۱۴۰۳ تیر ۱۸, دوشنبه

عذرا علوی طالقانی درست رودرروی ایدئولوژی ارتجاعی خمینی وخامنه ای ونظام زن ستیزولایت فقیه - زنی مسئول وهدایتگر

 عذرا علوی طالقانی درست رودرروی ایدئولوژی ارتجاعی خمینی وخامنه ای ونظام زن ستیزولایت فقیه - زنی مسئول وهدایتگر

مجاهد کبیر عذرا علوی طالقانی

مجاهدینی که در مانورهای گوناگون با تیپ‌ها و لشگرهای زرهی در بیابانهای سوزان عراق، صدای نافذ و قدرتمند او را از پشت بیسیم فرماندهی شنیده‌اند، به یاد دارند که سمت رسمی و اعلام‌شدهٔ او «جانشین فرماندهی کل ارتش آزادیبخش» بود. فرمانده‌ای پرصلابت که پیچیده‌ترین مانورهای زرهی را در شرایط دشوار به پیش می‌برد و تغییر شرایط تاکتیکی نمی‌توانست آرامش و تعادلش را به هم بریزد.

چنین ظرفیت و سعهٔ صدری این‌چنین، بی‌گمان پیش و بیش از آن‌که محصول ویژگیها و سجایای فردی او باشد، برآمد یک مبارزه سهمگین با شاه و شیخ و جنگی تمام‌عیار با فاشیسم مذهبی و آپارتاید جنسی آن بوده است؛ فاشیسمی که بارزترین خصیصهٔ آن زن‌ستیزی است.

 

زنی از زنان مسئول و هدایت‌گر جنبش

این فرماندهٔ والا مقام از آن زنانی بود که مریم رجوی در کتاب «زنان نیروی تغییر» در وصف‌شان می‌گوید: «در شرایطی سکان رهبری جنبش را محکم در دست گرفته و به پیش می‌برند که چشم‌انداز موفقیت برایشان دیده نمی‌شود. تعادل‌قوا در عراق و در سطح منطقه علیه این مقاومت بود. شانس و تصادفی به یاری آنها نیامد. آنها در شرایط متحولی این جنبش را رهبری کردند که الگوی تجربه‌شده‌ای برایشان وجود نداشت. و با هوشیاری تصمیم‌های صحیح، ریسک‌پذیری و از خود گذشتگی، تمام حلقات این پایداری را ساختند. رهبری زنان که در شهر اشرف به آزمایش کشیده شد، عبور شجاعانه با روحیه و پایدار از دل سختی‌ها و ضربه‌ها بود».

باز به‌قول مریم رجوی او از زنان جبرشکن و رهاشده‌ای بود که «ترس از شکست و ضعف نشان دادن در مقابل هجوم سختی‌ها را از خود دور کردند و به جای فرو ریختن، آموختند که قدرت غلبه بر شکست را در خود پروراندند»

سرآمد و پیش‌رو زنانی که «وقتی تجربه کردند که نقش مستقل و مسئول آنان چقدر در پیشبرد مبارزه با استبداد مذهبی راهگشاست، از دنیای غیرمسئول و کنش‌پذیر و از دنیای زنی که تنها با اتکای دیگری اعتبار می‌یابد، به دنیای زن مسئول که هدایت یک مبارزه را با همهٔ پیامدهای آن به‌دست می‌گیرد، قدم گذاشتند».

او از زنان قهرمان و پیشتازی بود که در هدایت یک تشکیلات عظیم باید از قوانین برآمده از انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین تبعیت می‌کرد و حتی به اندازه لمحه‌ای به منافع فردی میدان نمی‌داد. از آنانی که «پیوسته باید تغییر کنند، پیوسته باید بیاموزند و آموزش دهند. پیوسته باید راههای نو را کشف کنند و شیوه‌های نو در پیش بگیرند. آنها با دنیایی با قوانینی جدید وارد شده بودند که ایستایی و سکون نمی‌پذیرفت و هر توقفی بازگشت به دنیای پیشین بود. به دنیایی قدم گذاشته بودند که اگر هر روز و هر لحظه با تضادها و مشکلاتش درنمی‌افتادند، به عقب باز می‌گشتند. از این رو از تزلزل به استواری رسیدند و مقابله با سختی‌ها را به روحیهٔ دائمی خود تبدیل کردند».

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر