأی‌گیری راه انداختند که هواداران حکومت بروند رئیس‌جمهور انتخاب کنند! پزشکیان که بلندبلند می‌گوید تک‌تک وزرا را «آقا» تأیید کرده؛ پس چه نیازی به تو و آن نمایشات و هزینه‌های رأی‌جمع‌کنی بود؟

در دادو بیدادهای مجلسیان نظام، اصلاً کسی دنبال حل معضلات گریبان‌گیر و خفه‌کنندهٔ مردم ایران در امور سیاسی و اقتصادی و معیشتی نیست، بلکه همه مسأله‌شان این است که فلان وزیر معرفی‌شده چه میزان تحت‌امر مطلق «مقام معظم رهبری» بوده و هست!

جالب بود، کاربری با خواندن یا دیدن اخبار دعوای حریصان قدرت و ثروت در مجلس ارتجاع، نوشته بود «تو را به‌خدا ببینین چه کسانی بر مردم ایران حکومت می‌کنن که یک‌ذره غیرت و شرف در رگ‌شون نیست»!

اتفاقاً موضوع همین است که این کاربر روی آن انگشت گذاشته است: «بی‌غیرتی و بی‌شرفی» در قبال رنج و مرارت مردم ایران، فقط به‌خاطر چاکرمنشی و قاپیدن نواله از «مقام معظم رهبری» و گرفتن جواز وکالت و وزارت و ریاست.

 

اگر قانون در ایران آخوندزده در بن‌بست است،

اگر رئیس‌جمهور جز تدارکات‌چیِ پاچه‌لیس «مقام معظم رهبری» نیست،

اگر حقوق و قضا جز محصول اعدام و چپاول و از هم پاشاندن خانواده‌ها و داغ روی داغ، محصولی دیگر ندارد،

اگر آزادیِ انتخاب و اختیار آزاد زیستن جز در مسلخ، جایی ندارد و حرمتی برایش نیست،

اگر برابریِ حقوق و زیست آزاد زن و مرد به‌قیمت سلاخی زنان و دختران در خیابان‌ها و زندانهاست،

اگر سیاست، کثیف‌ترین حربه و ترفند برای نوالهٔ قدرت و خزانهٔ ثروت است،

اگر اقتصاد، شرحه‌شرحه و چپاول‌شدهٔ حکومتیان،

اگر مصادر مذهب حکومتی و حوزوی، میلیاردمیلیارد از دارای و سرمایه‌های حق مردم ایران را بالا می‌کشند،

اگر معیشت، مایهٔ شرم مادر و پدر ایرانی و غربت غرور آدمی و شکست حرمتش در پای سفرهٔ نان و رزق شده است

و اگر اشغال‌گری، چرخهٔ سلطهٔ یک قوم زالوصفت، توسعه‌طلب و تجاوزگر بر جغرافیای ایران است، همه و همه ناشی از تمامیت‌خواهیِ مذهبی و سیاسی و اقتصادی با محوریت ولی‌فقیه است.

 

چنین عرصه‌ای پیش پای مردم ایران و کنش‌گران مسؤل در قبال سرنوشت خود و کشورشان است. تمام راههای مدنی، اعتراض، اعتصاب و مسالمت هم برای عبور از این عرصه طی شده است. اکنون شرف، غیرت، غرور و مسؤلیت‌شناسی انسانی و تاریخی حکم می‌کند که بر چنین چرخهٔ ننگین مذهبی و سیاسی و استثماری، نقطهٔ پایان گذاشته شود. اتحاد و همبستگی اقشار مردم ایران ــ که این‌روزها در زندانها و شهرها در حال گسترش و اتخاذ مسیر پایداری و قاطعیت است ــ باید به ضربه کاری در راستای زدودن دامان مام ایران از اشغال‌گران ولایی ــ آخوندی باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر