۱۴۰۳ تیر ۲۵, دوشنبه

صندوقهای لعنتی و صندوق‌های واقعی

 صندوقهای لعنتی و صندوق‌های واقعی

صندوق واقعی
صندوق واقعی

تا بداند مؤمن و گبر و یهود،

کاندرین صندوق جز لعنت نبود (مولوی).

تاریخچه پیدایش صندوق رأی و انتخابات در ایران، هم‌زمان با پیروزی جنبش مشروطه است. در سال ۱۲۸۵ مشروطیت با فرمان مظفرالدین شاه پا گرفت و جامعهٔ ایران از دوران سیاه حاکمیت استبداد و تک‌سالاری قدم به دوره‌ٔ مشروطه گذاشت.

قرار بود مجلس شورا با نمایندگان منتخب مردم تشکیل شود. صدای هر ایرانی شنیده شده و هر کس سهمی در اداره کشور داشته باشد اما در غیاب یک سازمان و تشکیلات انقلابی و مردمی، به مرور دست‌های ارتجاع و استعمار برای بی‌محتوا کردن انتخابات وارد شد. اگر چه در ظاهر کمی از اختیارات مطلق شاه کم شده و مجلس نمایندگان هم تشکیل شد ولی در سایه دخالت‌های استعماری، انتخاب‌شوندگان لزوماً منتخبان واقعی توده‌ها نبوده و بسیاری از آنها با تقلب و دست‌کاری در صندوقها و با هدف نزدیکی به مراکز قدرت وارد مجلس شده بودند.

عبدالله مستوفی در کتاب «شرح زندگانی من» جلد سوم، صفحه‌ٔ ۴۶ به نمونه‌یی از تقلب در انتخابات مجلس چهارم اشاره می‌کند و خطاب به وثوق‌الدوله عامل قرارداد وطن‌فروشانه‌ٔ ۱۹۱۹ می‌گوید: «کلیه تعرفه‌ای که از مرکز برای انتخاب شیراز رفته ۱۵ هزار ورقه است و حضرت اشرف به ۲۵هزار و کسری رأی از این دارالعلم انتخاب شده‌اید. خودتان می‌دانید که این فرع زیاده بر اصل، از چه راه حاصل شده. برای سایر خوانندگان می‌نویسیم. ۱۵هزار ورقه تعرفه شیراز منتشر شد، با این‌که قبلاً خیلی اقدامات برای وکالت حضرت اشرف به‌عمل آمده بود بعد از أخذ رأی حس کردند که اکثریت را حائز نخواهید شد به‌موجب تلگراف مرکز، استخراج آراء چند روزی توقیف و به‌جای صندوق، درب مسجد را قفل و مهر کردند و از طرف والی، چاتمه سرباز هم در مسجد گذاشته شد ولی شبانه از سوراخ بام مسجد، آدم پایین رفته مقداری ورقه نوشته در صندوق انداخت و مقداری از اوراق صندوق را بیرون آورده منتهی چون مجال شماره نبود که به هر عده که ورقه رأی به صندوق می‌ریزند به همان اندازه خارج کنند. این بود که سر و کله حضرت اشرف به‌جای پانزده‌هزار رأی با بیست و پنج هزار رأی از صندوق بیرون آمد. تا بداند مؤمن و گبر و یهود، کاندرین صندوق جز لعنت نبود».

مردم ایران با جنبش مشروطه می‌خواستند با استشمام اولین نسیم‌های آزادی، به‌تدریج فضای باز سیاسی و نشریات و رسانه‌های آزاد را تجربه کنند. آنچه از تقلب گفته شد در بهار آزادی بود چه رسد به خزان آزادی در استبداد رضاشاهی که از راه رسید و همه دست‌آوردهای مشروطه را به باد فنا داد.

ترور آزادیخواهان و شکستن دندانهای روزنامه‌نگاران آغاز شد. حبس و شکنجه و تبعید نصیب هر صدای مخالفی می‌شد. به‌مرور و با قوام گرفتن پایه‌های قدرت رضاخان از سال ۱۳۰۰ به بعد موضوع صندوق رأی و آرای مردم، به حاشیه رفت و دیگر رغبتی از جانب مردم به انتخاب و انتخابات دیده نمی‌شد. رضاشاه در سال ۱۳۰۴ برای تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی نیاز به یک مجلس مؤسسان فرمایشی داشت. تعداد نمایندگان این مجلس «را دو برابر عده نمایندگان مجلس شورای ملی مقرر داشته و در کل کشور انتخابات را شروع و از اوایل اذر [۱۳۰۴] پیش‌رس نمایندگان وارد تهران شده و تا پانزدهم این برج دویست و چهل و یک نفر از آنها حاضر بودند و این روز برای افتتاح مجلس مؤسسان تعیین شد. مردم چون قبل از وقت فهمیده بودند که دولت [به ریاست رضاخان] در هر حال مقصود خود را پیش خواهد برد در انتخابات نمایندگان علاقه‌یی نشان ندادند از کاندیداها هم چون می‌دانستند جز چند روز صرف وقت این کار فایده‌ای ندارد، علاقه‌یی به این‌که خود را پیش بیندازند بروز نکرد. در حقیقت دولت نام هر کس را می‌خواست از صندوق بیرون می‌کشید» (همان، ص ۶۶۸)

در دوره‌ٔ محمدرضا شاه هم در انتخابات بر همان پاشنه می‌چرخید. اگر دیکتاتوری محمدرضا را به دو مرحله تقسیم کنیم که در مرحله اول ملی‌گرایانی هم‌چون مصدق امکان مبارزه مدنی و رفرمیستی را داشتند ولی پس از کودتا که دیکتاتوری عریان پرده از صوری بودن انتخابات کنار زد، حتی داد روزنامه‌نگاران حکومتی هم در آمد و آنها با طعنه می‌نوشتند: «به نظر من ایرادی که به این انتخابات وارد است، بیشتر به‌خاطر عدم آزادی آن نیست؛ کی انتخابات، آزاد بوده که حالا باشد؟ اگر ایراد و اعتراضی هست به‌خاطر انتخاب و انتصاب اقبح است و لاغیر. نمی‌فهمم آنهایی که اختیار بیرون آوردن گوی از گردونه به دستشان سپرده شده چرا بد و بدنامش را بیرون می‌آورند؟» (مدیر مجله‌ٔ خواندنی‌ها، ۲۲ بهمن ۱۳۳۹).

در نهایت شاه زمانی به یاد انتخابات «آزاد» افتاد که دیگر دیر شده بود و تیترهای درشت روزنامه‌ها در ۱۵ مرداد ۵۷ با نقل‌قول‌های او که گفته بود «به‌طور قطع می‌گویم که انتخابات باید صددرصد آزاد باشد و رأی همه خوانده شود»! کسی از مردم ایران را اغوا و آرام نمی‌کرد.

قصه پرغصه‌ٔ صندوق رأی در دوران خمینی هم که نیازی به ذکر ندارد و از همان اولین انتخابات در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ با دجالیت آخوندی و مخیر کردن ملت بین تیک سبز و قرمز شروع شد و تنها دو گزینه‌ٔ شاه یا شیخ را در برابر مردم قرار داد. دست بردن در آرای مردم باب و سر و کله‌ٔ شورای نگهبان نظام پیدا شد. عددسازی را هم اتاق تجمیع برعهده گرفت.

اما صندوق واقعی را جوانان و شورشگران در کف خیابان کاشتند و با شعار این همه سال جنایت مرگ بر این ولایت آرای خودشان را علنی ابراز کردند. صندوق واقعی در جریان قیامهای ۹۶ و ۹۸ و ۴۰۱، نه در پستو و مدرسه و مسجد که در تمام خیابان‌ها و میادین و کوچه‌های شهر به نمایش درآمد. سال ۹۶ مردم با شعار «اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» رای به نابودی تمامیت نظام دادند و حالا مردم ایران با پتک سنگین تحریم و قهر نود و یک درصدی، دوباره به تمام باندهای درونی و بیرونی و غالب و مغلوب تف کردند. بی‌شک قاطعیت و پیوند آنان در جریان همین نمایش با پشتوانه‌ٔ ۴۳سال پیکار و پایداری، سرمایهٔ بزرگ مردم ایران برای پیروزی و آزادی خواهد شد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر