۱۴۰۲ شهریور ۱۲, یکشنبه

پارادوکس ایرانی - چگونه نهادهای غربی قادر به دیدن کل تصویر نیستند- آلخو ویدال کوادراس

  پارادوکس ایرانی - چگونه نهادهای غربی قادر به دیدن کل تصویر نیستند- آلخو ویدال کوادراس 

دکتر آلخو ویدال کوادراس رئیس کمیته بین‌المللی در جستجوی عدالت
دکتر آلخو ویدال کوادراس رئیس کمیته بین‌المللی در جستجوی
 عدالت

وبسایت تاون‌هال ۳سپتامبر ۲۰۲۳-۱۲شهریور ۱۴۰۲ مطلبی از دکتر آلخو ویدال کوادراس رئیس کمیته بین‌المللی در جستجوی عدالت با عنوان «پارادوکس ایرانی: چگونه نهادهای غربی قادر به دیدن کل تصویر نیستند» را درج کرد.

دکتر آلخو ویدال کوادراس می‌نویسد:
تلاش‌های رژیم ایران برای بازنویسی تاریخ خود عمیقاً نگران‌کننده است نمونه آن اخیراً در تلاش‌های آنها برای تخلیه و فروش زندان گوهردشت در شهر کرج در غرب تهران آشکار شد. این زندان محلی بود که هزاران زندانی سیاسی توسط یک «کمیسیون مرگ» چهار نفره که رئیس‌جمهور فعلی، ابراهیم رئیسی نیز عضو آن بود، به اعدام محکوم شدند. این اقدام ر‌ژیم بدون شک با هدف از بین بردن هر اثری از کشتار ۱۹۸۸ صورت گرفته است، پرسشی حیاتی را که غرب باید با آن روبرو شود اینست که: چرا رویکرد نسبت به ایران مملو از تناقضات است؟
کشتار ۱۹۸۸ هم‌چنان یکی از تاریک‌ترین فصول تاریخ ایران است. با این حال، این فقط در مورد یک قتل‌عام نیست. این در مورد تاریخ ناگسستنی یک رژیم از تلاش برای سرکوب، ارعاب، و پاک کردن حافظه کسانی است که جرأت مخالفت دارند. هدف اولیه مدت‌هاست که سازمان مجاهدین خلق ایران (پی.ام.او. آی یا ام.یی.کی) و مریم رجوی بوده است.
رجوی، پرزیدنت شورای ملی مقاومت ایران (NCRI)، که مجاهدین خلق یکی از اعضای آن است، یک دیدگاه بدیل برای ایران، دیدگاهی دموکراتیک و کثرت گرا را نمایندگی می‌کند. دیدگاه او به هسته ترس آخوندها برخورد می‌کند و جامعه‌یی مدرن، دموکراتیک و عادلانه را در بر می‌گیرد. اما رژیم ایران به جای درگیر شدن در گفتگوی ایده‌ها، به نازل‌ترین شکل به جنگ روانی متوسل شده که حتی بر افکار غربی علیه شورای ملی مقاومت تأثیر می‌گذارد.
شورای ملی مقاومت ایران NCRI نماینده چیزی است که رژیم بیش از همه از آن می‌ترسد:

 چشم‌اندازی از یک ایران دموکراتیک و کثرت‌گرا که به حقوق‌بشر احترام می‌گذارد و به‌دنبال همزیستی مسالمت‌آمیز با همسایگان خود است. به‌راحتی می‌توان فهمید که چرا رژیم ایران خانم رجوی را دشمن خود می‌بیند. در او،  چالشی برای ایدئولوژیهای متعصب خود می‌بینند. آنها یک «ایرانی» را می‌بینند که می‌تواند باشد اما نیست.
جنگ روانی رژیم علیه شورای ملی مقاومت بی‌امان است. با این حال، وقتی صحبت از واکنش غرب به این مبارزه ایدئولوژیک می‌شود، ناسازگاریها آشکار است. قوه قضاییه، مقننه و مجریه در جهان غرب به‌طور قابل توجهی در رویکرد خود به NCRI متفاوت بوده‌اند.
چرا این طور است؟ خوب، به این دلیل است که رژیم ایران دارای اهرم های بسیار قدرتمندی برای نفوذ، باج‌خواهی و تغییر اراده دولتها دارد. 

اولاً، آنها ظرفیت سازماندهی اقدامات تروریستی را دارند و دولتها را به وحشت می‌اندازند که ممکن است ایران در خاک آنها حمله تروریستی انجام دهد.
دوم، آنها درگیر گروگانگیری هستند. هر بار که گروگانی به حبس ابد یا اعدام تهدید می‌شود، دولتها فوراً به خواسته‌های رژیم سر می‌سایند و اغلب گروگانها را مبادله می‌کنند یا باج‌های هنگفتی می‌پردازند.
سوم، منافع اقتصادی مطرح می‌شود. شرکت‌های بزرگ اروپایی در ایران فعالیت می‌کنند و دولتها به‌دنبال حفظ این روابط اقتصادی هستند. در سال ۲۰۰۲، اسپانیا، در دوران ریاست خود بر اتحادیه اروپا، شاهد مذاکره ایران برای یک قرارداد تجاری سودآور با شرکت‌های اسپانیایی بود،تا دقیقاً  حمایت اروپا برای قرار دادن سازمان مجاهدین خلق در فهرست سیاه را جلب کند.
چهارم، توافق هسته‌یی وجود دارد. رژیم ایران دولتهای غربی را تهدید می‌کند که برنامه هسته‌یی خود را از سر خواهند گرفت مگر این‌که اقدامات علیه شورای ملی مقاومت انجام شود. پیام واضح است: شورای ملی مقاومت را متوقف کنید یا با ایران هسته‌یی روبه‌رو شوید.
در نهایت، رشوه بخش مهمی از این استراتژی دستکاری شده را تشکیل می‌دهد. 

رژیم به سیاستمداران، روزنامه‌نگاران و مقامات دولتی رشوه می‌دهد. این امر حتی در پارلمان اروپا نیز مشاهده شده است.
دادگاهها تقریباً همیشه به نفع سازمان مجاهدین خلق رأی داده‌اند. دادگاه بریتانیا زمانی لیست‌گذاری سیاه مجاهدین خلق ایران را «انحرافی» نامید که نمونه‌یی از موضع بی‌طرفانه و اصولی قوه قضاییه بود.
پارلمانها نیز به‌طور کلی حمایت کرده‌اند. در بسیاری از پارلمانهای اروپایی و ملی کمیته‌هایی وجود دارند که از ایران دموکراتیک حمایت می‌کنند.

 این نهادهای قانونگذاری اغلب از خانم رجوی استقبال می‌کنند و همبستگی خود را با دیدگاه او برای ایران اعلام می‌کنند.
با این حال، به نظر می‌رسد که قوه مجریه اغلب مایل به تسلیم شدن در برابر خواست رژیم ایران است که در این هنرهای تاریک نفوذ و دستکاری سرآمد است.
بنابراین، اصل موضوع چیست؟

آیا رهبران غربی واقعاً می‌توانند به رژیمی اعتماد کنند که به چنین تاکتیک‌هایی به‌ویژه در زمان مذاکرات هسته‌یی متوسل می‌شود؟ این یک پارادوکس است که دولتهای غربی اعتبار شورای ملی مقاومت را زیر سؤال می‌برند، در حالی که رویه‌های فریبنده رژیم ایران را نادیده می‌گیرند.

نادیده گرفتن روایت بزرگ‌تر در پس رویدادهایی مانند تلاش برای تخریب زندان گوهردشت می‌تواند عواقب جدی داشته باشد. مردم ایران به‌طور فزاینده‌یی از دولت خود سرخورده شده‌اند و خواستار حقیقت در مورد جنایاتی مانند کشتار ۱۹۸۸ هستند. آنها رژیم را زیر سؤال می‌برند و بدبینی آنها به نقطه اوج می‌رسد.
سازمانهای حقوق‌بشری باید گام بردارند. مأموریت آنها پایان دادن به مصونیت از مجازات و دفاع از عدالت است.

جهان نیاز دارد که رژیم ایران را در قبال جنایاتش، نه فقط علیه سازمان مجاهدین خلق، بلکه علیه بشریت، مسئول بداند.
این ما را به یک مقطع حساس می‌رساند: 

سکوت یک گزینه نیست.

 این تنها در خدمت جری کردن رژیمی است که انفعال را به رضایت تعبیر می‌کند. 

ما به چیزی بیش از محکومیت نیاز داریم. ما به اقدامات ملموس نیاز داریم. ما باید تقاضا کنیم که عاملان جنایات علیه بشریت در دادگاههای بین‌المللی معرفی شوند.
سیاست‌گذاران غربی باید موضع خود در قبال ایران را به‌طور انتقادی باز بینی کنند. در دوگانگی بین درک قوه قضاییه و مقننه از مجاهدین خلق ایران و سیاست همراه باترس قوه مجریه در قبال آن، اشکال اساسی وجود دارد. این نابرابری نه تنها بر ایران و آینده آن بلکه بر ثبات گسترده‌تر خاورمیانه و در واقع بر مبنای اخلاقی سیاست بین‌الملل تأثیر می‌گذارد.
فرض کنید غرب واقعاً به ارزش‌هایی که از آن حمایت می‌کند اعتقاد دارد. در این صورت، زمان آن فرا رسیده است که موضعی یکپارچه و اخلاقی در برابر رژیم سرکوبگر ایران اتخاذ کنیم و از کسانی حمایت کنیم که از ایران آزادتر و دموکراتیک‌تر حمایت می‌کنند. وقت آن رسیده است که تناقضات را متوقف کنید، با حقایق ناراحت‌کننده روبه‌رو شوید و با صداقت اخلاقی که جهان به‌شدت به آن نیاز دارد، عمل کنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر