۱۴۰۲ آبان ۱۰, چهارشنبه

ژنرال جیمز جونزدر سنای آمریکا گفت رژیم ایران پیوسته باعث ایجاد تفرقه بین فلسطینی ها و تضعیف رهبری مشروع آنها یعنی سازمان آزادیبخش فلسطین و پرزیدنت محمود عباس بوده است

 ژنرال جیمز جونزدر سنای آمریکا گفت رژیم ایران پیوسته باعث ایجاد تفرقه بین فلسطینی ها و تضعیف رهبری مشروع آنها یعنی سازمان آزادیبخش فلسطین و پرزیدنت محمود عباس بوده است


ژنرال جیمز جونز – نخستین مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور اوباما، فرمانده پیشین ناتو

  ژنرال جیمز جونزمشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور اوباما، فرمانده پیشین ناتو

این رژیم مدت‌هاست که ثبات خاورمیانه را برهم زده

و ترور و افراط‌گرایی را به خارج صادر کرده است

تا تسلط شکننده‌اش را حفظ کند

 

رژیم ایران پیوسته باعث ایجاد تفرقه بین فلسطینی ها

و تضعیف رهبری مشروع آنها یعنی سازمان آزادیبخش فلسطین

و پرزیدنت محمود عباس بوده است

بدون دخالت این رژیم، راه‌حل دو کشوری امکانپذیر است

 

تنها راه صلح منطقه‌ای، حمایت از آرمانهای مردم ایران برای تغییر

و یک جمهوری دموکراتیک عاری از هر گونه دیکتاتوری مذهبی یا سلطنتی است

 

در حالی که رژیم تهران سرکوب خود را افزایش می‌دهد

چراغ امیدی در قالب شورای ملی مقاومت و مجاهدین خلق نمایان می‌شود

که روح واقعی ایران را تجسم می‌بخشد

گسترش مداوم کانون‌های شورشی نمادی از حمایت مردم ایران از تغییر است

 

جهان باید بداند که جایگزینی وجود دارد

شورای ملی مقاومت ایران به رهبری فوق‌العاده خانم رجوی

طرح ۱۰ماده‌ای او آینده‌ای عاری از خودکامگی مذهبی را نشان می‌دهد

که هدفش ایران دموکراتیک و غیرهسته‌یی است

 

با تشکر از شما، از شما بسیار سپاسگزارم. متأسفم که می‌گویم من فقط شماره ۲۱ در لیست رژیم هستم. سعی کردم به ۱۰تای برتر برسم، اما شاید دیر یا زود این اتفاق بیفتد. من با ژنرال کلارک در بالای آن لیست خواهیم بود.

من مفتخرم که امروز در مقابل شما قرار می‌گیرم، نه برای این‌که به چالشهایی که با آن روبه‌رو هستیم فکر کنیم، بلکه امیدوارم روی برخی راه‌حل‌های بالقوه تأکید کنم.

درست است که بسیاری چشم‌انداز کنونی خاورمیانه را دائمی می‌دانند. و به این باور دارند که آشفتگی، وضعیت طبیعی کنونی است. آخوندها در ایران این تصور را تداوم بخشیده‌اند و ما را به این فکر می‌اندازند که چاره‌ای وجود ندارد، جز این‌که با صبر و حوصله از این هرج‌و‌مرج عبور کنیم و در انجام این کار، برای حل این بحران چند دهه‌ای به سراغ آنها، به‌عنوان شرکای مسئول برویم.

خانم‌ها و آقایان، اگر ما آن راه را انتخاب کنیم، یک دستور‌العمل برای فاجعه است. مثل این است که از آتش‌افروزان دعوت کنیم که آتشی را که به راه انداختند خاموش کنند و این نمی‌تواند بخشی از راه‌حل باشد و باید رد شود.

و هم‌چنین باید این سیاست، هر سیاست مماشات با دولت فعلی ایران را رد کنیم. این نیز کارساز نیست. رژیم در ایران خود را هم به‌عنوان خالق و هم حافظ صلح معرفی می‌کند که این یک پارادوکس توجیه‌ناپذیر است. مدت‌هاست که ثبات خاورمیانه را خراب کرده و ترور و افراط‌گرایی را به خارج از مرزهای ایران صادر کرده است تا تسلط شکننده‌اش را حفظ کند، تسلط شکننده فزاینده بر قدرت در داخل، و این در هیچ کجا به اندازه موضوع فلسطین مشهود نیست.

بدون دخالت رژیم ایران، راه‌حل دو کشوری، تنها نتیجه عملی، واقعی و پایدار این مناقشه چند ده ساله و غم‌انگیز، ممکن بود در اوایل سال ۲۰۰۸بدست آید، و به دلایلی که ما فرصت پرداختن به آنرا در اینجا نداریم، این امر محقق نشد.

حماس، حزب‌الله و جهاد اسلامی که سرسختانه با موجودیت اسراییل مخالف بودند، پیوسته سازمان آزادیبخش فلسطین و محمود عباس، رئیس‌جمهور فلسطین را تضعیف کرده‌اند،

رژیم ایران کانون انکارناپذیر بی‌ثباتی و هرج و مرج منطقه‌یی است. بنابراین پیام ما باید بسیار واضح باشد. در حالی‌که ایران بذر هرج‌و‌مرج را در خارج از کشور می‌کارد، مردم در داخل خواهان تغییر هستند و به‌طور فزاینده‌یی هم خواهان تغییر هستند. جهان با وحشت شاهد آن است که چگونه نیروهای امنیتی این رژیم، در درجه اول، سپاه پاسداران، ۷۵۰معترض از جمله حداقل ۷۱کودک و ۶۰زن را در تظاهرات سپتامبر۲۰۲۲ با قساوت به‌قتل رساندند. اما جامعه بین‌الملل و به‌ویژه کشورهای دموکراتیک غربی، باید خیلی بیش از تماشا کردن یا صدور بیانیه‌های محکومیت، کاری انجام دهند. این عمدتاً به این دلیل است که برخلاف آنچه آخوندها و مدافعان آنها تبلیغ می‌کنند، که برخی از آنها در روزهای اخیر در واشنگتن افشا شدند، جهان باید بداند که یک آلترناتیو وجود دارد. شورای ملی مقاومت ایران؛ این مسیر جایگزینی مستلزم مداخله نظامی نیست، بلکه صرفاً یک تغییر سیاست جهانی ضروریست تا به استمالت از این رژیم توقف بزند. در رابطه با موضوع فلسطین، ایران از این موقعیت استفاده راهبردی کرده و باعث ایجاد اختلاف بین فلسطینیها و تضعیف رهبری مشروع آنها شده است. تهران همواره با راه‌حل‌های صلح‌آمیز مخالف بوده و تنها به‌دنبال تقویت جناح‌هایی است که تمایلات تفرقه‌افکنانه آنها را منعکس می‌کنند. چرا این حمایت از گروه‌های نیابتی و استفاده از گروگانها وجود دارد؟ ساده است، یک کلمه: استیصال. تهران از این تاکتیکها برای انحراف توجه از ناآرامیهای داخلی استفاده می‌کند. ولی‌فقیه رژیم، علی خامنه‌ای، و رئیس‌جمهور گزینش‌شدهٔ او، ابراهیم رئیسی، و نیروهای ضربت او، سپاه پاسداران، از انفعال کامل غرب سود می‌برند و به حکومت ارعاب خود بدون کنترل ادامه می‌دهند. این شامل حملات سایبری به کشورهای دیگر، از جمله آلبانی، صرفاً به‌خاطر پناه دادن به نیروهای مخالف بوده است. پس راه‌حل چیست؟ راه‌حل در نهایت این است که رژیم سقوط خواهد کرد. همان‌طور که شورای ملی مقاومت ایران دهها سال پیش هشدار داده بود، خطر مداخله بنیادگرایانه تهران در خاورمیانه هزار برابر بدتر از اقدام دیوانه‌وار آن برای دستیابی به سلاح اتمی است. در واقع، بنیادگرایی اسلامی برخاسته از ایران، اکنون به‌عنوان یکی از مجموعه‌های جدید تهدیدهای جهانی ظهور کرده است.

به نظر من تنها راه صلح منطقه‌یی در حمایت از آرمانهای مردم ایران برای تغییر و یک جمهوری دموکراتیک عاری از هر گونه دیکتاتوری مذهبی یا سلطنتی نهفته است. خواسته مردم ایران به بهترین وجه در شعارهایی که طی سالیان گذشته در خیابانهای ایران سر داده‌اند، آشکار شد، مرگ بر ستمگر چه شاه باشه، چه رهبر. در حالی که تهران سرکوب خود را افزایش می‌دهد، چراغ امیدی در قالب شورای ملی مقاومت و تشکیل‌دهندهٔ اصلی آن، مجاهدین خلق، نمایان می‌شود که روح واقعی ایران را تجسم می‌بخشد. فداکاریهای مقاومت ایران، به‌ویژه زنان، در چهل سال گذشته گواهی بر پایبندی آنها به آرمان آزادی در ایران است و رهبری آنها چشم‌انداز امیدوارکننده‌ای برای ایران جدید ارائه می‌دهد. بنابراین با وجود سرکوب شدید، عزم مردم تقویت شده است.

ایران با ترکیبی قوی از استبداد، پریشانی اقتصادی، بی‌کفایتی و فساد، یک بمب ساعتی است. حوادثی مانند قتل‌عام سال۶۷ و گزینش رئیسی فقط به این ترکیب ناپایدار دامن زد. قیام۱۴۰۱، به‌رغم تلفات سنگین آن، قدرت در حال فروپاشی رژیم و هم‌چنین عزم مردم ایران را برای تغییر به نمایش گذاشت. رژیم در واقع سعی کرده است آلترناتیوهایی را برای فریب ایجاد کند. این به‌اصطلاح آلترناتیوها، بدون حمایت واقعی، از جمله بقایای سلطنت مخلوع، عمر کوتاهی داشته‌اند و هدف واقعی آنها همیشه تضعیف مخالفان واقعی بوده است. ناتوانایی آنها برای به دست آوردن هر گونه مقبولیت ماقبل از هر چیز دیگری مهم‌تر است، زیرا آنها می‌خواهند ایران را به گذشته سیاه و ظالمانه خود ببرند. هزینه‌های رژیم برای سرکوب مردم و حمایت از مستبدان خارجی، علی‌رغم این‌که شهروندان ایران در فقر به سر می‌برند، اولویت‌های آن را برجسته می‌کند. اما تغییر اجتناب‌ناپذیر است. و سرخوردگی از رژیم در میان توده‌ها محسوس است و محبوبیت روزافزون اپوزیسیون به‌ویژه در میان جوانان و گسترش پایداری مداوم کانون‌های شورشی آن در برابر ناملایمات، نمادی از حمایت مردم ایران از تغییر، و تغییرات اعلام‌شده توسط شورای ملی مقاومت ایران است. شورای ملی مقاومت ایران، به رهبری فوق‌العاده خانم رجوی، که برای من ستودنی است و چندین سال است می‌شناسم، یک آلترناتیو واقعی ارائه می‌دهد. برنامهٔ ده ماده‌یی او که دو دهه پیش بیان شد، آینده بعد از استبداد مذهبی را نشان می‌دهد که هدفش ایرانی مبتنی بر جدایی دین و دولت، دموکراتیک و غیراتمی است. این چیزی است که من آن را یک دیدگاه واقعاً جفرسونی می‌نامم و دائماً برنامهٔ ده ماده‌ای ایشان را به خودم یادآوری می‌کنم و دوباره می‌خوانم، زیرا هر بار که آنها را می‌خوانم، از آنها الهام می‌گیرم. این چشم‌انداز جفرسونی عمیقاً هماهنگ با جامعه جهانی است که با تأیید گسترده بسیاری از کشورها و رهبران اثبات شده است.

زمان تغییر سیاست بنیادی فرا رسیده است. رژیم ایران باید به‌خاطر جنایاتش پاسخگو باشد. تحریم‌ها باید افزایش یابد. و قطعنامه‌های قبلی شورای امنیت سازمان ملل باید دوباره اجرا شود. ایالات متحده و در واقع جهان باید صراحتاً از خواست مردم ایران برای دموکراسی حمایت کنند. ما باید پناهندگان سیاسی، مانند پناهندگان در اشرف۳ را از چنگال رژیم حفاظت کنیم.

بنابراین خانم‌ها و آقایان، آینده خاورمیانه و در واقع ثبات جهانی، به مسیر حرکت ایران بستگی دارد. یک جمهوری آزاد، دموکراتیک و مترقی در ایران می‌تواند به‌عنوان یک کاتالیزور عمل کند و صلح و همکاری منطقه‌یی را تقویت کند. بنابراین جامعه جهانی باید حمایت خود را از آرمانهای مردم ایران تجدید و تقویت کند و اطمینان حاصل کند که تلاش آنها برای رسیدن به آزادی و عدالت بیهوده نیست. بنابراین وقت آن رسیده است که به چیزی فراتر از عناوین اخبار و فراتر از تبلیغات دروغین نگاه کنیم و پتانسیل ملتی را به‌رسمیت بشناسیم که توسط حاکمان این کشور به‌گروگان گرفته شده است. بیایید در حمایت از تلاش مردم ایران برای دموکراسی، حقوق‌بشر و صلح منطقه‌یی متحد باشیم. ما باید در کنار آنها بایستیم، زیرا این با ارزش‌های خودمان سازگار است و هم‌چنین به‌طور اساسی به صلح و امنیت منطقه‌یی و جهانی کمک خواهد کرد. بسیار از شما متشکرم. متشکرم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر